مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
عشق
حوزه های تخصصی:
درمیان داستان های کوتاه صادق هدایت سه قطره خون ( از مجموعه ای به همین عنوان ) یکی از پیچیده ترین و همگون ترین نوشته های وی از حیث قالب ومحتوا در مقایسه با بوف کور است ؛ به گونه ای که آن یک را می توان « طرح اولیه » ی این یک به حساب آورد. من راوی ِ سه قطره خون، همچون من راوی ِ بوف کور ، هیچ سنخیتی میان خود وآدم ها و محیط اطرافش نمی بیند ؛ از این رو نیازی شدید به تک گویی درونی از طریق نگارش در خود احساس می کند. از میان تمام خطوط ِ در هم و بر هم روی کاغذ تنها چیزی که می توان خواند این است :« سه قطره خون». تمام داستان و تمام شخصیت ها حول همین محور شکل گرفته اند و شبکه ای از ارتباطات و دگرگونی ها را پدید آورده اند. سه قطره خون اثری است بغایت نمادین و دشوارفهم . از این رو ما در این مقاله- که عنوان سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد را برای آن برگزیده ایم – می کوشیم تا با تحلیل نماد های داستان، آنچه زندگی روانی و اجتماعی من راوی را تحمل ناپذیر و او را « دیوانه » کرده است بررسی کنیم.
حجب یا حجاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی طرح و اثبات این مسئله است که حجب و حیا نقش اصلی در حفظ و صیانت از فضای عفت عمومی دارد و باید به موازات سرمایه گذاری در ترویج حجاب به زمینه سازی برای تقویت حیا و آزرم پرداخت.
نویسنده نخست از فطری بودن پدیده حیا یاد می کند. آنگاه از نخستین اقداماتی که باعث در خطر قرار گرفتن این پدیده می شود سخن می گوید و بر این باور است که این اقدام نخست از سوی زن صورت می گیرد و سپس توسط مردم تقویت می شود.
در ادامه به عوامل انگیزش پرداخته و در پایان راهکارهای جلوگیری از لغزشها و خنثی سازی تأثیر عوامل یاد شده سخن گفته است .
دیدگاه های عرفانی سنایی متاثر از غزالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اوایل قرن ششم هجری در تاریخ ادبیات ایران( بویژه در شعر فارسی) نقطه عطفی محسوب می شود. سنایی غزنوی، شاعری اندرزگو، شریعت مداری عرفان پسند با همه ابتکارات و نوآوری های ادبی از لحاظ اندیشه، در راس هرم تحولات ادبی قرار دارد. از طرف دیگر مهم ترین شخصیتی که در همین اوان، هم عصر و هم ولایتی سنایی، اندیشه آمیختگی دین و عرفان را بنیان نهاد و در تکامل اندیشه سنایی، تاثیر شگفت انگیزی گذاشت «امام ابو حامد محمد غزالی» است. این مکتوب، سیری در اندیشه های عرفانی غزالی و سنایی با تاکید بر خلاصه اندیشه های غزالی در اثر «اربعین فی اصول الدین» و «حدیقه الحقیقه» سنایی است. اندیشه ای که بر گرفته از قرآن و شریعت اسلامی آراسته به رنگ و دیبای عرفانی است. با توجه به محدودیت تحقیق تنها چند ویژگی مهم عرفانی - که سنایی برای سالک خود توصیه می کند- بررسی شده است.
زن در اندیشه و زندگی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن در عرصه جهان ما پیوسته زن بوده و در همه جای این جهان و از آغاز پیدایش بر زمین، فارغ از زمان و مکان و نژاد و رنگ، بار مسوولیتی ویژه را بر دوش داشته است: زادن و پروردن و به بلوغ رساندن! آفریده ای مقدس که همواره وجودش عجین عشق بوده و هست. او در ادبیات امروز و گذشته همواره به عنوان موجودی سرشار از محبت معرفی شده و پیوند ژرفی با دلبستگی های عاشقان، در دیوان ها برقرار ساخته است.حقیقت زن در اشعار مولانا نیز با نگاه دو سویه او به زن همراه شده است، به این معنی که اگرچه در جایی زن را در جایگاه نفس قرار می دهد، اما در جایی دیگر حالت مرآتیت و به قول علما جنبه «ما به ینظر» دارد نه جنبه «ما فیه ینظر»، یعنی جمال جمیل حق را در آیینه حسن صنع دیدن، چنان که زن قنطره رسیدن به عشق حقیقی معبود می شود.
