موافقان و مخالفان الحاق
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
کلیات لایحه الحاق ایران به کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در جلسه اول مردادماه سال 1382 مجلس شورای اسلامی مطرح و سپس مورد تصویب قرار گرفت. در این جلسه علاوه بر مخبر کمیسیون فرهنگی که ادله موافقت کمیسیون با تصویب لایحه را بیان کرد، نمایندگان موافق و مخالف نیز سخنانی مطرح کردند.متن
یاس نو، 4 و 6/6/82
مخبر کمیسیون فرهنگی علی اصغر امیر شعر دوست:
دو شرط کلی در این کنوانسیون به عنوان شروط الحاق جمهوری اسلامی ایران در مقدمه آمده که اولین آنها، شرط تحفظ جمهوری اسلامی ایران است که مفاد کنوانسیون مذکور را در مواردی که با شرع مقدس اسلام مغایرت نداشته باشد قابل اجرا میداند. در ماده (29) آمده بوده که هر گونه اختلاف در تفسیر یا اجرای این کنوانسیون بین دو یا چند دولت عضو که از طریق مذاکره حل نگردد، بنا به تقاضای یکی از طرفها به داوری ارجاع میشود... که این شرط هم در مقدمه رد شده که جمهوری اسلامی ایران به شرطی به این کنوانسیون میپیوندد که در دو شرط کلی عدم مغایرت با شرع مقدس اسلام و عدم الزام به رعایت مفاد بند (1) ماده (29) کنوانسیون در آن لحاظ شود. تاکنون دقیقا 168 کشور به این کنوانسیون پیوستهاند و فقط 18 کشور در دنیا آن را نپذیرفتهاند از 56 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی هم 44 کشور به این کنوانسیون پیوستهاند و فقط 12 کشور هنوز موضع نگرفتهاند. ظرفیتهای مقرر در این کنوانسیون نقش بانوان مسلمان را برای تبیین وضعیت مناسب برای زنان در ایران اسلامی و در دنیا تقویت میکند و باعث افزایش قدرت مانور کشور ما در سطح بینالمللی میشود و فشارهای بینالمللی علیه کشور ما را کم میکند و اتهامات و بهانهجوییهای بینالمللی را خنثی میکند. از طرف دیگر الحاق ایران به کنوانسیون زمینهای ایجاد خواهد کرد که ما بتوانیم شرکت فعال و روشنگر در کمیته رفع تبعیض داشته باشیم، گزارشهای مستدل ارائه کنیم و برخی تبلیغات و گزارشهایی که علیه ما وجود دارد خنثی کنیم.
از طرفی هم با توجه به تعداد کشورهای عضو ممکن است که در آیندهای نزدیک این معاهده به یک عرف بینالمللی تبدیل شود که در آن صورت ما به صورت طبیعی مجبور به اجرای آن خواهیم بود. در واقع این کنوانسیون شکل آمره به خود خواهد گرفت و برای ما اجرای مفاد آن الزام آور خواهد شد...
حسین سبحانی نماینده دامغان: مهمترین نکته در متن این کنوانسیون که محور تمامی مطالب آن هم میباشد، تساوی حقوق زن و مرد و رفع هرگونه تبعیض است که اصول برابری حقوقی را نقض کند. بر این اساس در ماده (1) عبارت «تبعیض» علیه زنان تعریف شده و تبعیض به معنی «تمایز، استثنا و تفاوت» آمده است، نه به معنای نابرابری و یا غیرمتناسب بودن.
اگر مجلس ایران به این الحاقیه رأی بدهد، به معنی آن است که اعلام کرده است در خصوص نحوه اجرای مجازات، ثبوت جرایم، کیفیت استیفای قصاص، مراحل دادرسی، شهادت زن، میزان دیه بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد و حاضر است قوانین خود را در این زمینهها تغییر دهد.
همچنین باید به منظور تعدیل الگوهای اجتماعی ـ فرهنگی رفتاری مردان و زنان تعصبات و کلیه روشهای سنتی تغییر یابد و آموزشهای مختلط تشویق شود...
کمیسیون فرهنگی معتقد است که جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون را در مواردی که با شرع مقدس مغایرت نداشته باشد، قابل اجرا بداند. کمیسیون محترم توجه نکرده است که به موجب بند (2) ماده (28) حق شرطهایی که با هدف و منظور این کنوانسیون سازگار نباشد، پذیرفته نخواهد شد. زیرا شروط اعلام شده باید معین و خاص باشد.
