مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
مثنوی
حوزه های تخصصی:
عشق محرک کائنات و اساس و پایه خلقت است که در همه ذرّات عالم جاری است و به واسطه آن، همه موجودات به سوی حق تعالی در حرکت هستند. عشق انواع مختلفی دارد و در جهان هستی به دو صورت تجلّی دارد: حقیقی و مجازی. عشق حقیقی مخصوص خداست و کفایت کردن به او که همه مظاهر جهان هستی از اوست. عشق مجازی به آنچه غیر خداست و عشق به مظاهر هستی و کائنات است. در آثار نظامی و مولانا، عشق عنصری کلیدی است که باید به آن توجّه خاصّی کرد. هدف از این پژوهش، تبیین عشق حقیقی در خمسه نظامی و مثنوی مولانا است که در آن به روش تحلیل محتوا، به بررسی انواع عشق، تفاوت عشق حقیقی و مجازی و ارتباط عشق مجازی با عشق حقیقی پرداخته شده است. مطابق نتایج، در بین ویژگی هایی که این دو شاعر برای عشق برشمرده اند، اشتراکات و تفاوت هایی وجود دارد. اهمیّت این تحقیق از این جهت است که دیدگاه های این دو سخنور ارزشمند را درباره عشق بیان می کند و نشان می دهدکه مولانا و نظامی، هردو، عشق را یک حقیقت جاری و ساری در کائنات و عامل اتّحاد هستی می دانند و عقیده دارند که عشق حقیقی، به خدا اختصاص دارد و عشق مجازی را وسیله ای برای دستیابی به عشق حقیقی می دانند.
شیوه تأویل عاشقانه مولانا از آیات قران و بررسی آن در قصه های قرآنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مولوی از بزرگ ترین عارفان داستان پرداز ادب فارسی است که به قصد بیان نکات اخلاقی و عرفانی به داستان سرایی خصوصاً قصص قرآن روی آورده است. یکی از ارکان مهم داستان های قرآن که در مثنوی مورد استفاده مولوی قرار گرفته است، شخصیت ها و چهره های قرآنی خصوصاً پیامبران می باشند. مولانا در مثنوی از بسیاری آیات قرآن بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قرآن کریم تأویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آن ها است. تأویل در فرهنگ اسلامی و به خصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن به کاربرده می شود. اصولاً اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولاناست به همین دلیل او به تأویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قرآن کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تأویل آیات قرآن کریم در مثنوی شیوه ای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون می آورد؛ ولی ظاهر را نفی نمی کند. یکی از مهم ترین شرایط تأویل از نگاه او، تأویل خویش است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و نتیجه آن است؛ به این معنی که تأویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند.
بن مایه مهر و محبت در روابط خانوادگی در آثار مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
93 - 110
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های مهم شعر غنایی، بُعد اجتماعی آن است که یکی از ابعاد آن زندگی خانوادگی است. مولوی یکی از شاعرانی است که به طور گسترده به صورت تمثیلی به موضوع خانواده و حقوق آن در آثار خود با رویکردی دینی و اخلاقی و البته غنایی پرداخته است. مولوی درباره زندگی زناشویی، فرزند و تربیت او، زندگی خانوادگی، حقوق والدین و... هم در آموزه ها و هم در تنظیم قواعد و قوانین، به جایگاه خانواده و زنان توجه بسیار دارد و موجب ارتقای شأن و منزلت نظام خانواده شده است. تفکرات و آرای وی درباره خانواده با احادیث و روایات اسلامی مطابقت دارد. از نظر وی رابطه عاشقانه ای باید بین زن و شوهر برقرار باشد و این دو وظیفه رفع نیازهای عاطفی یکدیگر را بر عهده دارند. مهر و محبت اساس روابط خانوادگی است هرچند وظیفه کسب معاش و توجه به رفاه و تربیت فرزندان بر عهده مرد و خانه داری، فرزندآوری و تربیت و تعلیم فرزندان بر عهده زن است. مولوی همچنین بین بسیاری از روابط خانوادگی و مفاهیم عرفانی پیوند ایجاد کرده است؛ مثلاً از نظر وی زندگی زناشویی نمادی از نظام آفرینش و رابطه انسان و پروردگار و آفرینشگری و الطاف مادرانه می تواند نمادی از خداوند باشد. از دیدگاه وی زن و مرد مکمّل یکدیگرند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با توجه به آیات و احادیث درباره زنان و خانواده به واکاوی نظریّات مولوی درباره خانواده بر مبنای چهار اثر وی پرداخته است.
