مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
مثنوی
حوزه های تخصصی:
فراداستان یکی از رویکردهای مدرن داستان نویسی در ادبیات داستانی پسامدرن است که عموماً پیدایش آن را محصول قرن بیستم میلادی می دانند. در ایران نیز پژوهشگران دیرینه، پیدایش و نمود این تکنیک داستان نویسی را عمدتاً در آثار داستانی معاصر دهه 70 به بعد می دانند، اما نگارنده بر آن است که در مثنوی مولوی، شگردهای داستان نویسی فراداستان به کار رفته است. پژوهش حاضر با بررسی مؤلفه ها و شگردهای اساسی فراداستان درداستان دقوقی از دفتر سوم مثنوی مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که آیا می توان مولوی را نویسنده ای فراداستانی و پسامدرن دانست؛ و اینکه کدام یک از شگردهای این سبک پسامدرن در داستان دقوقی به عنوان یک اثر کلاسیک فارسی وجود دارد. مطابق نتایج، داستان دقوقی روایتی کاملاً فراداستانی و پسامدرن است که نویسنده آن در خلق این داستان، از بسیاری از مؤلفه ها و شگردهای سبک فراداستان مانند چارچوب بندی فراداستانی، اتصال کوتاه، بازی های زبانی، تناقض و ناسازه، و اقتباس بهره برده است.
استعاره شناختی عشق در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
114-87
حوزه های تخصصی:
«عشق» مهم ترین کلیدواژه تمام متون عرفانی، به ویژه در مکتب فکری مولاناست. از عشق نمی توان با بیانی صریح و مستقیم سخن گفت. از این رو، عرفا با ابزارهای گوناگون زبانی و مفهومی سعی در روشن ساختن منظور خود از این مقوله اساسی نموده اند. در مثنوی نیز عشق، عنصری کلیدی است که باید بدان اهتمام ویژه ای داشت. در این مقاله، استعاره هایی بررسی شده اند که با محوریت عشق در مثنوی مولانا بازتاب یافته اند. مبنای نظری و اساس تحقیق، همان نظریه استعاره مفهومی/ شناختی لیکاف و جانسون است که مطابق با آن، برخلاف رویکرد سنتی، استعاره تنها نقش زیبایی آفرینی ندارد، بلکه ابزاری شناختی برای پی بردن به جهان بینی و تفکر نویسنده است. در ابتدای مقاله، گزارشی از استعاره های مفهومی/ شناختی عشق در مثنوی مولانا آمده است و این استعاره ها بر پایه حوزه مبدأ و مقصد بررسی و تحلیل شده اند. هدف از این کار، مشخص کردن استعاره های کانونی و اصلی عشق در مثنوی و سرانجام، کشف دیدگاه مولانا درباره عشق بوده است. این استعاره ها از نظر مضمون و محتوا در چهار گروه اصلی قرار می گیرند: 1 گروهی که تصویری مثبت از عشق ارایه می دهند. 2 آن ها که صفات و ویژگی های منفی عشق را برجسته می کنند. 3 استعاره هایی که دوجانبه و دوپهلو هستند. 4 استعاره هایی هستند که از نظر مفهومی، خنثی هستند. تحلیل شناختی هر گروه/ شبکه از استعاره ها با توجه به استعاره های مرکزی آن ها ارایه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سوزندگی، مست کنندگی و ذی شعور بودن عشق، بیشتر از سایر جنبه های آن مد نظر مولانا بوده است و در نگاه وی، تمام اقتدار از آن معشوق است و عاشق دنباله رو، بیمار و نیازمند معشوق است.
