مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
مثنوی
حوزه های تخصصی:
مولانا اهل استدلال بوده ودر مثنوی از انواع استدلال بهره برده است. البته استدلال مورد نظر مولانا، بیشتر استدلالی است که در جهت فهم مطلب به مخاطب است تا اثبات ادعا. استدلال های تفهیمی که بیشتر در موضوع های اخلاقی خودنمایی می کنند، شامل انواعی چون عقلی، نقلی، عقلی و نقلی است. مولانا در استدلال های عقلی –آنچنان که روش معهود واعظان منبری است- بیشتر به تمثیل و تشبیه، و در استدلال های نقلی به قرآن و حدیث تکیه داشته است.
رنج تنهایی در مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
مولوی (604-672 ق) عارف و شاعر بی نظیر ادبیات عرفانی فارسی که معرفت، تجربه و آفرینندگی را یک جا جمع کرده است و در عصر خود و پس از مرگش جدی گرفته شده آثاری به یادگار گذاشت که گرد کهنگی به خود ندیده اند و همچنان محل رجوع و بحث و تامل اند. این دفتر حیات بخش مشحون از تعالیم و نظریات است.
مولوی عارف و شاعر انسان است از این رو درد و رنج بشری را خوب می فهمد و البته راه حل های مفید و رهایی بخشی ارائه می کند. تنهایی که از بحران های انسان معاصر است در مثنوی او بازتاب قابل توجهی یافته است. این که آدمی تصور کند که در دنیا نه کسی در اندیشه اوست، نه در دلی جایی دارد و نه کسی می خواهد به او کمکی کند و یا از مشکلاتش بکاهد در یک کلام تنهایی را فراهم می آورد. اما مولوی ذاتاً انسان را تنها نمی داند در عین این که بر نیاز ذاتی انسان به همراه (درونی ـ بیرونی) صحه می گذارد. از این جهت درصدد بر می آید تا رنج تنهایی را مورد توجه قرار دهد و برای درمان آن نسخه ای بپیچد. نویسنده در این مقاله کوشیده است تنهایی در مثنوی را با عنایت به مفاهیمی چون معنا، مبانی، علل، انواع و راه های رهایی بکاود و طبقه بندی و تحلیل کند.
استشهادی منحصر به فرد از قرن هشتم هجری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بازتاب تضاد در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی کثرت گرایی دینی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پلورالیسم دینی از جمله مباحث مرتبط با فلسفة دین است که به سبب توجه آن به مسئلة نجات و زندگی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحب نظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است.
توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»- به عنوان یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیة تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عده ای وی را
« کثرت گرا » بنامند، اما اینکه وی، واقعاً واجد چنین نامگذاری بوده یا نه و اگر بوده، پلورالیسم دینی از دیدگاه او چه کیفیتی دارد و چه مواردی را شامل می شود، از جمله پرسش هایی است که در مورد مولانا مطرح است. مقالة حاضر در جستجوی پاسخ این پرسش ها، بر اساس مثنوی است.
بنابراین، در این مقاله، ضمن تعریف پلورالیسم دینی و بیان رویکردهای آن، آرای کثـرت گـرایان در بـاب حقــانیت ادیان مطرح شده و بازتاب این آرا در
اندیشه های مولوی آمده است.
بازخوانی اندیشه های مولوی گویای این نکته است که ردپای نظریة پلورالیسم دینی، کم و بیش در اندیشه های او دیده می شود، اما پلورالیسم را به معنای امروزی آن نمی پذیرد و در نهایت یک دین را حق می داند.
هدف از این جستار آن است که مخاطبان مثنوی با پیروی از شیوة مولوی در مسائل معرفتی و دینی، در جهت تقریب بین ادیان و تفاهم میان صاحبان آنها گام بردارد و برای رفع اختلافات و دشمنی های دینی و عقیدتی نوعی آمادگی ذهنی ایجاد شود.
ولدنامه در سایة مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
ولدنامه اثری است در قالب مثنوی که در بحر خفیف سروده شده است. این کتاب در تفسیر دقایق و معانی عرفانی و اخلاقی و شرح اخبار و احادیث و تفسیر آیات قرآن همراه با ذکر امثال و بیّنات، حکم و کنایات، نوادر لغات و ترکیبات و اعلام احوال مولانا جلال الدین، برهان الدین محقق، شمس تبریزی، صلاح الدین زرکوب و دیگران است که تصویری درست از زندگی جسمانی و روحانی مولانا و حالات و مقامات مریدان و مصاحبان او را منعکس می کند.