کاشانِ پر خوف و رجای مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
105 - 132
در بحر عمیق مثنوی، نام شهرها و اشخاص معدودی به میان آمده و از میان این نام ها و عناوین، شهر کاشان یکی از شهرهایی است که بخت و افتخار قرارگرفتن در دستورکار و منظومه مولانا را یافته است. این نوشته پس از نگاهی به شهرهای ذکرشده در فهرست داستان های مثنوی به کاشان و حکایت عمرنامِ شهر کاشان در دفتر ششم می پردازد. در تحلیل زمینه های دخیل شدن کاشان در مثنوی، فرضیاتی چون روایات و امثله رایج و شایع عوام، سفر یا گذر احتمالی مولوی از کاشان (یا ری) در هنگام عزیمت از بلخ به حج در دوران نوجوانی، تضادها و کشمکش های سیاسی اجتماعی و فرهنگی قرون قبل و حین زیست مولوی و فرضیه اثرگذاری کتب و نوشته های برجسته و مکتوب این اعصار مد نظر قرار گرفته اند. لذا در ذیل نوشته، اوضاع اجتماعی و به ویژه مذهبی و شخصیت های دخیل و برجسته کاشان در قرون نزدیک به پیدایش مثنوی نیز مورد کاوش قرار گرفته است. در پایان، دلالت های اصلی حکایت مولانا برای این شهر و تمام ولایت در معرض خوف و رجا تشریح شده است
بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه مولوی در مثنوی و متون بودایی (پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن می تواند به یکی از مسائل مهم هستی شناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهره گیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیت های شاعرانه ، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار می روند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان می دهد عدم خواندن ماهیت پدیده های جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیده ها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوت ها را می توان در نوع معرفت و هستی شناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حق تعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم می رود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.
تأثیر پذیری و تفسیر مولانا از قرآن در شیوه کاربرد آرایه مجاز در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
139 - 163
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به تجلّی آیات قرآن کریم در آثار پارسی گویان، می توان مولانا را سرآمد شاعران و نویسندگان در بهره گیری از آیات قرآن کریم دانست که در مثنوی معنوی به شیوه های گوناگون به بهره گیری گس ترده از آی ات ق رآن کریم پرداخته و از این رو حائز بیش ترین اثرپذیری از قرآن کریم است. مجاز و شکل های گوناگون آن یکی از مهم ترین و مؤثرترین ساختارها و صنایع ادبی در بلاغت به شمار می رود و در قران کریم به شکل های مختلف از آن استفاده شده است که به درک مفاهیم برای مخاطبین بسیار مؤثر است. با توجه به بسامد فراوان صنعت مجاز در قرآن کریم و سبک های متنوع کاربرد آن و معانی ژرف نهفته در آن که یکی از مستلزمات درک و فهم عمیق کلام وحی است، ضرورت انجام این پژوهش احساس می شود. مقاله پیش رو به دنبال آن است که با روش توصیفی تحلیلی، ابیاتی از مثنوی را که صور بیانی مجاز آن ها تحت تأثیر آیات قرآن کریم، شکل گرفته است، استخراج نموده، شیوه های اثرپذیری و تفسیر مولانا از قران در شیوه های کاربرد آرایه مجاز در مثنوی و جنبه های گوناگون معنایی و اسرار و رموز بلاغی آن را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بلاغت قرآن، علاوه ب ر ت أثیری ک ه ب ر اندیشه و زبان مولانا در مثنوی داشته، در تحوّل و تطوّر انواع مجاز در مثنوی نیز نقش چشمگیری داشته است.
