چرا پسران آزادتر از دختران هستند؟
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
در پاسخ به سؤال فوق، نویسنده معتقد است که بسیارى از تفاوتها و تبعیضها نسبت به دختران و زنان جوان، ناشى از فرهنگ نامناسب موجود است و در اندیشه اسلامى جایگاهى ندارد؛ از این رو مىبایست با تبیین درستِ حقوق زنان و دختران جوان و فراهم آوردن شرایط مناسب براى بهرهمند شدن آنان از امکانات علمى، فرهنگى و ورزشى جامعه، موقعیت آنان را ارتقا بخشید.متن
در پاسخ به این سؤال که چرا پسران آزادتر از دختران هستند باید به این نکته اشاره کرد که یکى از پیشزمینههاى اصلى طرح سؤال مورد نظر، عدم اطلاع دقیق اقشار مختلف جامعه از فلسفه تفاوتهاى طبیعى بین دختران و پسران بوده است؛ لذا بدون توضیح و تشریح تفاوتهاى جسمى و روحى دختران و پسران نمىتوان مرز محدودیتهاى لازم و طبیعى با محدودیتهاى تحمیلى و غیرمعقول را به خوبى مورد مطالعه قرار داد به سؤال فوق پاسخى مناسب ارائه نمود.
بازخوانى آثار و منابع دینى و بازکاوى آرا و عقاید اندیشمندان و علماى دینى در خصوص تفاوتهاى ذاتى و طبیعى بین دختران و پسران، ما را به این حقیقت رهنمون مىسازد که خلقت آدمیان، بلکه جهان هستى، براساس تفاوت و تنوع و تکثر است، نه تبعیض و بىعدالتى. چنین معرفت و شناختى است که ما را از توهم برترى و قداست مردان نسبت به زنان نجات خواهد داد.
آنچه از مطالعه منابع دینى بهدست مىآید این است که اسلام و قرآن نه تنها نسبت به زنان نگرشى توأم با اکرام و احترامى خاص دارد، بلکه در برابر آرا و عقاید تحقیرآمیز سایر فرق و مذاهب نسبت به طینت و خلقت زنان ساکت نبوده است. به طور مثال، یکى از نظرات تحقیرآمیزى که از سوى بسیارى از صاحبان عقاید غیروحیانى ترویج شده، این است که زنان در مقایسه با مردان از جهت خلقت سرشتى پستتر دارند. گروهى دیگر نیز گفتهاند زن عامل گناه و انحراف بوده و وجود او توأم با شرّ، وسوسه و معصیت است و شیطان نیز به وسیله حوّا حضرت آدمعلیه السلام را فریب داد. اما در دیدگاه اسلامى، قرآن کریم سرشت و طینت زنان و مردان را یکى مىداند و خلقت حضرت آدم و حوا را از یک گل و طینت اعلام مىنماید. همچنین وسوسه شیطان را به حضرت آدم و حوا نسبت مىدهد و در ماجراى فریب خوردن از شیطان، هر دو را به طور مساوى دخیل مىداند.
یکى دیگر از عوامل عمده به وجود آمدن تبعیض علیه زنان، تحدید آزادىهاى مشروع و مقبول آنان و استثمار و استعمار آنان از سوى مردان در طول تاریخ، توحش و رشد نایافتگى جوامع و در نتیجه برخوردارى صاحبان قدرت از مقام و موقعیت برتر بوده است. تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، وضعیت بیشتر زنان و دختران به گونهاى بود که یا محکوم مردسالارى و محبوس در خانه بودند و یا در جامعه ابزار تبلیغ فرهنگ مصرفى غرب گشته بودند. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، نگاه به زن دچار تحولى بنیادین شد و زنان نقشى اساسى در فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى و علمى و فرهنگى و... یافتند. اما علىرغم تمامى تحولات پس از انقلاب، هنوز بسیارى از دختران و زنان جوان از محرومیتها و محدودیتهاى ناروا و تحقیرآمیز رنج مىبرند. براى مقابله با وضعیت تحقیرآمیزى که علیه دختران و زنان در جامعه شاهدیم توصیههاى ذیل مورد تأکید جدى مىباشد:
1. آموزش پدران و مادران از طریق رسانههاى گروهى در خصوص رفتار عادلانه با دختران و مادران در خانواده، تقسیم کار با توجه به توانایىها و استعدادهاى افراد خانواده، شرکت دادن دختران در تفریحات سالم و گذران اوقات فراغت در میهمانىها و میزبانىها، مقابله با عادات و رسوم خرافى و تبعیضآمیز، تبیین روابط منطقى و مشروع دختران و پسران با یکدیگر و پرهیز از افراط و تفریط در این باره، از جمله محورهاى مهم و لازمى است که مىبایست مورد تأکید قرار گیرد.
