مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
مثنوی
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختار و محتوای حکایتی از اسرار التوحید و مثنوی مولوی
حوزه های تخصصی:
نقد مقایسه یی یکی از شیوه های پرکاربرد در نقد ادبی است و به یاری آن میزان دانایی و هنرمندی دو سوی سنجش برای تعیین جایگاه آنان در حوزه ی مورد بررسی آشکار می شود. شاید بتوان گفت که همین سنجش هاست که ضرورت توجه به مسأله ی سرقات ادبی و نظریه ی ادبی بینامتنیت را ایجاب می کند. در این مقاله یکی از حکایت های دفترمثنوی با عنوان مأخذش در اسرار التوحید، مقایسه شده است. نگاهی کوتاه و کلّی به حکایت و شیوه ی حکایت پردازی محمد منور و مولوی و بیان چیستی نقد مقایسه یی و سرقات ادبی و نظریه ی ادبی بینامتنی، در مدخل مقاله آمده است تا زیر ساخت موضوعی مقاله و نحوه، میزان و شکل تأثیرپذیری مولوی از محمّد منور و احیاناً با واسطه از عطار در مصیبت نامه ی او، مشخص گردد.بر پایه ی این سنجش است که به توانمندی مولانا در حکایت پردازی،پی می بریم
رویکرد «باهم آیی» درترکیب های وصفی و اضافی مثنوی مولاناجلال الدین محمد بلخی
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی یکی از ویژگی های سبکی مولانا جلال الدین محمد بلخی است. گاهی این هنجارگریزی ها جنبه ای بسیار هنرمندانه به سخن وی می دهد. در این زمینه پژوهش پیش رو تلاش داشته است تا به بررسی ترکیب های وصفی و اضافی در مثنوی مولانا بپردازد؛ ترکیب هایی که به صورت دل خواه مولانا، دچار تغییر در سطح ساخت و معنا شده است. البته این تغییرات در جهت هنری زبان صورت گرفته و آن را از زبان هنجار جدا ساخته است. تعبیری که برای این گونه ترکیبات می توان آورد «باهم آیی» است که تفاوت آن با ترکیب دستوری، هنجارگریزی در معناست.در این مقاله نتایجی جالب توجه حاصل شده که از جمله آن می توان به«باهم آیی» های انتزاعی اشاره کرد. این ترکیب ها که نتیجه ذهن خلاق و قاعده ناپذیر مولاناست، هم در شعر شاعران پیشین بی سابقه است و هم برانگیزاننده ذهن مخاطب به سوی جست و جو در پیوند دادن اجزای یک ترکیب و یافتن رابطه معنایی در آن هاست
بنیاد حماسه عرفانی و مصداق های آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس هر نوع حماسه ای بر ستیز ناسازها استوار است و در ادبیات ایران، انواع حماسه را در نگاهی کلی، بسته به این که پیکار دو ناساز، بیرونی باشد یا درونی می توان به دو نوع حماسه بیرونی و درونی تقسیم کرد. مثنوی مولوی، حاوی قصه های پیاپی و متنوع است اما هر یک از این حکایت ها با وجود تنوع ظاهری، اندیشه واحدی را دنبال می کند و عموما گزارشگر احوال روح پرشهامتی است که در بازگشت به ملکوت ، راه های پر خون و خطری را باید از سر بگذارند. از این دیدگاه، مثنوی مولوی، حماسه ای روحانی شمرده می شود که هسته آن، گذر دشوار روح از هفت خوان سلوک و بازگشت به موطن اصلی خویش است. واکاوی های انجام شده در شش دفتر مثنوی نشان می دهد که به دلیل سرشت حماسی عرفان مولوی ، برخی از عناصر و زمینه های اصلی حماسه، در سراسر این کتاب حضوری پررنگ دارد. این که حماسه عرفانی در مثنوی برچه بنیادی استوار است و چه عناصر و زمینه هایی از حماسه در این کتاب استعمال گردیده و دلایل حضور این عناصر در مثنوی چیست ، از جمله پرسش هایی است که در این مقاله، به روش تحلیلی بدان ها پاسخ داده خواهد شد.
