مطالبات زنان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
سازمانهای غیردولتی زنان میبایست برای ایجاد گفتمان جدی و هماهنگ در زمینه مطالبات زنان، تلاش کنند و حرکت منسجمی داشته باشند. ازاینرو هفتاد سازمان غیردولتی با تدوین بیانیهای، محورهای اساسی حرکت هماهنگ در راستای مطالبات زنان را مورد توجه قرار دادند. در این بیانیه مسائلی در رابطه با حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق کیفری و حقوق فرهنگی زنان مورد توجه قرار گرفته است و تساوی در این حقوق به عنوان هدف اصلی بیانیه مطرح شده است.متن
زنان، 18/12/82
نکته اول، یکی از ایراداتی که همواره به طور جدی در مورد عملکرد جامعه مدنی زنان مطرح شده و میشود، عدم وجود گفتمانی جدی و هماهنگ در ارتباط با حقوق فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زنان در سطح جامعه، عدم تلاش کافی برای بیان صریح خواستهها، مطالبات و توقعات زنان جامعه ایرانی و نبود تعریفی روشن از موقعیت و نقش جایگاه زنان در کلیه سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی است. نکته دوم، با توجه به اینکه سازمانهای غیردولتی در جامعه ما، نهادهایی تازهتأسیس و در حال رشد و فعالیت هستند، متأسفانه تعریف روشنی از ساز و کار، اهداف و فعالیت یک سازمان غیردولتی در جامعه وجود ندارد.
نکته سوم، سازمانهای غیردولتی به ویژه سازمانهای مدافع حقوق زنان برای رسیدن به رشد و بلوغ و آموختن روشهای دموکراتیک گفتمان، تلاش میکنند.
با توجه به سه محور ذکر شده فوق، اولین جرقههای تنظیم سندی عمومی از سوی سازمانهای غیردولتی زنان در باب طرح مطالبات و خواستههای زنان، حدود پنج ماه قبل از انتخابات مجلس هفتم و شروع رقابتهای انتخاباتی آغاز شد. تفکر اولیه این بود که سازمانهای غیردولتی زنان میتوانند نقش مهمی در جمعبندی مطالبات زنان داشته باشند؛ به نحوی که بتوانند گفتمان حقوق زنان را در کلیه سطوح اجتماعی اعم از دولتی و غیردولتی به یک موضوع جدی و حساس اجتماعی تبدیل کنند.
بنابراین اولاً، سازمانهای غیردولتی با توجه به نقش و وظیفه خود، به ویژه اینکه میتوانند اهرمهای فشار جامعه مدنی باشند، به خصوص سازمانهای غیردولتی مدافع حقوق زنان، برای طرح مطالبات زنان جمع شوند و با توجه به ضرورت همکاری، ارتباط پایدار و همگرایی مداوم برای دستیابی به اهداف و خواستههای خود، جلساتی را برگزار کردند.
دوم اینکه موضوع زنان در جامعه ما همواره با رویکردهای سیاسی، اجتماعی مختلف تغییر میکند. یعنی افراد و گروههای اجتماعی، مانند نهادهای سیاسی، موضوع زنان را صرفا تبدیل به ابزاری جهت دستیابی به قدرت مینمایند. بنابراین، در بسیاری از موارد، مسائل زنان نه تنها عمیقا مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه تبدیل به یک مسئله حساسیتانگیز و موجد بحرانهای اجتماعی ـ سیاسیای مانند ماجرای پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان میشود. این موضوع در واقع ناشی از عدم پذیرش موضوعی به نام مسئله زنان در کلیه سطوح اجتماعی است.
دو رویکرد در تدوین سند مطالبات مدنظر قرار گرفت: رویکرد توسعهای و رویکرد حقوق بشری که سعی شد میانگین نظرات موافق هر دو رویکرد مورد توجه قرار گیرد. طرافداران رویکرد توسعهای معتقدند با توجه به اینکه در برنامههای توسعه زنان، نقش بسیار مثبتی به عنوان نیمی از جمعیت ایفا میکنند، طرح مسائل زنان در قالب سیاستها و برنامههای توسعهای میتواند باعث جلب توجه و حمایت گروههای مختلف از جمله خود زنان شود و چه بسا کمتر ایجاد حساسیت کند، مانند وارد کردن مسائل زنان در موضوعاتی از قبیل توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره. حامیان رویکرد حقوق بشری بر این اعتقادند که اگرچه طرح مسائل زنان در قالب مقررات و موازین حقوق بشری نمیتواند حمایت گروههای وسیع اجتماعی را در پی داشته باشد، به طور مثال تلاش برای تغییر کلیشههای سنتی غلط در مورد زنان، اما باعث میشود مسئله زنان در لایههای عمیقتر اجتماعیطرح شود. بنابراین، هر دو رویکرد در تدوین مطالبات زنان به نحوی مورد توجه قرار گرفت.