2. تلاش در جهت از بین بردن ضوابط، روابط، قوانین و آداب و رسوم نامعقول و غیراسلامى از تمامى عرصههاى جامعه که در تعارض با مقام و منزلت زنان مىباشد؛
3. تأسیس و گسترش مراکز مهم تفریحى، ورزشى، علمى و آموزشى به شکلى که براى دختران و زنان جوان مناسب باشد؛
4. آموزش نظام ارزشى اسلام در مورد روابط بین دختران و پسران و تبیین وظایف و تکالیف شرعى و قانون آنان در جامعه؛
5 . از بین بردن زمینههاى تحقیر زنان و دختران در عرصههاى فرهنگى و تبلیغى کشور و جلوگیرى از نمایش زنان در فیلمها، گزارشها و... به عنوان عناصرى کمسواد، سخیف، ضعیف، تابع، منفعل، مصرفزده و... . نهادها و مراکز مدافع حقوق زنان مىبایست نسبت به تولید و پخش هر آنچه موقعیت فردى و اجتماعى زنان و دختران را خدشهدار کرده، زمینههاى تحقیر و تبعیض علیه آنان را فراهم مىسازد جلوگیرى کنند.
6. اثبات این مهم که تبعیض و بىعدالتى و عدم توجه به آزادىهاى مشروع و قانونى دختران در کشورمان، ارتباطى با مبانى و معارف دینى و قرآنى ندارد و بیشتر ناشى از ارائه برداشتها و قرائتهاى ناصحیح (متحجرانه یا متجددانه) از اسلام و مبانى و نیز رسوخ باورها و ذهنیتهاى تاریکاندیشانه یا غربمآبانه در لایههاى فرهنگى، اجتماعى کشورمان مىباشد. این امر یکى از مهمترین راههاى مقابله با تبعیض علیه زنان به شمار مىآید.
7. اکثر قریب به اتفاق دختران و زنان، به دلیل بىاطلاعى از موقعیت کنونى خود در کشور، شناختى نسبت به راههاى احقاق حقوق خود ندارند؛ به همین دلیل در بسیارى موارد، تبعیض و بىعدالتى علیه خود را قانونى و منطقى تلقى نموده، از حریم و حقوق خود دفاع نمىکنند. بر این اساس است که آموزش حقوق و قوانین خاصه زنان و دختران از لوازم قطعى رفع تبعیض و تحدید علیه بانوان به شمار مىآید که مىبایست از سوى مراجع ذىربط مورد توجه و عنایت جدى قرار گیرد.
8 . از جمله عوامل دیگرى که زمینهساز برخوردهاى تبعیضآمیز علیه دختران در کشور ما بوده است، عدم اجراى دقیق اصول مربوط به حقوق و مطالبات بانوان در قانون اساسى مىباشد.
9. مادران نقش مؤثرى در سعادت و شقاوت فرزندان به عهده دارند و در واقع صلاح و فساد جامعه منوط به سطح علم و ایمان و عمل مادران است و از طرفى احساس کرامت و شخصیتى که مىبایست زنان در اعماق وجودشان نسبت به خود دریابند موکول به میزان تکریم و تعظیمى است که مردان خانواده براى آنان قائلاند؛ لذا بىتردید براى تحقق تربیت صحیح دختران و پسران و بویژه براى برخورد ریشهاى با روابط تحقیرآمیز با زنان و دختران در جامعه و ملزم ساختن مردان و پسران به برخورد توأم با اکرام و احترام به بانوان، مىبایست رفتار مردان با همسران خود (در محیط خانواده) به دور از هرگونه تهدید و تحقیر و تحمیق باشد.
اشاره
1. آنچه محور اساسى و دغدغه اصلى نویسنده است، پرداختن به محرومیتهاى زنان و دختران در کشورهاى سنتى است. جا داشت نویسنده به طور گسترده و مستوفى بردهدارى مدرن غربى و علل و آثار و پیامدها و شیوههاى آن را مطرح کرده، وضعیت اسفبار زنان و دخترانى را که حتى در کشورهاى توسعهنیافته اسیر جاهلیتِ مدرنِ غرب گشتهاند بیان مىنمود.
