در این مقاله، به اختصار دو تحول را مورد نظر قرار داده ایم تا بر مبنای آن، عرصه گسترده گزینه های پیش روی برای انجام یک پروژه تحلیل گفتمانی را ترسیم کنیم: تحولات نظری که موجب بسط و گسترش تحقیقات کیفی به نحو عام شده اند و آنها را از الگوهای خاص پوزیتویستی به سمت تحقیقات عاری از دغدغه عینیت و مشابه با آثار هنری هدایت کرده اند و دوم، انواع مقاصدی که می توان از انجام یک پروژه تحلیل گفتمانی مطمح نظر قرار داد. این دو تصویر، در تلاقی با یکدیگر، محقق را بر مبنای موضوع و اهداف تحقیق، با عرصه ای متنوع از الگوهای تحلیل گفتمانی مواجه خواهد ساخت.