مطالب مرتبط با کلیدواژه

غزلیات حافظ


۲۱.

تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ، مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزلیات حافظ تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی فرکلاف هلیدی فرانقش بینافردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۴۸
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمارمی رود و به تجزیه و تحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را بررسی می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی-نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، توجیهات و دلایل لازم را از لایه های زیرین کلام او بیرون می کشد و به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملِ ایفای فرانقش بینافردی در زبان حافظ، نشاندار و گفتمان مدارند؛ عمل ایدئولوژیک انجام می دهند و مؤلفه گفتمان شناختی به شمارمی آیند. تفسیر و تبیین این مؤلفه های معنایی بیان می کند جهان بینی، ایدئولوژی، روابط قدرت و ابزارهای معرفت شناختی، از عوامل اصلی مؤثر در تولید و درک گفتمان عرفانی حافظ است. دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او، با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّامی سازد.
۲۲.

واکاوی غزلیات ایهام آمیز حافظ در طرح مسائل انتقادی

کلیدواژه‌ها: غزلیات حافظ بدیع معنوی ایهام سیاست ریا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۵۹
در جوامع استبدادی و حکومت های اقتدارگرا، ایهام بهترین شیوه برای بیان دردهای اجتماعی و مجرای فریاد اعتراض آمیز و البتّه محتاطانه است؛ به این معنی که شرایط نامناسب اجتماعی و فضای خفقان آمیز سرزمین ها، هنرمند را به سوی پوشیده گویی و بیان اعتقادات در لفافه آرایه ادبی ایهام سوق می دهد: بیانی غیر مستقیم و تأثیرگذار که آگاهی مخاطبان را در پی دارد و به نوعی می توان آن را شگرد مبارزه قلمی نویسنده یا شاعر علیه حاکمان جور و مردم ظاهرفریب و ریاکار به شمار آورد. در قرون هفتم و هشتم هجری قمری که یکی از سیاه ترین دوره های تاریخ ایران است سرزمین ما گرفتار یورش قوم مغول و سلطه آنان شد. استبداد حاکمان در طول این دو قرن، خفقان سنگین اجتماعی را در پی داشت؛ چنان که بر شعر فارسی و به ویژه قالب غزل، بسیار تأثیرگذار بوده است و موجب درون گرایی شاعران سبک عراقی شده است. در پژوهش حاضر که به بررسی صنعت ادبی ایهام و رابطه آن با مسائل انتقادی در غزل های حافظ می پردازد داده ها از طریق سندکاوی جمع آوری و به شیوه کیفی توصیف شده است. برآیند این تحقیق نشان می دهد که کاربست ایهام به قصد انتقاد از عملکرد پادشاهان ستمگر و صوفیان و زاهدان ریاکار در دیوان خواجه، خصیصه سبکی شاعر است و در میان انواع ایهام، بسامد ایهام تناسب و ایهام مجرّد بیش از گونه های دیگر آن است.
۲۳.

تحلیل غزلیات حافظ براساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی (مکتب فرانکفورت)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختار اجتماع ساختار شعر غزلیات حافظ نظریه زیبایی شناسی انتقادی نظم مستقر نگرش سلبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۰
شمس الدین محمد حافظ شیرازی ازجمله معدود شاعران ایرانی است که با فراتربردن خود به مثابه حلقه ای از حلقه های جبر اجتماعیِ قرن هشتم ﻫ.ق.، بر فراز جریان ها ی اجتماعی زمان ایستاد. حافظ با خروج از نظم به بندکشاننده قرن هشت به نقد ساختار اجتماعی در حوزه ساختار شعر پرداخته است. نخست، نظریه زیبایی شناسی انتقادی را که یکی از دستاوردهای مکتب فرانکفورت آلمان در قرن بیستم م. است مختصر و کوتاه معرفی کرده ایم، آنگاه کوشیده ایم شعر حافظ را در حوزه های احساس و عاطفه ، صورخیال، زبان و قالب شعری متناسب با معیارهای نظریه فوق بررسی کنیم. نشان داده شده است که حافظ کوشید عموماً با نگرشی «سلبی» و گاه «ایجابی» در حوزه احساسات و عواطف که انگیزه های وی در شکل گیری اندیشه های شعر اوست، «نظم مستقر» را بازخواست کند. دستاورد پژوهش ناظر بر این است خواجه با برجسته کردن برخی اندیشه ها، ضمن نقد الگوهای ایستای اجتماعی- هنری، جداسری خود را نسبت به مناسبات حاکم نشان داده است. حافظ با انتخاب زبان رندانه و صورخیالی ویژه با کنارنهادن پرده از چهره به ظاهر آرام روابط اجتماعی، تناقض ها و ناسازگاری های آن را نمایانده است. نقد حافظ در ابعاد مختلف شعر گویای حضور نفس گیر او در جامعه ای بود که به شیوه های مختلف می خواست خلاقیت های انسان را به بند بکشاند و آزادی های او را  سلب کند.  
۲۴.