تعامل صوفیه نخستین با عقل؛ از آغاز تا اواخر قرن پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این مقاله، بررسی طرز برخورد عرفای نخستین با مفهوم بنیادین عقل است. بدین منظور چهل اثر عرفانی را که یا توسط صوفیه پنج قرن نخست اسلامی نوشته شده بودند و یا مشتمل بر گفتارهای آن ها بودند، بررسی کردیم. مجموعه یافته ها را در ده موضوع اصلی جای دادیم: عقل و معرفت الله، عقل و ایمان، عقل و قرآن، عقل و شرع، عقل و اخلاق، عقل و دنیا و آخرت، عقل و مقامات عرفانی، عقل و حالات عرفانی، عقل و عشق و عقل و روح. سپس به بررسی آرای عرفا در ذیل هر موضوع پرداختیم. این مقاله نشان می دهد که عرفای نخستین، مقولات مختلف معرفتی، دنیوی، اخروی و عرفانی را در ارتباط با عقل مطرح کرده اند و سعی کرده اند نسبت عقل را با هر کدام از این ها تبیین کنند. درست است که در بسیاری موارد، کارکرد عقل را محدود کرده اند اما همین که همه چیز را در نسبت با عقل سنجیده-اند، نشان از اهمیت عقل در نظر آنان دارد. در واقع، آن ها حتی برای تبیین محدودیت های عقل در حوزه های معرفتی، از خود عقل مدد جسته اند. هر چند بررسی ما فقط معطوف به موضوعاتی است که به نحوی با عقل در ارتباط هستند اما حتی از خلال همین مقاله می توان تنوع و گستردگی حوزه های شناختی را که آن ها وارد شده اند، دریافت
عشق عالم سوز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ابن فارض از یکسو قدرت و استعداد شاعری را به کمال داراست و از سوی دیگر احساس و ادراک دینی و عرفانی او، در غایت علو و کمال است. وجود این دو امتیاز برجسته موجب شده است که او لوای شعر روزگار خود را در دوره فترت ادبی بعد ازجنگ های صلیبی بر دوش گیرد و بر فراز قله صوفیانه عرب بایستد که دو قصیده تائیه کبری و خمریه او، گلستان عشق الهی را بارور ساخته، گرچه حبابن فارض، نمودار عاطفه نفسانی ذاتی است ولی در ضمن شامل بسیاری از معانی لطیف صوفیانه ای است که، به رنگ فلسفی آراسته شده.ابن فارض مانند ابن عربی، جلال الدین رومی، عطار و ...تنظیم کننده بی همتای موسیقی افلاک و بیان کننده اسرار الهی است، برای اتصال به منشا هستی مطلق، طریق عرفان اسلامی را که جنبه پویا و مثبت دارد، برگزیده و مراحل سیر و سلوک را طی نموده و به سبب طاعت و عبادت آشکار و پنهان، قلبی و روحی و جسمی، مجذوب حق شده و با کشف و شهود و اشراق، به حقایق دست یافته، به همین دلیل «وحدت و معرفت، اصل خلقت، جوهر شرایع و ادیان» مذهب اوست. در این مقاله جهان بینی و راه و رسم و طریقت وی با عارفان و صوفیان روشن بین زبان و ادب فارسی که تحت تاثیر علوم و معارف اسلامی و قرآن و احادیث، شاهکارهای ادبی و عرفانی خلق نموده اند، مورد مقایسه وتطبیق قرار گرفته است.
