آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

این مقاله در تلاش است تا نشان دهد که چگونه دیدگاه سیاست آلمانی در مجادلات روشنفکری معاصر ایران، به ویژه منظومه فکری جواد طباطبایی چشم اندازی را برای تبیین پروبلماتیک ایران یا به عبارتی، بحران هویت ایرانی با استفاده از ابزارهای نظری و مفهومی پدید می آورد. بر این اساس، مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که چگونه دانش سیاست آلمانی در الگوی نظری طباطبایی برای اندیشیدن به آنچه او "پروبلماتیک ایران" می نامد مورد استفاده قرار گرفته است؟ نوشتار حاضر بر این مدعاست که دانش سیاست آلمانی از هگل تا اشمیت اندیشه ای مبتنی بر حل بحران هویت بر پایه ساخت دولت ملی و در عین حال ارائه راهکاری برای برون رفت از بحران ها بوده است. بر اساس چنین نگرشی، جواد طباطبایی با تعمیم تجربه آلمان قرن نوزدهم و بیستم به شرایط کنونی ایران، بحران هویت ایرانی را ناشی از نقصان در فهم از ایران و ناکارآمدی ایدئولوژی های روشنفکری در این زمینه تلقی کرده و حل این بحران را در گرو ظهور دولتِ ملیِ پایدار می داند. در فلسفه سیاست طباطبایی، پروبلماتیک ایران با تأسی از اندیشه آلمانی در قالب دو گزاره اصلی ایرانشهری و ضرورت تأسیس دانشگاه ملی تبیین شده است. بر این اساس، ابتدا به اختصار در این باب سخن خواهیم گفت که اندیشه آلمانی چگونه فربه شده و آن گاه در ادامه به ماهیت چنین تأثیرپذیری اشاره می شود . از منظر روش شناختی، نوشتار حاضر در چارچوب هرمنوتیک اسکینر و با رویکردی انتقادی و هنجاری تدوین شده است.

تبلیغات