بررسی و تحلیل قصه حضرت آدم(ع) در قرآن با رویکرد به نظریه رمزگان های پنج گانه رولان بارت و آراء مفسران شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
165 - 190
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی تأثیر برجسته ای در تحلیل ابعاد پرداخته نشده متون دارد. در این نظام، رمزگان ها دارای اهمیت ویژه ای هستند. در این زمینه، آراء رولان بارت از اعتبار بیشتری برخوردار است. او رمزگان ها را به پنج نوع کنشی، هرمنوتیکی، نمادین، معنابُنی و فرهنگی تقسیم می کند. به این واسطه، امکان ارائه تحلیلی متقن از لایه های ثانویه و زیرین متن فراهم می شود. در مقاله پیش رو، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و با کاربست نظریه رمزگان بارت، قصه آدم(ع) در قرآن با نگاهی به آراء مفسران شیعی کاویده شده است تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که اغراض ثانویه از بازگویی این روایت دینی چه بوده و روایت در بازتولید معانی مختلف چه تأثیری داشته است؟ نتایح تحقیق نشان می دهد که بازتاب رمزگان فرهنگی در آیات مرتبط، حاکی از نمود گسترده ایدئولوژی و بینامتنیت دینی برای پیشبرد روایت-ها است. رمزگان هرمنوتیکی در کشف ابعاد مبهم روایت برای فرشتگان در ابتدا و مخاطبان در سطح ثانویه مؤثر بوده است. تقابل های دوگانی در رمزگان نمادین، بر رویارویی دائمی نیکی و بدی متمرکز است. بررسی رمزگان های معنابنی در آیات نشان می دهد که قصه پرداز با استفاده از واژه ها و عبارات دینی، نظام دلالتی مطلوبش را شرح داده و با هدف تقویت بینش مخاطبان، به معرفی شخصیت های روایت پرداخته است. همچنین، رمزگان کنشی در بازنمایی تحولات معرفتی آدم(ع) و حوا تأثیر مطلوب داشته است.
بازخوانی مفهوم «آل» در مثنوی با تأکید بر نظریه افق معنایی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
325 - 351
حوزه های تخصصی:
در شرح بیت: «دست ها ببریده اصحاب شمال / وانمایم رنگ کفر و رنگ آل»، مولوی پژوهان برداشت های متفاوتی از اصطلاح «آل» داشته اند که می توان آنها را به دو گروه تقسیم کرد: گروهی معتقدند که منظور مولانا از واژه «آل»، خاندان پیامبر (ص) است و گروه دیگر بر این باورند که مولوی در این بیت به موجود وهمی و ترسناک «آل» اشاره دارد. از آن جایی که افق معنایی یکی از مؤلّفه های است که می تواند در شکل گیری و تکمیلِ معنای یک اصطلاح، بیت و حتّی یک اثر نفش آفرینی کند، بهره مندی از نظریه افق معناییِ گادامر می تواند روش مناسبی برای بازخوانیِ مفهوم «آل» باشد. هدف مقاله حاضر این است که از طریق این نظریه، معنای کلمه «آل» را در این بیت شناسایی کند. این پژوهش با بهره مندی از نظریه افق معنایی و نقش فرهنگ بومی در جهانِ زیست مؤلف، واژه آل را در بیت مذکور با روش میدانی بررسی کرده، سپس با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی یافته های خود را با دریافت شارحان مقایسه نموده است. ضمن ادای احترام به تلاش های علمی همه پژوهشگران پیشین، نتایج این تحقیق نشان می دهد شارحان محترم در برداشت های خود به تمام ابعادِ افقِ معناییِ مؤلف توجّه نکرده اند. از این رو برداشتِ آنها کامل به نظر نمی رسد؛ زیرا «آل» در فرهنگ مناطق آناتولی، عروس سیاه چرده و زشتی بوده که خانواده اش به نیرنگ و نفاق، شال سرخی را بر سرش انداخته و به گونه ای که سیاهیِ چهره وی در زیر رنگ سرخ نمایان نمی شده، او را به خانه بخت می فرستادند. مولوی برای انتقال مفهوم زشتِ ریا و نفاق از این باور بومی در بیت مذکوراستفاده کرده است. این مفهوم از طریق افق معنایی گادامر به شکل معنا داری این بیت را زیبا و درک پذیر می کند.