طرح تطبیق عرفانی سوره مبارکه یوسف (عنوان عربی: مقارنة عرفانیة لسورة یوسف المبارکة)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سوره یوسف با دقت تمام مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و بیشتر بر اساس تئوری هفت مرحله ای عطار نیشابوری درخصوص سیر و سلوک عرفانی و رسیدن به قرب پروردگار و اتصال با معشوق حقیقی تطبیق داده شده است. مراحل و منازل هفتگانه به ترتیب عبارت اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنی، توحید، حیرت، فقر و فنا. اما در اثنای کار، از رموز و اصطلاحات خاص عرفا که در این گونه مسائل کاربرد می یابند، استفاده شده است. سالک و قهرمان این منازل، یوسف (ع) است که گردنه ها و دشواری های دریای پرتلاطم سیر و سلوک را با ارشادات پدر و اشارات معشوق پس پشت می نهد. این عقبه ها و دشواری ها، خدعه های برادران و داستان گرگ و بردگی یوسف (ع) و حیله های زلیخا است. اما یوسف (ع) با سرافرازی می کوشد سر از چاه طبیعت برآورد و به عرش عظیم الهی در قرب معشوق ازلی به مرتبه اتصال و فناء فی اله برسد.چکیده عربی:عالج هذا المقال سورة یوسف معالجة دقیقة ثم تم الترکیز علی مقارنتها بنظریة عطار النیسابوری (المراحل السبع) فی السیر والسلوک العرفانی والوصول إلی التقرب إلی الله تعالی والاتصال بالمعشوق الحقیقی. ترتیب المراحل السبع السبع کالتالی: الطلب، و العشق، و المعرفة، والاستغناء، والتوحید، والحیرة، والفقر والفناء. إلا أن هناک وأثناء البحث تم استخدام رموز العرفاء ومصطلحاتهم الخاصة التی تستعمل فی مثل هذه المواضیع. ویعتبر یوسف (ع) سالک هذه المراحل وبطلها الذی اجتاز عقبات طریق السیر والسلوک بإرشادات والده وإشارات معشوقه.وتتجلی تلک العقبات والصعوبات فی مکر الإخوة، وقصة الذئب، وعبودیة یوسف، وکید زلیخا غیر أن یوسف(ع) استطاع الخروج من أشراک الدنیا وحبائلها شامخ الرأس لیصل إلی مرحلة الاتصال والفناء فی الله فی العرش العظیم الإلهی وبجوار المعشوق الأزلی.
هو الظاهر و الباطن علم ظاهر و باطن یا ظاهر و باطن علم (پیرامون علم و معرفت در مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
قوتِ اصلیِ بشر، نور خداست
عقل در کوی عشق: دیدگاه شیخ نجم الدین رازی در باره عقل و عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ نجم الدین رازی (573 – 654 هـ) در کنار آثار عدیده ای که درباره مسائل عرفانی دارد، رساله ای نیز به نام «عشق و عقل» یا «معیار الصدق فی مصداق العشق» دارد که در آن به پرسش های یکی از دوستانش پاسخ داده است. این پرسش های سه گانه عبارتند از:
1 - آیا عشق و عقل آنگاه که به کمالِ خود می رسند، تضادی با هم دارند یا نه؟
2 - چرا آنجا که عقل بیش تر و شریف تر است، عشق نیز ثابت تر و ظریف تر است (با عنایت به وجودِ سید کائنات)؟
3 – آیا می توان گفت که عقل نه یک قسم، که شامل همه موجودات و محیط بر همه اقسامِ وجود است؟
مؤلف پس از تحریر محل نزاع و توجه دادن به معانی مشترک «عقل»، محدوده فعالیت های آن را مشخص می سازد و ساحت عشق را بسی فراتر از تنگنای عقل، معرفی می کند. آنگاه نسبت میان عقل بیش تر و عشق ظریف تر را با چشمداشتی به پیامبر اکرم (ص) برمی رسد و سپس به مخالفت عقلانی با نظریه وحدت عقل و عاقل و معقول می پردازد. وی در این رساله بر آن بوده تا در مقام بحث عقلانی (در باره موضوع مورد پرسش) به شیوه متکلمان و فلاسفه بحث کند و در مقام درک شهودی و بیان مکاشفات نیز همچون عارفی فلسفه ستیز و طبعاً با بهره گیری از واژگانی سرشار از استعاره و کنایه و تمثیل، جانب عشق را پاس داشته باشد. در این مقاله، ضمن وارسی کامل این رساله، دیدگاه نجم رازی با نظرداشت به دیگر آثارش، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
زیبایی شناسی فلسفی و تحلیل نظریه اصالت زیبایی در حکمت مطهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تامل در زیبایی و جمال، همچون دیگر مقوله های فلسفه و علوم انسانی، بیش از دو هزار سال قدمـت دارد، چنان که یونانیان باستان، آن گونه که از رسالات هیپاس بزرگ افلاطون و بوطیقای ارسطو برمی آید، سهم عمده ای در تکوین آن داشته اند. البته اطلاق لفظ زیبایی-شناسی به این نوشته ها، خالی از تسامح نیست. اما نمی توان آثار و تاملات متفکران بشر را در مقوله زیبایی، انکار کرد و دیدگاه ها و نظریه-های متنوع و ژرف ایشان را نادیده گرفت.