سوم اینکه هدف از طرح مطالبات زنان، تبیین و تدوین ارتباط سازمانهای غیردولتی طرفدار حقوق زنان با مجلس شورای اسلامی بود. در واقع طرح اولیه خواستها، لابی کردن و چانه زنی در چارچوب وظایف و اختیارات قانونی و نظارتی مجلس و فشار برای اجرایی کردن قوانین و مصوبات مربوط به زنان، هدف اصلی برگزار کنندگان جلسات بود.
چهارم اینکه فقط سازمانهای غیردولتی با توجه به نقش و کارکرد خاص خود در سطوح اجتماعی، تدوینکنندگان سند بودند؛ اما بهینهسازی ساز و کار مراکز دولتی مربوط به مسائل زنان نیز مورد توجه قرار گرفت. بنابراین، بعد از توقعات اولیه، مطالبات زنان از سوی سازمانهای غیردولتی در ارتباط با چارچوب وظایف و اختیارات مجلس هفتم شورای اسلامی، طبقهبندی، تنظیم و تدوین شد. مطالبات تنظیم شده حاوی چند محور عمده بود: الف) مطالبات مربوط به حقوق اساسی زنان که شامل ابهامزدایی از برخی از مفاد قانون اساسی و اجرایی کردن موادی از قانون اساسی بود که عملاً اجرا نمیشود، مانند تأمین اجتماعی زنان سرپرست خانوار و .... ب) حقوق مدنی به خصوص اصلاح موادی از قانون مدنی که نشانههای تبعیض جنسیتی در آنها موجود است یا اینکه زمینههای ایجاد تبعیض را فراهم میکند، مانند قوانین مربوط به خانواده، طلاق، حضانت، قیمومیت و... .
ج) حقوق کیفری و قوانینی چون دیه، شهادت و یا مفادی از قانون کیفری که به نوعی مجوز ترویج خشونت علیه زنان میشود، مانند ماده ششصدوسی قانون مجازات اسلامی و... ؛ همچنین تعریف روشنی از خشونت علیه زنان، مانند اینکه مسئله خشونت فقط به ضرب و جرح بدنی محدود نمیشود و... .
د) حقوق اجتماعی و اقتصادی، مانند امنیت اجتماعی زنان و دختران، برای مثال موضوع قاچاق زنان، تعریف روشنی از جرم قاچاق، مجازات قاچاقچیان زنان و دختران و... .
ه) حقوق فرهنگی زنان: با توجه به اینکه بسیاری از مشکلات زنان ریشه در نگرشهای غلط سنتی و کلیشهای دارد، حمایت از زنان تولید کننده محصولات فرهنگی، در جهت تغییر کلیشهها و حمایتهای اینچنینی، مقید کردن دولت به تغییر کلیشههای رایج در کتابهای درسی، مطبوعات، رسانهها و... در این بحث مورد توجه قرار گرفت.
و) حقوق سیاسی، اگرچه تمام تغییر و تحولات مثبت در سالهای اخیر و رشد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی زنان و زنان تحصیل کرده و... افزایش یافته است، هنوز بحث مشارکت سیاسی و حضور برابر زنان در پستهای بالای اداری و سیاسی مشاهده نمیشود. در این بخش الزام بخشهای مختلف دولتی به استفاده از زنان، سهمیهبندی جنسیتی ادارات دولتی و حتی در ترکیب شورای شهر و ایجاد تعادل جنسیتی در سطوح مدیریتی کشور مورد توجه قرار گرفت. این بیانیه توسط بیش از هفتاد سازمان غیردولتی در باب مطالبات زنان تنظیم و ارائه شد. میتوان بعضی از اهداف این بیانیه را در چند مورد بیان داشت: غیردولتی بودن نهادهای شرکت کننده؛ همگرایی و همکاری سازمانهای غیردولتی؛ حساسسازی اجتماعی نسبت به موضوع زنان؛ طرح مطالبات جنسیتی ( موضوعاتی که فقط محدود به زنان جامعه است)؛ تأکید بر اجرای معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی، بدون بحرانسازی و ایجاد چالشهای سیاسی.