نگاهی جامعه شناختی به داستان سوم دفتر اول مثنوی معنوی (مطالعه موردی داستان سوم مثنوی بر اساس مبانی نظری نیکولو ماکیاولی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه ادبیات سیاسی غرب، نیکولو ماکیاولی را شخصیت مؤثری می شناسد که در انتقال دوره رنسانس ایتالیا به عصر روشنگری نقش برجسته ای داشته است. وی به عنوان مصلح اجتماعی یا منتقد سیاسی توانست افکار زمانه خود را درباره حکومت، دین، اشرافیت و مردم تحت تأثیر قرار دهد. نظریه پردازان حوزه جامعه شناسی سیاسی، با استفاده از رساله "شهریار" و کتاب "گفتارها"، اعتقادات سیاسی ماکیاولی را درباره یک عمل سیاسی، به سه بخش؛ زیرساخت و مبانی فکری، روش و شیوه اجرا و درنهایت به بخش هدف تقسیم بندی می کنند: الف- مبانی فکری یک رفتار سیاسی عبارت اند از: 1-ویرتو (فضیلت) 2–بخت یا اقبال 3-جدایی اخلاق از سیاست 4-تشریح انواع شهریاری ها 5-تعادل طبقات. ب- شیوه نامه اجرایی حوزه سیاسی عبارت است از: احکام ده گانه. ج- هدف از فعالیت سیاسی عبارت است از: دستیابی به مقوله قدرت، صیانت و افزایش آن. نگارنده رفتارهای سیاسی به کاررفته در داستانِ "پادشاهی جهود که نصرانیان را می کشت" مولوی را بسیار همخوان با اعتقادات سیاسی ماکیاولی می داند. در این راستا، در نوشته حاضر، ابتدا اعتقاد سیاسی یادشده، به طور اجمال، به بیان می آید. سپس، به صورت توصیفی- تحلیلی، مفاهیم به کاررفته در داستان مثنوی با مبانی اندیشه ماکیاولی، مورد تطبیق قرار می گیرد. در پایان نتیجه گیری می شود؛ که در داستان یادشده، گونه رفتاری حاکمیت با مردم، در بسیاری از زوایا با تعاریف و انتظارات ماکیاولیایی همخوانی نزدیکی دارد.
اعتراض در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر اعتراض، به عنوان یکی از زیرمجموعه های شعر متعهد، از دیرباز در ادبیات فارسی به اشکال مختلف وجود داشته است. آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجسته ایرانی از گذشته تا امروز ، آیینه تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است. چنان که بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواری های زندگی به مراتب تیز بین تر و حساس تر از سایر دانشمندان اجتماعی بوده اند و نسبت به مسایل و مشکلات جامعه، احساس مسؤولیت می کردند؛ در نتیجه با سرودن اشعار اعتراضی، در برابر ناراستی ها و کج روی های هیأت های حاکمه و اقشار مختلف اجتماع، از نوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... واکنش نشان می دادند. یکی از این شاعران و اندیشمندان مولانا جلال الدین محمد بلخی می باشد. سخن گفتن از مولانا و اندیشه های سیاسی اجتماعی او کاری بس دشوار است و در این زمینه هر کسی بنا بر ظن خود یار مولانا می شود؛ با این حال، با توجه به شور و حال عرفانی مولوی هرچند که در بادی امر به نظر می رسد که او هیچ توجهی به اوضاع روزگارش ندارد و از سیاست های حاکمان زمانش برکنار است، لیکن با تحقیق در آثارش، دیدگاه های سیاسی اجتماعی و انتقادی او را می توان یافت. همچنین می توان اوضاع روزگارش و مناسبات حاکم بر ضوابط و سیاست عصرش را در جای جای اشعارش باز نمایاند و گوشه هایی از اعمال زور و خشونت حاکمان و وابستگان به جناح حاکم را به تصویر کشید . هدف از این مقاله که به روش توصیفی و نحلیلی انجام پذیرفت، بررسی شعر اعتراض در مثنوی مولانا است؛ به این منظور، اشعار اعتراضی مولانا در مثنوی مولانا مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
