آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

نویسنده با تبیین مفهوم ساده و جدید دموکراسى و بررسى پیشینه آن به ذکر شرایط سه گانه دموکراسى مى پردازد، سپس دفاع از دموکراسى را برعهده مردم مى داند و اهرمهاى حفظ آن را ذکر مى کند و در ادامه با تعریف امنیت و تقسیم آن به امنیت داخلى و خارجى، براى امنیت فوایدى را از جمله ثبات دموکراسى ذکر مى کند. وى در پایان با متعدد خواندن تعاریف دموکراسى و مورد نقد واقع شدن آن از سوى برخى اندیشمندان، دموکراسى را بهترین شکل حکومت مى داند و ثمرات مثبت آن را ذکر مى نماید.

متن

دمو کراسی و نقد و نظر
مفهوم ساده دموکراسى، حکومت مردم یا بهوسیله مردم است. ارسطو دلیل مطلوبتربودن دموکراسى را این نکته مى دانست که توده مردم اگرچه یکایک از فضیلت بى بهره اند، اما چون گرد هم آیند، قضاوت جمعى همواره بهتر از قضاوت یک فرد است. مفهوم دموکراسى از قرن هفده دچار تحول اساسى شد و پس از وقوع انقلاب فرانسه، اندیشه دموکراسى در نهاد سیاست به شکلى نوین طرح گردید. در برابر اندیشه سیاسى ـ اقتصادى سرمایه دارى آزاد در قرن بیستم، اندیشه اقتصادى ـ سیاسى مارکسیسم در قالب سوسیالیسم مطرح شد که حکومتهاى غربى را مصداق بارز استثمار توده ها به شیوه نوین تلقى مى کرد. با از هم پاشیدن شوروى و اضمحلال شرق به عنوان ایدئولوژى مخالف غرب، اندیشمند ژاپنى الاصل آمریکا، فرانسیس فوکویاما نظریه خود را تحت نام «پایان تاریخ انسان» مطرح نمود که دموکراسى را متکاملترین شیوه حکومت مى دانست.
شرایط دموکراسى:
دموکراسى داراى سه شرط است: 1. برابرى در مقابل قانون; 2. حق برابر در رسیدن به کلیه مناصب; 3. آزادى بیان. نشانه بارز مردم سالارى آن است که قدرت از آن مردم است و هر وقت نیاز باشد، حاکمان باید آن را به مردم برگردانند. در نظام مردم سالارى، ملاک درستى اعمال مسؤولان و حکام، تأمین منافع اکثریت جامعه و خیر عامه است.
مردم و دفاع از دموکراسى:
دفاع از دموکراسى برعهده مردم است. البته اهرمهاى زنده نگه داشتن دموکراسى در جوامع مختلف متفاوت است; اما بارزترین این اهرمها عبارت اند از: مجالس قانونگذارى، دولت انتخابى، رسانه هاى گروهى، بویژه مطبوعات و رادیو و تلویزیون، احزاب و سازمانهاى دولتى . رسالت حقیقى مطبوعات که رکن چهارم دموکراسى است، نشر حقایق و اخبار صحیح از امور کشورى مى باشد. دموکراسى دو الزام اساسى را براى شهروندان به دنبال دارد. الزام نخست، انتخاب مسؤولان کشورى و تأثیرگذارى بر امور کشور از طریق انتخابات است و الزام دوم، لزوم پیگیرىِ اعمال حقوق شهروندى اعضاى جامعه مى باشد که مبتنى بر مشارکت است. در این شرایط وجود احزاب با برنامه خاص خود فرصتى مغتنم است تا شهروندان با توجه به برنامه هاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى آنها، بهترین دیدگاه را انتخاب کنند; از این رو تحزب گرایى جزئى از مباحث کلیدى دموکراسى است.
نسبت امنیت ملّى با دموکراسى:
