مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
مثنوی
حوزه های تخصصی:
حسام الدین چلبی از مریدان و نزدیکان ویژه مولانا بوده، نقشی بارز در آفرینش مثنوی و جهت دهی و گسترش آن داشته است. تأثیر او بر حضرت خداوندگار بحدی بوده است که به خواهش او سرودن مثنوی را آغاز کرد و هرگاه حسام الدین حضور نداشت، مولانا رغبتی به سرودن نداشت. از آن جا که جاذبه های انسان های از خود رسته میتواند انگیزه بخش عارفان در بیان لطیفه های عشق الاهی باشد، مولانا در دوران مصاحبت با او از جاذبه های نرم و نوازش گر مریدش به آرامش و سرودن دست یافت. آرامشی که نتیجه اش مثنوی مولاناست. علاقه و عنایت مولانا به مریدش بدان حد است که شناخت مراد از مرید مشکل است. سخن از حسام الدین که به تعبیر مولانا «ضیاءالحق»، «حیات دل»، «صقال روح»، «سلطان الهدی» و «صورت گر و جان بخش مثنوی» است، در مثنوی جایگاهی ویژه دارد، تا جایی که مولانا هدف خود را از مثنوی، حسام الدین میداند، هرچند در جایی که لازم است ـ مقدمة دفتر دوم ـ او را با لطفی قهرآمیز مورد خطاب قرار میدهد، تا شرط آینگی بودن مردان خدا را فروگذار نکرده باشد.
این مقاله ابتدا به شرحی مختصر از زندگی حسام الدین میپردازد، سپس نقش حسام الدین در آفرینش مثنوی بیان میگردد و سرانجام چهرة معنوی حسام الدین و تأثیرات او بر مولانا از لابه لای ابیات مثنوی نمایانده میشود.
مولانا شناسی در هند؛ شارحان برجسته مثنوی معنوی با ابعاد مختلف
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا، بدون شک یکی از شاهکارهای جهان ادب بشمار میرود که در میان ملّت های مختلف مقبولیتی ویژه یافته است. از جمله کشورهایی که همواره به مثنوی از ابعاد مختلف پرداخته اند، هندوستان است که فرهنگ و ادب پارسی، در این کشور از مرتبتی ویژه برخوردار است.
مثنوی معنوی در طول سالیان گذشته، در هند بارها بچاپ رسیده و مورد شرح قرار گرفته است. این کار توسط دانش مندانی بزرگ و ادیبانی گران قدر هم چون عبداللطیف گجراتی، سیدعبدالفتاح الحسینی، افضل الله آبادی و... انجام یافته است.
در این پژوهش، نگارنده سعی نموده تا نمایی از این شرح را ارائه داده و گوشه ای از جریان مولانا شناسی در هند را معرفی کند.
مولانا این رستخیز ناگهان
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الّدین محّمد بلخی، از بزرگ ترین متفکران و سخن سرایان قرن هفتم هجری قمری است که دو اثر ارزندة بی مانند او، مثنوی معنوی و غزلیّات شمس، از بزرگ ترین آثار جهان بشری بشمار میرود. هر چند پیرامون چندی و چونی این دو اثر چشم گیر تاکنون پژوهش ها کرده و سخن ها گفته و نوشته اند؛ باز، جای پژوهش های تازه در پهنة ساختار درون مایه های شگفت انگیر آن ها، هم چنان باقی است.
این گفتار برآمد پژوهشی است گذرا در پنهة اندیشه و تخیل وعاطفه و احساس مولانا و ساختار شعر و زبان سحر آفرین او که جهانی را با نبوغ خویش مسخر و شگفت زده کرده است.
زبان بدن از نگاه مولانا در مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی ابیاتی از اشعار مولانا در مثنوی معنوی است که مربوط به حرکات و حالات و اشارات و نگاه مولانا به چگونگی انتقال پیام از طریق حرکات و اشارات است. بسیاری از ابیات که به ارتباط انسانی از طریق حرکات و اشارات ربط داشته در این مقاله دسته بندی شده است. علاوه بر آن، برای آنکه نگاه مولانا به زبان بدن را صرفاً به مثنوی محدود نکرده باشیم، از ابیاتی دیگر از اشعارش بهره برده ایم.