بررسی وجوه روایتی پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی و روایت های مشابه بر پایه الگوی تزوتان تودوروف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی وجوه روایتی پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی و روایت های مشابه بر پایه الگوی تزوتان تودوروف چکیده روایت شاه و کنیزک، عطف توجه به مولفه های درون ساختاری و نظام فکری مولوی، بنیادی ترین روایت مثنوی محسوب می شود. بی تردید، مولوی این روایت را از روایت های مشابه دیگر در ادب فارسی از جمله روایت فردوس الحکمه، نظامی عروضی در چهار مقاله، عطار در مصیبت نامه و نظامی گنجه ای در اقبال نامه اقتباس کرده و با دخل و تصرف های منحصر به فرد خود، با بن مایه ای کاملا عرفانی، به شیوه ای بسیار نظام مند، گیرا و مؤثر بازتولید کرده است. در این پژوهش سعی شده است وجوه روایتی این حکایت ها بر پایه ی نظریه تزوتان تودوروف بررسی گردد تا از این رهگذر، مولفه های درون ساختاری حکایت ها که موجب گسترش و حرکت منطقی داستان ها می شوند، نشان داده شوند و بدینوسیله عوامل بنیادین شکل گیری داستان ها مشخص گردند و در نهایت آشکار شود که بسامد هر یک از وجوه روایتی در داستان ها به چه میزان است که این مهم خود ساختار نهایی حکایت را نشان خواهد داد. کلیدواژه ها: روایت، روایت شناسی، وجوه روایتی، تزوتان تودوروف، مثنوی، شاه و کنیزک.
آسیب شناسی مقاله های مثنوی پژوهی از نظر توجه به مشرب عرفانی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به سبب اهمیت مثنوی معنوی و بسیاری پژوهش های علمی، مقاله های گوناگون و پرشماری درباره این اثر نوشته شده است. هریک از این مقاله ها از دیدگاهی ویژه می کوشند جنبه ای از جنبه های مثنوی را تحلیل و تبیین کنند. شمار بسیاری از این مقاله ها به شرح بیت یا ابیاتی از مثنوی ، فهم متن ان و مطالعه تطبیقی مثنوی با اثار دیگر می پردازند. فهم مثنوی و شرح ابیات و تبیین منظومه فکری مولوی بدون شناخت دقیق و عمیق از سنت و مشرب عرفانی مولانا یا ممکن نیست و یا ناتمام و ناقص خواهد بود. متاسفانه با وجود نگارش مقاله های پرشمار و سودمندی که در باب مثنوی نگاشته شده است، بخش بسیاری از این مقاله ها به مشرب عرفانی مولانا توجهی نداشته اند. این پژوهش مقاله هایی را بررسی و تبیین می کند که درباره مثنوی در بین سال های 1380 تا 1395 در چهل و شش مجله علمی انتشار یافته اند. از مجموع 486 مقاله، در 36 مقاله توجه به شیوه عرفانی مولوی ضروری بوده است. از این 36 مقاله فقط 11 مقاله به این موضوع توجه کرده اند و از 11 مقاله نیز تنها در 7 مقاله، ان هم به طور غیرروشمند و نامنسجم، چنین تبیین شده است که شیوه عرفانی مولوی از روش ابن عربی متفاوت است. در هیچ یک از مقاله های حوزه مثنوی پژوهی، سنت و مشرب عرفانی مولوی تببین نشده؛ همچنین در هیچ یک برای دستیابی به اهداف پژوهش، به اصول و فروع شیوه عرفانی مولوی نیز توجهی نشده است.
بررسی مفهوم کلمه صدور در آثار مولوی بر مبنای تمایز جهان بینی مولوی با فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
35-62
حوزه های تخصصی:
رینولد الین نیکلسون، مولوی شناس مشهور انگلیسی، در شرح بیتی از مثنوی که در آن کلمه «صدور» آمده، این کلمه را در مفهوم اصطلاحی نوافلاطونی آن، یعنی بر اساس نظریه صدور در دستگاه فلسفی فلوطین، شرح کرده است. این تحقیق با بررسی پیشینه پژوهش، بررسی موارد و ریشه های تکوین ایده تأثیرپذیری مولوی از نظریه صدور نوافلاطونی در ذهن نیکلسون، بررسی معانی صریح و ضمنی کلمات صدور و صدر در زبان های عربی و فارسی و بررسی معنی و بسامد این کلمات در آثار صوفیانه و دیدگاه عرفانی مولوی، به نقد ایده تأثیرپذیری مولوی درباره مفهوم صدور در دستگاه فلسفی فلوطین پردا خته است. در بخش های مختلف این مقاله، آرا و نظریات موافقان تأثیرپذیری مولوی از فلوطین، از جمله نیکلسون، ادوارد هنری وینفیلد، عبدالحسین زرین کوب و قاسم غنی با آرا و نظریات مخالفان این تأثیرپذیری، از جمله ویلیام چیتیک و بدیع الزمان فروزانفر مقایسه و تحلیل شده است. نتیجه بررسی نشان می دهد که مولوی در هیچ یک از آثار خود، کلمه صدور را در قالب نظریه فلسفی نوافلاطونی فلوطینی آن به کار نبرده است. در بیت مورد بحث در این مقاله نیز، مقصود مولوی از کلمه صدور، مانند همه موارد کاربرد این کلمه در آثار مولوی، به معنی لغوی صریح این لغت عربی، یعنی سینه ها مراد بوده است که مولوی آن را متناسب با مفهوم صوفیانه آن، به عنوان ظرف و ابزار معرفت، در جا و مقام مناسب به کار برده است. ازاین رو نظریه اخذ و اقتباس مولوی از نظریه صدور نوافلاطونی و تقلید او از آرای فلسفی فلوطین، خطای روش شناختی در مولوی شناسی و مثنوی پژوهی است.