نگرش مولانا به ناهنجاری های جنسی و هویت های دیگرگونه جنسی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا جلال الدین رومی دایره المعارف فرهنگ ایرانی- اسلامی است. این اثر به دلیل اشتمال بر داستان های متعدد و نیز به دلیل تعمق مولانا در مسائل روان شناختی، اثری مهم و قابل تأمل است. بر این اساس در این تحقیق اختلالات جنسی و مسأله هویت های جنسی متفاوت (دگرباشان) -که به دلیل عرفی کمتر به آن توجه شده است- بررسی می گردد. سؤال تحقیق این است که مولانا کدام ناهنجاری های جنسی را در لابلای حکایات بیان کرده است و دیدگاه او درباره دگرباشان چیست؟ هدف تحقیق این است که دقت نظر مولانا درباره اختلالات جنسی بیان شود و در عین حال به روش تحلیلی – توصیفی نقدی بر دیدگاه او و هم عصرانش درباره هویت های جنسی دیگرگونه مطرح شود. این تحقیق نشان می دهد که گونه های مختلفی از اختلالات جنسی از سوی مولانا در پرده طنز و حکایت طرح و نقد شده است. از آن جمله: هم جنس گرایی، پدوفیلی، بستیالیتی، بهره کشی جنسی، اختگی، مبدل پوشی و... . همچنین دو هویّت جنسی برای مولانا و هم عصران او غریب بوده و نکوهش شده است، این دو گروه «مخنّث» و «سَعتَری» نامیده شده اند و همان است که امروزه ترانس سکسوال و لزبین نامیده می شوند. مولانا این خوی همجنس گرایی و رفتارهای منوط به آن را در این دو طیف، ذاتی – معادل مادر زاد و ژنتیکی- دانسته؛ عملکردی که درون آن تناقضی آشکار نهفته است و امروزه می توان درباره آن تأمل و تجدید نظر کرد. معرفی این دو جنسیت، آن گونه که در این مقاله آمده تا کنون صورت نگرفته و می تواند زمینه تحقیقات مرتبط دیگری را فراهم آورد.
بازآفرینی شخصیّت و صفات زن از منظر مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات هر قومی فرهنگ آن قوم و بیانگر نگرش آنان به هستی است و در حقیقت هویّت هر جامعه در ادبیّات آن متجلّی است. در ادبیّات ملل و اقوام مختلف، دیدگاه های متفاوتی نسبت به شخصیّت زنان وجود دارد. با تأمّلی در نوع نگرش آفریننده مثنوی، می توان به نوع آمیختگی فرهنگ ها و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر پی برد. بررسی نقش زنان در اغلب داستان های مشهور عرفانی و نقش آفرینی و بازتاب سیمای متفاوت آنان در طول حکایت ها ، در شمار بحث هایی است که همیشه مورد مناقشه اهل فن و تحقیق بوده است.نتایج تحقیق نشان می دهد، نگاه مولوی به زن نگاهی نسبی و دوسویه است.گاه زن در آثار او پلی است از عشق مجازی به عشق حقیقی و نمایشگرجلوه ی جمال و جلال حق تعالی، که به راستی و درستی مقصود او را از خلقت زن بیان می دارد.گاهی نیز زن در اشعار او تنها به صورت تمثیلی برای درک بهتر پیام در نقش های نمادین پست آورده می شود که با حضورش مفاهیم اخلاقی بزرگی را می توان پند گرفت. بررسی صفات و نقش زنان در داستان های مثنوی موجب می شود، تا آن ها را بهتر شناخته، و کنش ها و واکنش های آنان در طول داستان ها، به درستی مشخّص شود. لذا نگارنده ی این رساله، به روش توصیفی-تحلیلی و گرد آوری اطّلاعات به شیوه ی کتابخانه ایی،کوشیده است که جنبه های برجسته شخصّیت و صفات زنان در مثنوی از جمله: نفس ،عشق،زیبایی، ازدواج،عفاف و غیرت، مادری،ترس،ظاهربینی و مکر ،که مبتنی بر تحلیل باشد، بپردازد.