هم چنین، از اشعار شاعران دیگر که مربوط به موضوع است و یا قصص قرآن که مولانا به آن اشاره دارد، استفاده شده است. از آن جا که بخشی زیاد از ارتباط انسانی به زبان بدن اختصاص دارد و از سوی دیگر ارتباط نزدیک روان آدمی با حرکات و اشارات صادر شده از وی و نیمه آگاهانه بودن آن، زبانی صادقانه تر است، توجه مولانا به این بخش از ارتباط بررسی شده است.
از بررسیهای انجام شده و کنکاش در ابیات مربوط به موضوع در مثنوی، به اعتقاد و باور مولانا به زبان بدن دست یافته ایم و اینکه او زبان بدن را صادقانه تر از زبان کلامی (verbal communication) میداند.
«مثنوی» و «غزل» دو عرصه تجلی شعر فارسی و منزلت مولانا در این دو قلمرو
حوزه های تخصصی:
می دانیم که در شعر فارسی دری، 10 قالب شعری عرصه هنرنمایی سخن وران توانای پارسی گوی در بیش از هزار سال بوده است، اما هم از نظر حجم و کمیت و هم از حیث دل نشینی و کیفیت این قالب ها در یک ردیف نیست و چند قالب شعری، بیش از دیگر قالب ها ارزش شعر فارسی را نمایان ساخته است. از میان آن چند قالب «مثنوی» و «غزل» جای گاهی ویژه دارد.
مولانا در این دو عرصه شهرتی تمام یافت و با سرودن مثنوی و غزلیات شمس بدین دو قالب شعری، اعتباری خاص بخشید.
بررسی کارنامة مثنوی پژوهی در ایران
حوزه های تخصصی:
از میان آثار مولانا، کتاب گران سنگ مثنوی از دیرباز در بسیاری از کشورها بویژه در ایران، ترکیه و شبه قارة هند، مورد توجه گروه های مختلف قرار گرفته و آثاری فراوان در پیوند با آن بوجود آمده است؛ اما دربارة این آثار بوجود آمده، تاکنون گزارشی مدون و بایسته ارائه نشده است.
بدست دادن گزارش هایی علمی و آماری از چگونگی سیر مثنوی پژوهی در کشورهای مختلف، از یکسو پایگاه مولانا و مثنوی را در آن دیار روشن تر میکند و از سویی اهمیت فرهنگ و زبان فارسی را بیش از پیش بیان نشان میدهد و از سویی نیز راه دیگر پژوهش گران حوزة مولانا پژوهی را هموارتر میکند. بر همین اساس، در این مقاله سعی شده است کارنامة مثنویپژوهی در ایران، به دو دورة زمانی تقسیم شود و در حدّ توان همة آثاری که از گذشته تا سال 1383 خورشیدی دربارة مثنوی به صورت های تألیف، تصحیح و ترجمه چاپ گردیده است، بررسی، موضوع بندی و طرح شود.
بنابراین مقالة حاضر محصول پژوهشی است که در آن 114 عنوان کتاب، در 210 جلد و 98210 صفحه نقد و بررسی شده است. از این 114 عنوان کتاب، 86 مورد در 139 جلد و 63732 صفحه بصورت تألیف و 16 مورد در 34 جلد و 17039 صفحه بصورت تصحیح و 12 مورد نیز در 37 جلد و 17439 صفحه بصورت ترجمه بوده است.
رویکرد نشانه- معناشناختی فرآیند مربّع معنایی به مربّع تنشی در حکایت دقوقی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناسی به عنوان یکی از شیوه های نقد ادبی نو، در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلفی مطرح می شود که یکی از آن ها، فرآیند تنشی است. در فرآیند تنشی، بین عناصر نشانه- معنایی، رابطه ای به وجود می آید که معنا از کم رنگ ترین تا پُر رنگ ترین شکل آن، در نوسان است. بر این اساس، در جریان فعّالیت حسّی- ادراکی می توان فرایندی را تبیین کرد که مجموع عناصر فضای تنشی، حضور فعّال دارند. شوِش گر، با کمک گرفتن از این عناصر و در فرآیندی گفتمانی، در مرکز تنش های حسّی قرار می گیرد. سپس در ارتباط با عمق فضای تنشی، سبب شکل گیری مدلول های معنایی می شود. این حضور، گفتمان را به سوی نوعی نظام ارزشی هدایت می کند که درونه های گفتمانی بر آن استوار است و ما را با معنای تولید شده مواجه می سازد. این مقاله در پی آن است تا ضمن تبیین ویژگی های نشانه- معناشناختی «داستان دقوقی» از مثنوی، با روش تحلیلی و توصیفی فرآیند گذر از مربّع معنایی را به مربّع تنشی و نحوه شکل-گیری فرآیند تنشی را در این داستان، بررسی و تحلیل کند تا از این رهگذر بتوان پاسخی برای این پرسش مهم یافت که چگونه فرآیند تنشی، شرایط گفتمانی را تغییر می دهد و منجر به تولید معناهای سیال می گردد. در واقع هدف از این مقاله، آن است که نشان دهد چگونه عارفی راهیافته، به عنوان «منِ» خردگرا، از طریق رابطه احساسی و تنشی، در گسست با خودش قرار می گیرد. سپس در سیری عرفانی و در فرآیندی استعلایی، به دیدار با ابدال و در مرتبه ای بالاتر، به مقام وحدت با خدا نایل می شود.