این اثر حدود ده هزار بیت است که در سال 690 هجری به وسیلة سلطان ولد، فرزند ارشد مولوی، سروده شده است.
با عنایت به ابعاد گوناگون مثنوی معنوی، درمی یابیم شاید «سلطان ولد» اولین شاعر صوفی باشد که بعد از مولانا توانست در شعر تعلیمی صوفیانه، روش وی را سرمشق خود قرار دهد.
بنابراین حل بسیاری از مشکلات مثنوی ولدنامه به دلالت و هدایت مثنوی مولوی وابسته است و فهم اسرار کلمات و عبارات پسر جز به وسیلة اطلاعات راه گشای پدر، میسر نیست، به طوری که سایة پدر را بر تمامی آثار او می توان احساس کرد.
سلطان ولد در احیای طریقت مولانا اهتمام خاص داشت و در طی حیات خویش نیز کوشید تا در کار تألیف و تصنیف آثارش شیوة کار پدر را تقلید نماید.
این مقاله کوشیده است برخی از این تأثیرپذیری ها و جلوه های مشترک را معرفی کند.
شرح ابیاتی از دیوان شمس بر اساس مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ملاحظه و بررسی تطبیقی مثنوی معنوی و دیوان شمس، اندیشه ها و مضامین مشترکی در این دو اثر عظیم ادبی دیده می شود. برخی از این اندیشه های مشترک، در دیوان شمس به اجمال و ابهام و در مثنوی مشروح و با روشنی بیش تر آمده است. از این رو، مقایسة این دو اثر بزرگ و یافتن مطالب و نکات مشترک آن ها می تواند در برطرف کردن ابهام ابیاتی از دیوان شمس نیز مؤثر افتد. در مقالة حاضر، علاوه بر جست وجوی اندیشه های مشترک در این دو کتاب، سعی شده برای برخی ابیات دیوان شمس، با استشهاد از مثنوی، توضیحات روشنی عرضه شود.
زمینه ها و انگیزه های اتّحاد انبیا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب مثنوی شریف، معنویت و شرافت خود را مدیون عوامل مختلفی است که شاید استفادهها و استنادهای متنوّع و هنری صاحب مثنوی از قرآن کریم، در رأس آن عوامل قرار داشته باشد. یک دسته از بهرههای معنوی و درسهای معرفتی و پربسامد مولانا از کتاب حق تعالی نیز بیگمان از راه دقّت و تأمّل در احوال و اقوال پیامبران الهی حاصل آمده است. نوشتار حاضر میکوشد برخی از این درسها و نکتهیابیهای عرفانی-اخلاقی مولانا را، با محور و موضوع اتّحاد و همانندی انبیا، در حد مجال و مقال، کشف کند و تبیین نماید. از این رو، نگارنده در بخش اول مقاله به معرفی و دستهبندی مباحث مربوط به اتّحاد و همانندی انبیا در قرآن، به عنوان مأخذ نظری و اصلی مولانا در این باره پرداخته است، با عناوینی مثلِ اتّحاد و همانندی انبیا در مبدأ دعوت، اهداف و وظایف مشترک در بعثت و پیام انبیا، و همانندی یا اتّحاد قرآن با کتابهای پیشین؛ و سپس، تجلّی و تأثیر همین موضوع در مثنوی، در بخش دوم یا متن مقاله بازنمایی میگردد، با عناوینی مثلِ همانندی در شخصیت، همانندی در دعوت و همانندی در هدف انبیا، که هرکدام در بخشهای کوچکتر، به همراه نمونههای مشخّص بررسی و تبیین شده است. سخن تازه این گفتار آن است که مخاطبان کتاب مثنوی، میتوانند با پیروی از شیوه معنوی و معرفتی مولانا در استفاده از کتاب الهی، به «سرّ صحف» واقف آیند، و با کشف و درک همانندیها و همسانیهای(دعوتی و شخصیتی) انبیای الهی، به عوامل و دلایل مهم و با استحکامی جهت تقریب مذهبی و تفاهم بینالادیانی دست پیدا کنند، و با این معرفت حیاتبخش، ریشه بسیاری از اختلافات و جنگهای دینی و عقیدتی در جهان خاکی را شناسایی و رفع سازند، و در نهایت به زندگی مسالمتآمیزتر، انسانیتر و الهیتری دست پیدا نمایند.
