تجزیه و تحلیل دلایل تضاد میان فکر و رفتار سیاسی ایرانیان؛ بررسی موردی دانشجویان دانشگاه اصفهان (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی تضاد بین عین و ذهن افراد از طریق واکاوی نظام معنایی آنها درباره پدیده تضاد انجام شده است. روش پژوهش از نوع ترکیبی و راهبرد اکتشافی متوالی است. در مرحله کیفی پژوهش از روش مصاحبه ای و در مرحله کمی از روش پیمایش استفاده شد. جامعه مطالعه شده، دانشجویان شهر اصفهان است. تعداد نمونه در مرحله کیفی پژوهش 30 نفر و در مرحله کمی 250 نفر است. شیوه نمونه گیری در مرحله کیفی، اشباع نظری و در مرحله کمی، خوشه ای است. برای تحلیل داده ها در مرحله کیفی از شیوه کدگذاری و در مرحله کمی از رویکرد مدلسازی معادله ساختاری PLS استفاده شده است. یافته های مرحله کیفی پژوهش نشان دهنده شکل گیری نظام معنایی دانشجویان درباره پدیده تضاد بین فکر و رفتار سیاسی پیرامون تعدادی مقوله عمده و یک مقوله هسته به نام «بی اعتمادی سیاسی» است. یافته های مرحله کمی پژوهش بیان کننده این است که میانگین متغیر تضاد در جامعه آماری پژوهش بالاتر از حد متوسط است. متغیرهای مستقل پژوهش در حد نسبتاً بالایی توان تبیین متغیر تضاد را دارند و در الگوی تجربی پژوهش تاثیر بی اعتمادی سیاسی بر روی تضاد، مثبت و در سطح 0.001 معنی دار است. متغیرهای دموکراسی، وفاداری به نظام و امیدواری برای آینده بهتر تاثیر معنی دار و منفی روی بی اعتمادی سیاسی دارند. و متغیرهای فرهنگ غیر مدرن و هویت ملی تاثیر معنی داری بر بی اعتمادی سیاسی ندارند.A study on the reasons for the conflict between political thought and behavior, using a combined research method
The purpose of this study is sociological explanation of the contradiction between thought and political behavior of individuals through investigating their semantic system about contradiction. It was carried out using combination research and sequential exploration strategy. In the qualitative section, interview was employed and in the quantitative section, field study was utilized. The statistical population included the university students in Isfahan City. The sample size was equal to 30 persons in the qualitative section and 250 persons in the quantitative section. Theoretical saturation was used in the qualitative section and cluster sampling was used in the quantitative section. Data analysis was conducted through coding in the qualitative section and PLS structural equation modeling in the quantitative section. The findings of the qualitative section reveal creation of the students' semantic system about the contradiction between political thought and behavior around a number of main categories and a core category known as "political distrust". The findings in the quantitative section show that mean of contradiction in the statistical population is above average. The independent variables can explain contradiction at a relatively high level. In the empirical model, the effect of political distrust on contradiction is positive and significant at the level 0.001. Variables such as democracy, loyalty to the system, and hope for a better future have a negative and significant effect on political distrust. Moreover, non-modern culture and national identity do not have a significant effect on political distrust.