تأثیرپذیری مثنوی مولانا از نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تبیین تأثیرپذیری مولوی در مثنوی، از کلام گهربار امام علی (ع) در نهج البلاغه می پردازد. ابتدا به ذکر بازتاب سخنان رسول (ص) درمورد امام علی (ع) و سیمای امیرالمؤمنین علی (ع) و تجلّی صفات آن حضرت در مثنوی پرداخته شده؛ نیز حکایاتی از آن امام همام که مولانا آنها را باز آفرینی کرده و با زبان شاعرانه خویش به رشته نظم کشیده، آورده شده است. در بررسی اثرپذیری مثنوی از نهج البلاغه، انواع این تأثیرپذیری نگاشته شده و جایگاه هر یک از آنها اعم از تأثیرات واژگانی لغوی، اقتباس، تضمین، تحلیل، ترجمه، تفسیر و تأویل و تمثیل توضیح داده شده و نمونه-هایی برای هر یک از انواع به عنوان شاهد ذکر گشته است.
«مثنوی»، دریای فضایل تربیتی و تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مثنوی» مولانا اثری عرفانی است که در آن حال و ذوق و عشق و آشفتگی، در قالب تعلیم بیان شده است. در این اثر علاوه بر مفاهیم و معانی اسلامی- عرفانی، مطالبی ذکر شده که راه رسیدن به مقام عالی انسانی و طریق خلیفه اللهی او را نشان می دهد که از مهم ترین آنها، متخلق گشتن به اخلاق نیکوست. هدف مولانا، تعلیم برای رسیدن به کمال نفس است. اندیشه های تعلیمی مولانا، به تصوف او رنگ خاصی بخشیده و او را هم عارف و هم حکیم و هم فقیه معرفی کرده است. مولانا با تعالیم اخلاقی خود به سالکان می آموزد که آزادگی و رهایی از هوای نفس از مهم ترین نکته های عرفانی و اخلاقی است. مولانا اخلاق و عرفان را دو مقولة مرتبط به هم می داند و معتقد است تا سالک متخلّق به اخلاق الله نگردد، نمی تواند مراتب سیر و سلوک را طی کند و عارف راستین تا از رذیلت ها صافی نشود، به مرتبة کمال نمی رسد. در این مقاله با تکیه بر تحلیل ابیات «مثنوی» و روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی این مهم پرداخته میشود. با این هدف که اصالت تعلیم را، که رویکرد اصلی مولوی در «مثنوی» است، یادآور شویم.
انسان، شیطان و خدای میلتون و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر پژوهشی است تحلیلی- انتقادی درباره جایگاه انسان و عجین شدن او با مسائل دینی و موضوع نافرمانی و عصیان. علاوه بر این، مباحثی مانند: پاداش، عقوبت، رستگاری و نجات نوع بشر در دو اثر بزرگ ادب جهان «مثنوی» مولانا و «بهشت گمشده» میلتون مورد بحث و تأمل تطبیقی قرار گرفته است. اشعار و اندیشه های مولانا در ایران و جهان قبول خاص و عام یافته است. مولوی یکی از چند شاعر برتر زبان فارسی و جهان به شمار میآید؛ عموماً میلتون را نیز بزرگترین شاعر انگلیسی، پس از شکسپیر میدانند و «بهشت گمشده» وی را بزرگترین منظومه داستانی انگلیسی. این اثر از بزرگترین حماسههای الهی- انسانی است که به زبانهای جدید سروده شده و مقایسه این دو اثر حتی در یک زمینه مقایسه سخن و اندیشه دو ملت و دو فرهنگ کهن و ریشهدار است. نگارنده در این مقال میکوشد تا با بررسی وجوه مشترک و متضاد اشعار این دو شاعر بزرگ در موضوع انسان، خدا، شیطان و جهان و تحلیل هر یک، به مقایسهای تحلیلی و انتقادی در این راستا دست یابد.
