در قانون اساسی، زنان می توانند رئیس جمهور شوند
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
یاس نو، 28/5/82
این گفتوگو به جایگاه زن در قرآن و سیره نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلم اختصاص دارد. بهنظر ایشان، خداوند بدون نگاه تبعیضآمیز جنسی، حیات را زوج آفریده است. اسلام، برخلاف دیگر مکاتب، به زن و مرد نگاهی بر مدار علم، تقوا و عمل صالح دارد. آنچه در بعضی از متون یا در پارهای تفسیرها در باب تفاوت در خلقت یا نکوهش یک جنس و ستایش جنس دیگر آمده، همگی مخدوش و ساختهوپرداخته حبرها و بطریقها و مغهای نومسلمان است. اسرائیلیات و نصرانیات، که از آثار محرّف و تفسیرها و تأویلهای غیرموجه و غیرعقلانی عهد عتیق و جدید نقل شده، از نظر ما بیاعتبار است. همچنین آنچه بهوسیله مغان وارد اسلام شده، تفسیری در تأویلهای بازسازی شده مذهب ایرانی است که هر چه بیشتر میخواسته خود را به اسلام نزدیک کند.شاید کسی نتواند غیر از آنچه بیان کردم، نقل محکمی در باب تبعیض در خلقت ارائه کند. در مورد مسئله نقصان عقل در جنس مؤنث نیز هرچه جستم، نتوانستم مبنایی بر آن بیابم. آنچه در نهجالبلاغه آمده است، از جمله مواردی است که از نگاه تیزبین شریف رضی مغفول مانده است. مگر میشود در کلام معصوم به یک جنس، یک نوع و به یک صنف حمله، و بر اعمال آنها مهر محکومیت زده شود. بحث ارث و شهادت در عداد امور حقوقی و اجتماعی است و با اصل خلقت مرتبط نیست و ناشی از لحاظهای عرفی و مناسبات اقتصادی است. ما اصل را بعد از کتاب خدا، بر سیره میگذاریم و بعد از قیاس و اجماع، در اهل سنت، و عقل و اجماع، در شیعه، برای بیان و استخراج احکام، از تطور، تحول و اقتضائات، خصوصا در متحدثات، کمک میگیریم. این بعد در اسلام، شریعت یا احکام حقوقی و اجتماعی و سیاسی است که بر دو رکن دیگر افزوده میشود. هر چه اشراف به تاریخ، بیشتر و تسلط به موضوع، عمیقتر باشد، احکام محکمتر و شفافتر خواهد بود. اما بعد دیگری نیز در هر دین افزوده میشود که از ارکان نیست و ما آن را ادبیات دینی یا عرضی میدانیم. این ادبیات گاه آنچنان قوی و قدرتمند عمل میکند که دین را هم تحتالشعاع قرار میدهد و حتی شاخص و معیار دین میشود. قرآن، سنت، اجماع و عقل هماناند که هستند. ائمه طاهرین نیز در همه عصرها حجتاند. این تفاوت نگاه که گاه از مرز متسامح تا مرز غالی در نوسان است، از همین ادبیات دینی و مصلحتهایی برمیخیزد که سلطان و دستیاران او در ادوار تاریخ اسلام وضع میکنند و گاه حاشیه را متن و اصل را فرع و فرع را اصل مینمایند.
این گفتوگو به جایگاه زن در قرآن و سیره نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلم اختصاص دارد. بهنظر ایشان، خداوند بدون نگاه تبعیضآمیز جنسی، حیات را زوج آفریده است. اسلام، برخلاف دیگر مکاتب، به زن و مرد نگاهی بر مدار علم، تقوا و عمل صالح دارد. آنچه در بعضی از متون یا در پارهای تفسیرها در باب تفاوت در خلقت یا نکوهش یک جنس و ستایش جنس دیگر آمده، همگی مخدوش و ساختهوپرداخته حبرها و بطریقها و مغهای نومسلمان است. اسرائیلیات و نصرانیات، که از آثار محرّف و تفسیرها و تأویلهای غیرموجه و غیرعقلانی عهد عتیق و جدید نقل شده، از نظر ما بیاعتبار است. همچنین آنچه بهوسیله مغان وارد اسلام شده، تفسیری در تأویلهای بازسازی شده مذهب ایرانی است که هر چه بیشتر میخواسته خود را به اسلام نزدیک کند.شاید کسی نتواند غیر از آنچه بیان کردم، نقل محکمی در باب تبعیض در خلقت ارائه کند. در مورد مسئله نقصان عقل در جنس مؤنث نیز هرچه جستم، نتوانستم مبنایی بر آن بیابم. آنچه در نهجالبلاغه آمده است، از جمله مواردی است که از نگاه تیزبین شریف رضی مغفول مانده است. مگر میشود در کلام معصوم به یک جنس، یک نوع و به یک صنف حمله، و بر اعمال آنها مهر محکومیت زده شود. بحث ارث و شهادت در عداد امور حقوقی و اجتماعی است و با اصل خلقت مرتبط نیست و ناشی از لحاظهای عرفی و مناسبات اقتصادی است. ما اصل را بعد از کتاب خدا، بر سیره میگذاریم و بعد از قیاس و اجماع، در اهل سنت، و عقل و اجماع، در شیعه، برای بیان و استخراج احکام، از تطور، تحول و اقتضائات، خصوصا در متحدثات، کمک میگیریم. این بعد در اسلام، شریعت یا احکام حقوقی و اجتماعی و سیاسی است که بر دو رکن دیگر افزوده میشود. هر چه اشراف به تاریخ، بیشتر و تسلط به موضوع، عمیقتر باشد، احکام محکمتر و شفافتر خواهد بود. اما بعد دیگری نیز در هر دین افزوده میشود که از ارکان نیست و ما آن را ادبیات دینی یا عرضی میدانیم. این ادبیات گاه آنچنان قوی و قدرتمند عمل میکند که دین را هم تحتالشعاع قرار میدهد و حتی شاخص و معیار دین میشود. قرآن، سنت، اجماع و عقل هماناند که هستند. ائمه طاهرین نیز در همه عصرها حجتاند. این تفاوت نگاه که گاه از مرز متسامح تا مرز غالی در نوسان است، از همین ادبیات دینی و مصلحتهایی برمیخیزد که سلطان و دستیاران او در ادوار تاریخ اسلام وضع میکنند و گاه حاشیه را متن و اصل را فرع و فرع را اصل مینمایند.