«من» غنایی و حماسی (مورد پژوهانه دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۰۹
شاخصه های سبکی ادبیات ملل در گونه های مختلف ادبی با زیرساخت های ویژه، پیکره های اصلی فرهنگ و ادبیات آ ن ها را بازتاب می دهد. در این میان،گونه های غنایی و حماسی در کنار دیگر انواع، جایگاهی خاص برای بازتاب احساسات و افکار نویسنده باز نگه داشته است.از آن جا که پدیدآورندگان این گونه از متن نوشته ها و حساسیت حضور نشست مؤلفان آن ها را در متن نمی توان انکار کرد، بررسی جایگاه مؤلف و تاثیر زاویه نشست او در متن می تواند نقطه های مبهم نوشته ها را آشکارکند. «من غنایی» یا ابراز شخصیت عاطفی نویسنده در متون غنا، بازنمودی از رمزواره هایی بی بدیل نگاه درونی مؤلف به موضوعات مختلف اطراف را به نمایش می گذارد. زیرساخت های «من فردی و عاشقانه»، «من اجتماعی»، «من اخلاقی» و ... هرکدام الگوبندی ذهن نویسنده را به مخاطب اعلام می کند و با روش غیرارادی، ذهنیت مؤلف را در جهت اقناع خواننده هدایت می کند. در متن های حماسی، مؤلف و حضور «من فردی» و «خویشتن شاعرانه» او هر چند به ظاهر چشمگیر نمی نمایاند، اما در ساخت های زیرین روایت پهلوانی و تاریخی متن، نقب زدن نویسنده به احساسات و هنجارهای درونی خویش را به صورت ارادی می توان دید. به گونه ای که اندیشه برترمنشانه و «من»گرایانه پهلوانان، جبهه گیری های ایشان در مقابله با قطب پلیدی ها و ناهنجاری ها، نازش به افتخارات ملی و نژادی در مقابل بیگانگان و... اعتبار اندیشه های ناسیونالیستی یک حماسه سرا را در پیوند با عواطف درونی او نشان می دهد. از آن جا که «شاهنامه» فردوسی و «دیوان حافظ» شیرازی، نمونه بکمال دو نوع گونه حماسی و غنایی ما محسوب می شوند، محقق سنجش حضور«من شاعرانه» با بازنمود «من ارادی» حماسی را به گونه مقایسه ای در این دو نشان داده است.
۲۵.

تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: غزلیات حافظ تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی فرکلاف هلیدی فرانقش اندیشگانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۲۲۹
پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه لایه ای نورمن فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و تحلیل می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب نظریه نقش گرای نظام مند مایکل هلیدی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، ویژگی های عرفانی شاخص در زبان حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی، اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی- اجتماعی زمانه اوست. دستاورد پژوهش، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و دریافت گفتمان عرفانی او، با استفاده از ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی نوین، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّا می سازد.
۲۶.

پیوستگی معنایی ابیات غزلی از حافظ بر بنیاد تحلیل روانکاوانه با رویکرد به عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزلیات حافظ پیوستگی معنایی ابیات آنیما پیرفرزانه تفرد خودشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۲ تعداد دانلود : ۴۱۵
اگر به شخصیت های دیوان حافظ از حوزه روانشناسی نگریسته شود، حضور کهن الگوها به ویژه «آنیما» در آن ها دیده می شود. در ابتدای غزل هایی که آنیما نمود دارد معشوق معمولاً زمینی و غزل عاشقانه است و به ابیات پایانی که نزدیک می شویم، حس روحانی و معنوی بر ابیات غالب می شود و معشوق جلوه های آسمانی پیدامی کند. غزل شماره 26 با مطلع (زلف آشفته وخوی کرده و خندان لب و مست  ....) نیز چنین خصوصیتی دارد. اختلافات و تناقضات در ابیات این غزل برای مفسران مسئله چالش برانگیزی است و باعث سردرگمی در تفسیر اشعار شده و در نهایت شعر را دوگانه و ابیات را مستقل فرض می کنند. درحالی که علت این نوسانات و تحولات در تبدیل کهن الگو آنیما به کهن الگوی پیر فرزانه و همچنین خودشناسی و تفرد شاعر است و کل غزل فرآیند این گذار را روایت می کند. استفاده از تفسیر روانشناسی تحلیلی در غزل مورد بحث دریچه ای به دیدگاه مفسر بازمی کند و او را مجهز می کند فراتر از تفاسیر سنتی با دیدی عمیق تر به اشعار شاعر بنگرد و ارتباط بنیادی و مستحکم در محور عمودی کلام که در زیر غباری از پیش داوری های خودآگاه ذهن پوشیده شده را دریابد، ضمن آنکه این نگرش درونی محمل مناسبی برای برداشت های عرفانی از غزل مورد بحث حافظ نیز هست.
۲۷.

تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ با تکیه بر فرانقش متنی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل انتقادی گفتمان غزلیات حافظ گفتمان عرفانی فرانقش متنی فرکلاف هلیدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۲۲۸
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه ی زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمار می رود و به تجزیه وتحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. در پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، به تحلیل معناشناختی زبان عرفانی حافظ پرداخته می شود. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش متنی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آن ها پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های عرفانی شاخص در زبان عرفانی حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه ی مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده ی دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی-اجتماعی زمانه ی اوست. دستاورد تحقیق، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن مبرّا می کند.  
۲۸.

مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی در غزلیّات حافظ بر پایه روان شناسی مثبت نگر سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی مثبت نگر سلیگمن غزلیات حافظ نظریه بهزیستی شادی و عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۱۳
نظریّه بهزیستی سلیگمن ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاوردی برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلت عدالت طلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانه روی و بیست وچهار توانمندی، زیربنای آن را تشکیل می دهند. هدف از پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی سلیگمن در غزلیّات حافظ می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روان شناسی مثبت نگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید به آینده و کسب شادی در زمان حال به منظور پرورش انسان توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی هم معنا است. در این راستا معیار ذهنی حافظ نسبت به جهان و روزگار، پیامی جز شادی و درمانی جز عشق برای بشر نمی شناسد و همین امر پیام او را فرا زمانی و فرا مکانی کرده است. وی شادی و عشق را همواره نجات بخش بشر می داند که در روزگار بلا راهگشاست. از آنجایی که غزلیّات حافظ، عرصه نمودِ عناصر نظریه بهزیستی است که در این پژوهشِ میان رشته ای بدان پرداخته شده است، موجب توجه بر اندیشه های سازگاری حافظ و سلیگمن در مقوله شادی، شکوفایی و ضرورت هایِ تلاش انسان برای دستیابی به کمال، می شود.
۲۹.

تحلیل و شناسایی روش های پیونددهنده ابیات در غزلیات حافظ بر اساس نظریات حافظ پژوهان قرن اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزلیات حافظ دیدگاه های حافظ پژوهان استقلال ابیات پیوستگی معنایی ابیات روش های پیوند دهنده ابیات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۲۱۷
در خصوص «ارتباط» یا «عدم ارتباط» ابیات غزل های حافظ دو نظریه غالب و متضاد وجود دارد «استقلال ابیات» و «پیوستگی معنایی ابیات» با توجه به انتقاد معروف شاه شجاع به عدم پیوستگی غزل حافظ معلوم می گردد هردو نظریه در روزگار خواجه مطرح بوده و در عصر ما این نظریات مرکز توجه حافظ شناسان قرار گرفته است. نظریه پیوستگی ابیات غزل های حافظ تحت عنوان «توالی منطقی ابیات» در مقابل نظریه «استقلال ابیات» است که با تشبیه غزلیات حافظ به سوره های قرآن تعبیر «پاشان» را نیز دارد این گروه دلایل زیادی در رد «توالی منطقی ابیات» ارائه داد، در قرن اخیر حافظ پژوهان بسیاری به نفع «پیوستگی معنایی ابیات» نظریاتی ارائه دادند منتها شیوه ای که هرکدام برای پیوند ابیات حافظ مطرح کردند متفاوت و گاه در تضاد با نظریات دیگر بود. در این پژوهش تلاش شده است ضمن معرفی و بررسی دیدگاه های حافظ پژوهان در این زمینه، روش های آنان را جهت اتصال ابیات شاعر، شناسایی و تحلیل کند چراکه اعتقاد و التزام به «پیوستگی معنایی ابیات» موجب درک بهتر و شناخت عمیق تر شعر حافظ خواهد شد. جامعه آماری این پژوهش آثار حافظ پژوهان قرن اخیر است که در مورد پیوستگی معنایی ابیات غزل های حافظ صاحب نظرند یا روشی جهت اتصال ابیات حافظ ارائه داده اند. حجم نمونه نیز کلیه کتاب ها،  مقالات و منابعی است که در این تحقیق به آن ها ارجاع شده است و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و چارچوب نظری، دیدگاه ها و تحلیل هایی است که به پیوستگی معنایی ابیات حافظ معتقد هستند.
۳۰.