معرفت شناسی دینی در اندیشة مولوی: برداشتی روش شناسانه از اولین حکایت مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی اثری گران سنگ است. انسان متفکر می تواند با تعمق در این کتاب علاوه بر مفاهیم بلند عرفانی، منابع سرشاری از حکمت و فلسفه و جهان بینی های مترقی بشری را جستجو کند. یکی از زوایای پنهان اندیشة مـــولوی، توجه دقــیق او به روش شناسی است که یکی از شاخه های اصلی معرفت شناسی به شمار می آید. هدف این مقاله ورود به موضوع روش شناسی در اندیشة مولوی است که به نظر می رسد تاکنون به آن پرداخته نشده است. برای نیل به این مقصود، اولین حکایت مثنوی در دفتر اول، با نگاهی متفاوت مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این بررسی مؤید یافته های پیش روست؛ نخست اینکه در نگاه مولوی، معرفت شناسی دینی از حیث روش جامع نگر است و تمامی شیوه های رایج شناخت را به رسمیت می شناسد. دوم اینکه، آنچه امروز شیوة علمی در روش شناسی نامیده می شــود، به دقت تمام در مثنوی معرفی و توصیف شده است. سوم، محدود کردن اعتبار روش های پژوهش در علوم انسانی به شیوة تجربی، نادرست بوده و راه صواب، به کارگیری روش عام و ترکیبی است. چهارم، رعایت اخلاق علمی در فرایند پژوهش یک ضـــرورت است. امانتداری و صداقت دو ویژگی مهم اخلاق علمی است و پنجم ایــنکه، اگرچه عقل و تجربه دو ابزار قدرتمند شناخت است و در نتیجه هر دو رویکرد خردگرایانه و علمی دارای جایگاهی رفیع و ارزشمند می باشد، امــــا درعین حال دارای محدودیـت های قابل تأملی در شناخت کامل انسان و جهان هستی است.
بوستان: میانگینی موزون در مثنوی سرایی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده است تا به جایگاه بوستان سعدی در میان مثنویهای غنایی روایی از دیدگاه شکل پرداخته شود و ضمن برشمردن ویژگیهای آن و دیگر منظومهها، میزان تقریبی عناصر شکلی در هر کدام و ارتباط شکل با محتوای مورد نظر شاعر مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور برخی از منظومهها همچون مثنویهای گروه سنایی و مثنویهای گروه نظامی مورد بررسی قرار گرفتهاند که هر کدام دربرگیرندة زیر شاخههایی چون منطقالطیر عطار، مثنوی مولانا، تحفهالعراقین عراقی و... میباشد. در نهایت نیز به بوستان و ویژگیهای آن پرداخته شده است.
مقام تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله شامل سه بخش است. در بخش اول ضمن بیان مقدمه ای کوتاه به این بحث پرداخته ایم که در مثنوی معنوی و گیتا بهاشیه مباحث و مفاهیم بسیاری مطرح شده اند که یکی از آنها مقام تسلیم است. در این بخش نویسنده بر این باور است که شأن حقیقی انسان در این جهان آن است که در برابر حق تسلیم باشد. در بخش دوم مقاله، ضمن بیان سخنانی درباره چیستی تسلیم، مراتب مختلف تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه بیان شده اند. آن مرتبه ای از تسلیم که نتیجه زهد و مجاهدت است، مرتبه فروتر تسلیم است، در حالی که مرتبة برتر تسلیم، نتیجه فیض و رحمت حق است. در بخش سوم به تفسیر مقام تسلیم پرداخته شده است. در این بخش آمده است که مقصود اصلی مثنوی و گیتا بهاشیه از طرح مقام تسلیم، بیان فراموشی تدبیر و اراده و پناه جستن به حق است؛ یعنی انسان به جای تکیه بر پیچیدگی اندیشه های فلسفی و مقولات ذهنی باید عاشقانه خود را تسلیم حق کند تا زودتر و آسان تر به نجات دست یابد.
