آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

در این گفتگو به جریانات مختلف درباره حقوق زن پرداخته شده است که عبارت اند از: جریان سیاسى، جریان سکولار و جریان دینى که به دو گروه «جریان دینى تجدیدنظر طلب» و «جریان دینى اصول گرا» تقسیم مى شوند. در این بررسى، ویژگى ها و تاریخچه اجمالى این جریانات بیان شده است.

متن

جریان سیاسى:
اولین جریان، جریان سیاسى است که عمدتاً از زنان فرارى و پناهنده خارج از کشور تشکیل مى شود. این جریان معتقد است که امر رهایى زن، امرى سیاسى است و زنان براى رسیدن به حقوق خود راهى جز مبارزه با دولتها ندارند.
ویژگى هاى عمده این جریان عبارت اند از:
1) ضدیت با اسلام و ارزشهاى اسلامى: این جریان صراحتاً اسلام را متهم به جنسیت گرایى و مردسالارى مى کند;
2) مخالفت با نظام جمهورى اسلامى: در مقاله اى از این جریان آمده است: «یکى از مسایل عمده و عاجل جنبش زنان، مبارزه با حکومت بنیادگراى اسلامى زن ستیز در ایران است.»;
3) بى توجهى به ارزشهاى اخلاقى: اینان حتى به تبلیغ پدیده هاى مستهجنى همچون همجنس گرایى مى پردازند;
4) تضعیف نهاد خانواده: این گروه به تبعیت از اندیشه هاى فمینیستى، خانواده را یکى از مظاهر نظام مردسالار دانسته و آن را بردگى خانگى شمرده است.
جریان سکولار:
این جریان فعالیت خود را از حدود سال 1368 آغاز کرد; زیرا در دهه اول انقلاب به سبب حاکمیت شور انقلابى بر کشور و نیز درگیرى کشور با جنگ تحمیلى، فضاى جامعه تحمل مباحث مخالف با ارزشهاى اسلامى و انقلابى را نداشت. جریان سکولار با دو چهره متفاوت وارد میدان شده است; در مقطع زمانى بین سالهاى 1370 تا نیمه اول سال 1376، با چهره حقوقى و نقد و بررسى قوانین جارى جمهورى اسلامى در مورد زنان در عرصه مطبوعات حاضر شد; اما از مقطع زمانى نیمه اول سال 1376 به بعد، با توجه به تغییر محسوس فضاى فرهنگى کشور، به طرح مباحث نظرى و تئورى پردازى در باب برابرى زن و مرد که به شدت تحت تأثیر اندیشه هاى فمینیستى است، نیز مى پردازد.
ویژگى هاى جریان سکولار عبارت اند از:
1) استفاده ابزارى از دین: این جریان با استفاده از تعابیرى چون «روح رؤوف اسلام» چنین وانمود مى کند که مى خواهد از موضع دفاع از اسلام به نقد و بررسى قوانین جارى بپردازد;
2) ارائه نکردن طرح و الگویى مشخص و عملى: این مسأله از دو جنبه قابل بررسى است; اول: بخشى از این جریان که عمدتاً از سالهاى 1370 تا 1376 صحنه گردان اصلى مباحث زنان بوده اند، به خاطر نداشتن پشتوانه هاى تئوریک، فاقد بینش لازم براى ارائه طرحى در این زمینه بوده اند; دوم: بخش دیگرى از این جریان که عمدتاً تا چند سال پیش در خارج بوده اند، به دلیل تأثیرپذیرى شدید از الگوهاى غربى، تا نیمه دهه اول انقلاب اسلامى از ارائه صریح دیدگاههاى خود بیم داشتند که البته در دو سه سال گذشته با بهره گیرى از شرایط فرهنگى موجود، فعالیت وسیعى را براى تبیین دیدگاههاى خود در جهت الگوسازى براى حرکت زنان آغاز کرده اند;
3) پذیرش منفعلانه حقوق غربى که یکى از مظاهر آن، دفاع بى چون و چرا از کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان است که با حدود پنجاه اصل مسلم اسلامى و هفتاد ماده قانون مدنى و اجرایى جمهورى اسلامى تعارض دارد;
4) دین زدایى از حرکت اصلاحى زنان: این جریان تلاش مى کند با الگوسازى از زنان پیش از انقلاب، سرمشقهایى براى حرکتهاى زنانه معرفى کند. جریان سکولار با جریان سیاسى مرتبط است و شاهد این مدعا سخنرانى هاى متعدد این گروه در کنفرانسهایى است که از سوى جریان سیاسى خارج از کشور ترتیب مى یابد.
حرکتهاى مختلف در جهت معرفى جایگاه مثبت زن در اسلام:
