آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

الگوی توسعه سیاسی هندوستان نشان می دهد که مفروضات مکتب نوسازی برای تشریح فرایند توسعه، حداقل در بعضی از کشورها، نه مفید است و نه صحیح. بر پایه واقعیت های عینی، دموکراسی ماندگار در هندوستان محصول نوسازی عرصه های اقتصادی و فرهنگی نمی باشد، بلکه دموکراسی خود ابزاری بود برای ایجاد نوسازی و تحولات اساسی و ساختاری در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. به بیان دیگر نزد نظریه پردازان نوسازی، دموکراسی متغیر وابسته و محصول تحول در عرصه های دیگر اجتماعی است؛ اما بنا برفرایند دموکراسی در هند و نظر بسیاری از تئوری پردازان دموکراتیزاسیون، از جمله آمارتیا سن، دموکراسی می تواند متغیر مستقل و علت تحول در عرصه های دیگر نیز باشد. نهادهای کارآمد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ثمره نهادهای سیاسی دموکراتیکی می-شوند که به لحاظ وجودی بر نهادهای دیگر اولویت دارند. بر این مبنا دموکراسی بیش از آنکه عنوان یک وضعیت خاص باشد، آنگونه که از سوی نظریه پردازان مکتب نوسازی مطرح شده بود، فرایندی است پویا و مداوم که از طریق عملیاتی نمودن مفهوم مشارکت همگانی، حتی در پایینترین گستره های اجتماعی، به ایجاد جامعه ای با روابط منصفانه تر منجر می شود. دغدغه اساسی ما در مطالعه پیش رو، با تکیه بر فرایند دموکراتیزاسیون در هندوستان، فهم ضرورتهایی است که دموکراسی را به متغیر مستقل توسعه ای پایدار مبدل می سازد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات بنیادی است که سعی می کند با ارجاع به چگونگی توسعه سیاسی در هند و رجوع به بعضی از نظریه های عرصه دموکراتیزاسیون به مطالعات موجود در زمینه دموکراسی در ایران تعمیق ببخشد.

تبلیغات