بازنمایی بن مایۀ آیینه در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بن مایه آیینه غزلیات حافظ دل عارف جام می

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۱۸۴
از جمله واژگان نمادین، برجسته و مضمون ساز در شعر فارسی، بن مایۀ آیینه است. توجه به آیینه با ویژگی های ظاهری و نمادین برخاسته از آن، کیفیت و چگونگی پیدایش این تصاویر و پیوند آن ها با برخی از گفتمان های معرفتی و اجتماعی هر دوره، همواره موردنظر شاعران، به خصوص سخن سرایان سبک عراقی، قرار گرفته است. هدف مقالۀ حاضر، تبیین بن مایۀ آیینه و تحلیل پیوندهای معنای آن با دل و درون صافی شخص، چهرۀ معشوق و دیگر مصادیق آن ناظر به کارکردهای ظاهری، سمبلیک و اجتماعی آن در غزلیات حافظ است که از ر هاورد واکاوی آیینه به عنوان نشانه ای معناآفرین و سپس به عنوان تصویری تکرا ر شونده و روایی (بن مایه) بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در غزلیات حافظ، از میان کار کردهای آیینه، بیشترین بسامد در ارتباط با دل سالک است و شاعر ضمن پیروی از گفتمان، تصاویر و مفاهیم مربوط به بن مایۀ آیینه در سبک عراقی، خلاقیت های فرمی و معنایی، تصاویر و شگردهای بلاغی بدیع و حتی گفتمان های اجتماعی را بر آن افزوده است.
۳۱.

معنای کهن آزاد، آزادی و نقش آن در ترکیبات وصفی متون کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آزادگان آزادوار آزادی غزلیات حافظ سوسن آزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۹۶
با توجه به کثرت کاربردِ «آزاد» در معنی رهایی و عدم تعلق، محققان در گزارش یا تصحیح متون پیشین، وقتی به تعبیر «آزاد» یا گونه های دیگر آن نظیر «آزاده» و «آزادی» به صورت مطلق یا در ترکیباتی چون «سرو آزاد»، «سوسن آزاد» و «آزادمرد» برخورده اند، از معنی اصلی واژه غفلت کرده اند. بررسی کتابخانه ای کاربرد تعابیر آزاد، آزاده، آزادی و آزادگان در متون کهن نشان می دهد این واژه ها، غیر از معنی رهایی و عدم تعلق، به معانی دیگر نظیر بی عیب، یک رنگ، سفید، سالم و بی نقص نیز به کار رفته است؛ بنابراین، وصف آزاده و آزادگی برای ستایش مردم و نامورشدن ایرانیان به آزادگان، مبتنی بر همین مفاهیم بوده است. وصف آزادگی برای ستایش خوبی، چندان کاربرد داشت که آزادی کردن به جای ستودن و شکرکردن نیز به کار می رفت.    
۳۲.

بررسی غزلیات حافظ بر اساس نظریه کارکردهای ارتباطی یاکوبسن

کلیدواژه‌ها: غزلیات حافظ نقش های زبان نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۵۳
یاکوبسن، ابزارهای تاثیرگذاری زبان را در شش حوزه عاطفی، ترغیبی، ارجاعی، فرازبانی، همدلی و ادبی معرفی می کند. به نظر او هنرمند با هدایت پیام خود از طریق این شش مجرا می تواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. نقش های زبان و جهت گیری آن ها عاملی تعیین کننده در شیوه بیان نویسنده و بازنمایی نگاه وی به دنیای اطراف است. هر کدام از این نقش ها با جهت گیری به سوی مخاطب، گوینده، موضوع پیام و امثال این موارد، باعث بازنمایی هایی متمایز از موضوعی یکسان در نوشتارهای مختلف می شوند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نشانه های نقش های زبان در غزلیات حافظ با تکیه بر «فرایند ارتباط یاکوبسن» مطالعه و بررسی شد. از میان دو گروهِ کارکردگرایان و ساختار گرایان، ره یافت دوم مبنای کار، و نسخه حافظ غنی قزوینی مِلاک عمل قرار گرفت. با بهره مندی از دستاوردهای زبان شناسی و نقش شعری زبان، می توان تصرفات شاعرانه را در غزلیات حافظ بهتر نمایاند. راز ماندگاری اشعار حافظ، تصرفاتی است که او آگاهانه در حوزه زبان انجام داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به ویژگی های زبانی و محتوایی غزلیات حافظ، هر کدام از نقش های زبان را در غزلیات وی با تکیه بر نظریه ارتباط یاکوبسن می توان در سه محور بررسی نمود: 1) ساختار، 2) درون مایه، 3) مخاطبان. بررسی ساختار جملات بیانگر این مطلب است که در بیشتر ابیات اجزای اصلی و فرعی مانند نقش های نهادی، متممی، مفعولی و مسندی، و قیدی هر کدام به نحوی در انتقال پیام مورد نظر شاعر تأثیرگذارند.
۳۳.

