آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

در پاسخ به سؤال فوق، نویسنده معتقد است که بسیارى از تفاوتها و تبعیضها نسبت به دختران و زنان جوان، ناشى از فرهنگ نامناسب موجود است و در اندیشه اسلامى جایگاهى ندارد؛ از این رو مى‏بایست با تبیین درستِ حقوق زنان و دختران جوان و فراهم آوردن شرایط مناسب براى بهره‏مند شدن آنان از امکانات علمى، فرهنگى و ورزشى جامعه، موقعیت آنان را ارتقا بخشید.

متن

در پاسخ به این سؤال که چرا پسران آزادتر از دختران هستند باید به این نکته اشاره کرد که یکى از پیش‏زمینه‏هاى اصلى طرح سؤال مورد نظر، عدم اطلاع دقیق اقشار مختلف جامعه از فلسفه تفاوتهاى طبیعى بین دختران و پسران بوده است؛ لذا بدون توضیح و تشریح تفاوتهاى جسمى و روحى دختران و پسران نمى‏توان مرز محدودیتهاى لازم و طبیعى با محدودیتهاى تحمیلى و غیرمعقول را به خوبى مورد مطالعه قرار داد به سؤال فوق پاسخى مناسب ارائه نمود.
بازخوانى آثار و منابع دینى و بازکاوى آرا و عقاید اندیشمندان و علماى دینى در خصوص تفاوتهاى ذاتى و طبیعى بین دختران و پسران، ما را به این حقیقت رهنمون مى‏سازد که خلقت آدمیان، بلکه جهان هستى، براساس تفاوت و تنوع و تکثر است، نه تبعیض و بى‏عدالتى. چنین معرفت و شناختى است که ما را از توهم برترى و قداست مردان نسبت به زنان نجات خواهد داد.
آنچه از مطالعه منابع دینى به‏دست مى‏آید این است که اسلام و قرآن نه تنها نسبت به زنان نگرشى توأم با اکرام و احترامى خاص دارد، بلکه در برابر آرا و عقاید تحقیرآمیز سایر فرق و مذاهب نسبت به طینت و خلقت زنان ساکت نبوده است. به طور مثال، یکى از نظرات تحقیرآمیزى که از سوى بسیارى از صاحبان عقاید غیروحیانى ترویج شده، این است که زنان در مقایسه با مردان از جهت خلقت سرشتى پست‏تر دارند. گروهى دیگر نیز گفته‏اند زن عامل گناه و انحراف بوده و وجود او توأم با شرّ، وسوسه و معصیت است و شیطان نیز به وسیله حوّا حضرت آدمعلیه السلام را فریب داد. اما در دیدگاه اسلامى، قرآن کریم سرشت و طینت زنان و مردان را یکى مى‏داند و خلقت حضرت آدم و حوا را از یک گل و طینت اعلام مى‏نماید. همچنین وسوسه شیطان را به حضرت آدم و حوا نسبت مى‏دهد و در ماجراى فریب خوردن از شیطان، هر دو را به طور مساوى دخیل مى‏داند.
یکى دیگر از عوامل عمده به وجود آمدن تبعیض علیه زنان، تحدید آزادى‏هاى مشروع و مقبول آنان و استثمار و استعمار آنان از سوى مردان در طول تاریخ، توحش و رشد نایافتگى جوامع و در نتیجه برخوردارى صاحبان قدرت از مقام و موقعیت برتر بوده است. تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، وضعیت بیشتر زنان و دختران به گونه‏اى بود که یا محکوم مردسالارى و محبوس در خانه بودند و یا در جامعه ابزار تبلیغ فرهنگ مصرفى غرب گشته بودند. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، نگاه به زن دچار تحولى بنیادین شد و زنان نقشى اساسى در فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى و علمى و فرهنگى و... یافتند. اما على‏رغم تمامى تحولات پس از انقلاب، هنوز بسیارى از دختران و زنان جوان از محرومیتها و محدودیتهاى ناروا و تحقیرآمیز رنج مى‏برند. براى مقابله با وضعیت تحقیرآمیزى که علیه دختران و زنان در جامعه شاهدیم توصیه‏هاى ذیل مورد تأکید جدى مى‏باشد:
1. آموزش پدران و مادران از طریق رسانه‏هاى گروهى در خصوص رفتار عادلانه با دختران و مادران در خانواده، تقسیم کار با توجه به توانایى‏ها و استعدادهاى افراد خانواده، شرکت دادن دختران در تفریحات سالم و گذران اوقات فراغت در میهمانى‏ها و میزبانى‏ها، مقابله با عادات و رسوم خرافى و تبعیض‏آمیز، تبیین روابط منطقى و مشروع دختران و پسران با یکدیگر و پرهیز از افراط و تفریط در این باره، از جمله محورهاى مهم و لازمى است که مى‏بایست مورد تأکید قرار گیرد.
