آسیب شناسی تاریخی تحزب
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در این مقاله به شکلگیری و خواستگاه احزاب و پارلمانها اشاره شده است. احزاب سیاسی زاییده نظامهای پارلمانی بوده و دارای چهار مؤلفه میباشد: 1. سازمان؛ 2. ایدئولوژی؛ 3. قانونمندی؛ 4. مبارزات سیاسی قانونمند برای رسیدن به قدرت. احزاب سیاسی امروزی با ظهور دولتهای ملی و تشکیل پارلمانها از قرون 18 و 19 در اروپا شکل گرفته که مبنای نزاع طبقاتی که دارد؛ بین دو قدرت پادشاهی و فئودلیته واقع شده است. مثلاً در انگلیس دو حزب: 1. ویگ محافظهکار وجود دارد که از انزاع در طبقه به وجود آمده: 1. بورژوا 2. فئودالیته توسعه صنعت عامل پیدایش: 1. سوسیالیسم 2. لیبرالیسم گردید.
کارکرد احزاب در جامعه: 1. زیر ساخت قدرت سیاسی 2. افزایش مشارکت سیاسی
در این مقاله ضمن بیان تأثیرپذیری ایران از غرب در پیدایش احزاب به تعدادی از آنها اشاره کرده:
1. فراموشخانه مبتکر آن، میرزا ملکم خان بوده (1274 ق) که وابستگی کامل به انگلیس داشته است؛ 2. مجمع آدمیت وابسته به بیگانگان که توسط عباسقلی آدمیت (1299 ق) تشکیل شده؛ 3. انجمن مخفی به پیشنهاد سید محمد طباطبایی به هدف بیداری مردم در امور سیاسی شکل تشکیل شد؛ 4. انجمن ملی با شصت عضو و با هدف زمینهسازی افکار و جامعه برای انقلاب مشروطه و ایجاد همکاری بین آیتاللّه بهبهانی و طباطبایی توسط صور اسرافیل و دولتآبادی و ملکالمتکلمین در سال (1322) تشکیل شد؛ 5 . حزب اجتماعیون عامیون؛ 6. مرکز غیبی تبریز کمیته سری و انقلابی بود، جهت حمایت از نمایندگان مجلس مشروطه؛ 7. احزاب محافظهکار اجتماعیون اعتدالیون و سوسیالیستی (دموکرات)؛ 8 . پس از این احزاب، دست راستی با ایدئولوژی لیبرال دموکراسی و محافظهکاری در مقابل ایدئولوژی سوسیالیستی به وجود آمد؛ 9. در مقابل این ایدئولوژی نیز سوسیالدموکراتها (اتحادیون) به وجود آمدند. در ایران ماهیت ایدئولوژی احزاب بر ماهیت طبقاتی آنها غالب بود. احزاب پس از انحلال مجلس باز توپ: 1. دموکرات؛ 2. اجتماعیون به وجود آمدند. هر یک از این احزاب دارای روزنامه «ایران نو» و «مجلس» بودند مجلس دوم به تعطیلی کشیده شد و اعضای حزب دموکرات به قم تبعید شد و شوستر آمریکایی نیز که از این حزب حمایت میکرد از ایران اخراج گردید. پس از تاج گذاری احمد شاه، که مجلس سوم تشکیل شد و مناقشه مهم احزاب بر سر قرارداد (1919) اوج گرفت که ایران در اشغال نیروهای درگیر در جنگ جهانی اول بود. در دوره تشکیل مجلس چهارم ائتلافها شکسته بود حزب سوسیالیست به رهبری سلیمان میرزا و سید صادق طباطبایی و دموکرات که اصلاحطلبان به رهبری مدرس به شکل جدید ظاهر شد. احزاب سیاسی در دورههای مختلف مجلس مشاجرات مختلفی بر سر مسائلی نظیر مخالفت با دولتها، قراردادها، وزراء، جمهوریت و... داشتند. با گذشت زمان احزاب انشعابات جدید و اشکال جدید به خود گرفتند. مناقشات بر سر مسائل مختلف یکی ازعوامل آسیبپذیری احزاب به شمار میرود. از جمله آسیبهای مهم که در تاریخ به احزاب وارد شده از ناحیه تبدیل سلطنت به جمهوریت و به قدرت رسیدن رضاخان بوده است و این آسیب مساوی با حذف مشروطیت از تاریخ ایران و حاکمیت استبداد و کاملاً وابسته به غرب بود.