اشاره
1. در این نوشته بیان نشده است که سازمانهای غیردولتی مذکور، چه موضعی نسبت به آموزههای اسلامی دارند. در جامعهای که قوانین و سیستم مدیریتی آن بر اساس اسلام شکل گرفته است و اداره میشود، نمیتواند بدون توجه به دین، برای احقاق زنان فعالیت کند. افزون بر این، نگاه دینی به مسائل زنان با نگاه مادی و فردمحورِ غربی، کاملاً متفاوت است و نتایج متفاوتی را در ناحیه راهبردها و راهکارها به وجود خواهد آورد. از نوشته مذکور و محورهای بیانیه سازمانهای غیردولتیِ امضا کننده آن، چنین برمیآید که اینان با نگاه بینالمللی و غربی که همان نگاه مادی و غیردینی است به مسائل زنان مینگرند و در این راستا تلاش میکنند. واضح است که این نگاه نمیتواند تأمین کننده منافع واقعی زنان مسلمان ایران باشد و نهایتا تحقق این نگاه به حاکمیت الگوی غربی و تساوی و تشابه زن و مرد خواهد انجامید و سیب همان نابسامانیهای جوامع غربی برای زنان مسلمان ما میشود. به اعتقاد ما، تنها اندیشه مبتنی بر وحی و تعالیم پیامبر اسلام و ائمه هدی علیهماالسلام میتواند جامعه را به سوی حیات و سعادت واقعی رهنمون سازد.
2. مطالبات ذکر شده در بیانیه همگی در راستای حذف قوانین و فرهنگ اسلامی در رابطه با تفاوتهای زن و مرد میباشد و با پافشاری خواستار تشابه و برابری مطلق زن و مرد است. میتوان گفت بیانیه مذکور در واقع ترجمانی از مواد و بندهای کنوانسیون محو تبعیض علیه زنان است که به دلیل تعارضات گسترده آن با آموزههای اسلامی و مخالفت آشکار جمیع علمای حوزههای علمیه و مراجع تقلید با آن، تا کنون متوقف مانده است و به تصویب نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام نرسیده است.
3. پیشنهادهای ارائه شده در بیانیه که همگی خواستار تغییر در قوانین کشور در راستای تشابه حقوق زن و مرد میباشد، نشان میدهد که بسیاری از طرفداران الحاق به «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» خواستار الحاق مطلق هستند، نه الحاق به شرط عدم مغایرت با شرع. ازاینرو، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام میبایست توجه داشته باشند که تصویب کنوانسیون با قید عدم مغایرت با شرع، زمینه را برای تلاش موافقان الحاق مطلق به شدت مساعد میکند و الحاق مطلق و بدون شرط7 در بسیاری از مواضع اجرا خواهد شد.
4. نویسنده میگوید «مقید کردن دولت به تغییر کلیشههای رایج در کتابهای درسی، مطبوعات، رسانهها و... در این بحث مورد توجه قرار گرفت». این دیدگاه برگرفته از تفکر فمینیستهایی همچون آندره میشل است که مسئله حذف نمادهای جنسیتی از کتب درسی و رسانهها را در غرب خواستار شدند و تا کنون نیز گروهی در ایران این مسئله را به شیوههای مختلف دنبال کردهاند: مقالات، کتابها و پژوهشهای متعددی که در این زمینه چاپ شده است، گویای تلاش برای تحقق این مسئله در سطح کلان و ملی است. با این همه، بررسیهای کارشناسانه نشان میدهد که تفاوتهای جنسیتی دختران و پسران و لزوم توجه به آن در روش و محتوای آموزشها، از مسائلی است که امروزه در دنیای مدرن هم مورد توجه قرار گرفته است. فمینیستهای فرامدرن سخن از اشتباه فمینیستهای رادیکال در نفی زنانگی زنان به میان آوردهاند. تفکیک دختران و پسران در برخی از محیطهای آموزشی در چند کشور اروپایی، از تجربههای جدید غرب به مسئله تفاوتهای جنسیتی زن و مرد است.