پیام های جهانی مولوی برای انسان امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاعران و عارفان ایرانی که نقشی برجسته در غنا و گسترش فرهنگ اسلامی ـ ایرانی و حتی نشر آرمان های انسانی و فرهنگ بشری داشته، جلال الدین محمد بلخی است. او به دلیل نیل به ساحت صلح جاودان، معرفت ژرف به کتب وحیانی و شناخت دقیق نهان آدمی، به ابعاد مختلف معرفت شناسی چون هستی شناسی، جهان شناسی، خداشناسی و خودشناسی وقوف دارد و از یک سو به تعالی روح اندیشیده و از سویی دیگر، به رهانیدن انسان از حصارهای تنگ نژادی، زبانی، جغرافیایی و آفات ناشی از تنگ نظری، جزم اندیشی و خودبینی مدد رسانیده است. او به مقامی رسید که توانست در مجموعه آثار خود با جامعیتی شگفت و شگرف در حوزه انسان شناسی به تحلیل عوامل و موانع آرامش روحی بشر بپردازد. او با این نگاه فراگیر و البته مبتنی بر خرد و سنت عرفانی، مستی و فراموشی خویشتن، دوراندیشی های بلفضولانه، بازی و اشتغال به خود و خودشیفتگی، شهرت طلبی و ... را به عنوان ملجأهای نامناسب انسان یاد می کند و بر این اساس، با تأکید بر معنویت، عرفان، دین و سعادت و تعالی روحی بشر و اندیشه مندتر کردن او، به مقابله با مجموعه چالش ها و بحران هایی برمی خیزد که به صورت بالقوه روح انسان ها را تحدید و بلکه تهدید می کند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استنباط از مثنوی به بررسی و آسیب شناسی آفات و بحران های فراروی آدمی در اعصار گوناگون و شناسایی آموزه ها و پیامدهای رهایی بخش مولوی برای مقابله با این چالش ها خواهد می-پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مهم ترین پیام های مولوی برای انسان معاصر از میان مجموعه پیام های جهانی، بررسی و تحلیل عوامل و دلایل خودناشناسی و فقدان معرفت نسبت به من واقعی، شکاکیت، احساسات گرایی و شیفتگی نسبت به قید و بند، بیگانگی و تنهایی، بی معنایی، مصرف زدگی، تبعیت از اندیشه ها و افکار غالب است که در این مقاله به بررسی و نقد آن ها در مثنوی معنوی پرداخته شده است.
مهلتی بایست تا خون شیر شد؛ تأویلی بر ابیات آغازین دفتر دوم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ابیات آغازین دفتر دوم مثنوی، تناقض و پراکندگی ای در ظاهر ابیات وجود دارد. اکثر شارحان مثنوی در شرح این ابیات، به دلیل اینکه مولوی نام حسام الدین را به میان آورده، به تفسیر تاریخی متوسل شده اند. اما این تفسیر تاریخی نه تنها نمی تواند آن تناقض را برطرف کند، به آن دامن هم می زند. حال آنکه اگر نام حسام الدین را نه در معنی ظاهری آن، بلکه در معنی نمادین آن در نظر بگیریم، این تناقض برطرف می شود؛ گرچه ابهامی که در ابیات هست تا اندازه ای بر جا می ماند. با توجه به شواهد و قراینی که در کلام مولانا یافت می شود، یکی از معانی نمادین حسام الدین را می توان جنبه معنوی مثنوی گرفت که اتفاقاً با همین تأویل، تناقض مذکور رفع می شود.