در این مقاله علاوه بر پرداختن به تاریخ تشکیل احزاب و علل آن در غرب و ایران، به مقایسه بین انگیزههای حضور مردم در آنها اشاره شده و به گونهای کاملاً متقابل از حضور مردم و مشارکت تفسیر شده است. چه اینکه در غرب تأمین منافع فردی، سبب مشارکت مردم در قالب احزاب و دخالت در سیاست میپردازند. درحالیکه در ایران مردم برای تأمین منابع فردی خود از احزاب کنارهگیری کرده و این عدم مشارکت از برخورد ناشایسته حکومتها با احزاب سبب دلزدگی مردم از احزاب و مشارکت در غالب آنها بوده است. نویسنده معتقد است، مراکز به وجود آورنده مشارکت مردم از حوزههای سنتی گرفته شده و در اختیار احزاب قرار گرفته، ولی در ایران این نقش کماکان در دست مراکز سنتی باقی مانده است.
در این مقاله یکی از علل آسیبپذیری احزاب در تاریخ ایران وابستگی آنها به بیگانگان عنوان شده است. یکی از عوامل آسیبپذیری، عدم اعتماد مردم به احزاب بوده چون در دورههایی از تاریخ ایران احزاب توسط حکومت تشکیل شده و مردم در آن تصرفی نداشتهاند. مثل احزاب تأسیس شده در دوره پهلوی (حزب رستاخیز، و ایران نوین و...) که هر یک از آنها توسط دربار و گاهی به طور مستقیم اعلان حضور داشته تا احزاب مردمی را به حاشیه برانند. در این مقاله فعالیتهای سیاسی را مبتنی بر عقاید مذهبی و تلاشهای فردی دانسته، درحالیکه در غرب تمام این فعالیتها حزبی است. در ایران هر جا احزاب موفقیت داشتند به خاطر مبانی اعتقادی توسط رهبران مذهبی به جوشش و خروش آمده و موفقیتی را کسب کردهاند که از جمله آنها؛ پیروزی نهضت ملی کردن نفت ایران که با رهبری آیتاللّه کاشانی و با حمایتهای مذهبی او محقق گردید. یکی از علل موفقیت و آسیبپذیری احزاب در تاریخ ایران ناهماهنگی میان توسعه سیاسی و اقتصادی است؛ چون گاهی احزاب در شعار خود از جهت سیاسی دچار افراط شدهاند و گاهی از جهت اقتصادی با افراطیگری حرکت کردهاند، یک سویه نبودن اهداف اقتصادی و سیاسی یکی از علل رکود فعالیت احزاب بوده است. درحالیکه مردم خواستار همسانی آن دو بودند. لذا فقدان یکی سبب اضمحلال دیگری بوده است که به عدم مشارکت مردم در فعالیت احزاب منجر شده است.
درآمدی بر غربشناسی (اسطورهزدایی از غرب) (1) و (2)
حسن حنفی
همشهری، ش 3780 و 3781، 31/5 و 1/6/84
ایشان در این مقاله ضمن بیان افراط در توجه به غرب، که یکی از آفتهای مهم عرصه تولید علم است اشاره و این روند را، خطری جدی برای فراموشی فرهنگ خودی دانسته که اندیشههای مبتنی بر فرهنگ غرب را شکننده میداند که مانع پیشرفت فرهنگ خودی و تولید علم و پژوهش بود. وی این مسیر را سبب انباشت حجیم از اطلاعات راکد میداند که عامل حذف بخشی دیگر باشد. در نهایت میتوان از این انباشت دو نتیجه گرفت که، منجر به پیدایش تمدنی بر اساس اندیشههای غرب شده و تمدن خودی به فراموشی سپرده و از میان برود. جهان اسلام دو قرن ترجمه کننده بود لذا از پیشرفت بازمانده است.
ایشان میگوید؛ ما همچنان در دوره ترجمه و ابتدایی به سر میبریم که قرنها پیش در این موقعیت قرار داشتیم؛ با این وضع اندیشمندان ما دچار تغییر ماهیت شدهاند. بهتر است بگوییم ماهیت غربی به خود گرفته و ماهیت خودی را از دست دادهاند. بر این اساس نمیتوان یک مترجم و عرضه کننده فرهنگ غرب را یک اندیشمند روشنفکر دانست؛ چون وقتی میتوان از کسی به عنوان دانشمند یاد کرد، که در قبال این دادهها که در لابه لای کتابها و کتابخانهها انباشته شده موضعی اتخاذ کند تا به تولید و یا بازتولید بر اساس فرهنگ خودمان محقق شود، یکی از وظایف دانشمند شناخت مبانی و ریشههای تئوریهای غربی است. وی معتقد است تألیفات ما یا ملهم از غرب یا سامان دادن به مواد آن است. رفته رفته این روند به جایی رسیده، که موضوعات مورد پژوهش نیز غربی شده است. این ویژگی به صورت الزام درآمده و زبانهای بیگانه مرسوم و علمی شناخته میشوند.
