آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

آقاى بجنوردى ضمن اشاره به تأثیر دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد، قرائت جدید از دین را امرى ضرورى و ناگزیر مى‏شمرد و در عین حال بر گنجیدن آن در محدوده ضوابط دینى صحه مى‏گذارد و نیز بر اهمیت شناخت موضوعات جدید براى استنباط احکام تأکید مى‏نماید. لازمه قائل شدن به تأثیر زمان و مکان در اجتهاد، به‏دست آمدن برداشتهاى جدید است؛ چون اجتهاد یعنى همان برداشت فقیه؛ پس وقتى قرار شد زمان و مکان در استنباط فقیه مؤثر باشد، قرائت جدید لازم مى‏آید. قرائت جدید به معناى یک سخن تازه بر خلاف موازین اسلام نیست. قرائت از دین یعنى فهم اسلام‏شناس از منابع اسلامى به مقتضاى زمان و مکان. اسلام‏شناس نمى‏خواهد سخنى بر خلاف موازین و اصول وارد اسلام کند تا اینکه برخى بگویند اسلام یک قرائت بیشتر ندارد و آن قرائت اهل بیت‏علیهم السلام است. همه این سخن را قبول داریم و کسى منکر آن نیست؛ چون سخنان اهل بیت منبع قرائتهاى جدید است. دین متعلق به جامعه است. مگر مى‏شود قوانینى که براى مردم مى‏آورد، جداى از جامعه‏شناسى و روان‏شناسى و توجه به علم باشد؟ شناخت برخى موضوعات ارتباط تنگاتنگى با اینها دارد و فقیه تا اینها را نفهمد، نمى‏تواند حکم را کما هو حقه بیان کند. یکى از مواردى که در آن کارى انجام نشده است، بحث توبه است. توبه در حقوق جزاى اسلام، نقش مهمى دارد. یعنى شما در مواردى مى‏بینید توبه به کلى مسقط کیفر است و آنجا ارشاد به توبه هم باید از سوى قاضى صورت بگیرد. توبه نقش عزیمتى دارد نه رخصتى؛ یعنى حکمى است که اگر موضوع آن اتفاق افتاد، قاضى موظف است جزا را اسقاط کند؛ نه اینکه مجاز به آن باشد. اساس اسلام بر کیفر نکردن و عفو است. اگر واقعاً بنشینیم و کار بکنیم، زمینه نوآورى‏هاى اصیل باز است، نه اینکه از این سو هم افراط کنیم.

متن

اشاره‏

1. قرائت آقاى بجنوردى از مسأله تعدد قرائتها، قرائتى جدید و داراى نکاتى درخور توجه است؛ از جمله اینکه ایشان در چندجا تأکید مى‏کنند که قرائتها همان برداشت مجتهدان است؛ پس روشمند و مطلوب و روى حساب و کتاب است. مجتهدان پاى‏بند به اصول و موازین هستند و بر مبناى اصول صحیح علمى به شناخت دین روى مى‏آورند. از این جهت باید از آقاى بجنوردى تقدیر کرد که قرائتى از مسأله قرائتها عرضه کرده‏اند که در آن پاى‏بندى به اصول و موازین و روش صحیح علمى، مورد تأکید واقع شده است.
2. در عین حال باید توجه داشت که همه مطرح‏کنندگان مسأله قرائتهاى متعدد از دین چنین دیدگاهى ندارند. اغلب کسانى که تعدد قرائتها را مطرح مى‏کنند، مقصودشان چیزى به مراتب متفاوت از اختلاف مجتهدان است. از نظر آنان، تمام اختلاف مجتهدان در چارچوب یک قرائت جاى مى‏گیرد. مقصود آنان اختلافات مبنایى و اصولى در فهم و برداشت از دین است. آنان معتقدند در دنیاى نسبیت نباید از پایه و اصول واحد سخن گفت، نباید از برداشت ثابت و حکم قطعى شرعى سخن گفت. در دنیاى نسبیت همه چیز سیال مى‏شود و هیچ حکم هنجارى و حتى توصیفى ثابتى از دین باقى نمى‏ماند و هرکس بنا بر یافته‏هاى تجربى خویش به فهمى دیگر از دین مى‏رسد. برخلاف تصور آقاى بجنوردى، براى تعدد قرائتها در نظر آنان هیچ حد و حصر و مرزى وجود ندارد. آنان فهم اهل بیت را در کنار فهم اهل سنت از دین یکسان تلقى مى‏کنند. در نظر آنان مى‏توان قرائتهاى لیبرال و سوسیال را یکسان به دین نسبت داد و هیچ ترجیحى براى یک قرائت نسبت به بقیه وجود ندارد.
3. برداشت آقاى بجنوردى از مسأله قرائتها هرچند ناصواب است، اما اصل سخن به لحاظ منطقى قابل پذیرش است؛ یعنى این مطلب که تغییر زمان و مکان در تغییر موضوعات نقش دارد و موجب اختلاف حکم و طبیعتاً اختلاف فتواى مجتهدان مى‏شود، سخنى معقول و پذیرفتنى است؛ اما ربطى به مسأله قرائتها ندارد.
اطلاعات، 15/5/79

تبلیغات