بازخوانی داستان های مثنوی بر مبنای مؤلفه های تفکر فلسفی و تدوین راهنمای داستان ها برای استفاده در اجتماع پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
29 - 52
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل محتوای داستان های مثنوی بر مبنای نظریه لیپمن درباره تفکر فلسفی انجام شد. در این راستا، با کاربرد روش تحلیل محتوای استقرایی، مؤلفه های تفکر فلسفی از آثار لیپمن استخراج و سازماندهی شد. پس از مطالعه آثار لیپمن ابعاد تفکر فلسفی به سه بعد تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی تقسیم گردید و به هریک از این ابعاد مؤلفه هایی اختصاص داده شد. در بخش دوم، به کمک روش تحلیل محتوای قیاسی و با توجه به چارچوب نظری فراهم شده در بخش نخست، مؤلفه های تفکر فلسفی در دو داستان منتخب از مثنوی شناسایی و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد هر دو داستان به دلیل آنکه دارای مؤلفه هایی در زمینه ابعاد گوناگون تفکر فلسفی هستند، توانایی مناسبی در پرورش این نوع تفکر دارند. سرانجام برای کاربردی کردن داستان ها در اجتماع پژوهشی، برای هر داستان راهنمایی آموزشی در دو بخشِ طرح بحث و تمرین تدوین و در این بخش ها پرسش ها و فعالیت های عملی مرتبط با محتوای داستان ها و مؤلفه های آن پیشنهاد شد.
مثنوی معنوی؛ بستر خلاقیت و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه های روشمند حل مسائل و چگونگی رویارویی با مشکلات در حوزه علوم انسانی از کارکرد بسیار بالایی برخوردار است. خلاقیت یا توانایی تولید ایده ها و ارائه راه حل های متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات که در دنیای فناوری و ارتباطات امروز به طور جدی مورد بحث و بررسی دانشمندان و محققان در تمام شاخه های علوم قرار دارد، در مثنوی معنوی بازتابی آشکار ی افته است. مولوی را می توان عارفی دانست که به عمق مسائل انسانی پی برده و در صدد تجزیه و تحلیل آن ها برآمده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که مول وی ضمن بیان مب احث عرفانی در قالب حکای ات، از این شیوه ها در حل مسائل و مشکلاتی که انسان در زندگی روزمره خود با آن ها روبه روست، بهره جسته است. تحقیق و تفحص در مثنوی معنوی برای دست یابی به این شیوه ها در حوزه علوم انسانی، به منظور گسترش نگرش فردی و اجتماعی و آشنایی با دستاوردهای فکری و معنوی مولوی در برخورد با مسائل انسانی و معضلات رفتاری، از اهداف این پژوهش است.