جلوه های فروغمند مزدیسنایی و بازتاب آن در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های ایران باستان و مزدیسنا، به ویژه فلسفه خسروانی در آثار ادبی و عرفانی پس از اسلام بیش و کم تأثیر گذاشته است. این مقاله با هدف بررسی گستردگی حکمت و فلسفه نور در ایران باستان و خدامحوری در «آتش (نور)، فره و امشاسپندان» از نگاه متون مزدیسنایی و بازتاب آن در اندیشه ی مولوی بر پایه ی مثنوی معنوی به نگارش در آمده است. از این رو، به شیوه توصیفی، تحلیلی، اسنادی و ارزیابی کمّی کوشش شده، برجسته ترین جلوه های فروغمند اهورامزدا در یسنا و ردّپای آن در مثنوی مولوی جستجو و معرفی شود. آتش، فره و امشاسپند، به عنوان سه فروغ و صفت نورانی اهورامزدا جایگاه مقدسی در باور ایرانیان کهن و زرتشتیان امروز دارد. این جلوه ها به ویژه عنصر «آتش و نور» در دیدگاه زرتشتیان و متون مزدیسنایی و نیز در دیدگاه مثنوی معنوی مولوی، همه به سرچشمه «نور الهی» پیوند پیدا می کند. فروغ یا نور آتش با پرتوهای بالارونده اش نماد تجلّی خداوند به شمار می آید؛ نیز امشاسپندان با نور و صفات نورانی خداوند ارتباط دارد و خویشکاری آیینی و اجتماعی آن برکشیدگی جایگاه انسان از دنیای مادی و فرودینه به جهان مینویی و آرامش راستین است. مولانا در جای جای مثنوی از اندیشه ها و مؤلفه های عرفانی ِآیین زرتشتی تنها برای تمثیل و بیان و شرح اندیشه های عرفانی خود بهره گرفته است.
اشتراکات مصادیق فضیلت در اندیشه مولانا و لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤلفه فضیلت و اخلاق فضیلت گرا، یکی از مهم ترین مسائلی است که در تفکر مولوی و زاگزبسکی جایگاه ویژه ای دارد. مولوی در نشان دادن و ترویج این امر، با الگو قرار دادن اخلاق فضیلت سعی در تفهیم این اخلاق برای مخاطب خود دارد. در این بین و با توجه به تطبیق آرای زاگزبسکی با مولانا می توان به این امر رسید که اخلاقیات و فضیلت در نزد مولوی در تطابق با نظریات زاگزبسکی قرار گرفته است.این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای داده های کتابخانه ای صورت گرفته است نشان می دهد که مولانا و زاگزبسکی هر دو بر این باور هستند که فضیلت تحسین آمیز است و خیری دائمی در آن نهفته است. در واقع فضایل اخلاقی در نزد مولانا عواطف و احساسات وی را به سمت راستی و درستی هدایت می کند و باعث می شود که این شاعر، اهداف خود را بر طبق این فضایل هدایت کند. و این عمل با نظریه زاگزبسکی در تعامل است که معتقد است، فرآیندها و عادت هایی که عواطف و امیال ما را مدیریت می کنند، فضایل اخلاقی نام دارند. زاگزبسکی انگیزه بنیادین فضایل اخلاقی را عشق به هستی و انگیزه بنیادین فضایل فکری را عشق به حقیقت معرفی می کند. زاگزبسکی و مولوی در اندیشه های خود، خداوند را بنیان نهایی تمام اوصاف و ارزش های اخلاقی می دانند و بر این باورند که خدا دارای انگیزه های عالی است و فضایل وی نمونه اعلای ملکات خوب هستند.