تبیینی تازه از اسباب و عوامل تأخیر مثنوی در دفتر دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل چالش بر انگیز و حل ناشده درباره مثنوی، علل پیدا و پنهان تعطیلی مجالس مثنوی در انتهای دفتر اول، و شروع با تأخیر آن در دفتر دوم است. برای این موضوع، هم در مثنوی و هم در آثار معاصران مولانا می توان عللی جستجو کرد، اما هیچ کدام از این اسباب یا عوامل به تنهایی قانع کننده به نظر نمی رسد، از این رو، شارحان و محققان قدیم و جدید، به دنبال عوامل دیگری رفته اند، عواملی که فی المجموع پذیرفتنی می نماید و غالباً از فحوای ابیات مثنوی قابل اخذ و استنباط است. نگارنده در مقاله حاضر، ضمن بیان پیشینه بحث، و نقل لبّ اقوال و آرای صاحب نظران قدیم و جدید، و نیز استخراج و تشریح آرای مولوی، با قرائت و تأملی تأویلی(نقد هرمنوتیکی) مجموعه این آرا و اقوال را با سه رویکرد(گوینده محور، مخاطب محور و متن محور) دسته بندی و تبیین علّی می کند، و به نتایج تازه ای دست مییابد. این تقسیم بندی و رویکرد تازه، خواننده را بیشتر از آنکه به اسباب و عوامل تأخیر توجه دهد، به پیشینه، عوامل، دلایل و درس های پیدا و پنهان معرفتی و سلوکی آن متوجه می کند؛ عواملی که در فهم موارد مشابه دیگر در مثنوی(مانند خاموشی نابه هنگام در دفتر ششم) و غیر مثنوی(مانند علاقه عارفان به خاموشی و مواضع آن در آثار عرفانی) نیز قابل استنباط یا تطبیق است. همچنین با این دسته بندی و تأمل تازه نگارنده در منابع برون متنی و درون متنی، برخی اسباب و عوامل ناگفته تأخیر، کشف و توجیه و تبیین می شود که پیشتر بدان ها توجه یا اشاره ای نشده بود. اسباب و عوامل معرفتی و سلوکی و آموزشی، نقش و اهمیت صبر و خاموشی، تشخیص و دستور سلوکی مولوی به خاموشی، توجه به اقتضائات ادبی و بلاغی، نقش مخاطب مطلق و حکمت و اراده او، نقش مخاطبان عام، و نیز توجه به نیازهای متن(مثنوی) و تأثّر متن از احوال گوینده و مخاطب از اهمّ آن عوامل است.
بررسی مقایسه ای دژ هوش ربای مولوی و دژ درون ترزا آویلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان برای بیان حقایق متعالی از داستان های تمثیلیی بهره می گیرند. شک نیست که مراد اصلی اینان داستان گویی نیست، بلکه ممکن است موضوعات متعددی در لابلای آن ها مورد بحث قرار گیرد. مولوی(604ـ672ق) در میان عارفان مسلمان از جمله کسانی است که از چنین روشی برای بیان مقاصد عرفانی خود بهره های فراوانی برده است. از مهم ترین و طولانی ترین داستان های این کتاب در انتهای دفتر ششم، داستان دژ هوش ربا یا قلعه ذات الصور است که موضوع آن، مراحل سیر و سلوک و بیان اصناف آدمیان در مواجهه با حقایق متعالی است. در میان عارفان مسیحی، ترزا آویلایی(1515ـ1582م) همین موضوع را در اثر ارزنده خود به نام کاخ مورد توجه قرار داده است. دستاورد اصلی این مقاله، وجوه قابل مقایسه و حتی قابل تطبیق است که تشبیه نفس انسان به کاخ بسیار زیبا، بیان صریح اصناف آدمیان در مواجهه با حقایق متعالی، بیان سیر و سلوک، بیان نحوه وصال به پروردگار و ذکر عوامل محرومیت از جمله آن هایند.
پیوندهای معنایی تمثیل های وحدت وجود در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان و تعبیر تجارب عرفانی، همواره یکی از مسائل چالش برانگیز در حوزه زبان عرفانی بوده است. این مشکل که ریشه در ناکارآمدی زبان در برخورد با اینگونه تجارب دارد، به استفاده عارفان از ظرفیت های هنری زبان انجامیده است. از جمله این ظرفیت ها می توان به تمثیل اشاره کرد. در این مقاله، به بررسی تمثیلهای نور و آب به عنوان دو تمثیل از مهم ترین تمثیل های تبیین وحدت وجود در مثنوی پرداخته شده است. این دو تمثیل افزون بر انتقال مفهوم وجودشناختی وحدت وجود (رابطه حق و خلق)، بسیاری از ویژگی های دیگرِ این نظریه را نیز انتقال می دهند. این نوشتار با تکیه بر مفهوم ناشمارایی نور و آب به کاوش در توانایی های این تمثیل ها در بازنمایی خوشه های معنایی تجربه وحدت می پردازد. روابط متناقض نمای میان وحدت و کثرت، تنزیه و تشبیه، ظاهر و باطن و...، مفهوم انسان کامل و فنا و همچنین نظریه خلق مدام از جمله ویژگی های قابل بیان از طریق این دو تمثیل محسوب می شوند.