در مورد کشوری مثل لیبی، دولت فنلاند در یادداشت اعتراض 16 اکتبر 1996 میگوید: «تحفظی که مشتمل بر ارجاع کلی به قانون مذهبی، بدون مشخص کردنمندرجات آن باشد، بهطور روشن برای دیگر اعضای کنوانسیون معین نمیکند که دولت متحفظ تا چه حد خود را متعهد به کنوانسیون میکند. بنابراین ممکن است موجب شکهایی درباره تعهد دولت متحفظ به انجام تعهداتش در قبال کنوانسیون باشد.»
دولت هلند هم در 14 ژوئیه 94 تحت همین عنوان نسبت به مالزی، لیبی، مالدیو و همچنین دولتهای نروژ و آلمان اعتراض کرده است. مراجع بزرگوار تقلید هم این شرط تحفظ را کافی ندانستهاند...
الهه کولایی نماینده تهران: دولتهایی که به این کنوانسیون پیوستند بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر، «رفع تبعیض» را و نه «مشابهسازی زنان و مردان» را هدف قرار دادند. نابرابری به مفهوم تفاوتهای فیزیکی واقعیتی نیست که هیچ مکتب و مرامی بتواند آن را انکار بکند. اما نادیده نگرفتن حقوق انسانی زنان و تضمین شرایط مناسب برای تأمین حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی زنان مورد نظر این کنوانسیون بوده است...
اگر ما حق شرط - یعنی یک چارچوبه کلی که دولت جمهوری اسلامی مطرح میکند - را پیش میکشیم یعنی موادی از این کنوانسیون را میپذیریم که در تغایر و تباین با ارزشهای بومی ما و شرع قرار نگیرند.
ما یکی از 56 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی هستیم و نمیتوانیم نسبت به تجربههای دیگر کشورهای اسلامی در این زمینه بیتوجه باشیم. در بین کشورهای اسلامی، کشورهایی مانند کویت که زنان از حق رأی در آن برخوردار نیستند، فاقد حقوق سیاسی هستند، به این کنوانسیون پیوستند. افغانستان، عربستان سعودی به این کنوانسیون پیوستند. وضعیت زنان در این کشورها به هیچ وجه با جامعه ما و با جمهوری اسلامی قابل مقایسه نیست. این کشورها توانستهاند به این کنوانسیون ملحق بشوند. این نوع رفتار نوعی شبهه ایجاد کرده که گویا جمهوری اسلامی طرفدار تبعیض علیه زنان است.
موسی قربانی: در بسیاری از ادیان و بلکه در همه ادیانالاهی این معنا وجود دارد که زن و مرد چون دو انسان متفاوت با همدیگر هستند، بنابراین حقوق آنها و تکالیفی هم که در شرع برای آنها مقرر شده متفاوت است. تقریبا محتویات کنوانسیون این است که زن و مرد هیچ تفاوتی با همدیگر نداشته باشند. در ماده (2) میگوید: دولتهای عضو، تبعیض علیه زنان را در کلیه اشکال آن محکوم کرده، موافقت مینمایند که بدون درنگ، سیاست محو تبعیض علیه زنان را با کلیه ابزارهای مناسبدنبال نموده و بدین منظور موارد ذیل را متعهد میشوند:
الف ـ گنجاندن اصل مساوات میان زنان و مردان در قانون اساسی.
این در واقع اولین لطمهای است که همینجا به قانون اساسی ما میخورد. بنابراین اولین نتیجه تسلیم شدن به اینکنوانسیون این است که ما قانون اساسیمان را باید در این راستا یک تغییراتی بدهیم.
ما مکلف خواهیم شد قوانینمان را (قانون مجازات اسلامی، قانون ارث، قانون ازدواج، قانون دیات) قوانین مجازات اسلامی و حتی عرف جامعهمان را هم موظفیم در راستای تبعیت از این کنوانسیون تغییر بدهیم.
مصالح شرعی و قانونی ما هم در این زمینه هست، از همه مهمتر تساوی در ارتباط با ازدواج است که در ماده (16) آمده، تساوی در ارتباط با مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و این قبیل موارد بین زن و مرد یعنی حقوق تساوی زنان و مردان در بحث ازدواج و طلاق چیزی است که اگر ما بخواهیم تسلیم بشویم واقعا از شگفتیهای دنیاست. ما این مسائل از چیزهایی است که خانمها هم این مسائل را گمان نمیکنم قبول داشته باشند.
