آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

مقاله حاضر گزارشى است از فعالیت شبکه «زنان تحت قوانین مسلمانان» که در راستاى جنبش فمینیسم اسلامى سعى مى‏کند با تفسیر و تأویل‏هاى جدید از قوانین و فرهنگ اسلامى، زمینه‏هاى نفوذ و پذیرش فمینیسم را در بین زنان مسلمان و جوامع اسلامى فراهم سازد.

متن

به طور کلى سیاست نمى‏تواند در نظم نوین جهانى، ماهیت دولت‏ها را تعریف کند و حتى نمى‏تواند به منظور برقرارى نظم در داخل سیستم‏هاى حکومتى موجود، سیستم‏هاى اجتماعى، اقتصادى و سیاسى مناسبى را برگزیند؛ در نتیجه گرایش جدیدى پدید مى‏آید که مى‏خواهد مطالبات و خواسته‏هاى مردم را بر مبناى مفاهیم هویتى مطرح سازد و از هرگونه برنامه سیاسى منسجم که در مراحل گوناگون اقتصادى و اجتماعى تنظیم شده باشد، پرهیزکند. از این‏رو، مسأله هویت براى زنان، به‏عنوان امانت‏داران فرهنگ هر کشور، امرى اساسى است. رهایى زنان از هر گونه اندیشه تحمیلى و قیود اجتماعى، بنیان‏هاى فرهنگى و سیاسى هویت جامعه را زیر سؤال مى‏برد؛ لکن همین بنیان‏ها، موقعیت زنان در جامعه را تهدید مى‏کنند؛ لذا مى‏توان چنین نتیجه‏گیرى کرد که الزاماً روابط بین مردان و زنان در همه فرهنگ‏ها تعریف شده است و یکى از ارکان اساسى هویت گروهى جوامع را تشکیل مى‏دهد. به همین دلیل، هنگامى که زنان مى‏خواهند با رد یا با تعریف دوباره نقش و جایگاه سنتى خود در جامعه، افق‏هاى جدیدى را پیش روى خود بگشایند، مسیر زندگى خود را نیز دگرگون مى‏سازند.
ایجاد یک شبکه‏
شبکه «زنان تحت قوانین مسلمانان» که یک شبکه علمى و تحقیقى است، در زمینه‏اى به وجود آمده است که در آن، تعریف هویت به‏عنوان ابزار قدرت یا بیانى مستقل از «من» افراد، مسائلى را برانگیخته است. این شبکه بین‏المللى که براى دست‏یابى به هدف رهایى زنان از قیمومیت و قیود اجتماعى، فعالیت‏هاى خود را به جنبش جهانى زنان مرتبط مى‏کند، با هدف روشن ساختن ابعاد و زوایاى پنهان و تعارض‏هاى ناپیداى موجود و توانایى بالقوه آن در ایجاد تغییرات، به بررسى موضوع جهان مسلمانان علاقه‏مند شده است. این شبکه خود را عامل انسجام و هماهنگى بین زنانى مى‏داند که براى ارائه تعریف دوباره از نقش زنان و ایجاد فضا براى فعالیت‏هاى آنها در جامعه مبارزه مى‏کنند؛ لکن به تنوع موقعیت‏هاى آنها نیز بى‏توجه نیست؛ تنوعى که الزاماً بر انتخاب‏هاى فردى و سیاسى با هدف اعمال تغییر در گردش اوضاع، تأثیرگذار خواهد بود.
فعالیت‏هاى شبکه با توجه به عنوان و ساختار سازمانى آن، بیشتر در راستاى بررسى موقعیت‏هاى اجتماعى زنان و شخصیت مستقل آنان مى‏باشد؛ لذا شبکه به موضوع انتخاب‏هاى سیاسى یا مذهبى زنان نمى‏پردازد. تمامى زنانى که از قوانین اسلامى تبعیت مى‏کنند، مسلمان نیستند. گروه‏هاى تخصصى دفاع از حقوق بشر، تشکیل‏دهندگان اصلى شبکه مى‏باشند که زنان و مردان عضو آنها از طریق ارائه تحلیل و استفاده از تجربیات یکدیگر، در فعالیت‏هاى شبکه مشارکت دارند. برخى رخدادها که در رابطه با مسأله حقوق زنان، قوانین اجتماعى و جوامع مسلمانان به‏صورت جدا از هم و در مناطق گوناگون دنیا روى مى‏دهد، در پیشبرد سریع فعالیت‏هاى شبکه بسیار مؤثر هستند.
