توانمندسازی کارکنان از رویکرد های مدیریتی تا توانمندسازی رفتاری کارکنان (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف این مقاله گسترش و ادامه پژوهشهای قبلی است. برای تحقق این هدف ، روابط میان رویکردهای م دیریتی ت وانمندسازی ناظران، توانمندسازی روانشناختی کارکنان و مقیاس جدیدی به نام توانمندسازی رفتاری کارکنان مورد بررسی قرار گرفت . تحقیق بر اساس توزیع پرسشنامه میان 359 کارمند فاقد پست مدیریتی انجام می گیرد . ازآنجا که توانمندسازی رفتاری کارکنان، از سوی خود فرد گزارش می شود و به صورت خارجی مورد ارزیابی قرار می گیرد، روابط براساس مطالعه چندین منبع و تک منبعی مورد راست آزمایی قرار می گیرد . یافته ها نشان می دهد رویکردهای مدیریتی ت وانمندسازی ناظران با توانمندسازی روانشناختی کارکنان رابطه معنادار بسیار قوی دارد. اما با توانمندسازی رفتاری کارکنان این رابطه ضعیفتر خواهد بود. تحلیلهای مربوط به معادلات ساختاری نیز از الگویی حمایت می کند که در آن توانمندسازی روانشناختی کارکنان کاملاً رابطه میان روش های مدیریتی ناظران و توانمندسازی رفتاری کارکنان را مرتبط می سازد . این مطالعه سطح مقطعی، نشانه ای از وجود رابطه علیت میان متغیرها به دست نمی دهد . این مقاله پیشنهاد می کند که احساس توانمندسازی، باوری ذهنی است که باید برای گسترش رفتار همراه با بهره وری در میان کارکنان از سوی ناظران یا مدیران ترویج شود. دوم ، همبستگی متوسطی میان مقیاسهای توانمندسازی رفتاری کارکنان و توانمندسازی روانشناختی کارکنان مشاهده شد که نشان می دهد توانمندسازی وجوه متفاوتی دارد. با توجه به نگرانی مدیریت در مورد تحقق نتایج عملی، مقیاسهای رفتاری را نباید در ارزیابی توانمندسازی کارکنان از نظر دور داشت . این مقاله از معیارهای رفتاری ارزیابی توانمندسازی کارکنان به جای تکیه صرف بر مقیاس روانشناختی بهره می گیرد .Employee Empowerment, from managerial practices to employees' behavioral empowerment
The purpose of this paper is to extend past research by investigating the relationships between supervisors' empowering management practices (SEMP), employees' psychological empowerment (PE), and a new measure of employees' behavioral empowerment (BE). A mediation model is hypothesized. A questionnaire study is conducted among 359 non-managerial employees. Because BE is both self-reported and extremely assessed, relationships are verified with single-source and multi-source data. SEMP are quite strongly related to PE, but more weakly related to BE. Structural equation analysis tend to support a model where PE completely mediates the relationship between supervisors' managerial practices and employee's BE> this cross-sectional study does not provide indication of causality among the variables. The results show that feeling empowerment is a pivotal mindset that needs to be created by supervisors to generate proactive behaviors. The moderate correlation found between PE and BE measures suggest that they capture different facets of empowerment. Given management concern for bottom line results, behavioral measures should not be ignored in assessing employee empowerment. This paper used a behavioral criterion to assess employee empowerment rather that relying solely on a psychological measure.