در ماده (18) در بند (2) آمده حق شرطهایی که با هدف و منظور این کنوانسیون سازگار نباشد، پذیرفته نخواهد شد. اصلاً اساس این قضایا این است که زن و مرد را مساوی قرار بدهند. خوب شما اگر بخواهید این را نپذیرید، یعنی روح این کنوانسیون را نپذیرفتید. بر اساس ماده (18) این قابل الحاق نیست. این تحفظ پذیرفته شدنی نیست.
احمد پورنجاتی: ...آیا الحاق ما به کنوانسیون حقوق بشر که در آن حق ارتداد پذیرفته شده، یعنی اصل تغییر دین که بینالغی است برای همه ما، را پذیرفتهایم؟ چه کسی میپذیرد که در اسلام ارتداد حق است؟ چرا ما در آنجا عضو هستیم؟ چرا پذیرفتیم؟ کجا دعاوی آنها را راجع به مرتدینی اگر باشند میپذیریم؟ چرا آنجا این بحثها نیست؟ چرا وقتی بحث مسائل زنان میشود (که وجهه جمهوری اسلامی از اول انقلاب به برکت وجود امام و خوشبختانه دیدگاه ایشان بوده و بزرگان ما، مقام رهبری، این بوده است که ما در مورد زنان دیدگاه اصیل اسلامی داریم) این مسائل پیش میآید؟ به خاطر اینکه آنجا هم ما گفتیم تحفظ داریم، ما ارتداد را نمیپذیریم، ما یک نظام اسلامی داریم، قوانین ما باید منطبق با اسلام باشد، لااقل نباید مغایر با اسلام باشد، مرجع تشخیص دارد، هیچ عضوی از حاکمیت در هیچ جا حق ندارد این کار رابکند و نمیکند اما اسلام بن بست ندارد...
اگر چنین نگرانی وجود دارد که نظام اسلامی زیر بیرق ولایت فقیه و با حضور این همه مجامع نظارتی خدای ناکرده کاری غیر اسلامی بکند، اگر چنین نگرانی و دغدغهای وجود دارد، باید فاتحه این نظام را خواند، چه کسی جرأت دارد در این نظام، جایی توافق بکند و چیزی را بپذیرد که خلاف اسلام است؟
ما تبعیض علیه زنان را طبق چارچوبهای اسلامی نمیپذیریم، موارد خلاف شرع در این کنوانسیون را هم قبول نداریم، این هم نظر ماست. میگویند نمیتوانید در این کنوانسیون عضو بشوید، میگوییم این افتخاری برای ما نیست. خوب نمیشویم. ما که داریم بهتر از این عمل میکنیم. این بهتر از آن است که ما خودمان پیش دستی کنیم و بگوییم ما عضو نمیشویم و خواهند گفت که بنابراین شما لابد مشکلاتی دارید، دیدگاهتان چنین است، چرا خودمان را در معرض داوریهای ناعادلانه قرار بدهیم؟
اشاره
آنچه در این مقاله آمده است برخی از دلائل موافقان و مخالفان است. دلایل دیگری نیز از سوی هر دو گروه بیان شده است که به آنها اشاره میشود:
1. موافقان میگویند: الحاق به کنوانسیون و اینگونه معاهدات بینالمللی، زمینه را برای انجام اصلاحاتِ اجتماعی و حقوقی فراهم میسازد.
مخالفان پاسخ میدهند: تأثیر گذاری و زمینهسازی مثبت برای انجام اصلاحات با تصویب کنوانسیون، فرع بر این است که کار آمدی و تمامیت کنوانسیون را بپذیریم درحالیکه کلام در این است که کنوانسیون ذاتا و ماهیتا برای جوامعی که با ارزشهای دینی و بهویژه اسلامی اداره میشوند نه تنها کارآمدی ندارد بلکه بر خلافِ اهدافِ اصلاحیِ آن جوامع است.
2. موافقان میگویند: هدف اصلی کنوانسیون آن است که تبعیضات ناروا در شناسایی حیثیت انسانی، برقراری حقوق و مزایای اجتماعی و وضع مسئولیتها و تکالیفی که بر اساس جنسیت استوار است، از بین برود و ثابت شود که زن بودن و مرد بودن فی نفسه نقص یا کمال نیست. بنابراین، مردان نباید از حقوق بیشتری برخوردار باشند. زن و مرد هر دو انسانند و باید حیثیت، کرامت و حقوقِ انسانی یکسانی را برای آنها به رسمیت شناخت.