وی مینویسد؛ به خاطر این بینش، غربشناسی در میان ما واژگون شده و پژوهشگران ما به جای اینکه تصویر دیگری را در ذهن خود بررسی کنند تصویر خود را در ذهن دیگری جستوجو میکنند، (یعنی خودشان گم کردهاند) و در میان اندیشه و آثار غربیان، دنبال
کارکرد احزاب در جامعه: 1. زیر ساخت قدرت سیاسی 2. افزایش مشارکت سیاسی
در این مقاله ضمن بیان تأثیرپذیری ایران از غرب در پیدایش احزاب به تعدادی از آنها اشاره کرده:
1. فراموشخانه مبتکر آن، میرزا ملکم خان بوده (1274 ق) که وابستگی کامل به انگلیس داشته است؛ 2. مجمع آدمیت وابسته به بیگانگان که توسط عباسقلی آدمیت (1299 ق) تشکیل شده؛ 3. انجمن مخفی به پیشنهاد سید محمد طباطبایی به هدف بیداری مردم در امور سیاسی شکل تشکیل شد؛ 4. انجمن ملی با شصت عضو و با هدف زمینهسازی افکار و جامعه برای انقلاب مشروطه و ایجاد همکاری بین آیتاللّه بهبهانی و طباطبایی توسط صور اسرافیل و دولتآبادی و ملکالمتکلمین در سال (1322) تشکیل شد؛ 5 . حزب اجتماعیون عامیون؛ 6. مرکز غیبی تبریز کمیته سری و انقلابی بود، جهت حمایت از نمایندگان مجلس مشروطه؛ 7. احزاب محافظهکار اجتماعیون اعتدالیون و سوسیالیستی (دموکرات)؛ 8 . پس از این احزاب، دست راستی با ایدئولوژی لیبرال دموکراسی و محافظهکاری در مقابل ایدئولوژی سوسیالیستی به وجود آمد؛ 9. در مقابل این ایدئولوژی نیز سوسیالدموکراتها (اتحادیون) به وجود آمدند. در ایران ماهیت ایدئولوژی احزاب بر ماهیت طبقاتی آنها غالب بود. احزاب پس از انحلال مجلس باز توپ: 1. دموکرات؛ 2. اجتماعیون به وجود آمدند. هر یک از این احزاب دارای روزنامه «ایران نو» و «مجلس» بودند مجلس دوم به تعطیلی کشیده شد و اعضای حزب دموکرات به قم تبعید شد و شوستر آمریکایی نیز که از این حزب حمایت میکرد از ایران اخراج گردید. پس از تاج گذاری احمد شاه، که مجلس سوم تشکیل شد و مناقشه مهم احزاب بر سر قرارداد (1919) اوج گرفت که ایران در اشغال نیروهای درگیر در جنگ جهانی اول بود. در دوره تشکیل مجلس چهارم ائتلافها شکسته بود حزب سوسیالیست به رهبری سلیمان میرزا و سید صادق طباطبایی و دموکرات که اصلاحطلبان به رهبری مدرس به شکل جدید ظاهر شد. احزاب سیاسی در دورههای مختلف مجلس مشاجرات مختلفی بر سر مسائلی نظیر مخالفت با دولتها، قراردادها، وزراء، جمهوریت و... داشتند. با گذشت زمان احزاب انشعابات جدید و اشکال جدید به خود گرفتند. مناقشات بر سر مسائل مختلف یکی ازعوامل آسیبپذیری احزاب به شمار میرود. از جمله آسیبهای مهم که در تاریخ به احزاب وارد شده از ناحیه تبدیل سلطنت به جمهوریت و به قدرت رسیدن رضاخان بوده است و این آسیب مساوی با حذف مشروطیت از تاریخ ایران و حاکمیت استبداد و کاملاً وابسته به غرب بود.
در این مقاله علاوه بر پرداختن به تاریخ تشکیل احزاب و علل آن در غرب و ایران، به مقایسه بین انگیزههای حضور مردم در آنها اشاره شده و به گونهای کاملاً متقابل از حضور مردم و مشارکت تفسیر شده است. چه اینکه در غرب تأمین منافع فردی، سبب مشارکت مردم در قالب احزاب و دخالت در سیاست میپردازند. درحالیکه در ایران مردم برای تأمین منابع فردی خود از احزاب کنارهگیری کرده و این عدم مشارکت از برخورد ناشایسته حکومتها با احزاب سبب دلزدگی مردم از احزاب و مشارکت در غالب آنها بوده است. نویسنده معتقد است، مراکز به وجود آورنده مشارکت مردم از حوزههای سنتی گرفته شده و در اختیار احزاب قرار گرفته، ولی در ایران این نقش کماکان در دست مراکز سنتی باقی مانده است.