مصادیق ریاضت حقیقی (مشروع) در جهان بینی عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
119 - 151
حوزه های تخصصی:
ریاضت شرعی، اهتمام ورزیدن بیشتر به ورع، پرهیزکاری و رسیدن به عبودیّت واقعی است. ریاضت در عرفان اسلامی هرگز از چهارچوب شریعت خارج نمی شود. بررسی ریاضت از دیدگاه عطار به عنوان یکی از سه قلّه بلند ادبیات عرفانی، برای مشخص کردن چهارچوب و حدود ریاضت شرعی در عرفان، حائز اهمیت است. هدف پژوهش این است که به روش تحلیلی، نمایه های ریاضت حقیقی و مشروع را در مثنوی های عطار نیشابوری بیان کند. عطار در مثنوی های خود به چله نشینی، شب زنده داری، سکوت، چالاکی، صبر و اسیر کردن شهوت به عنوان جلوه های مهم ریاضت تأکید می کند و آن ها را بهترین راه برای پیوستن به حقّ می داند. یادکرد بسیار از طرق مختلف ریاضت در مثنوی های عطار، نتیجه مستقیم پریشانی اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار وی است. بسامد ریاضت های جسمانی در مثنوی های عطار بیشتر است؛ زیرا این نوع ریاضت ها مقدمه و ابزاری برای تزکیه نفس به شمار می رود. ریاضت حقیقی یا جهاد اکبر از نظر او غلبه بر خواسته های نفس امّاره است. به عقیده شیخ، آن زمان که سالک به کمک ریاضت، وجود خود را شکست، نور ذات احدیّت تمامی اجزای وجودش را فرا می گیرد و قوت های نفسانی وی در نور حقّ، مستهلک و ناچیز می گردد .
واکاوی تشابه و افتراق مؤلّفه های سوررئالیسم غربی و مؤلّفه های مشابه در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
277 - 305
حوزه های تخصصی:
سوررئالیسم مکتبی است که در قرن بیستم در فرانسه پدیدار شد. این مکتب دارای اصولی است که مهم ترین آن ها عبارت اند از: رؤیا و تخیّل، نگارش خودکار، تصادف عینی، جنون و دیوانگی، امر شگفت و جادو و ... . هر چند این مکتب در اروپا مطرح شد، امّا پیشتر در میان فرهنگ های دیگر نشانه هایی از آن دیده می شد. آثار عرفانی شرق از جمله عرفان ایران نمونه ای از آن است. می توان گفت نویسندگان متون صوفیه پیش از ظهور سوررئالیسم در اروپا آثار ارزشمندی با ویژگی های سوررئالیستی ارائه کرده اند. گاه بین این آثار و آثار سوررئالیستی غرب، تفاوت های عمیقی وجود دارد که از اصالت سوررئالیسم ایرانی حکایت می کند. مثنوی مولانا یکی از آثاری است که در کنار طرح اندیشه های سوررئالیستی، در مواردی تفاوت های بارزی با شاخصه ها و مفاهیم این مکتب دارد و این مقاله سعی دارد به بررسی وجوه تشابه و تمایز مفاهیم مثنوی و سوررئالیسم بپردازد. درواقع هرچند بین مثنوی و آثار سوررئالیستی شباهت هایی دیده می شود امّا تمایزاتی نیز وجود دارد که علاوه بر اثبات فرضیّه تقدّم و استقلال سوررئالیسم ایرانی، در برخی موارد، دلایلی بر برتری آن ارائه می دهد؛ تمایزاتی که در حوزه تخیّل، کرامت و جادو، حقیقت و واقعیّت و اصالت مستی بروز یافته اند.
قصّه «بشر و هند» و بازتاب آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
203 - 217
حوزه های تخصصی:
بشر و هند، نام قصّه قدیمی از عشّاق عرب است که در مدینه و در عهد پیامبر (ص) اتّفاق افتاده و ابن النّدیم، نام آن دو را در کنار نام دیگر عشّاق معروف عرب آورده است. موضوع آن، عاشق شدن زنی شوهردار به نام هند است بر بشر، عابد یا شاعری که همیشه به مسجد النّبی تردّد می کرد . در نهایت، وصال این دو عاشق دست نداد و هردو جان باختند و در کنار یکدیگر به خاک سپرده شدند . <br /> این داستان روایت های نزدیک به هم در ادبیّات عرب دارد و نخستین بار ، ابن سَرّاج قاری ، از ادبا و محدّثان مشهور قرن پنجم هجری، آن را در کتاب مصارع العشّاق، به نظم و نثر نقل کرده است. در ادبیّات فارسی با توجّه به اشارات کوتاه شاعرانی چون فخرالدّین عراقی، اوحدی مراغه ای و خواجوی کرمانی ، معلوم می شود که این داستان، دست کم تا عصر ایلخانی شهرت داشته است. حمدالّله مستوفی، مثنوی بشر و هند را به نجیب الدّین جُرباذقانی نسبت داده و امین احمد رازی در تذکره خود، یازده بیت از آن را به نام این شاعر قرن هفتم نقل کرده است. در حال حاضر، هیچ نسخه ای از این کتاب در دست نیست .