مضامین اخلاقی در مثنوی تازه یافت شده ظهیر کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آثار گذشتگان، میراث ارزشمندی برای معاصران و آیندگان است. آثار فرهنگی و ادبی با بن مایه های معرفتی خود قوت و غذای معنوی اهل فکر و هنر است و علت آن هم این است که پل ارتباطی بین گذشته و حال هستند و شناخت و معرفت ما را افزایش می دهد. عهد صفوی نیز از این علوم و فنون بی بهره نبوده است. ظهیر کرمانی (1162 ق) که نامش در هیچ تذکره ای نیامده است از مفاخر شیعی مذهب ایران زمین است. مثنوی پر تمثیل او که 8743 بیت و در بحر رمل است، از آثار ناشناخته ی قرن دوازدهم است و تنها نسخه ی آن به خط نستعلیق و مشتمل بر 265 برگ با شماره ی 9530 در کتابخانه ی مجلس تهران نگهداری می شود. این نسخه شامل داستان های تمثیلی منظومی در بیان اندیشه های عرفانی، اخلاقی، دینی، عاشقانه و غیره است. او در انواع صنایع لفظی و معنوی، طبع آزمایی کرده است و با اشعار تعلیمی خود نکات اخلاقی را برای یک زندگی راستین و حقیقی هموار کرده است. ابیاتش از آیات و احادیث و زندگی ائمه و بزرگان نشأت گرفته است. از این رو لازم است که با وجود زندگی پر تب و تاب امروزی کلام ارزشمند ظهیر به دقت و ژرف نگری مطالعه و بررسی شود تا شاید شمه ای از زندگی و تجربیات گذشتگان مرهمی باشد بر دردهای اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی که روح هر انسان آزاده ای را می آزارد.
تحلیل انتقادی گفتمان قدرت در مثنوی (بررسی موردی: قصه اهل سبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
149 - 178
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شامل نظریه ها و روش هایی برای مطالعات تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی است. تحلیل گران گفتمان انتقادی برآنند که متن های ادبی مانند سایر متن ها در خدمت ارتباطند؛ بنابراین آن ها را می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل کرد. در این پژوهش جملات، عبارات و ساخت های دربردارنده ی مؤلفه های گفتمان مدار در حکایت «اهل سبا و طاغی کردن نعمت، ایشان را» از دفتر سوم مثنوی با رویکرد توصیفی تحلیلی، بررسی و تحلیل شده است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد که مولانا افزون بر بهره گیری از دانش گسترده ی خود در علوم رسمی، عرفان و ادب فارسی و عربی از بازتولید نظم گفتمانی نیز برای گستردن سلطه ی معنوی خویش بر مریدان بهره جسته و توفیق او تا بدان جا است که گفتمان قدرت در مثنوی کاملاً طبیعی و در هماهنگی کامل با اندیشه های عرفانی جلوه گر می شود و زمینه ی لازم را برای تغییر گفتمان عرفانی به دست جانشینان مولوی فراهم می سازد. وی به یاری تقابل واژگان، ساختار نحوی و مشروعیت بخشی به گفتمان خودی، سعی در تثبیت و گسترش سلطه بر مریدان دارد.