2. نویسنده در بند 9 آورده است که در تعالیم دینى همواره مقام مادران بر پدران و مقام دختران بر پسران برتر دانسته شده است و براى صدق گفتار خود احادیثى را نیز شاهد آورده است. آنچه در این احادیث و مانند آنها مشابه آمده است، نشان از لزوم احترام و توجه به مادران و دختران است، نه برترى. علاوه بر این، طرح مسأله برترى زن بر مرد یا به عکس، اصولاً صحیح نیست. برترى هرکس، آن هم نزد خداوند، تنها به تقواى الهى است. آنچه مهم است، تبیین جایگاه و نقش فردى، اجتماعى و خانوادگى زن و مرد است و با تعیین جایگاه، کمال هر کس در آن است که در جایگاه خویش قرار گیرد. در چنین حالتى است که سخن از رقابت و برترىجویى در بین نخواهد بود.
انتخاب، 24 و 25/7/79
بازخوانى آثار و منابع دینى و بازکاوى آرا و عقاید اندیشمندان و علماى دینى در خصوص تفاوتهاى ذاتى و طبیعى بین دختران و پسران، ما را به این حقیقت رهنمون مىسازد که خلقت آدمیان، بلکه جهان هستى، براساس تفاوت و تنوع و تکثر است، نه تبعیض و بىعدالتى. چنین معرفت و شناختى است که ما را از توهم برترى و قداست مردان نسبت به زنان نجات خواهد داد.
آنچه از مطالعه منابع دینى بهدست مىآید این است که اسلام و قرآن نه تنها نسبت به زنان نگرشى توأم با اکرام و احترامى خاص دارد، بلکه در برابر آرا و عقاید تحقیرآمیز سایر فرق و مذاهب نسبت به طینت و خلقت زنان ساکت نبوده است. به طور مثال، یکى از نظرات تحقیرآمیزى که از سوى بسیارى از صاحبان عقاید غیروحیانى ترویج شده، این است که زنان در مقایسه با مردان از جهت خلقت سرشتى پستتر دارند. گروهى دیگر نیز گفتهاند زن عامل گناه و انحراف بوده و وجود او توأم با شرّ، وسوسه و معصیت است و شیطان نیز به وسیله حوّا حضرت آدمعلیه السلام را فریب داد. اما در دیدگاه اسلامى، قرآن کریم سرشت و طینت زنان و مردان را یکى مىداند و خلقت حضرت آدم و حوا را از یک گل و طینت اعلام مىنماید. همچنین وسوسه شیطان را به حضرت آدم و حوا نسبت مىدهد و در ماجراى فریب خوردن از شیطان، هر دو را به طور مساوى دخیل مىداند.
یکى دیگر از عوامل عمده به وجود آمدن تبعیض علیه زنان، تحدید آزادىهاى مشروع و مقبول آنان و استثمار و استعمار آنان از سوى مردان در طول تاریخ، توحش و رشد نایافتگى جوامع و در نتیجه برخوردارى صاحبان قدرت از مقام و موقعیت برتر بوده است. تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، وضعیت بیشتر زنان و دختران به گونهاى بود که یا محکوم مردسالارى و محبوس در خانه بودند و یا در جامعه ابزار تبلیغ فرهنگ مصرفى غرب گشته بودند. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، نگاه به زن دچار تحولى بنیادین شد و زنان نقشى اساسى در فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى و علمى و فرهنگى و... یافتند. اما علىرغم تمامى تحولات پس از انقلاب، هنوز بسیارى از دختران و زنان جوان از محرومیتها و محدودیتهاى ناروا و تحقیرآمیز رنج مىبرند. براى مقابله با وضعیت تحقیرآمیزى که علیه دختران و زنان در جامعه شاهدیم توصیههاى ذیل مورد تأکید جدى مىباشد:
1. آموزش پدران و مادران از طریق رسانههاى گروهى در خصوص رفتار عادلانه با دختران و مادران در خانواده، تقسیم کار با توجه به توانایىها و استعدادهاى افراد خانواده، شرکت دادن دختران در تفریحات سالم و گذران اوقات فراغت در میهمانىها و میزبانىها، مقابله با عادات و رسوم خرافى و تبعیضآمیز، تبیین روابط منطقى و مشروع دختران و پسران با یکدیگر و پرهیز از افراط و تفریط در این باره، از جمله محورهاى مهم و لازمى است که مىبایست مورد تأکید قرار گیرد.
