چکیده: معمولاً از اینکه روابط بین الملل رشته ای ""امریکایی"" یا ""غربی"" بوده است سخن می رود. در مقابل، در برخی از کشورهای غیرغربی و به ویژه در ایران لزوم نظریه پردازی بومی در برابر نظریه غربی یا در کنار آن مطرح بوده است. اما این احساس نیاز یا ضرورت با تلاش های جدی در جهت ارائه نظریه ای بومی به اجتماع بین المللی علمای رشته روابط بین الملل همراه نشده است. بحث این نوشته آن است که فضای نظری در اجتماع جهانی علمای روابط بین الملل برای طرح و پذیرش نظریه های بومی پیش از این فراهم نبوده است اما طی سال های اخیر توجه به رشته روابط بین الملل در جهان غیرغربی و به تبع آن نظریه پردازی غیرغربی در روابط بین الملل جلب و زمینه نظریه پردازی بومی فراهم شده است. استدلال اصلی این مقاله آن است که آنچه تا حدی می تواند این گشایش جدید را توضیح دهد، تحولات نظری صورت گرفته در دهه اخیر و به طور خاص ظهور برداشت های ترکیبی در روابط بین الملل، عمل گرایی در نظریه پردازی، اندیشه های پسااستعماری و رجوع به فیزیک کوانتومی در مباحث سازه انگارانه بوده است.