بازخوانی و تحلیل مفهوم سنخیت و جنسیت در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی دربردارنده اندیشه های متعالی و داستان های حکمت آمیز و اندیشمندانه است. اندیشمندان از دیرباز به این اثر توجه داشته و درباره آن پژوهش کرده اند؛. درنتیجه این اثر از چشم اندازهای مختلف شرح و بررسی شده است. بحث جنسیت و سنخیت یکی از مباحثی است که در اندیشه مولانا جایگاه خاصی دارد و در آثار او به ویژه در مثنوی بسیار نمود یافته است. جنسیت یا جاذبه جنسیت موضوعی است که مولانا همه هستی را جلوگاه آن می داند و از دیدگاه او در همه مظاهر آفرینش اعم از روابط انسانی، گرایش بشر به پیامبران و ادیان الهی و همچنین تمایل انسان ها به کفر، ایمان، بدی، خوبی، دوستی، دشمنی، عشق، نفرت ها جاری است. گفتنی است بحث جنسیت در آثار شاعران و نویسندگان دیگر، از متقدمان و متأخران مولانا، نیز مهم بوده است؛ اما کاربرد و جلوه های مختلف آن در مثنوی معنوی و دیگر آثار مولانا متنوع تر و بسیار است. ابتدا دیدگاه متصوفه در این زمینه بازنمایی و تبیین خواهد شد و سپس اندیشه های مولوی در این باره شناخته و دسته بندی می شود. بنابراین نگارندگان مثال هایی از بحث جنسیت در آثار برخی از نویسندگان پیش از مولانا را ذکر می کنند و سپس جنبه ها و جلوه های گوناگون این موضوع در مثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود.
تحلیل بازتاب ایهام تناسب و حوزه های معنایی آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
80 - 55
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی کاربرد آرایه ایهام تناسب و تحلیل عناصر سازنده این صنعت در <em>مثنوی</em> مولاناست. نتایج این تحقیق که به شیوه تحلیل محتوا صورت گرفته است، نشان می دهد مولوی علی رغم اینکه در سرایش <em>مثنوی</em> به صورت ارتجالی عمل کرده است و در مجالس خود تحت تأثیر جرّ جرار کلام و تداعی معانی و افکار قرار داشته، اما دانش و آگاهی او نسبت به برخی از علوم باعث شده است تا ظرافت و دقت های خاصی را نیز در زمینه صنایع بدیعی، به ویژه ایهام تناسب و انواع آن؛ نظیر ایهام تناسب تلمیحی، تضاد، ترجمه و تبادر داشته باشد و تناسب هایی را پدید آورد که بیش از همه در ارتباط با حوزه هایی همچون موسیقی، نجوم، طب، مسائل دینی و قرآنی و نیز امور اساطیری و تاریخی است؛ حوزه هایی که برخی از آن ها با توجه به نگرش و جهان بینی وی، مورد علاقه او بوده است و نسبت به آن ها تعلّق خاطر خاصی داشته و توانسته با استفاده از این شگرد بلاغی ظرفیت بالایی برای خلق معانی درباره آن ها ایجاد کند.