قبض و بسط حقّانیّت و نجات در کلام عرفانی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۹شماره ۸۵
7 - 36
حوزه های تخصصی:
در باب حقّانیّت و نجات بخشی پیروان ادیان، پیوسته سه رویکرد کلی کانون توجه بوده است: انحصارگرایی، کثرت گرایی و شمول گرایی. کثرت گرایی دینی به عنوان یک دیدگاه در قرن بیستم متولد شد، اما ریشه های آن را می توان در برخی سخنان پیشینیان از جمله عرفای مسلمان پیدا کرد. یکی از این افراد، جلال الدین محمدمولوی است که مواضع مبهمی به او نسبت داده می شود. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی با محوریّت سخنان مولانا و بهره گیری از دیدگاه های مولوی پژوهان به داوری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که با وجود قرائن متعدد بر انحصارگرایی، شمول گرایی و کثرت گرایی در کلام ایشان، حکم کلی و مطلق به انحصارگرا یا کثرت گرا بودن وی در نجات بخشی پیروان ادیان ناموجّه است. وی حقیقت را یکی می داند چون از زوایای گوناگون نگریسته شود، متفاوت می نماید. محجوب بودن چهره واقعی حقیقت، محدودیت های قوای ادراکی از جمله علل بروز اختلاف دیدگاه ها است. مولانا دیانات الهی را نوری واحد می داند که از چراغ های مختلف پرتوافشانی می کنند و فرق واقعی ندارند و همه نجات بخش هستند، اما در مقام حقّانیّت، اسلام را واجد حقّانیّت برتر و در مواردی حق مطلق می بیند.
تحلیل کاربردهای تشبیه طنز در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۹شماره ۸۵
315 - 340
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان متون ادب فارسی همواره برای انتقال روشن تر مفاهیم موردنظر خود از شگردهای بلاغی متنوعی بهره جسته اند. یکی از رایج ترین شگردهای ادبی تشبیه است تا جایی که هیچ متن ادبی را نمی توان یافت که از ظرفیت های هنری تشبیه برای انتقال مفاهیم بهره نبرده باشد. مولوی در کتاب مثنوی معنوی که یکی از بلیغ ترین متون تعلیمی- عرفانی فارسی است در کنار بهره مندی از شگردهای مناسب ادبی، تشبیه را با ساختارهای متنوع به کار گرفته است. در میان اقسام تشبیه در مثنوی معنوی گونه ای تشبیه مشاهده می شود که درونمایه طنز دارد و مولوی برای انتقال مضامینی ویژه از آن بهره برده است؛ این گونه تشبیه را تشبیه طنز نامیده اند. سنّت استفاده از شگردهای طنزپردازی در منظومه های عرفانی مانند بسیاری دیگر از نوآوری ها با سنایی آغاز می شود. مولوی علاوه بر تأثیرپذیری احتمالی از سنایی، خلاقیت های فراوانش را در طنزپردازی به ظهور رسانده است. یکی از گونه های طنز در مثنوی، تشبیهات معناداری است که صبغه فکاهی و طنز دارد. تبیین کارکردهای وجوه شبه طنزِ متنوعِ به کار رفته در تشبیهاتِ طنز مثنوی از زمینه های اساسی این تحقیق است. در این مقاله کوشش شده به شیوه توصیفی- تحلیلی موارد یافت شده در مثنوی معنوی براساس ساختار بلاغیشان بررسی شود
نگاهی به کارکرد اخلاقی -تعلیمیِ عقل در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
150 - 190
حوزه های تخصصی:
عقل آدمی و نیروی آن از اساسی ترین مقوله هایی است که در درازنای زمان، نگرش صاحب نظران و دانشمندان را به خود معطوف داشته است؛ آن گونه که در مورد مسئله عقل از زوایای مختلف آن به مداقه پرداخته اند.اخلاق از منظرهای متعدد، سزاوار تعمق، تحلیل و بررسی است. در آموزش های اخلاقی، چه در زمینه شناخت احکام و محاسن اخلاقی و چه در زمینه ادا کردن آن ها، اموری همانند دین، عقل، وجدان اخلاقی و... ممکن است کارگر باشد؛ در این میان نقش و جایگاه عقل و توجه به کارکرد اخلاقی تعلیمی آن، اهمیت و ارزش ویژه ای دارد؛ چنان که می دانیم پیوستگی عقل و اخلاق از جستارهای ویژه و مختص عقل شناسی و علم اخلاق است و اوصاف اخلاقی، به وسیله عقل محقق می شوند. ارزش های اخلاقی در شعر سنایی و مولانا از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ یکی از مفاهیمی که بارها در اندیشه سنایی و مولوی تکرار شده است و نقش و جایگاه مهمی در جهان بینی و مکتب آنان دارد، مفهوم و کارکرد عقل به طور کلی و به ویژه کارکرد تعلیمی آن است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، در پی پاسخ به این پرسش بنیادین است که کارکردهای اخلاقی تعلیمی عقل چه نقشی در زندگی انسان ایفا می کند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که این نوع کارکرد عقل دارای بُعد معرفت شناختی، انگیزشی و بازدارندگی است؛ ازاین رو عقل در این آثار متولی درک حقایق و بایدها و نبایدهاست. بنابراین راهبر انسان به سوی اکتساب فضیلت ها و سعادت و بازدارنده او از ورطه هلاکت است.
