مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
تزوتان تودوروف
حوزه های تخصصی:
در پی رواج نظریات ساختار گرایانه، روایت به عنوان ساختار تلقی شد و هر یک از نظریه پردازان تلاش کردند اجزای تشکیل دهنده ساختار روایی را دریابند و الگوی پایه ای برای آن ارائه کنند؛ از جمله این نظریه پردازان تزوتان تودوروف است.
روایت شناسی مقامات حمیدی بر اساس الگویی که تودوروف مطرح می کند، نشان می دهد مقامه ها از ساختار روایی واحدی پیروی کرده است. ساختار روایی هر مقامه بر مبنای سه پی رفت پایه استوار است که با نظم یکسانی در پی هم قرار می گیرد. علاوه بر سه پی رفت در %60 مقامه ها دو پی رفت فرعی دیگر به دلایلی مثل مقدمه چینی برای مطرح شدن بعدی، بیان علت رخدادی و یا به عنوان جفت متقابل پی رفت پایه حضور دارد. شیوه غالب پی رفتها زنجیره سازی و در یک مورد درونه گیری است. نظر به اینکه در تمام مقامه ها راوی به سفر می رود در موقعیت مناظره / موعظه قرار می گیرد و سرانجام مطالبی را می آموزد. عناصر دستور پایه مقامات سفر - مناظره / موعظه - آموختن است که در حدیث نبوی اطلبوا العلم ولو بالصین ریشه دارد.
بررسی وجوه روایتی در حکایت های مرزبان نامه بر اساس نظریه تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وجوه روایتی در حکایت های مرزبان نامه بر اساس نظریه تزوتان تودوروف می پردازد. بر این اساس، وجوه اخباری، خواستی و فرضی و زیر مجموعه آن ها چون وجوه الزامی، تمنّایی، شرطی و پیش بین، در این اثر بررسی می گردد. شناسایی نوع روابط میان شخصیت ها، کشف ساختار نهایی داستان ها بر اساس بسامد وجوه روایتی و شناخت عوامل بنیادینِ شکل گیری و حرکت منطقی داستان های مرزبان نامه، از اهداف این پژوهش به حساب می آیند. براساس پژوهش حاضر، روابط شخصیت ها در داستان های مرزبان نامه بر مبنای روش منطقی و استوار بر کنش مثبت و خردمندانه است. بنابراین شخصیت ها از کنش منفی و توسل به فریبکاری جـهت تحـقّق خواسته های خویش، کم تر سـود می جویند. وجه الزامی و شرطی از کمترین بسامد و وجه تمنایی و پیش بین از بیشترین بسامد برخوردار می باشند. تقابل وجه تمنایی با وجه الزامی، شالوده شکل گیری و حرکت منطقی بسیاری از داستان ها محسوب می شود.
پی رفت ها، رابطه ها، کارکردها در داستان کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش داستان کوتاه فارسی را از دیدگاه نظریة روایت شناسی تزوتان تودوروف مطالعه کرده است. فرضیة جستار حاضر مبنی بر امکان وجود انواع گوناگونی از روابط میان پی رفت هاست. تصور می شود هر نوع رابطه ای که میان پی رفت ها برقرار شود کارکرد یا کارکردهایی داشته باشد. جهت بررسی این دو فرضیه هفت مجموعه داستان کوتاه فارسی از نویسندگان برجسته برگزیده شد. این مجموعه ها از یکی بود و یکی نبود جمالزاده به عنوان سرآغاز این ژانر در ادبیات فارسی تا غریبه ها اثر احمد محمود دوره ای پنجاه ساله را در برمی گیرد و جمعاً شامل شصت وسه داستان کوتاه است. در بخش اصلی مقاله مجموعه داستان های گزینش شده به شیوة استنتاجی تحلیل و بررسی شد. درنهایت، با به اثبات رسیدن فرضیه ها این نتیجه به دست آمد که میان پی رفت های روایات داستانی انواع گوناگونی از روابط مانند رابطة تقابلی، رابطة خاطره ای، رابطة پرسش و پاسخی و... وجود دارد که هریک کارکردهایی نظیر پیش آگاهی، برجسته سازی مضمون داستان، شرکت دادن نمایشی خواننده در خلق داستان، ایجاد حالت تعلیق و... دارد.
نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختارگرایی به متون ادبی، از منظرهای متعددی صورت پذیرفته است. یکی از این منظرها مطالعه روایی است. از میان ساختارگرایان روایت شناس، تزوتان تودوروف یکی از کامل ترین الگوها را برای مطالعه متون روایی به دست می دهد که شامل سه نمود معنایی، کلامی و نحوی است. این مقاله به بررسی نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار، از دیدگاه تودوروف می پردازد. در این پژوهش، تنها روایت کلان مصیبت نامه مطالعه شده است. حاصل پژوهش آنکه مصیبت نامه را می توان در یک پی رفت پایه و چهل ودو پی رفت فرعی مطالعه کرد که از راه زنجیره سازی به یکدیگر متصل و همگی در اپیزود سومِ (اپیزود گذارِ) پی رفت پایه درونه گیری شده اند. زنجیره سازی پی رفت ها، مراتب چهل گانه را از نظر روایی در طول یکدیگر قرار داده و این سفر چهل مرحله ای را در دل تحول بزرگ سالک به صورت درونه گیری قرار داده است.
بررسی ساختار روایت در حکایت های بهارستان جامی براساس بوطیقای ساختارگرای تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهارستان جامی در میان آثاری که به تقلید از گلستان سعدی نوشته شده، مقامی شامخ دارد. وجود نمود های کلامی برجسته در روایت های جامی، این ظرفیت را ایجاد کرده که بتوان حکایت های آن را با آرای ساختار گرایانی چون تزوتان تودوروف در حوزه روایت بررسی کرد تا معلوم شود که آیا حکایت های بهارستان ساختار روایی مناسبی دارند؟ و چه میزان از حکایت های آن با آرای تودوروف مطابقت دارد؟
تودوروف برای روایت ها سه نمود قایل است: نمود معنایی، نمود کلامی و نمود نحوی. بیشتر حکایت های بهارستان، به سبب وجود پی رفت سُست و ساختاری ضعیف، به گونه ای است که تطبیق و بررسی سایر تئوری های تحلیل متن ادبی در آنها، زیاد چشمگیر و قابل ملاحظه نیست. در حالی که در حیطه نمود کلامی، خصوصاً چهار مولّفه: وجه، زمان، دید و لحن، به شکل معناداری با نظریّه تودوروف در حیطه روایت قابل تفسیر است.
بررسی وجوه روایتی پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی و روایت های مشابه بر پایه الگوی تزوتان تودوروف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی وجوه روایتی پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی و روایت های مشابه بر پایه الگوی تزوتان تودوروف چکیده روایت شاه و کنیزک، عطف توجه به مولفه های درون ساختاری و نظام فکری مولوی، بنیادی ترین روایت مثنوی محسوب می شود. بی تردید، مولوی این روایت را از روایت های مشابه دیگر در ادب فارسی از جمله روایت فردوس الحکمه، نظامی عروضی در چهار مقاله، عطار در مصیبت نامه و نظامی گنجه ای در اقبال نامه اقتباس کرده و با دخل و تصرف های منحصر به فرد خود، با بن مایه ای کاملا عرفانی، به شیوه ای بسیار نظام مند، گیرا و مؤثر بازتولید کرده است. در این پژوهش سعی شده است وجوه روایتی این حکایت ها بر پایه ی نظریه تزوتان تودوروف بررسی گردد تا از این رهگذر، مولفه های درون ساختاری حکایت ها که موجب گسترش و حرکت منطقی داستان ها می شوند، نشان داده شوند و بدینوسیله عوامل بنیادین شکل گیری داستان ها مشخص گردند و در نهایت آشکار شود که بسامد هر یک از وجوه روایتی در داستان ها به چه میزان است که این مهم خود ساختار نهایی حکایت را نشان خواهد داد. کلیدواژه ها: روایت، روایت شناسی، وجوه روایتی، تزوتان تودوروف، مثنوی، شاه و کنیزک.