برداشت های عرفانی مولوی از داستان قرآنی حضرت یوسف در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل پیدایش و شکل گیری زبان عرفانی، رویکرد تأویلی است که در قرآن وجود دارد، زیرا در قرآن، بخش زیادی از مفاهیم در قالب داستان بیان شده است، یکی از این داستان ها داستان حضرت یوسف است. براساس سوره ی یوسف در قرآن، زندگی حضرت یوسف(ع)، مشحون از حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین است؛ مولانا از رویدادهای مختلف زندگی یوسف برداشتی عرفانی دارد و در مثنوی، بسیاری از این رویدادها و شخصیت ها را به صورت رمز و تمثیل به کار برده است. در این پژوهش سعی شده این برداشت های عرفانی و رمزها و تمثیل ها، کشف و بیان شود و بدین منظور، نخست داستان یوسف در قرآن به خوبی مطالعه و پس از فیش برداری و دسته بندی ابیات مربوط به یوسف(ع) در مثنوی، بر اساس سیر تاریخی رویدادها، متن اصلی نوشته شد. یوسف در مثنوی، نماد روحی است که در چاه ظلمانی جسم گرفتار می شود، سپس با رسن عنایت حق، از این چاه بیرون می-آید و به سوی مصر کمال می رود. خواب ها و تعبیرهای آن هم، اشاره به کشف و شهود عرفانی یوسف یعنی عارف و انسان کامل دارد؛ از نظر مولانا، خواب و رؤیا دریچه ای است به سوی عالم کشف و شهود و وحی و الهام و موجب گشایش و رهایی روح از زندان تن و دنیا می شود. و زلیخا نماد و رمز سالکی است که از پل عشق مجازی به عشق حقیقی و از مظهر جمال حق، که همان یوسف(انسان کامل) است، به سرچشمه ی حقیقت می رسد.
احیای علم در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائلی که در سنّت تصوّف و عرفان اسلامی به آن توجّه بسیار شده است، مسأله علم و دانایی است و شؤون و مراتب آن و تفاوت دانایی حقیقی از نادانی ای که خود را دانایی می نماید و اینکه چگونه می توان به این دانایی حقیقی رسید. از این رو یکی از مساعی اصلی عارفان مسلمان، خصوصاً به هنگامی که علوم دیگر به نام علم مشهور می شوند، احیای علم حقیقی است. کتاب احیاء علوم الدینامام محمّد غزالی یکی از نمونه های اوّلیه و بارز این تلاش است. مثنو یمولوی نیز از یک جهت، احیاء علوم الدین دیگری است. مولانا در این کتاب شریف در عین اینکه به مصادیق حماقت و نادانی اشاره می کند و اصناف نادانان و احمقان را برمی شمارد، علم و عقل و مراتب آن و رابطه میان علم و جهل و آن جهل را که علم می نماید و ارتباط میان این علم با علوم دیگر را نیز معیّن می کند. در این مقاله ضمن نشان دادن مراتب علم در مثنوی، اعمّ از نقلی، عقلی، قلبی و تجربی و ریاضی، به بیان ارتباط هر یک با دیگری و تعیین حدّ هرکدام پرداخته می شود و به این مسأله نیز توجّه می شود که حقیقت دانایی در مثنویبا علم و دانایی در دوره جدید چه نسبتی دارد و این پرسش به طور اجمالی بررسی می شود که آیا چنان که بعضی از روشنفکران مسلمان می پندارند، تفکّر عرفانی مانع پیشرفت علم در تاریخ تمدّن اسلامی شده است؟
بررسی مفهوم سلم و همزیستی مسالمت آمیزاز نظر ملاهادی سبزواری در مقایسه با مولانا و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرامش در رفتار و گفتار حکیم سبزواری محصول ، اندیشه صلح گرایانه و مسالمت آمیز اوست. هدف مقاله نمایش تأثیرصلح و همزیستی در رفتار گوینده سخن است. این مساله از دوستی حکیم، با مولانا و حافظ نشات می گیرد. این مقام اخلاقی و عرفانی حاصل نشد، مگر مصایب گوناگون ، چون بیماری، قحطی ،جنگ های داخلی ،فتنه باب و جنگ های تفلیس و فاجعه کرمان، جنگ ده ساله با روسیه سرزمین های شمال غرب ایران را از کشور جدا کرد. در این عصر اندیشه حکیم سبزواری بر دوره قاجاری سایه افکنده و خردگرایی بر افکار ستیزه جویانه حاکم می شود. درنگاه حکیم رایحه صلح و دوستی جایگزین جنگ و مخاصمه است.مساله مورد بحث این که چرا حکیمان، شاعران و عارفان از دیگران صلح دوست ترند. این مفهوم در اندیشه حکیم تحت تأثیر حکمت متعالیه ملاصدرا با شعر مولانا و حافظ مضاعف می شود.این نوشتار به شیوه کتابخانه ای به بررسی علت قرابت مردم با عارفان می پردازد. این حرکت وقتی به سر انجام می رسد که حکیم سبزواری خرد گرایی را در اشتی با فلسفه به کار می گیردو با عمل به نکات اخلاقی و ادبی به نحوی عمل می کند. که مردمان آن دوره در جنگ سالار الدوله خانه اورا محل امن و بسط از دو طرف نزاع قرار می دهند.