تبریز از منظر مولانا جلال الدین محمد بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها نشانه فرهنگ و مدنیت شهروندان آن ها هستند و در پیدایش سازه های صنعتی و فرهنگی نقش بسزایی دارند. بزرگان را می پرورند و مورد تکریم بزرگان قرار می گیرند. مولانا جلال الدین در آثار خود؛ کلیات شمس و مثنوی معنوی از شهرها و سازه های شهری نام می برد اما هیچکدام به اندازه مکّه مکرّمه به دلیل وجود کعبه معظّمه و شهر تبریز به جهت شمس تبریزی در ذهن و زبان او اثر نگذاشته است. مولانا به جهت شیفتگی و عشق سوزان به شمس، از زمانی که جذب او شده است، تخلصش از خاموشی به روشنی شمس می گراید. از این هنگام است که تبریز در درون او برتر از کعبه و برتر از عالم ناسوت و لاهوت می شود، گویی او می بیند که عرشیان به خاک تبریز سجود می برند انگار او شنیده که تبریز بلی گوی اَلَستُ بِرَبِکُم حق تعالی بوده است. این شهر زیبای سده هفتم که پایتخت غازان خان تیموری بود را برتر از بهشت می انگارد و کعبه اسلام نه بلکه کعبه هر دو جهان می شمارد و شمس را رکن یمانی آن می نامد. در خاک تبریز عجایب ها می بیند و از مسافران آن شهر می خواهد که به عنوان تحفه مقداری خاک تبریز برای او بیاورند تا سرانجام در خاک تبریز مدفون شود. در این گفتار نویسندگان کوشیده اند به روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل جلوه های تبریز در شعر مولانا بپردازند و دلیل برتری تبریز را در ذهن و زبان مولانا جویا گردند.
فلسفه امتحان الهی و صفات مبتلایان در مثنوی با رویکردی بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه نص صریح قرآنی، امتحان الهی سنت حتمی، مداوم و پر تکرار در روند زندگی انسان هاست. امری دائمی که همه آفریده ها حتی فرشتگان و پیامبران را نیز دربرمی گیرد و با توجه به آستانه تحمل شان متغیر است. این امر در رهنامه های عرفانی به ویژه مثنوی، بازتاب گسترده ای دارد. پژوهش حاضر برآن است که پرسش برخی سوالات از جمله این که بروز بسیاری از مشکلات در امور دنیوی چیست؟ چرا برخی توانگر یا گرفتار هستند؟ پاسخ دهد. سوالاتی از این قبیل سبب شد تا نگارنده با روش توصیفی تحلیل محتوا، (توصیفی-تحلیلی) شیوه کیفی و مطالعه در متون دینی و ادبی، به ویژه مثنوی، پاسخ هایی فراهم آورد. در مثنوی کنش مبتلایان، موصوف به صفت های ستوده یا ناستوده هستند. در پایان از نگاه مولانا، عرصه گیتی جولانگاه آزمون و ابتلاء الهی است که رسالتی بزرگ در پی دارد و بلا، زمینه ساز نهان بینی و آگاهی است. نتیجه تکاپوی انسان بردبار، رسیدن به تکامل و پیوستن به لقای الهی است. استدراج از پیچیده ترین آزمایش ها و ایمان آوری رمز کامیابی است و در نهایت خرسندی خداوند، از برآمدهای ثمربخش فلسفه امتحانات است. از منظر مولانا عواید امتحان الهی در شناسایی استحقاق، سنجش سره از ناسره، تقرب به حق، شکوفایی و رشد استعدادهای بالقوه برای رسیدن به فرگشتگی خوشایند است. مولانا صبر، توبه، دعا، ایمان آوری، تسلیم، تضرع و... را، راه کاهش و درمان ابتلا می داند.