واکاوی الگوهای ساختار رواییِ مقامات حریری براساس نظریه تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامات حریری ازجمله کتاب های روایی و داستانی است که مشتمل بر پنجاه مقامه است و ابوالقاسم حریری، بین سال های 495 تا 504 هجری قمری، آن را به زبان عربی نگاشته است. حکایت های مقامات حریری دارای الگوهای تکرارشونده روایی است. یک پی رنگ یا الگوی واحد، زیربنای تمامی این حکایت هاست و بقیه الگوها براساس آن ساخته می شوند. تودوروف یکی از روایت شناسان ساختارگراست که تلاش می کند دستور زبانی برای تمام روایت ها بنویسد. او مقولات و فعل ها و صفت ها را در نظام ساده نمادهایی کدگذاری کرده که می توان شکل واره هر داستان را با استفاده از آن بازتولید کرد. مطابق الگوی واحدی که در مقامات وجود دارد، ویژگی ها و افعال و شخصیت ها یا صفات می توانند جانشین یکدیگر شوند و ساختار پایه ایِ واحدی را با روساختی متفاوت در داستان های گوناگون ادامه دهند. براین اساس می توان با برجسته کردن کنش یا ویژگی خاص در پی رفت های حکایت ها، به تحلیل ساختاری پرداخت. در این مقاله نشان داده می شود که چگونه ساختار زیربناییِ حکایات در مقامات حریری، به واسطه دستور روایی داستان و با استفاده از چارچوب گزاره های تزوتان تودوروف، قابل تطبیق و تحلیل و ارزیابی است.
بررسی تطبیقی بن مایه های اتهام و تبرئه در روایت های مشابه جهان بر اساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
297 - 324
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی تطبیقی دانشی است که با کمک آن می توان روایت های مختلف را، از سراسر جهان با زبان و فرهنگ و جزئیات مختلف، با یکدیگر تطبیق و مقایسه کرد و نقاط شباهت و اختلاف آن ها را برکاوید. در این جستار، پژوهنده می کوشد با استفاده از نظریه روایت شناسی تطبیقی تزوتان تودوروف، شش روایت متفاوت با بن مایه اصلی اتهام و تبرئه را از نقاط مختلف سراسر جهان با یکدیگر مقایسه کند. نویسنده بر آن است که به این پرسش پاسخ دهد که آیا این روایت ها از نظر منطق روایی و دستور زبان روایت با یکدیگر مشابه اند یا خیر. این شش روایت عبارتند از: تنس و فیلونوم، کریستیانو و گادلیندا، هرولف کراکا، یوسف و زلیخا، یین کیائو و سوتاکی، شاهزاده و کنیزک. درنهایت یافته های تحقیق این فرض را تقویت می کند که این شش روایت به رغم تفاوت های ظاهری و جزئی، دارای دستور زبانی مشترک و یکسان هستند و با یکدیگر شباهت دارند. همچنین ویژگی های این روایت ها با توجه به نوع گزاره های آنان مشخص می شود.
معمای ریاضی وار داستانی از تاریخ هرودوت (با تکیه بر نظریه تزوتان تودوروف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 102
حوزه های تخصصی:
داستان کارآگاهی تاریخچه ای پرفراز و نشیب دارد، به طوری که هر یک از فولکلورهای قومی، قصه های کارآگاهی خاص خود را دارند، اما نکته ظریفی که ما را به انجام این پژوهش برانگیخت استناد به اشاره جان اسکاز مبنی بر وجود اولین رمان پلیسی جهان، معروف به «معمای اتاق دربسته» در تاریخ هرودوت بود. در این پژوهش، نظریه تزوتان تودوروف را پایه نظری پژوهش در نظر گرفتیم و در گام بعدی برای اثبات ادعایمان ارتباط ساختاری و طرح مشابه در داستان «پادشاه رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت را با نمونه ای از داستان پلیسی معاصر نوشته ادگار آلن پو در مقام مقایسه قرار دادیم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه داستان «رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت بنا بر نظر «جان -اسکاز» اولین «معمای اتاق دربسته جهان» معرفی شده، از نظر ساختاری کاملاً با نظریه تزوتان تودوروف همپوشانی دارد. همچنین در دستور زبان روایی ژانر پلیسی، چهار فعل روایتی وجود دارد که اساس تعلیق روایت را تشکیل می دهد.