با ورود بشر به عرصه هاى نوین سیاسى، اقتصادى، لزوم مبادلات بین المللى و... ، دامنه مفهوم امنیت ملى شامل همه چیزهایى شد که زیر چتر منافع ملى قرار مى گیرد. متناسب با هر نوع تهدید، امنیت خاصى لازم است. مثلا دفع تهدیدهاى فرهنگى نیاز به ارائه فرهنگى غنى و قوى دارد و در این عرصه نیروى نظامى کارایى ندارد. با توجه به منشأ تهدیدها، امنیت ملى به دو بعد داخلى و خارجى تقسیم مى شود. البته در هر کشورى امنیت داخلى از اولویت و اهمیت بیشترى برخوردار است. یکى از معیارهاى سنجش اعتبار سیاسى هر کشور در دنیا، برخوردارى آن کشور از زیرساختهاى مناسب امنیتى مى باشد. هدف امنیتى در یک کشور دموکراتیک، حفظ مشروعیت سیاسى و هویت فرهنگى از طریق وارد کردن توده ها به فرایند سیاست گذارى است و تهدیدهایى که براى دموکراسى وجود دارد عبارت اند از: عدم پایبندى مسؤولان ارشد و دولتمردان به قانون، عدم ایجاد شرایط برابر براى شهروندان جهت دستیابى به مناصب و... .
از این رو امنیت ملى این نتایج را در پى دارد:
1. شهروندان به ایمن بودن حقوق خود اطمینان پیدا مى کنند;
2. جامعه از وضع موجود به سوى کسب وضع مطلوب حرکت خواهد کرد;
3. زمینه آرامش جامع و کارایى بهترین اندیشه فراهم مى گردد;
4. در نهایت، امنیت ملى، ثبات دموکراسى در جامعه را در پى خواهد داشت.
انتقادهایى نیز به دموکراسى شده است. آلن دوبنوا معتقد است ماهیت دموکراسى عوض شده است و امروزه وسیله اى براى نمایندگان شده تا قدرت فردى خود را از طریق آراء مردم مشروعیت بخشند. اما با تمام این موارد دموکراسى ارزش خود را داراست. ژان ژاک روسو دموکراسى را صفتى براى فرشتگان و خدایان نامیده است. به هر حال دموکراسى محتمل ترین شکل حکومت است که در درازمدت به خط مشى خردمندانه اى مى انجامد; زیرا هرگاه شرایط دموکراسى به نحوى معقول فراهم باشد، مردم عادى خواهند توانست در درازمدت براى تأمین منافع اجتماعى تصمیمات هدایت کننده اى بگیرند.
اشاره
1. هرچند در مقام نظریه پردازى، دموکراسى گاه به صورتى آرمانى و گاهى به عنوان بهترین شکل حکومت عرضه شده است، اما در مقام عمل، دموکراسى نیز نتوانسته است اهداف خود را برآورده نماید. فقر قشر وسیعى از شهروندان جوامع دموکراتیک و تسلط نظام سرمایه دارى بر جامعه و انحصار قدرت سرمایه دارى در عرصه سیاست، نشانه هایى از ناتوانى دموکراسى در رسیدن به اهدافش به شمار مى رود و همین نشانه ها باعث گردیده تا بسیارى از دانشمندان غربى در تئورى دموکراسى تجدیدنظر نمایند و درباره آن دچار اختلاف شوند.
2. هرچند در تئورى دموکراسى منشأ مشروعیت، حکومت مردم است و آنها حاکمان اصلى خوانده مى شوند، ولى به اعتراف بسیارى از فلاسفه سیاسى غرب، نخبگان سیاسى یا اقتصادى جوامع با تبلیغات وسیع و شیوه هاى نوین، تحت پوشش آراى مردم اهداف خود را دنبال مى کنند. (رک.: دموکراسى نوشته کارل کوهن)
3. به نظر مى رسد در کشورهاى دموکراتیک، امنیت هست; ولى امنیت سرمایه دارى، نه امنیت منافع توده هاى مردم.

تبلیغات