تحلیل طرح واره های حجمی در نمود آب و آتش در اشعار مولانا بر پایه زبان شناسی شناختی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه زبان شناسی فرهنگی، در جهت آشنایی با نظام استعاری- فرهنگی زبان فارسی و همچنین الگوی تاریخی و اسطوره ای «آب و آتش»، به بررسی رابطه زبان و مفهوم سازی های فرهنگی در اشعار مولانا بپردازد. نمود آب و آتش در شش دفتر مثنوی معنوی و کلیات دیوان شمس مولانا چشمگیر است. مولانا در 1888 بیت از ابیات خود به عناصر اربعه اشاره داشته، در 524 بیت از آب و در 574 بیت از آتش بهره جسته است. آب و آتش به عنوان دو عنصر متضاد از عناصر اربعه، دو خصوصیت متمایز از هم در عالم طبیعت دارند. اما این دو عنصر در مفاهیم ادبی و کارکرد استعاری به-ویژه مضامین عرفانی وقتی در طول یک بیت قرار می گیرند، خاصیت فراطبیعی یافته، به نوعی تضاد دیرینه عقل و عشق را به تصویر می کشند. هدف این پژوهش، دستیابی به شناخت از طریق کاربرد طرح واره های حجمی دل، سر و چشم بوده است، تا با بررسی کارکرد این طرح واره ها، شناخت دقیق تری از شخصیت فردی و اجتماعی این شاعر حاصل گردد. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش که می توان به آن اشاره داشت: 1. در ادبیات فارسی دل مظهر درک شهودی است و چشم نماینده حواس ظاهری بوده و پر کاربردترین ابزار برای درک واقعیت محسوب می شود. بسامد مظروف دل در اشعار مولانا نسبت به مظروف چشم به نوعی شخصیت شهودی مولانا را مطرح می کند. 2. سر در زبان فارسی ظرف مفاهیم مرتبط با اندیشه قرار گرفته است، اما در اشعار مولانا، سر ظرف واژگان مرتبط با عشق است. مفهوم عشق به عنوان مظروف سر در اشعار مولانا با واژگان متفاوتی بیان شده است که تحلیل آنها عشق پرشور و تاحدودی عشق رفاقتی را در نگاه احساسی مولانا نشان می دهد.
آه ز نفس فضول (بررسی و تحلیل تصاویر هنری نفس در آثار منظوم مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
85 - 126
حوزه های تخصصی:
نیل به کمال معنوی انسان، یکی از مهم ترین دغدغه های بشر در عرفان اسلامی است. انسان برای رسیدن به کمال معنوی خود، با موانع و مشکلات زیادی روبه روست که مهم ترین آن ها نفس اماره است. در عرفان اسلامی، نفس مراتب گوناگونی دارد، بنابراین شناخت آن بسیار دشوار است. مولوی به عنوان عارفی برجسته، بر این امر وقوف کامل داشته، ازاین روی برای شناساندن دقیق این جوهر مجرد و به تصویر کشیدن رذیلت های آن برای مخاطبان خود، از شیوه های مختلفی بهره برده است تا بتواند مریدان خود را از افتادن به دام نفس بر حذر دارد و آن ها را در راه رام کردن نفس یاری کند. در این باره نویسندگان در این جستار کوشیده اند تا به شیوه توصیفی تحلیلی، تصاویر و نمادهای مختلفی را که نفس را در آثار منظوم مولوی نشان می دهند، استخراج و طبقه بندی و بررسی کنند. حاصل پژوهش نشان می دهد که مولوی برای شناساندن و محسوس جلوه دادن زشتی های نفس اماره، به شکل گسترده از صفات انسانی(تشخیص)، نمادهای حیوانات، پرندگان، حشرات، خزندگان و جوندگان، موجودات خیالی، اشخاص با چهره های مختلف مثبت و منفی، عناصر اربعه، پدیده های طبیعی، عناصر ساخت بشر و... استفاده کرده است؛ که در این میان، شگردهای هنری تشخیص نسبت به تصاویر دیگر بسامد بسیار فراوانی دارند و تصاویر مربوط به اشخاص و حیوانات با چهره مثبت و همچنین موجودات خیالی، کمترین بسامد را به خود اختصاص داده اند.