‏هویت‏هاى گروهى و فردى، مکانیسم‏هاى کنترل هویت زنان
شبکه در مباحث خود، عمداً واژه «مسلمانان» را به جاى اسلام به کار مى‏برد؛ زیرا مى‏خواهد این حقیقت را یادآورى کند که قوانین اجتماعى ریشه در اندیشه و اعمال مردان جامعه دارد و محتواى قوانین مقدر الهى چیز دیگرى است. از سوى دیگر همواره با به کار بردن کلمه «قوانین» به صورت جمع، بر بیان این نکته تأکید دارد که مسائل و واقعیاتى که زنان در زندگى اجتماعى خود با آنها روبه‏رو هستند، بسیار متنوع و پیچیده است. در این‏جا لازم است چند نکته را یادآورى کنم: اول این‏که قوانین مسلمانان در هر کشورى متفاوت است. دوم این‏که در برخى از کشورها، قوانین رسمى رایج، بیش از یک نوع مى‏باشد و زنان بر اساس قوانین مدنى - مذهبى(در هند و فیلیپین و قوانین سنتى در سنگال) مى‏توانند صاحب حقوق متفاوت اجتماعى باشند و یا حتى از برخى حقوق اجتماعى خود محروم گردند. نکته سوم و شاید مهم‏ترین آنها این است که در هر جامعه، علاوه بر برخى قوانین قطعى و صریح، سنت‏ها و آداب و رسومى وجود دارند که بدون داشتن شکل مشخص، مى‏توانند در کنترل شیوه زندگى زنان در جامعه تأثیرگذار باشند. از این رو شبکه WLUM به هنگام تعیین اهداف خود، این سنت‏ها و آداب و رسوم را بسان قوانین غیر مدونى در نظر مى‏گیرد که در متن موضوعات قوانین دیگر گنجانده شده‏اند.
در اغلب کشورها براى ارزیابى اهمیت قوانین غیر رسمى و قدرت تأثیرگذارى آنها بر زندگى زنان، بیشتر به محدودیت‏هایى توجه مى‏نمایند که قوانین مذکور، در شیوه پوشش، تحرک و امکان دست‏یابى به مدارج عالى آموزشى و شغل‏هاى حساس دولتى براى زنان ایجاد مى‏کند. با این همه، فقدان قوانین مذکور، از بروز محدودیت در عرصه فعالیت‏هاى اجتماعى زنان در جوامع مسلمان و غیر مسلمان ممانعتى به عمل نیاورده است. این گونه محدودیت‏ها در طى فرایند اجتماعى کردن مخصوص هر اجتماع و فرهنگ، به زنان تحمیل مى‏شود.
هویت زنان و عرصه سیاسى کشورها
امروزه با ورود گسترده دین در عرصه فعالیت‏هاى سیاسى کشورها، موضوع مذهب، زنان و حقوق اجتماعى، فرهنگى و... آنها پیچیده‏تر شده است. دیگر این‏که مى‏توان هیاهوى بسیارى از افرادى را که خود را یگانه منادیان اسلام مى‏دانند، دربطن اهداف واقعى‏شان که همان دست‏یابى به قدرت است، جاى دهیم. این‏که بسیارى از دولت‏ها ابعاد مسائل اجتماعى و فرهنگى زنان در جوامع مسلمان را تنها به اسلام و هویت مسلمانى آنها نسبت مى‏دهند، باعث تاسف است. به کارگیرى چنین روشى مانع از درک صحیح افراد از نابرابرى‏هاى ساختارى جامعه مى‏شود؛ در نتیجه به تلاش‏هایى که برخى زنان، اغلب به قیمت زندگى خود و یا زندانى شدن، براى تغییر شرایط مى‏کنند، هیچ وقعى نمى‏نهند؛ حضور نیروهاى سیاسى و اجتماعى مخالف را در پشت وقایع صورى پنهان مى‏کنند و مسلمانان را به انفعال مى‏کشانند و مانع از آن مى‏شوند که با انتقاد از خود، به رشد و تحول لازم برسند و در کل، با این روش، مذهب را در تعارض مستقیم با سیستم‏ها و ساختارهاى اجتماعى قرار مى دهند.