رابطة شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به رابطة مقوله های شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی پرداخته شده است. انگیزة انتخاب این موضوع تشکیک مولانا در تطابق عین و ذهن است و این خود یکی از اشتراکات او با فیلسوفان است؛ به همین دلیل، در بخشی از مقاله دیدگاه برخی از فیلسوفان درباره توانایی انسان در شناخت حقیقت به اختصار بررسی شده است. از دید مولانا امکان شناخت حقیقت به وسیله چشم حس، غیر ممکن است. او عوامل گوناگونی را بر بینش و شناخت انسان مؤثر می داند؛ عواملی چون تقدیر، نفس و انواع تمایلات درونی، شیطان، تغییر ناشی از زمان، تقلید و...؛ اما از تأثیر ذهنیات بیش از دیگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخلّ دید در مثنوی لزوماً برای رسیدن به تطابق میان عین و ذهن نیست، بلکه برای رسیدن به بینشی از گونه ای دیگر است؛ بینشی که خود طریقی بکر و فراتر از دریافت عقلی است که تنها معتقدان آن را درک می کنند. در این بینش فرد باید بتواند به مقام آخِر بینی برسد و هستی حقیقی را در ورای جهان نمودها مشاهده کند.
کوه و معانی نمادین آن در بیان عواطف عارفانه و عاشقانه ی مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی پرآوازه ترین شاعری است که لطیف ترین و با شکوه ترین معانی زندگی را در قالب مثنوی به جهانیان عرضه کرده است. مثنوی را به عنوان گنجینه ای از تصاویر بی پایان و مولوی را با قدرت تصویرگری بی مانند، می شناسیم. مولوی از ساده ترین جلوه های زندگی و مظاهر بی مانند عالم طبیعت از جمله کوه، نفیس ترین و ناشنیده ترین درس ها را به ما می آموزد و به دنیای کهنه و غم زدهی درون ما، جامهای از طراوت و تازگی می بخشد.
با توجه به اهمیتی که کوه در تصویرگری های شاعرانه و بیان عواطف و احساسات مولانا دارد که این خود حاکی از بازتاب افکـار متعالی و روح بزرگ اوست، در این مقالـه کوشیده ایم تا نقش کـوه و
معانی نمادین آن را در بیان عواطف عاشقانه و عارفانه مولانا تحلیل کنیم و از این رهگذر با خلاقیت شاعرانه و شیوهی بیان عواطف و احساسات او در بیان مضامین والای عرفانی آشنا شویم.
این تحقیق به روش توصیفی و شیوهی تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج تحقیق، نشان دهندهی تعلّق خاطر و توجّه روح بزرگ مولانا به مظاهر بخشندگی، عظمت و بزرگی و پایداری است. کوه علاوه بر هیبت و صلابتی که دارد، الهام بخش یک درس اخلاقی نیز هست و آن درس هم صدایی در عین رازداری و پناه دهندگی است که مولانا به آن توجّه خاصّی داشته است.
جستجو، عنصر ثابتِ بُن مایة اصلی داستان دقوقی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی و آوردن حکایات، تمثیلات و به طور کلّی طرح «قصّه در قصّه» از ویژگی-های ساختار روایی مثنوی است. از میان داستان های مثنوی، داستان نمادین دقوقی، چیره دستی مولانا را در داستان پردازی نمایان می سازد. این داستان، قصّه ای است حادثه پردازانه که در آن شخصیّت اصلی با وقایع شگفت آوری که سال ها در آرزوی تحقّق آنها بوده، به تصویر کشیده شده است. هدف مقالة حاضر بررسی داستان دقوقی برحسب مؤلّفه های روایت شناختی با تکیه بر عنصر بُن مایه ثابت است، مسألة اصلی آن تبیین بُن مایه های ثابت این داستان برحسب مؤلّفه های روایت شناختی است که به روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. پراپ عنصر ثابت و عنصر متغیّر را واحدهای کمینة گزاره روایی معرّفی می کند. بُن مایه هایی که موقعیّت را تغییر می دهند، «بُن مایه های پویا» و بُن مایه هایی که تغییری در آن پدید نمی-آورند، «بُن مایه های ایستا» خوانده می شوند. نتیجة این بررسی نشان می دهد که «جستجو» و «دعا» عنصر ثابت بُن مایة اصلی و موتیف های تکرار شوندةاین داستان هستند که تصاویر خیالی و داستان پردازی در لایه هایی از آن و جنبه های فیزیکی در سطوح دیگر این روایت آشکار می شود.
تداخل درونی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تداخل سطوح روایی» به دو بخش کلی تقسیم می شود: حرکت از سطوح فراداستانی به سطوح فروداستانی و حرکت از سطوح فروداستانی به سطوح فراداستانی. در این جُستار انواع حالت ها و مُدل های نوع اول را با عنوان «تداخل درونی» در مثنوی- به مثابة متنی شاخص در ادب فارسی که بیشترین نمود تداخل سطوح روایی را می توان در آن جست و جو کرد- بررسی می کنیم.