هنرنمایی حافظ در عرصه گزینش صفت بلاغی بر پایه علم بدیع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صفت کارکرد بلاغی بدیع غزلیات حافظ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۰
صفت یکی از سازه های دستوری است که هم در محور هم نشینی (نحو) و هم در محور جانشینی (صَرف) تولیدکننده معناست. از آنجا که این عنصر دستوری می تواند در جایگاه های نحوی متعددی حضور داشته باشد، امکانات زبانیِ بیشتری را در اختیار گوینده قرار می دهد و از این نظر سازه ای ارزشمند است. شاعر به مدد ظرفیت دستوری صفت، آن را در وجه ادبی نیز به کار می گیرد؛ چنانکه یکی از راه های آفرینش معنا و خلق تصاویر شگفت انگیز در شعر حافظ گزینش صفت است. او از صفت به عنوان ابزار تولید تصاویر بلاغی و معناشناختی، برای غنای زبانِ ادبی بهره می گیرد. اهمیّت صفت برای حافظ تا آنجاست که چندین بار در این مقوله واژه سازی کرده است: صوفی افکن، صنوبرخرام، عطرگردان، دیوانه نواز، صوفی سوز، معشوقه باز و ... . در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی کارکرد بلاغی صفت در غزلیات حافظ برپایه سنجه های علم بدیع بررسی شده است. رابطه بلاغی و معنایی صفت با موصوف و دیگر اجزای جمله نشان می دهد که حافظ صفت را از سر تصادف یا برای پُرکردن خلأهای وزن و قافیه به کار نمی گیرد؛ بلکه برای آن ارزش بلاغی قائل است. حافظ به وسیله صفت بلاغی در مقوله هایی مانند ایهام، پارادوکس، جناس و آرایه هایی کم کاربرد مانند اسلوب حکیم، جمع، لف و نشر و مذهب کلامی نیز تصویرآفرینی کرده است.
۳۴.

نگرشی بر پارادوکس و ارتباط آن با تجارت عرفانی در غزلیات مولانا و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارادوکس تجارب عرفانی مکاشفه غزلیات مولانا غزلیات حافظ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۱۰
متناقض نما یا پارادوکس به عنوان یک شیوه آشنایی زدایی در اشعار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد و شاعران عارف مسلک به ویژه حافظ و مولوی با تأثیرپذیری از عرفان اسلامی در غزلیات خود از صنعت پارادوکس برای انتقال مفاهیم عرفانی به ذهن خوانندگان و شنودگان استفاده نموده اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با مقایسه پارادوکس های مولوی و حافظ، ارتباط پارادوکس با تجارب عرفانی در افکار و اندیشه دو شاعر بررسی و وجوه اختلاف و اشتراک در دو اثر مشخص می شود. نتیجه ای که از این تحقیق به دست می آید، آن است که وجوه مشترک در اندیشه های مولوی و حافظ، بسیار به هم نزدیک است؛ زیرا افکار و اندیشه هر دومبتنی بر عرفان عاشقانه است و در پرتو این نگرش، همه دوگانگی ها به وحدت و یگانگی می رسند. همچنین در هر دو اثر، نشانه هایی از چهار ویژگی تجربه عرفانی، توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی دیده می شود و چون صاحب مکاشفه در رویارویی با این تجارب نمی تواند آنچه دیده و شنیده است را به مخاطب معرفی کند، از زبان پارادوکس استفاده می نماید، اما وجوه تفاوت دیدگاه مولوی و حافظ، بیشتر ظاهری است. مولانا بیشتر از پارادوکس ترکیبی و حافظ بیشتر از پارادوکس معنایی استفاده نموده است.