2. تلاش در جهت از بین بردن ضوابط، روابط، قوانین و آداب و رسوم نامعقول و غیراسلامى از تمامى عرصههاى جامعه که در تعارض با مقام و منزلت زنان مىباشد؛
3. تأسیس و گسترش مراکز مهم تفریحى، ورزشى، علمى و آموزشى به شکلى که براى دختران و زنان جوان مناسب باشد؛
4. آموزش نظام ارزشى اسلام در مورد روابط بین دختران و پسران و تبیین وظایف و تکالیف شرعى و قانون آنان در جامعه؛
5 . از بین بردن زمینههاى تحقیر زنان و دختران در عرصههاى فرهنگى و تبلیغى کشور و جلوگیرى از نمایش زنان در فیلمها، گزارشها و... به عنوان عناصرى کمسواد، سخیف، ضعیف، تابع، منفعل، مصرفزده و... . نهادها و مراکز مدافع حقوق زنان مىبایست نسبت به تولید و پخش هر آنچه موقعیت فردى و اجتماعى زنان و دختران را خدشهدار کرده، زمینههاى تحقیر و تبعیض علیه آنان را فراهم مىسازد جلوگیرى کنند.
6. اثبات این مهم که تبعیض و بىعدالتى و عدم توجه به آزادىهاى مشروع و قانونى دختران در کشورمان، ارتباطى با مبانى و معارف دینى و قرآنى ندارد و بیشتر ناشى از ارائه برداشتها و قرائتهاى ناصحیح (متحجرانه یا متجددانه) از اسلام و مبانى و نیز رسوخ باورها و ذهنیتهاى تاریکاندیشانه یا غربمآبانه در لایههاى فرهنگى، اجتماعى کشورمان مىباشد. این امر یکى از مهمترین راههاى مقابله با تبعیض علیه زنان به شمار مىآید.
7. اکثر قریب به اتفاق دختران و زنان، به دلیل بىاطلاعى از موقعیت کنونى خود در کشور، شناختى نسبت به راههاى احقاق حقوق خود ندارند؛ به همین دلیل در بسیارى موارد، تبعیض و بىعدالتى علیه خود را قانونى و منطقى تلقى نموده، از حریم و حقوق خود دفاع نمىکنند. بر این اساس است که آموزش حقوق و قوانین خاصه زنان و دختران از لوازم قطعى رفع تبعیض و تحدید علیه بانوان به شمار مىآید که مىبایست از سوى مراجع ذىربط مورد توجه و عنایت جدى قرار گیرد.
8 . از جمله عوامل دیگرى که زمینهساز برخوردهاى تبعیضآمیز علیه دختران در کشور ما بوده است، عدم اجراى دقیق اصول مربوط به حقوق و مطالبات بانوان در قانون اساسى مىباشد.
9. مادران نقش مؤثرى در سعادت و شقاوت فرزندان به عهده دارند و در واقع صلاح و فساد جامعه منوط به سطح علم و ایمان و عمل مادران است و از طرفى احساس کرامت و شخصیتى که مىبایست زنان در اعماق وجودشان نسبت به خود دریابند موکول به میزان تکریم و تعظیمى است که مردان خانواده براى آنان قائلاند؛ لذا بىتردید براى تحقق تربیت صحیح دختران و پسران و بویژه براى برخورد ریشهاى با روابط تحقیرآمیز با زنان و دختران در جامعه و ملزم ساختن مردان و پسران به برخورد توأم با اکرام و احترام به بانوان، مىبایست رفتار مردان با همسران خود (در محیط خانواده) به دور از هرگونه تهدید و تحقیر و تحمیق باشد.
اشاره
1. آنچه محور اساسى و دغدغه اصلى نویسنده است، پرداختن به محرومیتهاى زنان و دختران در کشورهاى سنتى است. جا داشت نویسنده به طور گسترده و مستوفى بردهدارى مدرن غربى و علل و آثار و پیامدها و شیوههاى آن را مطرح کرده، وضعیت اسفبار زنان و دخترانى را که حتى در کشورهاى توسعهنیافته اسیر جاهلیتِ مدرنِ غرب گشتهاند بیان مىنمود.
2. نویسنده در بند 9 آورده است که در تعالیم دینى همواره مقام مادران بر پدران و مقام دختران بر پسران برتر دانسته شده است و براى صدق گفتار خود احادیثى را نیز شاهد آورده است. آنچه در این احادیث و مانند آنها مشابه آمده است، نشان از لزوم احترام و توجه به مادران و دختران است، نه برترى. علاوه بر این، طرح مسأله برترى زن بر مرد یا به عکس، اصولاً صحیح نیست. برترى هرکس، آن هم نزد خداوند، تنها به تقواى الهى است. آنچه مهم است، تبیین جایگاه و نقش فردى، اجتماعى و خانوادگى زن و مرد است و با تعیین جایگاه، کمال هر کس در آن است که در جایگاه خویش قرار گیرد. در چنین حالتى است که سخن از رقابت و برترىجویى در بین نخواهد بود.
انتخاب، 24 و 25/7/79