5 . به نظر میرسد مجلس هفتم به دور از فشارها و جنجالهای داخلی و خارجی، لازم است با تشکیل گروه کارشناسی قوی متشکل از کارشناسان و محققان حوزه و دانشگاه، مسائل، مشکلات و نیازهای زنان را بر اساس اصول و چارچوبهای اندیشه اسلامی بررسی نماید و بر اساس طرحی جامع و همهجانبه، در راستای احیای حقوق و شخصیت واقعی زنان در جامعه اسلامی تلاش نماید.
نکته اول، یکی از ایراداتی که همواره به طور جدی در مورد عملکرد جامعه مدنی زنان مطرح شده و میشود، عدم وجود گفتمانی جدی و هماهنگ در ارتباط با حقوق فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زنان در سطح جامعه، عدم تلاش کافی برای بیان صریح خواستهها، مطالبات و توقعات زنان جامعه ایرانی و نبود تعریفی روشن از موقعیت و نقش جایگاه زنان در کلیه سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی است. نکته دوم، با توجه به اینکه سازمانهای غیردولتی در جامعه ما، نهادهایی تازهتأسیس و در حال رشد و فعالیت هستند، متأسفانه تعریف روشنی از ساز و کار، اهداف و فعالیت یک سازمان غیردولتی در جامعه وجود ندارد.
نکته سوم، سازمانهای غیردولتی به ویژه سازمانهای مدافع حقوق زنان برای رسیدن به رشد و بلوغ و آموختن روشهای دموکراتیک گفتمان، تلاش میکنند.
با توجه به سه محور ذکر شده فوق، اولین جرقههای تنظیم سندی عمومی از سوی سازمانهای غیردولتی زنان در باب طرح مطالبات و خواستههای زنان، حدود پنج ماه قبل از انتخابات مجلس هفتم و شروع رقابتهای انتخاباتی آغاز شد. تفکر اولیه این بود که سازمانهای غیردولتی زنان میتوانند نقش مهمی در جمعبندی مطالبات زنان داشته باشند؛ به نحوی که بتوانند گفتمان حقوق زنان را در کلیه سطوح اجتماعی اعم از دولتی و غیردولتی به یک موضوع جدی و حساس اجتماعی تبدیل کنند.
بنابراین اولاً، سازمانهای غیردولتی با توجه به نقش و وظیفه خود، به ویژه اینکه میتوانند اهرمهای فشار جامعه مدنی باشند، به خصوص سازمانهای غیردولتی مدافع حقوق زنان، برای طرح مطالبات زنان جمع شوند و با توجه به ضرورت همکاری، ارتباط پایدار و همگرایی مداوم برای دستیابی به اهداف و خواستههای خود، جلساتی را برگزار کردند.
دوم اینکه موضوع زنان در جامعه ما همواره با رویکردهای سیاسی، اجتماعی مختلف تغییر میکند. یعنی افراد و گروههای اجتماعی، مانند نهادهای سیاسی، موضوع زنان را صرفا تبدیل به ابزاری جهت دستیابی به قدرت مینمایند. بنابراین، در بسیاری از موارد، مسائل زنان نه تنها عمیقا مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه تبدیل به یک مسئله حساسیتانگیز و موجد بحرانهای اجتماعی ـ سیاسیای مانند ماجرای پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان میشود. این موضوع در واقع ناشی از عدم پذیرش موضوعی به نام مسئله زنان در کلیه سطوح اجتماعی است.
دو رویکرد در تدوین سند مطالبات مدنظر قرار گرفت: رویکرد توسعهای و رویکرد حقوق بشری که سعی شد میانگین نظرات موافق هر دو رویکرد مورد توجه قرار گیرد. طرافداران رویکرد توسعهای معتقدند با توجه به اینکه در برنامههای توسعه زنان، نقش بسیار مثبتی به عنوان نیمی از جمعیت ایفا میکنند، طرح مسائل زنان در قالب سیاستها و برنامههای توسعهای میتواند باعث جلب توجه و حمایت گروههای مختلف از جمله خود زنان شود و چه بسا کمتر ایجاد حساسیت کند، مانند وارد کردن مسائل زنان در موضوعاتی از قبیل توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره. حامیان رویکرد حقوق بشری بر این اعتقادند که اگرچه طرح مسائل زنان در قالب مقررات و موازین حقوق بشری نمیتواند حمایت گروههای وسیع اجتماعی را در پی داشته باشد، به طور مثال تلاش برای تغییر کلیشههای سنتی غلط در مورد زنان، اما باعث میشود مسئله زنان در لایههای عمیقتر اجتماعیطرح شود. بنابراین، هر دو رویکرد در تدوین مطالبات زنان به نحوی مورد توجه قرار گرفت.