جلوه های عرفان در مظهرالآثار هاشمی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مثنوی سرایی عرفانی که با سنایی آغاز شد و با عطار و مولانا به اوج تکامل خود رسید، به عنوان نوع ادبی مهمّی تلقی می شود که ترسیم کننده زوایای فراوانی از احساس و اندیشه عرفانی شاعران است. در بین مثنویهای عرفانی و حکمی، مخزن الاسرار نظامی از چنان جایگاه و اهمّیّتی بهره مند است که پس از نظامی بیش از یکصد و پنجاه شاعر به پیروی از آن طبع آزمایی کرده اند. نوشتار حاضر به معرفی اجمالی یکی از این مثنویها-که به مظهرالآثار نامبردار است- و تحلیل لطائف و ظرائف عرفانی آن اختصاص دارد. شاعر مثنوی مذکور، سید محمد هاشم کرمانی، معروف به شاه جهانگیر کرمانی، میراث دار تفکرات عرفانی شاه قاسم انوار و شاه نعمت الله ولی (اجداد وی)، و از عارفان پارسی گوی سده نهم و دهم است که در اثر خویش نکات متعددی از اندیشه های عرفانی را ارائه کرده است.
تحلیل مدح و ستایش در دو حکایت مثنوی معنوی از منظر باورهای غیر منطقی آلبرت الیس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الدین بلخی شاعر و عارف بزرگ ایران، در قرن هایی پیش از پیدایش علم روانشناسی در آثار خود بویژه در مثنوی الگویی دقیق از منش و رفتار اصیل انسانی در برخورد با باورهای غیرمنطقی و منطقی ارائه داده است. او به عنوان انسان شناس مسلمان، آرا و نظراتش پیش از روانشناسان انسان گرای غرب، پرده از رفتارها و واکنش های آدمی در مسیر زندگی و در برخورد با مشکلات و نابسامانی ها برداشته است. مقاله حاضر برآن است که دو باور از دوازده باور غیر منطقی آلبرت الیس را با دو حکایت مثنوی مورد واکاوی قرار دهد که در این بررسی نقاط مشترک فراوانی در زمینه غیر منطقی بودن دغدغه تأیید از جانب دیگران به دست آمده و هردو، این خصلت آدمی را ناشی از عدم خودشناسی صحیح انسان می دانند.
تحلیل ابعاد معناشناختی رنگها در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی است که مولانا جلال الدین بلخی آن را به نظم کشیده است. یکی از عناصری که باعث افزایش زیبایی و جذّابیت اشعار این اثر نفیس گشته؛ استفاده از عنصر رنگ است که آمدن آن در لابلای ابیات مثنوی دارای دلالات معین و اغراض خاصی است. مولانا 2275 بار از رنگها در مثنوی به صورت مستقیم و غیر مستقیم استفاده کرده است که آن رنگ ها عبارتند از: سیاه، سفید، سبز، قرمز، زرد و مشتقات اینها. پرکاربرد ترین رنگ در اشعار مولوی، رنگ زرد و کم کاربرد ترین آن رنگ سفید است. مولوی مرادش علاوه بر وصف طبیعت رنگها، تعبیر از حالات مختلف انسان و طبیعت پیرامون در موقعیت های مختلف است. و در این راه، گاه از تشبیه، استعاره، کنایه، و یا رمز بهره برده است.
تداعی معانی و آفات آن در مثنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی دارای شیوه های مختلف بیانی است، که ما در ابتدای مقاله بعضی از آن ها را بررسی می کنیم. یکی از اصلی ترین این شیوه ها، تداعی معانی است. در این شیوه بسط سخن به گونه ای است که مؤلف با یادآوری موضوعات جدید به صورت سلسله وار به دنبال آن ها می رود. درباره محاسن این شیوه در کتاب هائی که درباره مثنوی نوشته شده، صحبت شده است، ولی ما در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که گاه این شیوه به یکدستی منطقی کلام مولوی آسیب رسانده و او را از محتوای بحث اصلی اش دور نموده و گاه رشته سخن را گسسته و در مواردی به پریشانی منطقی در مثنوی انجامیده است.