مخالفان میگویند: اینکه جنس و جنسیت منشأ ارزش و کمالاتِ ذاتی نیست امری است و اینکه آیا میتوان احکام حقوقیِ خاصی را بر اساس انوثت و ذکورت وضع کرد امری دیگر است. تفاوتهای حقوقی - گرچه ریشه در جنسیت انسانها داشته باشد - ملاک برتری و ارزش گذاری نیست.
3. برخی از مخالفان کنوانسیون به نکاتی اشاره کردهاند که در نوشتهها و سخنان موافقان مورد توجه قرار نگرفته است به بعضی از این موارد اشاره میشود:
- از دید کارشناسان، پیوستن به معاهدات بینالمللی نوعی مشارکت بین المللی در حاکمیت کشورها محسوب میشود و تلاش کشورها بر این است که تا منفعتِ قابل توجهی در میان نباشد از الحاق به اینگونه معاهدات خودداری کنند. بدیهی است الحاق کشورها به این معاهدات را نمیتوان تحت تأثیر عامل انسانی و یا ارزشی، ارزیابی کرد زیرا پیگیری این امور متوقف بر الحاق به معاهدات بین المللی نیست.
- کنوانسیون رفع تبعیض، تفاوت اقلیمی، فرهنگی و مذهبی جوامع را در نظر نگرفته و بر اساس ارائه مدل واحد، سعی در تحمیل فلسفه و فرهنگ حاکم بر خود نسبت به دیگر فرهنگها دارد.
- تعارضاتی در کنوانسیون وجود دارد که مکانیزم برطرف کردن آن در کنوانسیون پیشبینی نشده است. به عنوان مثال، تأکید بر اهمیت نهاد خانواده از یک سو و سلب روابط حقوقی میان زوجین از سوی دیگر از مصادیق بارز تعارض است.
- گفته میشود یکی از آرمانهای مهم کنوانسیون از بین بردن کلیشههای جنسیتی است، این آرمان خود ریشه در تفکیک میان جنس و جنسیت دارد، با این توضیح که جنس فقط معنایی زیستشناختی دارد، اما جنسیت مجموعهای از صفات و رفتارهاست که به زن یا مرد نسبت داده میشود و ساخته و پرداخته جامعه است. تفاوتهای جنسیتی قابل تغییرند و منشأ ستم و تبعیض بر زنان نیز همین اوصاف و رفتارهایی است که به جامعه زنان تلقین میشود. این انگاره در دهه شصت قرن بیستم توسط فمینیستهای موج دوم رواج پیدا کرد و مقارن با تدوین کنوانسیون به اوج خود رسید. این ایده از سوی بسیاری از متفکران غربی مورد نقد قرار گرفته و در کلیت آن امری است که به تأیید نرسیده است.
- یکی از ویژگیهای مهم کنوانسیون، حاکمیت روح حقوق محوری و اصالت امور حقوقی و غفلت از عناصر مذهبی، اخلاقی و فرهنگی است و این مسئله در تمام مواد و بخشهای کنوانسیون به چشم میخورد و با حق تحفظ قابل تغییر نیست. التزام به کنوانسیون یعنی پذیرش این فرهنگ در قوانین کشور و برنامهریزیهای اجتماعی.
- در خصوص مسئله حق تحفظ باید توجه کرد که کمیته رفع تبعیض که ناظر به اجرای کنوانسیون در کشورهاست، برای لغو تحفظاتِ کلی بسیاری از کشورها، از جمله کشورهای اسلامی، در حال تلاش و تکاپوست. به علاوه بسیاری از کشورهای اروپایی عضوِ کنوانسیون، نسبت به بسیاری از تحفظات اعتراض کرده و خواستار لغو آن تحفظات شدهاند. خبرها حاکی از آن است که برخی از کشورها در اثر فشار بینالمللی،تحفظ خود را پس گرفتهاند. نکته جالب اینجاست که در متن کنوانسیون، تدبیری برای پس گرفتن تحفظات اندیشیده شده است، اما هرگز سخنی از اضافه نمودنِ تحفظ جدید بر کنوانسیون به میان نیامده است؛ چرا که اصولاً تلاش بینالمللی بر آن است که کنوانسیون با همه موادِ آن جنبه جهانی پیدا کند و تحفظات به مرور زمان حذف شود.
- در خصوص حضور ایران در کمیته رفع تبعیض و حفظ وجاهت بینالمللی ایران، زمانی این سخن صحیح است که نمایندگان ایران از موضع فعال و از موضع نقد نظامِ جهانی و تبیین دیدگاههای والای اسلامی در این کمیته حضور یابند. تجربه حضور نمایندگان ایران در مجامع جهانی زنانه و دیدگاههای مراکز دولتی زنان در ایران نشان میدهد که آنان، چارچوب و کلیت معاهدات بینالمللی را پذیرفتهاند و اشکالاتِ جدی بر آنها وارد نمیکنند.