سوم اینکه هدف از طرح مطالبات زنان، تبیین و تدوین ارتباط سازمانهای غیردولتی طرفدار حقوق زنان با مجلس شورای اسلامی بود. در واقع طرح اولیه خواستها، لابی کردن و چانه زنی در چارچوب وظایف و اختیارات قانونی و نظارتی مجلس و فشار برای اجرایی کردن قوانین و مصوبات مربوط به زنان، هدف اصلی برگزار کنندگان جلسات بود.
چهارم اینکه فقط سازمانهای غیردولتی با توجه به نقش و کارکرد خاص خود در سطوح اجتماعی، تدوینکنندگان سند بودند؛ اما بهینهسازی ساز و کار مراکز دولتی مربوط به مسائل زنان نیز مورد توجه قرار گرفت. بنابراین، بعد از توقعات اولیه، مطالبات زنان از سوی سازمانهای غیردولتی در ارتباط با چارچوب وظایف و اختیارات مجلس هفتم شورای اسلامی، طبقهبندی، تنظیم و تدوین شد. مطالبات تنظیم شده حاوی چند محور عمده بود: الف) مطالبات مربوط به حقوق اساسی زنان که شامل ابهامزدایی از برخی از مفاد قانون اساسی و اجرایی کردن موادی از قانون اساسی بود که عملاً اجرا نمیشود، مانند تأمین اجتماعی زنان سرپرست خانوار و .... ب) حقوق مدنی به خصوص اصلاح موادی از قانون مدنی که نشانههای تبعیض جنسیتی در آنها موجود است یا اینکه زمینههای ایجاد تبعیض را فراهم میکند، مانند قوانین مربوط به خانواده، طلاق، حضانت، قیمومیت و... .
ج) حقوق کیفری و قوانینی چون دیه، شهادت و یا مفادی از قانون کیفری که به نوعی مجوز ترویج خشونت علیه زنان میشود، مانند ماده ششصدوسی قانون مجازات اسلامی و... ؛ همچنین تعریف روشنی از خشونت علیه زنان، مانند اینکه مسئله خشونت فقط به ضرب و جرح بدنی محدود نمیشود و... .
د) حقوق اجتماعی و اقتصادی، مانند امنیت اجتماعی زنان و دختران، برای مثال موضوع قاچاق زنان، تعریف روشنی از جرم قاچاق، مجازات قاچاقچیان زنان و دختران و... .
ه) حقوق فرهنگی زنان: با توجه به اینکه بسیاری از مشکلات زنان ریشه در نگرشهای غلط سنتی و کلیشهای دارد، حمایت از زنان تولید کننده محصولات فرهنگی، در جهت تغییر کلیشهها و حمایتهای اینچنینی، مقید کردن دولت به تغییر کلیشههای رایج در کتابهای درسی، مطبوعات، رسانهها و... در این بحث مورد توجه قرار گرفت.
و) حقوق سیاسی، اگرچه تمام تغییر و تحولات مثبت در سالهای اخیر و رشد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی زنان و زنان تحصیل کرده و... افزایش یافته است، هنوز بحث مشارکت سیاسی و حضور برابر زنان در پستهای بالای اداری و سیاسی مشاهده نمیشود. در این بخش الزام بخشهای مختلف دولتی به استفاده از زنان، سهمیهبندی جنسیتی ادارات دولتی و حتی در ترکیب شورای شهر و ایجاد تعادل جنسیتی در سطوح مدیریتی کشور مورد توجه قرار گرفت. این بیانیه توسط بیش از هفتاد سازمان غیردولتی در باب مطالبات زنان تنظیم و ارائه شد. میتوان بعضی از اهداف این بیانیه را در چند مورد بیان داشت: غیردولتی بودن نهادهای شرکت کننده؛ همگرایی و همکاری سازمانهای غیردولتی؛ حساسسازی اجتماعی نسبت به موضوع زنان؛ طرح مطالبات جنسیتی ( موضوعاتی که فقط محدود به زنان جامعه است)؛ تأکید بر اجرای معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی، بدون بحرانسازی و ایجاد چالشهای سیاسی.
