آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

در این مقاله به دوره هایى از تاریخ ایران که ملت شاهد آزادى هاى بى حد و حصر بوده اشاره شده و راز کوتاه بودن این دوره ها نهادینه نشدن آزادى معرفى شده است. براى پرهیز از آزادى ملازم با هرج و مرج و نیز امنیت ملى همراه با استبداد، نویسنده، نهادینه کردن آزادى را پیشنهاد مى کند و در نهایت، پایدارى آزادى را در گرو استقرار نهادهاى جامعه مدنى مى داند.

متن

آزادی - اصلاحات
مرورى بر رویدادهاى صد سال اخیر گواه این واقعیت است که دست کم سه دوره درخشان بهره مندى ایرانیان از آزادى وجود داشته است: دوره صدر مشروطیت، دوره دولت دکتر مصدق و سالهاى آغازین انقلاب اسلامى. در این دوره ها ملت ما آزادى را بى هیچ قید و بندى تجربه کرد. آزادى نشریات گاه چنان بى حد و حصر بود که حتى ناظران خارجى را نیز دچار حیرت مى کرد. برخى از گروههاى چپ از این فضا در جهت براندازى و انقلاب در انقلاب بهره جستند تا جایى که مبادرت به شورش مسلحانه کردند. اما این دوره ها در تاریخ معاصر ایران بسیار کوتاه بود و پس از پایان هر مرحله، دوره اى نسبتاً طولانى از سرکوب آغاز مى شد. به نظر مى رسد فقدان نهادهاى لازم در عرصه هاى مختلف اجتماعى و فرایند نارس نهادینه سازى آزادى، مهمترین عامل ناپایدارى آزادى در ایران معاصر است. نهادمندکردن آزادى به معناى تأسیس نظم با قاعده اى از هنجارها و کنشهاى به هم پیوسته است که طى آن، رفتار خودسر و پیش بینى ناپذیر، جایش را به رفتار منظم و پیش بینى پذیر مى دهد. حکومت مى تواند از طریق نهادمند کردن آزادى، به قانون پذیرى درخواستها دست یابد و از هرج و مرج جلوگیرى کند و ثبات سیاسى موردنظر را استقرار بخشد. حکومت در یکصدسال اخیر بر سر دوراهى قرار داشته است: یا آزادى ملازم با هرج و مرج و یا استقرار نظم و امنیت ملازم با سرکوب و استبداد. البته این دومى مشى غالب دولتهاى یکصد سال اخیر براى رهایى از این بحران بوده است. راه درست آن است که اولا حکومت از ایجاد نهادهایى که مصرف و به کارگیرى آزادى را ضابطه مند مى کند حمایت کند و ثانیاً کوشندگان راه آزادى، براى دست یابى به آزادى پایدار تنها به گسترش آزادى توجه نکنند.
اشاره
1. به نظر مى رسد راز ناپایدارى آزادى تنها از جهت نهادینه نشدن آزادى نیست; بلکه تأثر محض پاره اى از نویسندگان ایرانى از تفکر غرب، مانند در تعارض دیدن دیندارى و آزادى و انکار لزوم رعایت ارزشهاى دینى و اخلاقى عامل مهمى در از دست رفتن آزادى ملت ایران و تسلط دوباره بیگانگان بر مقدرات کشور بوده است; از این رو در کنار استقرار نهادهایى مانند مؤسسات و صنوف و احزاب و ایجاد فرایندهاى قانونى مناسب براى دخالت مردم در امور کشور، لازم است تلاشى جدى صورت گیرد تا نهادهاى موردنیاز، براساس ارزشهاى اسلامى و فرهنگ مناسب جامعه ایرانى ایجاد گردد، نه براساس فرهنگ و تفکر سکولار غرب.
2. نویسنده از هرج و مرج حاکم بر نشریات اول انقلاب با نام آزادى یاد مى کند و آن را دوره اى درخشان در تاریخ ملت ایران مى نامد. هیچ نظام معقولى چنین آزادى بى ضابطه اى را نمى پسندد و تحمل نمى کند. آزادى براندازى نظام در هیچ جاى عالم پذیرفته شده نیست. بنابراین گمان نمى رود هیچ انسان خردمندى رواج چنین آزادى را تأیید کند.

تبلیغات