آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

ازآنجاکه بنیان های فلسفی تجدد، از نظر ماهوی هیچ گونه سازگاری با گفتمان سنت و فلسفه شرقی ندارد، ورود آن همراه با دیگر مظاهر تجدد به سایر جوامع ـ به ویژه در کشورهای اسلامی ـ به تضادهای اساسی منجر شده است. این امر در آغاز با استعمار همراه بود. توسعه نیافتگی جوامع شرقی نیز به تداوم سلطه پذیری و عقب ماندگی شان انجامید و مقاومت هایی از سوی نخبگان و مردمِ این جوامع، به منظور مقابله با این پدیده ها صورت گرفت که در نهایت به ایجاد تحولات اساسی و شکل گیری نیروهای اجتماعی جدید منجر شد. در ایران به ویژه پس از انقلاب مشروطه 1285 ه . ش، درحالی که مقابله جریان روشنفکری برای حل معضلات، از طریق اخذ تمدن جدید بوده، اما بیشترین رویارویی از سوی متفکران دینی صورت گرفت که خود به سه دسته شریعت مداران، عدالت محوران و جریان نوپای نوگرایی دینی تقسیم می شوند. در این مقاله به نحوه شکل گیری جریان اخیر یعنی «نوگرایی دینی» و مواجهه آن با تجدد پس از انقلاب مشروطه که سرآغاز پیدایش تضادهای بنیادین و شکاف های اجتماعی جدید در ایران است، خواهیم پرداخت که تا به امروز نیز از مسائل اساسی جامعه و نیروهای فکری و سیاسی به شمار می روند

تبلیغات