مخبر کمیسیون فرهنگی علی اصغر امیر شعر دوست:
دو شرط کلی در این کنوانسیون به عنوان شروط الحاق جمهوری اسلامی ایران در مقدمه آمده که اولین آنها، شرط تحفظ جمهوری اسلامی ایران است که مفاد کنوانسیون مذکور را در مواردی که با شرع مقدس اسلام مغایرت نداشته باشد قابل اجرا میداند. در ماده (29) آمده بوده که هر گونه اختلاف در تفسیر یا اجرای این کنوانسیون بین دو یا چند دولت عضو که از طریق مذاکره حل نگردد، بنا به تقاضای یکی از طرفها به داوری ارجاع میشود... که این شرط هم در مقدمه رد شده که جمهوری اسلامی ایران به شرطی به این کنوانسیون میپیوندد که در دو شرط کلی عدم مغایرت با شرع مقدس اسلام و عدم الزام به رعایت مفاد بند (1) ماده (29) کنوانسیون در آن لحاظ شود. تاکنون دقیقا 168 کشور به این کنوانسیون پیوستهاند و فقط 18 کشور در دنیا آن را نپذیرفتهاند از 56 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی هم 44 کشور به این کنوانسیون پیوستهاند و فقط 12 کشور هنوز موضع نگرفتهاند. ظرفیتهای مقرر در این کنوانسیون نقش بانوان مسلمان را برای تبیین وضعیت مناسب برای زنان در ایران اسلامی و در دنیا تقویت میکند و باعث افزایش قدرت مانور کشور ما در سطح بینالمللی میشود و فشارهای بینالمللی علیه کشور ما را کم میکند و اتهامات و بهانهجوییهای بینالمللی را خنثی میکند. از طرف دیگر الحاق ایران به کنوانسیون زمینهای ایجاد خواهد کرد که ما بتوانیم شرکت فعال و روشنگر در کمیته رفع تبعیض داشته باشیم، گزارشهای مستدل ارائه کنیم و برخی تبلیغات و گزارشهایی که علیه ما وجود دارد خنثی کنیم.
از طرفی هم با توجه به تعداد کشورهای عضو ممکن است که در آیندهای نزدیک این معاهده به یک عرف بینالمللی تبدیل شود که در آن صورت ما به صورت طبیعی مجبور به اجرای آن خواهیم بود. در واقع این کنوانسیون شکل آمره به خود خواهد گرفت و برای ما اجرای مفاد آن الزام آور خواهد شد...
حسین سبحانی نماینده دامغان: مهمترین نکته در متن این کنوانسیون که محور تمامی مطالب آن هم میباشد، تساوی حقوق زن و مرد و رفع هرگونه تبعیض است که اصول برابری حقوقی را نقض کند. بر این اساس در ماده (1) عبارت «تبعیض» علیه زنان تعریف شده و تبعیض به معنی «تمایز، استثنا و تفاوت» آمده است، نه به معنای نابرابری و یا غیرمتناسب بودن.
اگر مجلس ایران به این الحاقیه رأی بدهد، به معنی آن است که اعلام کرده است در خصوص نحوه اجرای مجازات، ثبوت جرایم، کیفیت استیفای قصاص، مراحل دادرسی، شهادت زن، میزان دیه بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد و حاضر است قوانین خود را در این زمینهها تغییر دهد.
همچنین باید به منظور تعدیل الگوهای اجتماعی ـ فرهنگی رفتاری مردان و زنان تعصبات و کلیه روشهای سنتی تغییر یابد و آموزشهای مختلط تشویق شود...
کمیسیون فرهنگی معتقد است که جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون را در مواردی که با شرع مقدس مغایرت نداشته باشد، قابل اجرا بداند. کمیسیون محترم توجه نکرده است که به موجب بند (2) ماده (28) حق شرطهایی که با هدف و منظور این کنوانسیون سازگار نباشد، پذیرفته نخواهد شد. زیرا شروط اعلام شده باید معین و خاص باشد.