تحلیل نمود نحویِ روایت در خسرو و شیرینِ نظامی، مجنون و لیلیِ دهلوی و نل و دمنِ فیضی براساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نمود نحوی در روایت شناسی ساختارگرا بویژه در نظریه تودوروف جایگاهی ویژه دارد. در نمود نحوی، پی ریزیِ کوچک ترین واحدِ روایی یعنی: گزاره و انواع آن، پی رفت(سطح بالاتر از گزاره) و متن(نحوه ترکیب پی رفت ها) مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از این الگویِ نحوی، ساختار روایت های خسرو و شیرین، مجنون و لیلی نل و دمن مورد بررسی قرارگیرد.بررسی سطوح مختلف نحوِ روایت؛ از گزاره تا متن نشان می دهد که ارتباط مستقیمی بین نحو روایت و چگونگی ارائه روایت وجود دارد؛ غلبه گزاره های وصفی، ایستایی و بسامد گزاره های فعلی، کنش و پویایی رویدادها و شخصیت ها را منعکس می کنند. در تمامی روایت های مورد بررسی در این پژوهش یک کلان پی رفت متشکل از سه گزاره ایستا و دو گزاره پویا وجود دارد که گزاره چهارم آن، تمامی پی رفت های بعد از خود را به شکل درونه ای در خود جای داده است. درواقع تمامی حوادث و رویدادها و گزاره های این پی رفت ها در نقش نیرویی که تلاش دارد با کنش خود تعادل را به ساحت داستان بازگرداند عمل می کنند. مطالعه ساختار پی رفت های تشکیل دهنده متنِ روایت ها نشان می دهد که در بیشترِ موارد، پی رفت ها به گونه زنجیره ای با هم ترکیب شده اند وحالت های ترکیبیِ تناوبی و درونه ای بسامد کمتری دارند. با توجّه به تأثیر مستقیمِ تعداد پی رفت های هر روایت بر ساختار آن، روایتی که نظامی از خسرو و شیرین ارائه داده است به علّت تعداد بیشترِ پی رفت های تشکیل دهنده آن و در نتیجه تعداد بیشترِ کنش هایی که اتّفاق می افتد، پیرنگی به مراتب قوی تر و جذابیت بیشتری نسبت به سایر روایت های مورد بررسی برای مخاطب ایجاد کرده است.
قابلیت های تصویری داستان گور و گهواره اثر غلامحسین ساعدی در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
637 - 649
حوزه های تخصصی:
مجموعه گور و گهواره از مجموعه داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی است که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده و در سه قطعه کوتاه که عبارت اند از: زنبورک خانه، سایه به سایه و آشغال دونی به نگارش درآمده است. در داستان های این مجموعه پنهانی ترین رفتارها و ناگفتنی ترین سلوک و مادی انسان با قلم و نثری چندان آبرومندانه، بیان می شود. شخصیت های این داستان ها، آدم های اسیر در چنگال فقر و فساد و فلاکت و محدود در خوشی های جنسی اند. ساعدی که خود به طبقات و اقشار پایین جامعه تعلق دارد و شاهد مهاجرت فوج فوج دهقانان و بیکاران روستا به شهر و سکونت در حلبی آبادهاست، در این مجموعه بر آن است تا با بازنمایی خطرات کمین کرده در سر راه این مهاجرت های افسارگسیخته، بتواند مانعی ایجاد کند و دست کم اینکه هشداری بدهد. در ادامه به بررسی ساختاری یا ریخت شناسی داستان های این مجموعه براساس نظریه روایت شناسی تزوتان تودوروف پرداخته می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس داده یابی کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در بررسی تحلیل ساختاری داستان های غلامحسین ساعدی معمولاً فضای داستان ترس و واهمه، افراد اسیر در فقر و فلاکت قرار گرفته اند که در نهایت به تعادلی می رسند.اهداف پژوهش:بررسی قابلیت انطباق نظریات جامعه شناسی با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی.بررسی قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران.سؤالات پژوهش:نظریات جامعه شناسی چه میزان با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی در عرصه تولید ادبی ایران قابلیت انطباق دارد؟قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران چگونه است؟