تطبیق و تحلیل محتوایی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
160 - 184
حوزه های تخصصی:
یونس امره (638-720ه.ق)، از جمله شاعران و متصوّفان ترک زبان است که جوانی اش، مقارن پیری مولانا بوده و آثاری در عرفان و تصوف به زبان ترکی به جای گذاشته و باب تازه ای در عرفان و تصوف ترکیه گشوده است. مولانا جلال الدین بلخی از جمله شاعرانی است که تقلید و تتبع از روش او در سرایش اشعار از همان زمان حیات او آغاز شد به دلیل زندگی مولانا در قونیه و اختلاف زبان او با شنوندگانش یعنی ترکان حوزه آناطولی، یونس امره، بر آن شد تا با بهره گیری از مضامین عرفانی مورد استفاده مولانا در مثنوی، به احیا و ادبی نمودن زبان مادری اش بپردازد و ادبیّات ترکیه را که تا آن روز پایه اش بر ادبیات گفتار بنیاد بود، بر پایه نوشتار بنیاد نهد. نگارنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره بپردازد. به دلیل وسعت انطباق موضوع انتخاب شده با مفاهیم ادبیات تطبیقی، این موضوع از دیدگاه مکاتب اصلی ادبیات تطبیقی یعنی مکتب فرانسوی و آمریکایی قابل بررسی است. نگارندگان در این پژوهش به این نتیجه دست یافته اند که جهان شاعرانه امره به دلیل قرابت های مکانی، زمانی، زبانی، اندیشه و طریق متصوفانه بسیار به جهان شاعرانه و اندیشمندانه مولانا نزدیک بلکه منطبق است و بی شک، یونس امره در ارائه اندیشه های خود، تحت تأثیر مستقیم مولانا بوده است.
اسرار عرفانی و رموزات بیانی در مطلعیه مثنوی مولوی
منبع:
قند پارسی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰
16-36
حوزه های تخصصی:
مولانا در طلیعه مثنوی با نوای دلکش و ناله های خالصانه نی، عطش عرفانی جدایی روح معنوی را از اصل خود با زبان سوزناک نی شرحه شرحه بیان می کند. این -نامه عصاره ای از شش دفتر مثنوی معنوی و نیز براعت استهلالی بر تمامی اشعار این گنجینه ادبی و عرفانی است که از همان آغاز تصویری از فراق و هجران ترسیم می کند. نکته ای که قابل تأمل است مفهوم واژ ه های «حکایت» و «شکایت» در بیت آغازین مثنوی است که شارحان متعددی اقدام به شرح آن نموده و هر کدام تفسیری خاص از آن داشته اند. این مقاله بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی برخی از معانی مطرح شده توسط تعدادی از شارحان را مورد ارزیابی و نقد قرار داده و در اثبات معانی و مفهوم ادعایی، موضوع را در دو محور بافت عمودی نی نامه و بافت تناسبی و تناقضی واژه با منازل، وادی ها و مقامات عرفانی، مورد بحث و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از این است که مباحث عرفانی در هر اثر ادبی، از جمله مثنوی معنوی، آن چنان گسترده و پرمحتواست که هرکسی به قدر و توان دانش خود می تواند آن را درک کند. مفهوم «شکایت» در نی نامه شکایت اعتراض آمیز نیست که برخی از شارحان آن را بیان کرده اند، بلکه «نفیر» جدایی، «شرح درد اشتیاق» و «ناله» و مناجات عاشقانه ای است که مولوی در محور عمودی شعر آن را رمزگشایی کرده است.