در مورد کشوری مثل لیبی، دولت فنلاند در یادداشت اعتراض 16 اکتبر 1996 میگوید: «تحفظی که مشتمل بر ارجاع کلی به قانون مذهبی، بدون مشخص کردنمندرجات آن باشد، بهطور روشن برای دیگر اعضای کنوانسیون معین نمیکند که دولت متحفظ تا چه حد خود را متعهد به کنوانسیون میکند. بنابراین ممکن است موجب شکهایی درباره تعهد دولت متحفظ به انجام تعهداتش در قبال کنوانسیون باشد.»
دولت هلند هم در 14 ژوئیه 94 تحت همین عنوان نسبت به مالزی، لیبی، مالدیو و همچنین دولتهای نروژ و آلمان اعتراض کرده است. مراجع بزرگوار تقلید هم این شرط تحفظ را کافی ندانستهاند...
الهه کولایی نماینده تهران: دولتهایی که به این کنوانسیون پیوستند بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر، «رفع تبعیض» را و نه «مشابهسازی زنان و مردان» را هدف قرار دادند. نابرابری به مفهوم تفاوتهای فیزیکی واقعیتی نیست که هیچ مکتب و مرامی بتواند آن را انکار بکند. اما نادیده نگرفتن حقوق انسانی زنان و تضمین شرایط مناسب برای تأمین حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی زنان مورد نظر این کنوانسیون بوده است...
اگر ما حق شرط - یعنی یک چارچوبه کلی که دولت جمهوری اسلامی مطرح میکند - را پیش میکشیم یعنی موادی از این کنوانسیون را میپذیریم که در تغایر و تباین با ارزشهای بومی ما و شرع قرار نگیرند.
ما یکی از 56 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی هستیم و نمیتوانیم نسبت به تجربههای دیگر کشورهای اسلامی در این زمینه بیتوجه باشیم. در بین کشورهای اسلامی، کشورهایی مانند کویت که زنان از حق رأی در آن برخوردار نیستند، فاقد حقوق سیاسی هستند، به این کنوانسیون پیوستند. افغانستان، عربستان سعودی به این کنوانسیون پیوستند. وضعیت زنان در این کشورها به هیچ وجه با جامعه ما و با جمهوری اسلامی قابل مقایسه نیست. این کشورها توانستهاند به این کنوانسیون ملحق بشوند. این نوع رفتار نوعی شبهه ایجاد کرده که گویا جمهوری اسلامی طرفدار تبعیض علیه زنان است.
موسی قربانی: در بسیاری از ادیان و بلکه در همه ادیانالاهی این معنا وجود دارد که زن و مرد چون دو انسان متفاوت با همدیگر هستند، بنابراین حقوق آنها و تکالیفی هم که در شرع برای آنها مقرر شده متفاوت است. تقریبا محتویات کنوانسیون این است که زن و مرد هیچ تفاوتی با همدیگر نداشته باشند. در ماده (2) میگوید: دولتهای عضو، تبعیض علیه زنان را در کلیه اشکال آن محکوم کرده، موافقت مینمایند که بدون درنگ، سیاست محو تبعیض علیه زنان را با کلیه ابزارهای مناسبدنبال نموده و بدین منظور موارد ذیل را متعهد میشوند:
الف ـ گنجاندن اصل مساوات میان زنان و مردان در قانون اساسی.
این در واقع اولین لطمهای است که همینجا به قانون اساسی ما میخورد. بنابراین اولین نتیجه تسلیم شدن به اینکنوانسیون این است که ما قانون اساسیمان را باید در این راستا یک تغییراتی بدهیم.
ما مکلف خواهیم شد قوانینمان را (قانون مجازات اسلامی، قانون ارث، قانون ازدواج، قانون دیات) قوانین مجازات اسلامی و حتی عرف جامعهمان را هم موظفیم در راستای تبعیت از این کنوانسیون تغییر بدهیم.
مصالح شرعی و قانونی ما هم در این زمینه هست، از همه مهمتر تساوی در ارتباط با ازدواج است که در ماده (16) آمده، تساوی در ارتباط با مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و این قبیل موارد بین زن و مرد یعنی حقوق تساوی زنان و مردان در بحث ازدواج و طلاق چیزی است که اگر ما بخواهیم تسلیم بشویم واقعا از شگفتیهای دنیاست. ما این مسائل از چیزهایی است که خانمها هم این مسائل را گمان نمیکنم قبول داشته باشند.
در ماده (18) در بند (2) آمده حق شرطهایی که با هدف و منظور این کنوانسیون سازگار نباشد، پذیرفته نخواهد شد. اصلاً اساس این قضایا این است که زن و مرد را مساوی قرار بدهند. خوب شما اگر بخواهید این را نپذیرید، یعنی روح این کنوانسیون را نپذیرفتید. بر اساس ماده (18) این قابل الحاق نیست. این تحفظ پذیرفته شدنی نیست.
