مطالب مرتبط با کلیدواژه

آمیزش افق ها


۱.

در باب انتقادهای وندواد بر کثرت انگاری انتقادی گادامر: چند سوال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زبان گادامر هرمنیوتیک فلسفی واندولد آمیزش افق ها فهم نسبی انگاری کثرت انگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۰
بیش از چهار یا پنج دهه نیست که هرمنوتیک هایدگر و گادامر مورد توجه اهل تحقیق قرار گرفته شده است؛ با این حال در طول این مدت کوتاه ما شاهد انتقادها و برخوردهای تندی نسبت به اندیشه های هرمنوتیکی آنها بوده ایم. هرمنوتیک فلسفی گادامر، پس از انتظار حقیقت و روش در 1960، با نقدهای بسیار زیادی مواجه شد. یکی از حوزه های مهمی که گادامر در آن با انتقاد مواجه شده معرفت شناسی است. اگر چه موضوع معرفت شناسی نقطه ثقل حقیقت و روش نیست، هرمنوتیک وی این سوال را به ذهن متبادر می کند که ما چه چیزی را می توانیم بشناسیم؟ و اینکه «فهم چگونه ممکن است، نه تنها در علوم انسانی بلکه در کل تجربه بشری از عالم؟» آیا هرمنوتیک گادامر به نسبی انگاری می انجامد، به خود آن چیزی که وی در نقدش بر تاریخ نگاری به آن می تازد؟ پاول واندولد یکی از کسانی است که اخیرا هرمنوتیک گادامر را از منظر هرمنوتیک سنتی مورد انتقاد قرار می دهد. او کتابی با عنوان «رسالت مفسر: متن، معنا و گفتگو» منتشر کرده است که دو فصل نخست آن به ویژه فصل دوم با عنوان «تاویل به مثابه یک رویداد و واقعه: نقدی بر پلورالیسم انتقادی گادامر،» را به حمله به بعضی از وجوه هرمنیوتیک فلسفی گادامر اختصاص داده است. من طرح کلی کتاب او و انتقادهایش بر گادامر را آن گونه که در 62 صفحه اول آن آمده مطرح می کنم. در نتیجه گیری، پنج پرسش یا تناقضی در مورد تئوری تاویل واندولد را مطرح می کنم.
۲.

داستان «موسی و شبان» نمونه ای عینی از تحقق امتزاج افق ها در تلقی گادامری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی گادامر مثنوی مولوی موسی شبان آمیزش افق ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸۵ تعداد دانلود : ۶۱۹
گادامر، بنیاد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن می داند و بر این اساس، به تبیین واقعه فهم و چگونگی آمیزش افق ها می پردازد. طُرفه اینکه تحقق چنین مفهومی را به طور عینی و مصداقی در داستان «موسی و شبان» در مثنوی شاهد هستیم. مولانا که کانون فهم خود را از خدا، آمیزش افق اهل تشبیه و اهل تنزیه قرار می دهد، برای تعلیم و عینیت بخشی به چنین تلقی و تفسیری، داستان «موسی و شبان» را می آفریند. در این داستان، موسی و شبان به مثابه مفسری، تلقی خاصی از خدا دارند که متأثر از کتاب و سنت و با توجه به موقعیت هرمنوتیکی آن هاست؛ چنان که در آغاز داستان، خداشناسی موسی در قالب اهل شریعت و تنزیه ظاهر می شود و درمقابل، تجربه و درک شبان از خدا متناسب با تلقی اهل تشبیه آشکار می گردد. این چنین در آغاز داستان، موسی و شبان هریک در افق خود محصورند. اما در ادامه از طرفی مواجهه مؤاخذه گرایانه موسی با شبان و از سوی دیگر عتاب خداوند با موسی، هم شبان و هم موسی را در موقعیت هرمنوتیکی تازه ای قرار می دهد؛ به گونه ای که هر دو درنهایت جمع دو افق تشبیه و تنزیه را به حقیقت نزدیک تر می یابند.