سبک زندگی اسلامی در اشعار مولوی
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال اول بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
20 - 26
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی مبیّن نظام باورها، نگرش ها و ارزش های انسان است و اصول اعتقادی - که شالوده ی دین اسلام را تشکیل می دهد- در لایه های زیرین شناخت قرار گرفته و در چگونگی شکل گیری سبک زندگی بشریت تأثیر انکارناپذیر دارد. هدف این تحقیق ، استخراج الگو های سبک زندگی اسلامی در ابعاد اعتقادی و اخلاقی ، مبتنی بر بررسی اشعار مولوی و نگرش او نسبت به این پدیده است.همچنین ، توجه شاعر به مقوله ی سیره ، عمدتا با ژرفای اندیشه و سلوک عرفانی وی و پیوستگی روحی او به آموزه های قرآنی ارتباط مستقیم دارد. مولانا در زمینه معارف اسلامی و الگو های سبک زندگی با تأثیر از قرآن و روایات ،تمامی الگوهای مورد نظر را در آثار خود ، به گونه ای ژرف نگرانه انعکاس داده است. پژوهش حاضر- که به روش تحقیق کتابخانه ای نوشته شده است- به بررسی تعامل دو سویه بین « سبک زندگی و اشعار مولانا » پرداخته و نشان می دهد که میان این دو عنصر رابطه و پیوند گسست ناپذیری وجود دارد.
مستورگان در آثار مولانا
حوزه های تخصصی:
در مقاله ی حاضر تلاش شده است با دقت در آثار نظم و نثر مولانا (مثنوی، فیه ما فیه و مکتوبات) و نیز آثار مرتبط با زندگی و سلوک وی همچون مناقب العارفین به دیدگاه های مولانا در خصوص زنان بپردازد.با توجه به آن که مولانا در مثنوی معنوی، از جماد و نبات و حیوان تا شخصیت های گوناگون انسانی را به عرصه ی داستان ها می کشاند تا شاه کارهای فکری و عرفانی خود را خلق کند، بررسی شخصیت های زن در این داستان ها، مدخلی است برای رسیدن به اندیشه های ژرف این عارف و بلکه مصلح اجتماعی در باب زنان، زنانی که صاحب نامی شایسته اند همچون مریم وآسیه و... و یا در پرده ی خمول و گمنامی، اما دارای مقامات عارفانه اند، در فیه ما فیه نیز مطالب متنوعی در زمینه ی زنان است که با دقت در آنها به سرانجام فکری مولانا راه گشا می شویم. حسن و قبح سیرت زن در فیه ما فیه قابل بررسی است. مکتوبات به عنوان یکی از مهم ترین آثار در زمینه ی شناخت اندیشه ی مولوی هم از نظر پنهان نمانده است و با توجه به این که مکتوبات، همان نامه های مولانا است که هر کدام مستند به خاطرات و اتفاقات و زندگی اجتماعی و خصوصی او است، رازهای بسیاری را برای شناخت واقعیات زندگی مولانا بازگو می کند.
عقل و تقابل آن با عشق و جنون در مثنوی و غزلیات شمس
حوزه های تخصصی:
یکی از مضامین عرفان سازی که از دیر باز در پهنه ادب عرفانی فارسی مطرح بوده و باعث شکل گیری آثار بدیعی در این زمینه گردیده است، موضوع عقل وتقابل وتعارض آن با عشق وجنون عارفانه یا مکتب مشائی ارسطوئی (فلسفه واستدلال) با مکتب اشراقی افلاطونی (عرفان و شهود) است.عقل وخردی که عارف شاعری، همچون مولانا با آن در افتاده است ،و در دو اثر ماندگار خود؛یعنی: مثنوی وغزلیات شمس به تحقیر ونکوهش آن می پردازد، عقل یونانی است که پیرو نفس وخیال بوده و به مانند حجاب ومانعی در راه رسیدن به سر منزل مقصود است وبه تعبیر خود مولانا:«عقل جزوی است که منکر عشق است» [1] و منظور از آن عقل کلّی نیست که در آیات وروایات دینی و در سخنان عرفایی همچون مولانا، با عنوان «عقلِ عقل» مورد تمجید وتکریم فراوان واقع گردیده است. این مقاله به بحث و بررسی در زمینه تقابل وتعارض چنین عقلی با عشق وجنون عارفانه در مثنوی وغزلیات شمس، همراه با ذکر شواهدی از دیگر اشعار و متون عرفانی پرداخته است.3- عقل جزوی عشق را منکر بود گرچه بنماید که صاحب سر بود (مثنوی،دفتر اول،1384: 88).