در این نوشتار، سعی بر این است که از جنبه های گوناگون به بررسی این مقوله پرداخته شود . برای این منظور، ابتدا با رویکردی فلسفی– عرفانی به تعریف و تبیین زیبایی و تلازم معرفتی آن با عشق پرداخته شده و در پی آن مکتب « اصالت زیبایی» مورد تحلیل قرار گرفته است. دیدگاه حکمت متعالیه صدرایی پیرامون نقش زیبایی در عشق آفرینی، مساله ای دیگر است که در این نوشتار مورد پژوهش واقع می شود. زیبایی شناسی در پرتو عقل، که بیانگر موضوعیت و مرجعیت عقل در مقوله زیبایی شناسی اخلاقی و فلسفی است، یکی از موضوعات محوری بحث حاضر به حساب می آید. این پژوهش، در نهایت، مدعی نقش زیبایی در ایجاد محبت و آفرینش عشق با رویکردی تجربی – عرفانی شد و با استناد به برخی آراء و نظریه ها به اثبات این ادعا پرداخته است .
واکاوی روان شناختی مفاهیم«پری»و«عشق»در سروده های خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژواک نوای عشق، هنوز در سروده های شاعر اندیشمند عرب، خلیل حاوی به گوش می رسد و افسانه های افسون پریان و حکایت سیب زندگی در میان شعرهای او همچنان رساترین آوایی است که روایت مرگ آرزوهای دیرینه ی بشر و بی گناهی نخستین او را به گاه زندگی در آرمانشهر پردیس یا همان فردوس باز می گوید و هبوط و فرود او را از افلاک به خاک و از لاهوت به ناسوت اعلام می دارد.
این نوشتار برآن است تا خاستگاه روان شناختی نمود دو مفهوم پری وعشق را در سروده های این شاعر درد آشنا مورد بررسی قرار ده
زیرا حضور پیوسته ی این دو مفهوم در کنار مظاهر شر- مادر ازلی مانند:جادوگر، افعی، اژدها، مرگ، گور، غار و....در شعر حاوی با ترسیم فضایی رمزآلود و تراژیک، بازگوکننده ی خیال هایی ابهام آمیز هستند که در پس سایه ای غریب محو می گردد و ذهن خواننده یا شنونده را با این پرسش روبرو می سازد که براستی این خیال های غریب و این فرازهای روبه فرود از کدامین بخش ذهن شاعر سرچشمه گرفته و حضور ابعاد دوگانه ی مادر ازلی در سروده های او چگونه قابل توجیه است؟!
ساختارهای منطقی براهین خداشناسی با تاکید بر ساختار برهان عشق به خدا
حوزه های تخصصی:
از جمله خصوصیات مختص انسان که او را از سایر موجودات متمایز می کند، عقل و دل (فطرت) است که دارای ابعاد مختلفی است. یکی از این ابعاد، توجه به کمال خواهی و بی نهایت طلبی است. برخی پژوهشگران اسلامی تلاش کرده اند از این طریق به اثبات باری تعالی بپردازند.
از آنجا که انسان به کمال مطلق و زیبایی مطلق میل دارد و این میل از مقوله تضایف است و دو امر متضایف در وجود تکافو دارند، می بایست معشوق کامل و زیبای مطلق نیز محقق باشد.
در این مقاله سعی شده است ساختار منطقی برهان عشق به کمال مطلق مورد دقت قرار گیرد.
کدام افضل است ؟ عشق یا محبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه عشق چنان با ادب فارسی عجین شده است که اگر آن را از ادبیات این مرز و بوم و بویژه ادبیات عرفانی بگیرند، چیزی جز کالبدی بی روح باقی نمی ماند. اما بسیار عجیب است که عارفان قرون اولیه چندان از این واژه استفاده نمی کرده اند. ازاین گذشته این واژه در قرآن هم نیامده است و حتی در سخنان پیامبر (ص) و ائمه دین (ع) ارج و قرب چندانی ندارد و واژه های دیگر جایگزین عشق شده است، این موضوع، ناخودآگاه پرسشی را به ذهن متبادر می کند که «راز این کم توجهی و بی اعتنایی درچیست». این مقاله کوششی برای پاسخ به این پرسش مقدر است.
در این مقاله ابتدا «عشق» و «محبت» از نظر لغوی بررسی، و تفاوت آن دو با یکدیگر بیان شده است. سپس از دو دیدگاه لغوی و تاریخی، دلایل و علل پرسش یاد شده مطرح گردیده است.
مبانی حِکمی حُسن و عشق در رساله فی حقیقةالعشق سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند در منظومهٴ اشراقی سهروردی، فقط یک رساله به عشق اختصاص یافته است، با این حال وی حقِّ حقیقت سه گانهٴ حُسن، عشق و حزن را در همین مجال اندک ادا نموده است. در رسالهٴ فی حقیقةالعشق، سه گانهٴ حُسن، عشق و حزن، منشأ مابعدالطبیعی دارند و از عقل کل ناشی شده اند.