معانی حقیقت و راه های کشف آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بحث از معانی «حقیقت» در نزد مولوی می پردازد. در این مقاله از معنای حقیقت، فطری بودن حقیقت، معنای تحقیق، و نیز راه رسیدن به حقیقت از دیدگاه مولوی سخن به میان آمده و تلاش شده که دیدگاه وی در این خصوص تبیین گردد. نگارنده در این نوشتار کوشیده است روشن سازد که مولوی در مثنوی از تحقیق (حقیقت-جویی) معنایی خاص و جدید و به تعبیر بهتر، مکمل دیدگاه فیلسوفان و متکلمان مسلمان ارائه داده است. مولوی، محقق واقعی را کسی می داند که تحقیق باعث تحول روحی او شده باشد و در غیر این صورت، همچنان مقلّد خواهد بود نه محقق. نگارنده ضمن معرفی محدودیت های کشف حقیقت، راه های رسیدن به آن را نیز بیان می کند.
از خودبیگانگی، موقعیتهای مرزی و مرگ در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مثنوی معنوی، از خود باختگی انسان زمانی آغاز می گردد که خودآگاهی وی رو به افول نهد؛ زیرا در این اثر انسان به آگاهی تعریف می شود. تصور انسان از خویشتن (خودِ پنداره) منشأ ادراک او از جهان پیرامون، ارزش ها، و رفتار اوست؛ در نتیجه آن گاه که خودِ پنداره واقعی و مطابق با خویشتن نباشد، ارزش ها، ادراکات، و دلبستگی های او نیز واقعی و اصیل نخواهد بود. رفتارهای بیمارگونه ای چون عجب و خودبینی، شهرت طلبی، و آرزو پردازی های دور و دراز نتیجه یک خودِ پنداره نادرست اند. به نظر مولانا در این سقوط و مسخ شدگی انسان، یک موقعیت تشویش می تواند لایه های درونی او را بر وی بگشاید و او را متوجه خود واقعی اش گرداند. موقعیتی که مرگ و زندگی در تقابل قرار گیرند و انسان به این تقابل آگاهی یابد. افزون بر این موقعیت ها، مرگ اندیشی یا مواجهه ذهنی با مرگ خویشتن نیز می تواند با ایجاد چنین تشویشی انسان را متوجه خود واقعی و ارزش های اصیل گرداند.
کفر از دیدگاه مولانا
حوزه های تخصصی:
کفر از اصطلاحات کلیدی قرآن است که در طول تاریخ و در حوزه های مختلف اسلامی از نظر مفهوم و مصداق تغییراتی زیاد داشته و معنی هایی گوناگون یافته است.
در این مقاله سعی شده است عقاید ونظریات مولانا در مورد مسألة کفر ـ با تکیه بر مثنوی معنوی و دیوان شمس ـ که طی موقعیت های کلام و از زوایای گوناگون بیان شده است، استخراج و ارائه شود.
حسام الدین چلبی و جای گاه او
حوزه های تخصصی:
مولانا، عارف بزرگ ایران در قرن هفتم هجری، پیش از حشر و نشر با بزرگ مردانی چون شمس تبریزی، صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبی، در میان مردم، هم چون پدرش، بهاءولد، از پایه و مقامی خاص برخوردار بوده، همواره در مجالس وعظ او شرکت میجسته و او را فرمان میبردند، لیکن پس از آشنایی با شمس دگرگون شد و پس از مرگ شمس هم روحیات مولانا به آن چه که در گذشته بوده بازنگشت، اما پس از آن صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبی جای شمس را به نوعی پرکردند.