برگزارى همایشى با موضوع «اسلام، زنان و توسعه» تفاوت چندانى با روش‏هاى معمول که شرح آنها در پاراگراف قبلى آمده است، ندارد. این موضوع، ما را به این اندیشه وامى‏دارد که توسعه جوامع مسلمان را به‏جاى آن‏که با قابلیت‏هاى دولت‏ها، نوع حکومت آنها، اجراى قراردادهاى اجتماعى، توان داد و ستد آنها در بازارهاى بین‏المللى، حضور و توان نهادها در جامعه مدنى و وضعیت سیاسى مبارزات قدرت مرتبط بدانیم، به اعتقاد و ایمان مذهبى حاکم بر جامعه ربط دهیم. لذا شبکه «زنان تحت قوانین مسلمانان» از عکس‏العمل زنان فمینیست مبارز به وجود مى‏آید. این زنان مبارز، خود را از دو جهت تحت فشار مى‏بینند: از یک سو برخى عناصر و گروه‏هاى واپس‏گرا و متحجر اجتماعى مى‏خواهند به هر قیمت ممکن، گفتمان سیاسى را به انحصار خود درآورند و برداشت انحصارى خود را از زن مسلمان و جامعه مسلمانان بر افکار و عقاید جامعه تحمیل کنند و از سوى دیگر برداشت‏هایى که غیر مسلمانان به غلط از اسلام دارند، به این دین آسمانى چهره‏اى مخالف تعقل، طرفدار تعصب‏گرایى و زن‏ستیز مى‏دهد. این‏گونه برداشت‏ها، فشار اجتماعى بر زنان را دوچندان مى‏کند.
واکنش‏هاى مختلف و مباحث گوناگون رایج بین زنان مسلمان در جوامع مختلف مسلمان، نشان‏دهنده آن است که حتى اگر شباهت‏هایى بین آنها موجود باشد، مفهوم «جهان مسلمانان متحدالشکل» مفهوم نادرستى است که به‏غلط بر ما تحمیل شده است.
شکستن دیوارهاى تنهایى زنان‏
این‏که زنان مسلمان بتوانند تصویر دیگرى از واقعیات زندگى پیرامون خود داشته باشند، مسأله‏اى نیست که بتوان در آنها برانگیخت یا به آنها القا کرد. زنان مسلمان قبل از آن‏که درکى از حیات اجتماعى متفاوت از حیات خود داشته باشند، باید تمامى عوامل مؤثر در حیات اجتماعى کنونى خود را زیر سؤال ببرند و کلاف سردرگمى را که به عنوان هویت به آنها تحمیل شده است، باز کنند؛ زیرا فقط این دسته از زنان مى‏توانند امید به یافتن و ایجاد فضاى مناسب براى ارائه تعریف جدید از زن مسلمان داشته باشند. یکى از وظایف شبکه این است که با دریافت و نشر گسترده و اصولى اطلاعات در خصوص قوانین و رسوم کشورهاى مختلف و با مشخص کردن آنچه که آنها را از یکدیگر متمایز مى‏سازد و همچنین با شکستن مفاهیم اسطوره‏اى آنها، زنانى را که از وجود برخى قوانین و رسوم جوامع خود در رنج و عذاب هستند، در جریان اطلاعات روز و مفید قرار دهد. همچنین مى‏توان به تلاش‏هایى اشاره کرد که براى سهیم