اشاره
1. در این نوشته بیان نشده است که سازمانهای غیردولتی مذکور، چه موضعی نسبت به آموزههای اسلامی دارند. در جامعهای که قوانین و سیستم مدیریتی آن بر اساس اسلام شکل گرفته است و اداره میشود، نمیتواند بدون توجه به دین، برای احقاق زنان فعالیت کند. افزون بر این، نگاه دینی به مسائل زنان با نگاه مادی و فردمحورِ غربی، کاملاً متفاوت است و نتایج متفاوتی را در ناحیه راهبردها و راهکارها به وجود خواهد آورد. از نوشته مذکور و محورهای بیانیه سازمانهای غیردولتیِ امضا کننده آن، چنین برمیآید که اینان با نگاه بینالمللی و غربی که همان نگاه مادی و غیردینی است به مسائل زنان مینگرند و در این راستا تلاش میکنند. واضح است که این نگاه نمیتواند تأمین کننده منافع واقعی زنان مسلمان ایران باشد و نهایتا تحقق این نگاه به حاکمیت الگوی غربی و تساوی و تشابه زن و مرد خواهد انجامید و سیب همان نابسامانیهای جوامع غربی برای زنان مسلمان ما میشود. به اعتقاد ما، تنها اندیشه مبتنی بر وحی و تعالیم پیامبر اسلام و ائمه هدی علیهماالسلام میتواند جامعه را به سوی حیات و سعادت واقعی رهنمون سازد.
2. مطالبات ذکر شده در بیانیه همگی در راستای حذف قوانین و فرهنگ اسلامی در رابطه با تفاوتهای زن و مرد میباشد و با پافشاری خواستار تشابه و برابری مطلق زن و مرد است. میتوان گفت بیانیه مذکور در واقع ترجمانی از مواد و بندهای کنوانسیون محو تبعیض علیه زنان است که به دلیل تعارضات گسترده آن با آموزههای اسلامی و مخالفت آشکار جمیع علمای حوزههای علمیه و مراجع تقلید با آن، تا کنون متوقف مانده است و به تصویب نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام نرسیده است.
3. پیشنهادهای ارائه شده در بیانیه که همگی خواستار تغییر در قوانین کشور در راستای تشابه حقوق زن و مرد میباشد، نشان میدهد که بسیاری از طرفداران الحاق به «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» خواستار الحاق مطلق هستند، نه الحاق به شرط عدم مغایرت با شرع. ازاینرو، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام میبایست توجه داشته باشند که تصویب کنوانسیون با قید عدم مغایرت با شرع، زمینه را برای تلاش موافقان الحاق مطلق به شدت مساعد میکند و الحاق مطلق و بدون شرط7 در بسیاری از مواضع اجرا خواهد شد.
4. نویسنده میگوید «مقید کردن دولت به تغییر کلیشههای رایج در کتابهای درسی، مطبوعات، رسانهها و... در این بحث مورد توجه قرار گرفت». این دیدگاه برگرفته از تفکر فمینیستهایی همچون آندره میشل است که مسئله حذف نمادهای جنسیتی از کتب درسی و رسانهها را در غرب خواستار شدند و تا کنون نیز گروهی در ایران این مسئله را به شیوههای مختلف دنبال کردهاند: مقالات، کتابها و پژوهشهای متعددی که در این زمینه چاپ شده است، گویای تلاش برای تحقق این مسئله در سطح کلان و ملی است. با این همه، بررسیهای کارشناسانه نشان میدهد که تفاوتهای جنسیتی دختران و پسران و لزوم توجه به آن در روش و محتوای آموزشها، از مسائلی است که امروزه در دنیای مدرن هم مورد توجه قرار گرفته است. فمینیستهای فرامدرن سخن از اشتباه فمینیستهای رادیکال در نفی زنانگی زنان به میان آوردهاند. تفکیک دختران و پسران در برخی از محیطهای آموزشی در چند کشور اروپایی، از تجربههای جدید غرب به مسئله تفاوتهای جنسیتی زن و مرد است.
5 . به نظر میرسد مجلس هفتم به دور از فشارها و جنجالهای داخلی و خارجی، لازم است با تشکیل گروه کارشناسی قوی متشکل از کارشناسان و محققان حوزه و دانشگاه، مسائل، مشکلات و نیازهای زنان را بر اساس اصول و چارچوبهای اندیشه اسلامی بررسی نماید و بر اساس طرحی جامع و همهجانبه، در راستای احیای حقوق و شخصیت واقعی زنان در جامعه اسلامی تلاش نماید.