احمد پورنجاتی: ...آیا الحاق ما به کنوانسیون حقوق بشر که در آن حق ارتداد پذیرفته شده، یعنی اصل تغییر دین که بینالغی است برای همه ما، را پذیرفتهایم؟ چه کسی میپذیرد که در اسلام ارتداد حق است؟ چرا ما در آنجا عضو هستیم؟ چرا پذیرفتیم؟ کجا دعاوی آنها را راجع به مرتدینی اگر باشند میپذیریم؟ چرا آنجا این بحثها نیست؟ چرا وقتی بحث مسائل زنان میشود (که وجهه جمهوری اسلامی از اول انقلاب به برکت وجود امام و خوشبختانه دیدگاه ایشان بوده و بزرگان ما، مقام رهبری، این بوده است که ما در مورد زنان دیدگاه اصیل اسلامی داریم) این مسائل پیش میآید؟ به خاطر اینکه آنجا هم ما گفتیم تحفظ داریم، ما ارتداد را نمیپذیریم، ما یک نظام اسلامی داریم، قوانین ما باید منطبق با اسلام باشد، لااقل نباید مغایر با اسلام باشد، مرجع تشخیص دارد، هیچ عضوی از حاکمیت در هیچ جا حق ندارد این کار رابکند و نمیکند اما اسلام بن بست ندارد...
اگر چنین نگرانی وجود دارد که نظام اسلامی زیر بیرق ولایت فقیه و با حضور این همه مجامع نظارتی خدای ناکرده کاری غیر اسلامی بکند، اگر چنین نگرانی و دغدغهای وجود دارد، باید فاتحه این نظام را خواند، چه کسی جرأت دارد در این نظام، جایی توافق بکند و چیزی را بپذیرد که خلاف اسلام است؟
ما تبعیض علیه زنان را طبق چارچوبهای اسلامی نمیپذیریم، موارد خلاف شرع در این کنوانسیون را هم قبول نداریم، این هم نظر ماست. میگویند نمیتوانید در این کنوانسیون عضو بشوید، میگوییم این افتخاری برای ما نیست. خوب نمیشویم. ما که داریم بهتر از این عمل میکنیم. این بهتر از آن است که ما خودمان پیش دستی کنیم و بگوییم ما عضو نمیشویم و خواهند گفت که بنابراین شما لابد مشکلاتی دارید، دیدگاهتان چنین است، چرا خودمان را در معرض داوریهای ناعادلانه قرار بدهیم؟
اشاره
آنچه در این مقاله آمده است برخی از دلائل موافقان و مخالفان است. دلایل دیگری نیز از سوی هر دو گروه بیان شده است که به آنها اشاره میشود:
1. موافقان میگویند: الحاق به کنوانسیون و اینگونه معاهدات بینالمللی، زمینه را برای انجام اصلاحاتِ اجتماعی و حقوقی فراهم میسازد.
مخالفان پاسخ میدهند: تأثیر گذاری و زمینهسازی مثبت برای انجام اصلاحات با تصویب کنوانسیون، فرع بر این است که کار آمدی و تمامیت کنوانسیون را بپذیریم درحالیکه کلام در این است که کنوانسیون ذاتا و ماهیتا برای جوامعی که با ارزشهای دینی و بهویژه اسلامی اداره میشوند نه تنها کارآمدی ندارد بلکه بر خلافِ اهدافِ اصلاحیِ آن جوامع است.
2. موافقان میگویند: هدف اصلی کنوانسیون آن است که تبعیضات ناروا در شناسایی حیثیت انسانی، برقراری حقوق و مزایای اجتماعی و وضع مسئولیتها و تکالیفی که بر اساس جنسیت استوار است، از بین برود و ثابت شود که زن بودن و مرد بودن فی نفسه نقص یا کمال نیست. بنابراین، مردان نباید از حقوق بیشتری برخوردار باشند. زن و مرد هر دو انسانند و باید حیثیت، کرامت و حقوقِ انسانی یکسانی را برای آنها به رسمیت شناخت.
مخالفان میگویند: اینکه جنس و جنسیت منشأ ارزش و کمالاتِ ذاتی نیست امری است و اینکه آیا میتوان احکام حقوقیِ خاصی را بر اساس انوثت و ذکورت وضع کرد امری دیگر است. تفاوتهای حقوقی - گرچه ریشه در جنسیت انسانها داشته باشد - ملاک برتری و ارزش گذاری نیست.