2. تلاش در جهت از بین بردن ضوابط، روابط، قوانین و آداب و رسوم نامعقول و غیراسلامى از تمامى عرصه‏هاى جامعه که در تعارض با مقام و منزلت زنان مى‏باشد؛
3. تأسیس و گسترش مراکز مهم تفریحى، ورزشى، علمى و آموزشى به شکلى که براى دختران و زنان جوان مناسب باشد؛
4. آموزش نظام ارزشى اسلام در مورد روابط بین دختران و پسران و تبیین وظایف و تکالیف شرعى و قانون آنان در جامعه؛
5 . از بین بردن زمینه‏هاى تحقیر زنان و دختران در عرصه‏هاى فرهنگى و تبلیغى کشور و جلوگیرى از نمایش زنان در فیلمها، گزارشها و... به عنوان عناصرى کم‏سواد، سخیف، ضعیف، تابع، منفعل، مصرف‏زده و... . نهادها و مراکز مدافع حقوق زنان مى‏بایست نسبت به تولید و پخش هر آنچه موقعیت فردى و اجتماعى زنان و دختران را خدشه‏دار کرده، زمینه‏هاى تحقیر و تبعیض علیه آنان را فراهم مى‏سازد جلوگیرى کنند.
6. اثبات این مهم که تبعیض و بى‏عدالتى و عدم توجه به آزادى‏هاى مشروع و قانونى دختران در کشورمان، ارتباطى با مبانى و معارف دینى و قرآنى ندارد و بیشتر ناشى از ارائه برداشتها و قرائتهاى ناصحیح (متحجرانه یا متجددانه) از اسلام و مبانى و نیز رسوخ باورها و ذهنیتهاى تاریک‏اندیشانه یا غرب‏مآبانه در لایه‏هاى فرهنگى، اجتماعى‏ کشورمان مى‏باشد. این امر یکى از مهمترین راه‏هاى مقابله با تبعیض علیه زنان به شمار مى‏آید.
7. اکثر قریب به اتفاق دختران و زنان، به دلیل بى‏اطلاعى از موقعیت کنونى خود در کشور، شناختى نسبت به راه‏هاى احقاق حقوق خود ندارند؛ به همین دلیل در بسیارى موارد، تبعیض و بى‏عدالتى علیه خود را قانونى و منطقى تلقى نموده، از حریم و حقوق خود دفاع نمى‏کنند. بر این اساس است که آموزش حقوق و قوانین خاصه زنان و دختران از لوازم قطعى رفع تبعیض و تحدید علیه بانوان به شمار مى‏آید که مى‏بایست از سوى مراجع ذى‏ربط مورد توجه و عنایت جدى قرار گیرد.
8 . از جمله عوامل دیگرى که زمینه‏ساز برخوردهاى تبعیض‏آمیز علیه دختران در کشور ما بوده است، عدم اجراى دقیق اصول مربوط به حقوق و مطالبات بانوان در قانون اساسى مى‏باشد.
9. مادران نقش مؤثرى در سعادت و شقاوت فرزندان به عهده دارند و در واقع صلاح و فساد جامعه منوط به سطح علم و ایمان و عمل مادران است و از طرفى احساس کرامت و شخصیتى که مى‏بایست زنان در اعماق وجودشان نسبت به خود دریابند موکول به میزان تکریم و تعظیمى است که مردان خانواده براى آنان قائل‏اند؛ لذا بى‏تردید براى تحقق تربیت صحیح دختران و پسران و بویژه براى برخورد ریشه‏اى با روابط تحقیرآمیز با زنان و دختران در جامعه و ملزم ساختن مردان و پسران به برخورد توأم با اکرام و احترام به بانوان، مى‏بایست رفتار مردان با همسران خود (در محیط خانواده) به دور از هرگونه تهدید و تحقیر و تحمیق باشد.
‏اشاره
1. آنچه محور اساسى و دغدغه اصلى نویسنده است، پرداختن به محرومیتهاى زنان و دختران در کشورهاى سنتى است. جا داشت نویسنده به طور گسترده و مستوفى‏ برده‏دارى مدرن غربى و علل و آثار و پیامدها و شیوه‏هاى آن را مطرح کرده، وضعیت اسفبار زنان و دخترانى را که حتى در کشورهاى توسعه‏نیافته اسیر جاهلیتِ مدرنِ غرب گشته‏اند بیان مى‏نمود.
2. نویسنده در بند 9 آورده است که در تعالیم دینى همواره مقام مادران بر پدران و مقام دختران بر پسران برتر دانسته شده است و براى صدق گفتار خود احادیثى را نیز شاهد آورده است. آنچه در این احادیث و مانند آنها مشابه آمده است، نشان از لزوم احترام و توجه به مادران و دختران است، نه برترى. علاوه بر این، طرح مسأله برترى زن بر مرد یا به عکس، اصولاً صحیح نیست. برترى هرکس، آن هم نزد خداوند، تنها به تقواى الهى است. آنچه مهم است، تبیین جایگاه و نقش فردى، اجتماعى و خانوادگى زن و مرد است‏ و با تعیین جایگاه، کمال هر کس در آن است که در جایگاه خویش قرار گیرد. در چنین حالتى است که سخن از رقابت و برترى‏جویى در بین نخواهد بود.
انتخاب، 24 و 25/7/79

تبلیغات