مفهوم شناسی ایمان و پیوند آن با تجربه دینی در اندیشه مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان از مراتب معرفتی بشر است که برای کمال بخشی به آن، افزون بر نیاز به تقویت پاره ای عوامل، شناخت و جلوگیری از برخی موانع نیز ضروری است. عرفا در پرتو جهان بینی اسلامی و ژرفای تأمّلات درونی خویش، نگاه خاصی به این پدیده دارند. ازمنظر عرفا ایمان، تصدیقی است که در ساحت معرفتی، عاطفی و تجربی انسان نمود پیدا می کند و همین موجب شده که در باور ایشان عواطف و تجربه دارای جایگاه رفیعی در دین و ایمان ورزی باشد. مولوی یکی از شاخص ترین عارفان تجربت اندیش در حوزه تفکّر اسلامی و عرفانی است که در آثار وی؛ از جمله مثنوی که اثری تعلیمی و مشحون از معارف اسلامی و آیات و روایات و افکار عرفانی و عواطف انسانی است، از ماهیت ایمان و ارتباط آن تجربه دینی سخن رفته است. مولانا به اقتضای کلام از زاویه های مختلف، به بررسی مفهوم ایمان پرداخته و استنباط های خاص خود را دارد؛ از جمله اینکه ایمان امری تشکیکی و دارای مراتب متفاوت است و ایمان تنها ظاهری و لفظی نیست؛ بلکه این ایمان تحقیقی و باطنی است که دارای ارزش می باشد. این مقاله برآن است تا با مفهوم شناسی ایمان در سه حوزه معرفتی،عاطفی وعملی ارتباط ایمان با تجربه دینی را از نگاه مولوی بررسی نماید.
بررسی عناصر داستانی در حکایات «جانور محور» مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی به سبب ساختار داستانی اش، همواره مورد توجه بوده است. شاید شخصیت پردازی های مبتنی بر عناصر داستانی، این اثر بی بدیل عرفانی را به یک شاهکار ادبی تبدیل کرده است؛ چراکه پرداختن به نقش آفرینی پدیده های غیر انسانی، خصوصاً شخصیت های جانوری و شناسایی کارکردهای مثبت یا منفی و رمز گشایی از آن ها، به ما در درک مفاهیم پیچیدة مثنوی کمک شایانی می کند. بنابراین داستان های مثنوی فقط وسیله ای در خدمت تفهیم و شرح مفاهیم انتزاعی و عرفانی یا اخلاقی نیستند، بلکه این داستان ها با ساختار ویژة مبتنی بر عناصر داستانی حیطه های «معرفت شناسی»، « انسان شناسی»، و «هستی شناسی» را نیز دربر دارند.
در این مقاله، سعی شده است به تحلیل و بررسی داستان ها ی مبتنی بر شخصیت های جانوری در مثنوی، مطابق با معیارهای منتقدان ادبی معاصر دربارة عناصر داستانی، پرداخته شود تا معلوم شود که مولوی، با وجود فاصلة زمانی بسیار با عصر ما، به رعایت و کاربست بسیاری از عناصر داستانی مثل شخصیت پردازی، طرح (پیرنگ)، نوع داستان، گفت وگو، درون مایه، و شیوة روایت پای بند بوده است.
مثال و خیال در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی یکی از برجسته ترین عارفان اهل حکمت در تاریخ تفکر فارسی است و همین امر سبب شده است تا اثر ارزنده او مثنوی، سرشار از مفاهیم عرفانی- حکمی باشد. از جمله این مفاهیم، مفهوم عالم مثال است که تاکنون اهل حکمت بیشتر در آن تأمل کردهاند و کمتر مورد توجه اهل عرفان و ادبیات قرار داشته است. در این پژوهش سعی شده است مفهوم عالم مثال و حس مرتبط با آن یعنی قوه خیال و رابطه بین آن دو در مثنوی مولوی بررسی و تحلیل شود. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از نظر مولوی، عالم مثال و نیروی خیال، مفاهیمی هستیشناسانه و معرفتشناسانه هستند که تأمل در آنها چگونگی رابطه انسان با جهان و عالم ماورای ماده و نحوه دریافت های عرفانی و شهودی عارفان و حتی شاعران عارف را تبیین می کند.