از مسائل اساسی که در اندیشه سیاسی اسلام، به ویژه در عصر مشروطه به بعد، توجه اندیشه ورزان را به خود معطوف داشته است، مواجهه سنت اسلامی- ایرانی با مدرنیته غربی و دستاوردهای آن است. این رویارویی در جامعه ایرانی عصر مشروطه سه گونه برخورد را به خود دیده است: یکی نفی دستآوردهای مشروطه؛ دوم گرایش به جذب شدن درگفتمان غربی و مشروطه خواهی؛ اما راه سومی نیز به وجود آمده که سعی بر ایجاد تلفیق میان دستاوردهای مشروطه با ارزش های محلی داشته است. محمد اسماعیل محلاتی از جمله اندیشمندانی است که در مسیر سوم گام بر می دارد و تلاش بر این دارد تا با بازتفسیر اسلامی از مشروطه با مساله استعمار و استثمار غرب نیز مبارزه کند. در این مقاله تلاش شده است با بهره گیری از رهیافت منطق درونی و روش متن- مولف محور اسکینر، ((پاسخ های محلاتی به مساله استعمار واکاوی و بیان شود که محلاتی برای عدم گرفتارآمدن در دامان استعمار دو پاسخ می دهد)): ((اولین پاسخ اینکه از طریق منسجم کردن دستگاه های دولتی و زدودن استبداد از نظام سیاسی می توان با استعمار مبارزه کرد. دومین پاسخ نیز این است که از نظر محلاتی می توان با آموختن از دستاوردهای مثبت فرهنگ غرب، هم مذهب خود را حفظ کرد و هم آزادی و آبادانی خود را در برابر فرهنگ های دیگر ترسیم کرد)). باید یاد آور شد که مقاله قصد ندارد تکثرگرایی فرهنگی را به اندیشه محلاتی نسبت دهد، بلکه مراد این است رویکردی که محلاتی در مبارزه با استعمار اتخاذ نموده است، مبین الگویی در رهیافت های چندفرهنگی است، که زیست مستقلِ ملی را همزمان هم جهانی و هم محلی می نگرد.