3. برخی از مخالفان کنوانسیون به نکاتی اشاره کردهاند که در نوشتهها و سخنان موافقان مورد توجه قرار نگرفته است به بعضی از این موارد اشاره میشود:
- از دید کارشناسان، پیوستن به معاهدات بینالمللی نوعی مشارکت بین المللی در حاکمیت کشورها محسوب میشود و تلاش کشورها بر این است که تا منفعتِ قابل توجهی در میان نباشد از الحاق به اینگونه معاهدات خودداری کنند. بدیهی است الحاق کشورها به این معاهدات را نمیتوان تحت تأثیر عامل انسانی و یا ارزشی، ارزیابی کرد زیرا پیگیری این امور متوقف بر الحاق به معاهدات بین المللی نیست.
- کنوانسیون رفع تبعیض، تفاوت اقلیمی، فرهنگی و مذهبی جوامع را در نظر نگرفته و بر اساس ارائه مدل واحد، سعی در تحمیل فلسفه و فرهنگ حاکم بر خود نسبت به دیگر فرهنگها دارد.
- تعارضاتی در کنوانسیون وجود دارد که مکانیزم برطرف کردن آن در کنوانسیون پیشبینی نشده است. به عنوان مثال، تأکید بر اهمیت نهاد خانواده از یک سو و سلب روابط حقوقی میان زوجین از سوی دیگر از مصادیق بارز تعارض است.
- گفته میشود یکی از آرمانهای مهم کنوانسیون از بین بردن کلیشههای جنسیتی است، این آرمان خود ریشه در تفکیک میان جنس و جنسیت دارد، با این توضیح که جنس فقط معنایی زیستشناختی دارد، اما جنسیت مجموعهای از صفات و رفتارهاست که به زن یا مرد نسبت داده میشود و ساخته و پرداخته جامعه است. تفاوتهای جنسیتی قابل تغییرند و منشأ ستم و تبعیض بر زنان نیز همین اوصاف و رفتارهایی است که به جامعه زنان تلقین میشود. این انگاره در دهه شصت قرن بیستم توسط فمینیستهای موج دوم رواج پیدا کرد و مقارن با تدوین کنوانسیون به اوج خود رسید. این ایده از سوی بسیاری از متفکران غربی مورد نقد قرار گرفته و در کلیت آن امری است که به تأیید نرسیده است.
- یکی از ویژگیهای مهم کنوانسیون، حاکمیت روح حقوق محوری و اصالت امور حقوقی و غفلت از عناصر مذهبی، اخلاقی و فرهنگی است و این مسئله در تمام مواد و بخشهای کنوانسیون به چشم میخورد و با حق تحفظ قابل تغییر نیست. التزام به کنوانسیون یعنی پذیرش این فرهنگ در قوانین کشور و برنامهریزیهای اجتماعی.
- در خصوص مسئله حق تحفظ باید توجه کرد که کمیته رفع تبعیض که ناظر به اجرای کنوانسیون در کشورهاست، برای لغو تحفظاتِ کلی بسیاری از کشورها، از جمله کشورهای اسلامی، در حال تلاش و تکاپوست. به علاوه بسیاری از کشورهای اروپایی عضوِ کنوانسیون، نسبت به بسیاری از تحفظات اعتراض کرده و خواستار لغو آن تحفظات شدهاند. خبرها حاکی از آن است که برخی از کشورها در اثر فشار بینالمللی،تحفظ خود را پس گرفتهاند. نکته جالب اینجاست که در متن کنوانسیون، تدبیری برای پس گرفتن تحفظات اندیشیده شده است، اما هرگز سخنی از اضافه نمودنِ تحفظ جدید بر کنوانسیون به میان نیامده است؛ چرا که اصولاً تلاش بینالمللی بر آن است که کنوانسیون با همه موادِ آن جنبه جهانی پیدا کند و تحفظات به مرور زمان حذف شود.
- در خصوص حضور ایران در کمیته رفع تبعیض و حفظ وجاهت بینالمللی ایران، زمانی این سخن صحیح است که نمایندگان ایران از موضع فعال و از موضع نقد نظامِ جهانی و تبیین دیدگاههای والای اسلامی در این کمیته حضور یابند. تجربه حضور نمایندگان ایران در مجامع جهانی زنانه و دیدگاههای مراکز دولتی زنان در ایران نشان میدهد که آنان، چارچوب و کلیت معاهدات بینالمللی را پذیرفتهاند و اشکالاتِ جدی بر آنها وارد نمیکنند.