کردن همه افراد در مبارزات و مباحثات پربار حاصل از آن صورت مى‏گیرد. براى آن‏که به این تصورات و آرزوها شکل واقعى بدهیم، باید سیستم‏هاى حمایتى متفاوتى را، همان‏گونه که WLUML در قالب فعالیت‏هاى خود براى انسجام بخشیدن به این مبارزات و حمایت از آنها انجام مى‏دهد، به کار گیریم. این فعالیت‏ها داراى دو محور هستند: از یک سو هیأت‏هاى بین‏المللى دفاع از حقوق بشر را در مواردى که حقوق زنان نقض یا تهدید مى‏شود، سازمان‏دهى مى‏کنند. فشارهاى اخلاقى که به خاطر حمایت از حقوق بشر اعمال مى‏شوند، بخشى از ابزار به کارگرفته‏شده از سوى گروه‏هاى مدافع حقوق بشر است. همچنین به غیر از پشتیبانى اخلاقى و روان‏شناسى که از زنان علاقه‏مند و خانواده‏هاى آنها صورت مى‏گیرد، امکان دست‏رسى به پناهگاه و مأوایى اجتماعى را براى آنها تسهیل مى‏کند.
با توجه به این نکات درمى‏یابیم که شبکه WLUML براى برخى زنان که تلاش مى‏کنند در سطح سیاسى، تعریف دوماده‏اى از زندگى زنان ارائه کنند، مانند سیستم امنیتى عمل خواهد کرد.
در نتیجه اگر زنان بتوانند به حمایت و پشتیبانى گروهى که به عنوان ناظر و مرجع مطرح است، امیدوار باشند، هرگونه اقدام به منظور مخالفت با قوانین رایج بین مردم در همان بافت اجتماعى آسان خواهد بود؛ در حالى که شناخت و پذیرش تنوع قوانین و اعمال و رسوم مذهبى موجود در جهان مسلمانان، این امکان را فراهم مى‏آورد که بتوان راه‏حل‏هاى دیگرى را نیز انتخاب کرد. برقرارى ارتباط با زنان سایر کشورهاى مسلمان در داخل و خارج از مرزهاى ملى که وجود آن نشانه آشکارى از واقعیات متعددى است که زنان در بافت جامعه مسلمان خود با آن روبه‏رو هستند، تأثیر شدید و سریعى در آزاد ساختن انرژى خلاق زنان خواهد داشت. بدین طریق زنان مى‏توانند زندگى کاملاً متفاوتى را براى خود در نظر بگیرند. روابطى که به این ترتیب بین زنان از سوى شبکه ایجاد مى‏شود، گروه مرجع دیگرى را براى زنان عضو تشکیل خواهد داد. شبکه با گشودن دروازه‏هاى خود به سوى راه حل‏هاى متعدد و ممکن، امیدوار است که بتواند در این زمینه مشارکت مهمى داشته باشد. این مشارکت عبارت است از آگاه ساختن زنان، حمایت‏هاى علنى و غیر علنى از آنها به خاطر اندیشیدن به مسائل مختلف جامعه و زیر سؤال بردن ماهیت برخى مسائل که به نظر قائم به ذات مى‏آیند. این امر موجب خواهد شد که زنان حق داشته باشند با استفاده از برخى عوامل جدید، هویت تازه‏اى براى خود و جامعه‏شان تعریف کنند.