بررسی تطبیقی سنّت امتحان الهی در قرآن کریم و مثنوی مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بر پایه نصّ صریح قرآنی، سنّت «امتحان» یکی از قوانین تشریعی الهی است که تأثیر بسزایی در سعادت و شقاوت انسان دارد. هدف این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوایی و بررسی تطبیقی امتحان الهی از منظر قرآن کریم و مثنوی مولوی می باشد. امتحان الهی امری دائمی است، که بسامد گسترده آن در قرآن کریم و مثنوی معنوی رسالتی بزرگ را گوش زد می کند. همه انسان ها در هر مقامی، حتّی پیامبران الهی، برای تکامل و تعالی، از امتحان فردی، خانوادگی، قبیله ای، گروهی و قومی مستثنی نیستند. نتیجه پژوهش حاضر، حکایت از کلمه ای کلیدی دارد که تم اصلی همه امتحان های الهی درقران کریم و مثنوی معنوی مدّ نظر تحقیق است ،امتحان الهی سبب تامین سعادت انسان است و هدف هر امتحانی شناخت نفس، ظرفیت ،تعالی و تکامل و یکی از امورضروری در تامین سعادت انسان است تا به اصل خویش بپیوندد. واژگان کلیدی: مثنوی، مولوی، قرآن کریم، امتحان الهی ، ابتلاء، فتنه، بلا.. .
« بیع و مبایعه» در داستان «پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیع و مبایعه برده (عبد و امه) بااینکه در عصر مولوی جزو دانشهای مألوف و مأنوس بوده است؛ ولی برای دنیای معاصر درک و فهم آن نیاز به تبیین و توضیح دارد و نادیده گرفتن این مهم، فضا را برای قضاوت های غیرمنطقی علیه دین و فرهنگ و سوءنیتهای خاص آماده می کند. در داستان "پادشاه و کنیزک" دفتر اول مثنوی معنوی، کنیزی با عقد بیع مورد معامله واقع شده و مبیع و ثمنی ردوبدل شده است. این تحقیق ابتدا بر اساس تعاریف فقهی_ حقوقی، مفاهیم مربوط به عقد بیع از جمله؛ اقسام، اوصاف، شرایط و آثار آن را در دامنه داستان مورد بحث قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که در تعیین نوع بیع از جهات مقتضی، چارچوب معامله با گزاره مساومه، نقدی و تملیک انشایی- خارجی همخوانی دارد، در بخش اوصافِ بیع فقط رکن لزوم متزلزل به نظر می رسد، در قسمت شرایطِ بیع در بیان موضوع آن صراحت وجود دارد و در قسمت اوصافِ مبیع رکن طلق و طهارت با مانع مواجه است.
بازشناسی مفهوم «نطق» در مثنوی مولانا با تکیه بر نظریات زبان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۹
126 - 103
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ابتدا به تعریف فکر از منظر علمای قدیم علم منطق، حکمت و عرفان پرداخته شده، آنگاه از لابه لای ابیات مثنوی و فیه مافیه به تعریف اندیشه از دریچه نگاه مولانا اشاره شده است. امروزه نظریات زبان شناسی و رابطه زبان و تفکر با مبانی نظریات مولانا در این زمینه تطبیق یافته است و موضوعات و موارد مختلف آن طبقه بندی و تشریح شده است؛ موضوعاتی از قبیل: تعریف انسان در رابطه با نیروی ناطقه، تفکر در آفریده های خداوند، بروز اندیشه از راه سخن، تقسیم بندی سخن به برونی و درونی، زبان درونی یا اندیشه های بازداری شده، علل عدم ظهور اندیشه به صورت کامل، همدلی و همزبانی، اولیاء الله و دامنه اندیشه های آن ها، زبان اسرار، ظهور اندیشه با ابزارهایی غیر از زبان، راه های بسط اندیشه، بحر و مرزهای اندیشه و... تعریف، و مصداق های متعددی از شش دفتر مثنوی به همراه دیدگاه های علوم مربوط روز جمع آوری و طبقه بندی شده است.