در این مقاله تأثیر و خدمت بزرگ حسام الدین چلبی به ادبیات فارسی و ایرانیان، محور اصلی بررسی است و از میان سخنان مولانا نکاتی مفید و قابل تأمل در این باب استخراج شده است.
حدیث مولانا و مثنویِ او در مجالس و سخنان عارفان هند
حوزه های تخصصی:
عارفان بزرگ هند، همواره با عارفان ایرانی ارتباط داشته اند. مهاجرت عارفان به سرزمین هند و ورود مسلمانان از خراسانِ قدیم به این سرزمین به گسترش این ارتباط ها مدد میکرد. همواره عارفانِ هند پیران و وابستگانی در خراسان داشته اند و این وابستگیها تا دیر زمان ادامه داشته است.
یکی از عارفان نام دار و سرشناس ایرانی، مولانا جلال الدین محمد بلخی است که در زمان خود، سلسلة معنوی و عرفانیش در هند ناشناخته ماند، با این وجود همواره مورد عنایت فقیران و عارفان هندی قرار گرفت و مثنوی و غزلیاتش در مجالس و سخنان عارفان هندی طنین انداز شد. عارفان همواره برای تصدیق و تأیید سخنانِ عرفانی خود و بویژه دربارة وحدت وجود از ابیاتِ مثنوی بهره میجستند؛ عارفانی هم چون بوعلیشاه قلندر، شیخ امان الله پانیپتی، شیخ حسن بدخشی و ....
در این پژوهش چگونگی تأثیرپذیری عارفانِ هندی از مولانا هم راه با شواهد و نمونه هایی بررسی میشود.
مولانا و قرآن و حدیث
حوزه های تخصصی:
عمق و گستردگی تفکر و اندیشه مولانا در پیوندی استوار با تسلط وی بر علوم قرآنی است. نگاهی به کثرت مفاهیم قرآنی در مثنوی نشان میدهد که مولانا موجبات رستگاری و نجات انسان را تنها در قلمرو وحی میجوید.
مولانا معانی و مضامین آیات قرآن را به گونه ای خلاّق در حکایات خود درج کرده و توجه به این حکایات، بیان گر روش های تأویل گرایانه مولانا در مثنوی است.
مولانا و مفهوم «من»
حوزه های تخصصی:
با غور در شعر مولانا به طور مشخص به دو نوع ""من""بر میخوریم: یک من دروغین که تنها تصویر و سایه ای از من حقیقی است ؛در برابر منی دیگرکه حقیقی است ومفهوم واقعی هستی انسان را تشکیل میدهد.
در این مقاله بر آنیم تا ویژگی های این دو نوع ""من""را برشماریم،شباهت ها و تفاوت های آن دو را باز یابیم و در نهایت چگونگی گذر از من کاذب به من حقیقی را نشان دهیم.در این رهگذر از روان شناسی نیز بهره برده ایم.چه،تجلی آن من دروغین بویژه در نوعی اختلال شخصیت به نام اختلال شخصیت خود شیفته دیده میشود. مولانا در برابر چنین روی کردی به جهان ایستادگی میکند و تمرکز اصلی خویش را بیش از هر موضوعی دیگر بر مبارزه با این حس خودبزرگ بینی سراب گونه مینهد. او به انسان برای نیازش به تمجید هشدار میدهد و از طریق نشان دادن ارزش واقعی انسان به او – از طریق عشق- حس حقارت بشر را که منجر به خودبزرگ بینی میشود از او میستاند. او عشق را در جهان بی ثبات عاطفی درمان دردها میخواند. از سوی دیگر او با رسیدن به حقیقت اصلی خویش ، در شوری از وجد و عاطفه، حالتی خداگونه میپذیرد که تفکیک آن از ادعایی حاکی از خودشیفتگی محض و تصویر دروغین آن، ضروری است و گاهی دشوار. او در اوج تجربیات وجدآسای خویش در سطح فرامن، قدرت، دانایی و حضور مطلق مییابد و آسیب ناپذیر و بی نظیر است. نشان دادن تفاوت این دو عرصه و دو گونه از حالات شخصیتی که ظاهری یک سان دارد و بیان حساسیت مولانا در نمودن این تفاوت مورد توجه این مقاله قرار گرفته است.