بیماری های فراگیری همچون کرونا جزو مصائبی است که در کنار وجه طبیعی آن، دارای بعدی انسانی و اجتماعی نیز هست که همه ی ساحت های زندگی بشری را متأثر نموده است. یکی از مهم ترین اقدامات جوامع به ویژه دولت ها در رویارویی با این بیماری، توسل جستن به ایجاد محدودیت ها و اعمال کنترل های مختلف در زندگی اجتماعی بوده است. مجموعه این تدابیر با عنوان قرنطینه و یا فاصله گذاری برای جلوگیری از شیوع و گسترش بیماری، ذیل منطق شرایط استثنایی و یا اضطراری توجیه شده و الزاماتی را بر زندگی همه افراد و گروه های اجتماعی تحمیل کرده است. چنین شرایط خاص و وضع آنها ارتباط مستقیمی با اراده دولت ها برای اعمال قدرت قانونی بر اساس مصالح اجتماعی دارد. ایران نیز که تقریباً همچون همه ی کشورهای دنیا با بیماری کرونا دست به گریبان است، موارد مشابهی مثل وبا و طاعون را نیز در گذشته بارها تجربه نموده است. بر این اساس سوال و دغدغه ی نوشتار حاضر آن است که فهم بحران ناشی از بیماری های فراگیر و تدابیر دولت ها در خصوص آن در سپهر تاریخی ایران، چه کمکی در شناخت سیاست اکنون ایران می تواند داشته باشد. در این مورد با بهره گیری از رویکرد «جورجو آگامبن» به تأسی از «کارل اشمیت» و «والتر بنیامین»، ضمن تأکید بر وضعیت استثنایی در شرایط خاص جوامع برآنیم که جامعه ایران از سویی همچون جوامع دیگر در مواردی متأثر از اقتضائات ناشی از برقراری شرایط استثنایی از جمله تعلیق قانون بوده و از سوی دیگر به سبب عدم نفوذ قانون و یا ابهام در آن دچار مشکل مضاعفی بوده است.