اشاره‏
اهمیت مقاله حاضر از آن روست که بى‏پرده اهداف و تاکتیک‏هاى گروه‏هاى فمینیستى را در کشورهاى اسلامى بازگو مى‏کند و نشان مى‏دهد که آنچه معمولاً با نام «قرائت‏هاى مختلف از اسلام» مطرح مى‏شود، در واقع به دنبال تثبیت اندیشه‏ها و ارزش‏هاى بیگانه‏اى است که با معارف و دستورات اسلامى در تناقض است. البته در این مقاله به واقعیت‏هاى مهمى نیز اشاره شده است که باید به آنها نیز توجه کافى مبذول داشت. تردیدى نیست که برخى از آداب و رسوم رایج در جوامع اسلامى، با شریعت اسلام هماهنگ نیست و معمولاً به‏غلط به اسلام نسبت داده شده است. شناخت این موارد که غالباً بر خلاف مصالح و اقتضائات زمانه است و نیز اقدام علمى و عملى جهت پیراسته ساختن فرهنگ عمومى از این گونه آداب غلط، یکى از اولویت‏هاى فرهنگى حوزه‏هاى دینى و برنامه‏ریزى است. اما آنچه در این گونه مقالات به چشم مى‏خورد، اهدافى فراتر و گسترده‏تر را در نظر دارد. محورهاى عمده مقاله که ما را به تحلیلى دقیق‏تر از این موضوع مى‏رساند، از این قرار است:
1. هویت دینى و ملى براى زنان، امرى عارضى است که برخاسته از ضرورت‏هاى سیاسى و موقت است. شبکه مذکور در پى این نکته است که زنان را به عنوان «فرد» بدون توجه به این گونه هویت‏هاى زائد مورد توجه قرار دهد و براى حذف این هویت‏ها از ذهنیت زنان مسلمان، مقدمه‏چینى کند.
2. آنچه تحت عنوان قوانین اسلامى در کشورهاى مسلمان مطرح است، ریشه در اندیشه و اعمال مردان جامعه دارد و محتواى قوانین مقدر الهى چیز دیگرى است. در این مقاله هیچ اشاره‏اى نشده است که قوانین مقدر الهى چیست و چگونه باید آنها را فهمید.
3. قوانین در کشورهاى اسلامى به شکل‏هاى مختلف وجود دارد و همین نکته نشان مى‏دهد که این قوانین حقوقى را نباید به اسلام نسبت داد؛ بنابراین باید از «قوانین» به صیغه جمع سخن بگوییم، چون یک قانون اسلامى مطرح نیست.
4. کسانى که با تمسک به هویت اسلامى در مقابل جنبش‏هاى فمینیستى و تشابه‏طلبى میان زن و مرد مقاومت مى‏کنند و خود را منادیان دین اسلام مى‏دانند، در واقع به دنبال دست‏یابى به قدرت هستند.
5. این گونه قوانین، محدودیت‏هاى بسیارى را به طور آشکار و پنهان براى زنان به وجود مى‏آورد که باید در حذف آنها گام جدى برداشت. زنان باید تمامى عوامل مؤثر در حیات اجتماعى کنونى خود را زیر سؤال ببرند و کلاف سردرگمى را که به عنوان هویت به آنها تحمیل شده است، باز کنند.
6. شبکه یادشده وظیفه خود مى‏داند که با تبلیغات و معرفى قوانین حقوقى متفاوت میان جوامع اسلامى و با مقایسه این قوانین با کشورهاى غیر مسلمان، اعتقاد به این گونه قوانین و ارزش‏ها را در بین زنان مسلمان سست کند.
7. همچنین این شبکه با حمایت‏هاى اجتماعى و با استفاده از فشارهاى سیاسى و بین‏المللى سعى مى‏کند دولت‏ها را مجبور به حذف این گونه قوانین کند.
کنار هم نهادن این محورها و مباحث نشان مى‏دهد که این گونه شبکه‏ها، نه به قصد مقابله با آداب و رسوم خرافى، بلکه به منظور استحاله فرهنگى زنان مسلمان و زمینه‏سازى براى گسترش فرهنگ غرب در بین زنان مسلمان فعالیت مى‏کنند. نکته مهم این‏جاست که الگو و پارادایم آنان براى اصلاحات حقوقى و اجتماعى در کشورهاى اسلامى، همان الگوى تشابه‏طلب غربى است که امروزه حتى در خود غرب هم به بحران‏هاى اجتماعى و انسانى انجامیده است.
همشهرى، 11 - 13/9/80

تبلیغات