آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

توسعه علوم انسانی بخشی مهم از توسعه ساختار سیاسی اجتماعی محسوب می شود. بررسی وجوه توسعه علوم انسانی برای کشورهای در حال توسعه بسیار مهم و ضروری است. در مباحث مربوط به توسعه علوم انسانی در ایران و کشورهای در حال توسعه، دو جریان مهم معرفتی «بومی گرایی کارکردی» و «بومی گرایی معرفت شناسانه» قرار دارند و همواره تقابل های رویکردی را با یکدیگر داشته اند که موجب کندی تحول در توسعه علوم انسانی گشته است. در این پژوهش قصد آن داریم که با یک روش کیفی و بهره گیری از ابزارگردآوری داده ها کیفی به این سوال پاسخ دهیم (سوال اصلی) که «تقابل رویکرد بومی گرایی کارکردی و رویکرد بومی گرایی معرفت شناسانه در بومی سازی و توسعه علوم انسانی چگونه سبب کارآمدی و یا ناکارآمدی این حوزه می گردد؟». فرضیه اصلی ما در این پژوهش بیان می دارد که «تقابل رویکرد بومی گرایی کارکردی و رویکرد بومی گرایی معرفت شناسانه سبب کُندشدن فرآیند توسعه علوم انسانی و عدم تحقق بومی سازی در ایران شده و حرکت به سمت رویکرد تلفیقی ترکیبی در این حوزه، راهگشای وضعیت فوق می باشد».

تبلیغات