این بررسی بر آنست تا تبارهای فکری حزب جمهوری اسلامی؛ مهمترین اجتماع اسلام انقلابی را در فضای جغرافیایی ایران با استفاده از روش شناسی اجتماع گرایی بررسی کند. این روش شناسی شکل گیری، عقلانیت و بحران در سنت های فکری را با معیارهای خاصی توضیح می دهد که متفاوت از روش شناسی های پوزیتویستی و تحلیل گفتمانی است. بنظر می رسد با کاربست آن در ایران بهتر بتوان از معیارهای بومی در شکل گیری جریانات فکری- سیاسی کمک گرفت. بنابراین در پاسخ به سوال تبارها و ریشه های فکری حزب جمهوری اسلامی بعنوان مهمترین اجتماع سیاسی اسلام انقلابی، فرض مهم این نوشتار آنست که تبارهای آن، ریشه در منازعات مشروطه بویژه مشروطه مشروعه و رادیکالیسم اسلامی دهه 1320(فدائیان اسلام) دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که حزب جمهوری اسلامی، آموزه های خود را از این سنت های فکری اتحاذ کرد و از طریق گفتگوی دیالکتیکی با برخی از سنت های فکری نظیر مشروطه شیعی، اتحاد اسلامی و اسلام گرایی چپ با حفظ آموزه های اصلی، یه ورود برخی آموزه های جدید و مفصل بندی خود کمک فراوان نمود. این پژوهش سعی نموده از منابع اسنادی و تاریخ شفاهی در بررسی فرض فوق بهره ببرد تا روایت جدیدی عرضه دارد.