تحلیل بلاغی و تأویلی تصویر خورشید در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
39 - 50
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی نمایاندن محوری ترین و کانونی ترین تصویر در جهان ذهن و اندیشه مولوی است. نویسنده درصدد است با تجزیه و تحلیل این تصویر پویا و پرابهام در مثنوی با تکیه بر دلالت های ساده زبانی و صورت های بلاغی، الگوی اندیشگی شاعر را بررسی کند. مولوی چه آن زمان که در بلخ (خراسان) می زیست و چه وقتی که در معرض آفتاب شمس در قونیه قرار گرفت، محو تابناک ترین تجلی حق بود. در این پژوهش، ضمن اینکه به ویژگی های صوری و ذاتی خورشید اشاره شده، مقاصد مولوی نیز برای بیان امور غیرحسی، غیبی، آن جهانی و غیرمادی کاملاً هویدا گشته است.
بررسی، تحلیل و معرفی شرح مثنوی سروری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
69 - 79
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا اثری گران بهاست که بیش از دیگر آثار، مورد توجّه شارحان بوده است بنابراین شرح های زیادی بر این کتاب نوشته شده است. تعدادی از شروح نوشته شده بر مثنوی معنوی تاکنون معرّفی و چاپ شده اند امّا هنوز تعدادی از این شروح، گمنام و در کنج کتابخانه ها در پرده نسیان باقی مانده اند. یکی از این شروح، شرح مصطفی بن شعبان سروری از عالمان قرن نهم و دهم هجری است. شرحی که تا به حال تصحیح و معرفی نشده؛ توانسته است اندیشه های مولانا و مشرب فکری او را بیشتر و بهتر و با در نظر گرفتن مشرب فکری خود او به مشتاقانش بشناساند. این شرح توانسته است در بین شروح هم طراز خود جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص دهد، چرا که تفکّرات مولانا را با توجّه به سنّت اوّل عرفانی تبیین نموده که نزدیک ترین سنّت به دیدگاه مولانا است و عمده شارحان مثنوی بدین روش عمل نکرده اند. سروری در این اثر به شرح هر شش دفتر مثنوی پرداخته و تمامی ابیات را مصرع به مصرع شرح کرده است.
بررسی و تحلیل آیین های مربوط به ازدواج در مثنوی معنوی و غزلیات شمس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
55 - 66
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی و غزلیات شمس به عنوان یک عارف عاشق، از اجتماع و موضوعات پیرامون مردم غافل نبوده و آثار خود را به محل تلاقی مسائل شخصی و اجتماعی بدل کرده است. در میان این مسائل، پرداختن به آیین ازدواج درخور توجه است. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، آداب و رسوم مربوط به ازدواج در مثنوی و غزلیات شمس بررسی شده تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کارکرد اصلی ذکر آیین هایی چون «خواستگاری و خوزه گری، چادر و روبند افکندن و مستوری عروس، مهریه، تعیین روز و ماه سعد، بردن هدیه (دست پیمان، نشانی و قماش)، آذین بستن کوی و برزن، آراستن عروس و حنابستن او، دست-افشانی و سماع و ساز و آواز، جهیزیه و شب گِردک یا زفاف»، در دو اثر مذکور چه بوده است؟ به نظر می رسد مولانا از ین طریق، به تشریح و تبیین بخشی از منظومه فکری خود پرداخته و موجب سهولت در فرایند درک مخاطب از مهین ترین موضوعات عرفانی، دینی، تعلیمی و عاشقانه شده و به مفاهیم انتزاعی، عینیت بخشیده است. ضمن اینکه تشریح کیفیت آیین های پیرامون ازدواج در فرهنگ ایرانی به جنبه های اجتماعی و مردمی شعر مولانا قوت بیشتری بخشیده است.