عده اى در پى این بودند که با تجدیدنظر در برخى از اصول، اسلام را به گونه اى تعریف کنند که کاملا با حرکتهاى نوین دفاع از حقوق زن (فمینیسم) و اصول و مبانى حاکم بر آن منطبق شود (طیف تجدیدنظر طلب). اما عده اى دیگر نیز تلاش مى کردند که با حفظ اصول و مبانى، تعریفى متناسب با شرایط زمان و مکان از زن مسلمان ارایه دهند و از توانمندى هاى دین براى حل مشکلات زنان بهره جویند (طیف اصول گرا).
ویژگى هاى تجدیدنظر طلبان:
1) ناآگاهى و یا تجاهل نسبت به منابع اجتهاد: اینان در بررسى هاى خود تنها به قرآن رجوع مى کنند و روایات را در نظر نمى گیرند;
2) غفلت از مبانى اجتهاد: بدیهى ترین اصول فقاهت را نادیده مى گیرند. به عنوان نمونه، احکام الله را تنها آن دسته از احکام مى دانند که در قرآن یا سنت متواتر وارد شده است; در حالى که بسیارى از احکام شرع چنین نیست و با خبر واحد به اثبات رسیده است; یا اینکه مى پندارند احکام امضایى راکه پیش از اسلام وجود داشته و اسلام آن را مورد تأیید قرار داده است مى توان کنار نهاد و درباره احکامى همچون دیه و قصاص زنان چنین اعتقادى دارند; در حالى که ملازمه اى میان امضایى بودن یک حکم و عدم ثبات آن وجود ندارد و همه احکام الهى مشمول قاعده «حلال محمد حلال الى یوم القیامة» هستند و اگر بخواهیم باب چون و چرا را در احکام امضایى بگشاییم و خواستار تغییر آنها به مقتضاى زمانه شویم، تنها معدودى از احکام عبادى، معاملى و قضایى اسلام به قوت خود باقى خواهند ماند.
ویژگى هاى طیف اصول گرا:
پیش از انقلاب، شهید مطهرى با شناخت مقتضیات زمان و احاطه کامل بر مبانى اسلام تلاش کرد به شبهات موجود درباره زنان پاسخ دهد. با استقرار جمهورى اسلامى این تلاشها توسط تنى چند از عالمان حوزوى ادامه یافت.
ویژگى هاى این طیف عبارت اند از:
1) توجه به تفاوتهاى طبیعى زن و مرد: از نظر این طیف، تفاوتهاى طبیعى باعث گردیده که این دو از حقوق مشابه برخوردار نباشند; در حالى که جریان فمنیستى یا منکر این تفاوتهاست و یا آنها را مایه تفاوت در قانون گذارى میان زن و مرد نمى داند;
2) توجه به حقوق و اخلاق به عنوان دو محور اصلى روابط زن و مرد: جریان غربى دفاع از حقوق زن معتقد است جز توسل به حقوق، هیچ ضمانت اجرایى اى براى ایجاد تعادل میان روابط زن و مرد وجود ندارد; در حالى که اندیشمندان اسلامى معتقدند زندگى خانوادگى را نمى توان تنها بر پایه حقوق استوار کرد; زیرا آنچه به زندگى خانوادگى معنا مى بخشد، مودت و رحمتى است که میان زن و مرد وجود دارد و خانواده بر مبناى اخلاق و روابط انسانى شکل مى گیرد و دوام مى یابد. البته در وجود ضوابط حقوقى براى تعیین حدود تکالیف و وظایف افراد تردیدى وجود ندارد;
3) نفى تقابل و تضاد زن و مرد: اندیشه فمینیستى چنین وانمود مى کند که در سراسر تاریخ، مردان همواره تلاش کرده اند زنان را مورد بهره کشى قرار دهند; در حالى که دانشمندان اسلامى، زن و مرد را نه دو دشمن تاریخى یکدیگر، بلکه دو آفریده اى که وجود هر یک آرام بخش دیگرى است معرفى نموده و تلاش کرده اند رابطه آنها را براساس عدالت، مهر و عاطفه سامان بخشند;
4) توجه به خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه: نهضت فمینیسم خانواده را جایگاه اصلى پابرجایى ستم بر زنان معرفى کرده است و این تلقى، مایه سستى روابط خانوادگى در غرب شده است; اما دانشمندان اسلامى، رشد انسانها را در گرو حراست از کانون خانواده دانسته اند;
5) حفظ استقلال و پرهیز از انفعال از فرهنگ غرب;
6) پرهیز از تجددمآبى و تحجرگرایى: برخى خواستار تغییر کلى احکام اسلام در مورد زنان شده اند و برخى به کلى چشم خود را بر تحولات زمان و دگرگونى هاى اجتماعى بسته اند; در حالى که ویژگى مهم کسانى چون شهید مطهرى و دیگر متفکران اصول گرا، پافشارى بر اصول و ارزشهاى اسلامى و در نظر گرفتن دگرگونى ها و تغییر شرایط اجتماعى است.
کیهان، 10/3/1379

تبلیغات