در این مقاله یکی از علل آسیبپذیری احزاب در تاریخ ایران وابستگی آنها به بیگانگان عنوان شده است. یکی از عوامل آسیبپذیری، عدم اعتماد مردم به احزاب بوده چون در دورههایی از تاریخ ایران احزاب توسط حکومت تشکیل شده و مردم در آن تصرفی نداشتهاند. مثل احزاب تأسیس شده در دوره پهلوی (حزب رستاخیز، و ایران نوین و...) که هر یک از آنها توسط دربار و گاهی به طور مستقیم اعلان حضور داشته تا احزاب مردمی را به حاشیه برانند. در این مقاله فعالیتهای سیاسی را مبتنی بر عقاید مذهبی و تلاشهای فردی دانسته، درحالیکه در غرب تمام این فعالیتها حزبی است. در ایران هر جا احزاب موفقیت داشتند به خاطر مبانی اعتقادی توسط رهبران مذهبی به جوشش و خروش آمده و موفقیتی را کسب کردهاند که از جمله آنها؛ پیروزی نهضت ملی کردن نفت ایران که با رهبری آیتاللّه کاشانی و با حمایتهای مذهبی او محقق گردید. یکی از علل موفقیت و آسیبپذیری احزاب در تاریخ ایران ناهماهنگی میان توسعه سیاسی و اقتصادی است؛ چون گاهی احزاب در شعار خود از جهت سیاسی دچار افراط شدهاند و گاهی از جهت اقتصادی با افراطیگری حرکت کردهاند، یک سویه نبودن اهداف اقتصادی و سیاسی یکی از علل رکود فعالیت احزاب بوده است. درحالیکه مردم خواستار همسانی آن دو بودند. لذا فقدان یکی سبب اضمحلال دیگری بوده است که به عدم مشارکت مردم در فعالیت احزاب منجر شده است.
درآمدی بر غربشناسی (اسطورهزدایی از غرب) (1) و (2)
حسن حنفی
همشهری، ش 3780 و 3781، 31/5 و 1/6/84
ایشان در این مقاله ضمن بیان افراط در توجه به غرب، که یکی از آفتهای مهم عرصه تولید علم است اشاره و این روند را، خطری جدی برای فراموشی فرهنگ خودی دانسته که اندیشههای مبتنی بر فرهنگ غرب را شکننده میداند که مانع پیشرفت فرهنگ خودی و تولید علم و پژوهش بود. وی این مسیر را سبب انباشت حجیم از اطلاعات راکد میداند که عامل حذف بخشی دیگر باشد. در نهایت میتوان از این انباشت دو نتیجه گرفت که، منجر به پیدایش تمدنی بر اساس اندیشههای غرب شده و تمدن خودی به فراموشی سپرده و از میان برود. جهان اسلام دو قرن ترجمه کننده بود لذا از پیشرفت بازمانده است.
ایشان میگوید؛ ما همچنان در دوره ترجمه و ابتدایی به سر میبریم که قرنها پیش در این موقعیت قرار داشتیم؛ با این وضع اندیشمندان ما دچار تغییر ماهیت شدهاند. بهتر است بگوییم ماهیت غربی به خود گرفته و ماهیت خودی را از دست دادهاند. بر این اساس نمیتوان یک مترجم و عرضه کننده فرهنگ غرب را یک اندیشمند روشنفکر دانست؛ چون وقتی میتوان از کسی به عنوان دانشمند یاد کرد، که در قبال این دادهها که در لابه لای کتابها و کتابخانهها انباشته شده موضعی اتخاذ کند تا به تولید و یا بازتولید بر اساس فرهنگ خودمان محقق شود، یکی از وظایف دانشمند شناخت مبانی و ریشههای تئوریهای غربی است. وی معتقد است تألیفات ما یا ملهم از غرب یا سامان دادن به مواد آن است. رفته رفته این روند به جایی رسیده، که موضوعات مورد پژوهش نیز غربی شده است. این ویژگی به صورت الزام درآمده و زبانهای بیگانه مرسوم و علمی شناخته میشوند.
وی مینویسد؛ به خاطر این بینش، غربشناسی در میان ما واژگون شده و پژوهشگران ما به جای اینکه تصویر دیگری را در ذهن خود بررسی کنند تصویر خود را در ذهن دیگری جستوجو میکنند، (یعنی خودشان گم کردهاند) و در میان اندیشه و آثار غربیان، دنبال