بررسی و تحلیل "عشق نامه" امیر حسن سجزی دهلوی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۴
165 - 178
حوزه های تخصصی:
«عشق نامه» بلندترین و زیباترین مثنوی امیر حسن,سرگذشت عشق شورانگیز جوانی« زنده دل مقبول پیران» است بر پری رویی که« دو چشمش چون دو ترک تیر در دست» و« رخی چون مه نگویم کآفتابی» دارد.
گرچه, این عشق آتشین, در ابتدا با کشش های جسمی شکل می گیرد ولی مانند دیگر عشق های پاک و از جان برخاسته ،آلودگی بر نمی تابد و با ناکامی دلشدگان ,جاودانگی و خوش فرجامی می یابد.
در این مقاله,تلاش نگارنده بر این بوده است که ضمن پرداختن به فراز و نشیب قصه و روند عاطفی دو دلداده , ویژگی ها و برجستگی های اندیشه و بیان شاعر را در این منظومه ء ششصد بیتی مورد بررسی قرار دهد.
محضر مولانا (تأملی در کمّ و کیف سرایش مثنوی)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تأمل در مثنوی مولانا جلال الدین از ابعاد گوناگون می تواند به درک بهتر این کتاب شریف کمک کند. از مهم ترین موضوعاتی که از دیرباز درباره مثنوی مطرح بوده و هست، چگونگی سرایش آن است. آنچه مشهود است این است که مولانا، مثنوی را فی البدیهه سروده است امّا کم و کیف آن، آن گونه که باید و شاید معلوم نیست. مقاله حاضر می کوشد تا با بررسی مثنوی، نکاتی را که می تواند به چگونگی شکل گیری مثنوی و عوامل سرایش آن کمک کند استخراج و در ذیلِ اوقات، مخاطبان، روش مولانا، حالات مولانا و... مدون نماید.
جلوه های تصاویر تعلیمی در دیباچه های مثنوی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۱
85 - 105
حوزه های تخصصی:
بی شک جلال الدین محمّد مولوی یکی از پرمایه ترین گویندگان ایرانی است. شهرت او به کتاب عظیم الشان مثنوی است؛ و اطلاعات کم نظیر مولوی در این اثر موج می زند. درباره این اثر بی مانند، آثار زیادی به چاپ رسیده است؛ امّا به دلیل حجم مطالب و موضوعات متنوع، هنوز جای خالی تحقیقات احساس می شود. یکی از موضوعات قابل بحث، جلوه های تصاویر بیانی در دیباچه های مثنوی است که عرصه تبلور اندیشه های تعلیمی مولاناست. به تعبیر دیگر، مولانا از گونه های بیانی نه به قصد تزیین کلام، بلکه برای تفهیم و تعلیم مطالب آسمانی و روحانی با زبان رمز به سالکان طریقت بهره های فراوان برده است. با توجه به گستردگی حوزه تخیّل شاعر، و بهره وری از تصاویر در مثنوی، می توان به دو گونه استعاره و تشبیه اشاره نمود که بیش از سایر عناصر بیانی، در خدمت تعلیمات حقایق الهی قرار گرفته است این پژوهش بر آن است تا زمینه های تعلیمی تصاویر بیانی را در دیباچه شش گانه مثنوی بررسی نماید.