آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

یادنامه شرق، ضمیمه روزنامه شرق، ش 518، 15/4/84
نویسنده این مقاله که فرزند دکتر شریعتی است از بین ویژگی‏های متعدد پدر خود که بدان‏ها اشاره می‏کند این ویژگی را برجسته می‏سازد که شریعتی تیپ جدید دین‏دار را به جامعه معرفی کرده است و لذا نوشته خود را به نوعی سامان می‏دهد که این الگوی متفاوت مسلمانی معرفی شده و پیش‏زمینه‏های آن آشکار گردد. به همین منظور ابتدا مخاطبان شریعتی را در دو گروه متفاوت دسته‏بندی می‏کند. یکی انسان قرن بیستمی که آگاه است و مضطرب و دیگری مؤمن متعصب محصور در سنّت‏های کهن. به گفته نویسنده دکتر شریعتی خود هر دو گونه از این روزیست را تجربه کرده است. لذا تلاش شریعتی آن است که گروه نخست را به مذهب دعوت کند و گروه دوم را به پرسش و تغییر، چرا که شریعتی به نوع دین‏داری این گروه دین‏دار اعتراض‏های فراوانی دارد. در این فرازها نویسنده نگاه شریعتی به دین و انتظارات او را از دین و نیز شیوه دعوت او به دین را تحلیل می‏کند و تأکید دارد که شریعتی بحث را از حقانیّت دین آغاز نمی‏کند بلکه آغاز حرکت او شناسایی نیازهای انسان است. نویسنده سپس تحت عنوان گستره و محتوای این بازبینی، پنج عنوان را مطرح می‏کند. و در ذیل هر یک فرایند رسیدن به این تیپ جدید دین‏دار را مورد مطالعه قرار می‏دهد.
نخستین عنوان، همدستی خدا و انسان است که عنوان فرعی باز تعریف گناه و رستگاری را نیز به همراه دارد. در این بخش، با نقل عباراتی از کتاب کویر شریعتی، ابتدا انسان به عنوان انسان آگاه عاصی عاشق نیازمند دردمند مبنای تحلیل قرار می‏گیرد و وظیفه انسان دین‏دار کشف و گفت‏وگو با وجدان و شعور حاکم بر جهان معرفی می‏شود. و رستگاری انسان در رسیدن او به بیکرانه تصویر می‏شود در نتیجه انسان و خدا هم‏جوار هم قرار می‏گیرند. ولذا هم مفهوم انسان و هم مفهوم خدا مورد بازنگری قرار می‏گیرد.
در این بخش عصیان انسان مهم‏ترین مؤلفه است و نویسنده با تکیه فراوان بر آن مدعی می‏شود که انسان عاصی است که آگاه است ولذا اراده دارد تا به کمال برسد.
در دومین عنوان نویسنده اخلاق مدنظر شریعتی را اخلاق معطوف به زندگی دانسته و عنوان فرعی بحث را سنّت‏زدایی از اخلاق انتخاب کرده است. و با این مقدمه وارد بحث می‏شود براساس تصویر ارائه شده از انسان، او در ساختن اصول و قوانین زندگی شخصی و اجتماعی‏اش دارای سهم است. نکته اساسی در بحث اخلاق به نظر نویسنده، آزادی است. و البته این آزادی انسان را با پرسش‏های فراوانی درباره چگونگی به‏کار بستن آن و هدف از آن و محدودیت‏های آزادی روبه‏رو می‏کند و این پرسش‏ها که پر شمارند به همراه وجدان اخلاقی، اخلاق ستیز را به جای اخلاق پرهیز می‏نشانند که اخلاقی است معطوف به زندگی. سطور بعدی به معرفی ویژگی‏های این اخلاق اختصاص یافته و مبانی و شرایط آن را برشمرده است با تأکید بر همراهی دنیا و آخرت و نه تفکیک آن دو.
عنوان سوم، معنویت خودگردان است که بر اساس مذهب بدون متولی بنا شده است. زیرا انسان بالغ، عاقل و امیدوار و متواضع است و نیازمند واسطه برای ارتباط با خدا نیست. در این معنویت مؤمن اشکال متعددی از نزدیکی با منبع قدسی را تجربه می‏کند.
نویسنده در عنوان چهارم نسبت دین‏دار با نمادها و اسوه‏های مذهبی را مطرح می‏کند. و ابتدا با تعریفی از اسطوره آغاز می‏کند و سپس از میان سه راه اسطوره‏های غیر قابل دسترس و اسطوره‏های انسانی و شمول زمان و مکان و نیز خود اسطوره پنداری راه میانه‏ای را جست‏وجو می‏کند و آن را دیدگاه شریعتی در برخورد با اسطوره‏ها می‏داند. این تلاش برای آن است که اسطوره قابل الگوپذیری باشد.
و بالاخره عنوان پنجم به جایگاه دین‏دار در جامعه و در نسبت با دیگری می‏پردازد. در این فراز نویسنده تقوای پرهیز را عامل انفعال دانسته و دین‏دار را دنیانگر می‏خواهد که جست‏وجوی معنا را رها نکند و لذا اوست که باید منتقد و معترض رفع موجود باشد. و حتی وعده‏های متحقق نشده مدرنیته هم‏چون آزادی را نیز تحقق بخشد. نتیجه این نگاه آن است که قدرت معطوف به اخلاق است و اخلاق معطوف به زندگی و زندگی معطوف به انسان و انسان معطوف به امر قدسی و امر قدسی معطوف به ارتقای کیفیت حیات. در این مسیر نسبت فرد دین‏دار با همه عوامل اجتماعی اطرافش عوض شده و موجب رفرم اجتماعی می‏شود. فرازهای پایانی این نوشته پرسش‏هایی را پیرامون مقدار موفقیت شریعتی در ارائه راهش و نیز امکان تحقق این دین‏داری و همچنین سهم شریعتی در بد فهمی آراء او را مطرح می‏کند و نکته پایانی‏اش آن است که عبور از شریعتی مسلم و ضروری است البته به شرط بررسی دوباره اندیشه شریعتی.

تبلیغات