این اقانیم سه گانه، سه اصل آسمانیاند، که یک بار در داستان آدم و ملائکه و بار دیگر به نحو کامل تر در داستان یوسف (ع)، یعقوب(ع) و زلیخا متجلی میشوند. در اندیشهٴ اشراقی، این سه گانهٴ ازلی با حفظ هویّت ملکوتی خویش به جهان مادی ما میآیند و هر یک مظهری مییابند.
سهروردی، در رسالهٴ فی حقیقةالعشق (مونس العشّاق)، در مراحل و مراتب مختلف از عشق حکایت میکند. در این حکایت، هم به فکر مابعدالطبیعی یونانی نظر دارد و هم به اندیشهٴ مغانی و هم از اشارات و لطائف قرآنی بهره میگیرد.
از این رو، رسالهٴ عشق سهروردی چون بسیاری دیگر از آثار وی محل تلاقی سه سنت بزرگ ایرانی ـ اسلامی ـ یونانی است، بی آنکه بویی از التقاط به مشام برسد. در فضای آکنده از عطر جان فزای جاویدان خرد، از تقریب و ترکیب این سنن معنوی، حقیقت واحدی که همان معنای اشراقی مهر است، به ظهور میرسد.
این پژوهش بر آن است تا راز آفرینش اقانیم سه گانه(حُسن، حزن و عشق) و جایگاه آنها را در جهان شناسی و معرفت شناسی اشراقی بررسی نماید تا تمهید مقدمه ای باشد بر حکمت هنر اشراقی.
رابطه ی ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی عـرفانی، همه ی هستی، تعینات، تجلیات و مظاهر اسماء جلال و جمال اند و بررسی رابطه ی ارزشمندی و جنسیت از این چشم اندازهای عرفانی افق هایی نوین را می گشاید. از دیدگاه برخی عرفا هر چند حقیقت مرد و زن یکی است و لکن زن در مظهریت تابناک تر از مرد است و حقیقت نفس کلیه و مظهریت جمال ( که با وجود زن مرتبط است ) در تناکح عوالم هستی سیر حبی موجودات و ظهور عوالم نقش اصیل تری دارد، هر چند که در مراتب صدوری عوالم این حقیقت در مرتبه ی دوم قرار دارد. در دیدگاه قرآن نیز ارزشمندی جنسی و جنسیتی در ساحتی توحیدی مطرح می شود. از نصوص و ظواهر فراوانی در آیات اشتراک حقیقت زن و مرد در ارزشمندی را می توان فهمید و برتری هر یک از این دو در ساحت ارزشمندی های اکتسابی است.
شرح قصید ه اى از متنبى (از شرح برقوقى)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به ترجمه و شرح و تحلیل قصید ه5 اى از شاعر نامدار عرب، ابوالطیب متنبى پرداخته است. قصیدهء مورد نظر از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول، شاعر به مضمون عشق واشک ونفى ملامتگر بى درد، پرداخته مى گوید سزاوارتر این است که سرزنشگر به غمخوارى وهمدردى با عاشق پردازد تا اینکه با سرزنش ونکوهش دل او را ریش سازد، چرا که وى طاقت ترک عشق ندارد ومدام از دیدگان سیل سرشک بارد واگر ملامتگرخود نرد عشق بازد، ملامت را رها سازد. سپس شاعر گریزى زده به بخش دوم قصیده وارد مى شود که همانا مدح سیف الدوله (ممدوح) وغلؤ در ستایش از وى است به گونه اى که براى او همال وامثال نمى شناسد!
ارتباط هنر و عرفان در کشف گنج پنهان خلافت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان معاصر ‘ در عصر توسعه مدرنیته ‘ میان میراث انباشته با معانی قدسی و رهیافت دنیوی عصر جدید ‘ قرار گرفته و به میزان پیشرفت در زمینه غلبه بر طبیعت و تسخیر آفاق ‘ دچار سقوط معنویت گردیده است و با قرار گرفتن در یک وضعیت بینابین ‘ نیازمند پاسخگویی دین به مسایل وجودی انسان شامل : شکاکیت ‘ تناهی ‘ بیگانگی ‘ ابهام و معنای زندگی است . عرفان ‘ جریان روحانی عظیمی است که از میان همه ادیان می گذرد و در وسیعترین معنای خود به صورت وجدان (( حقیقت واحد )) معنا میشود . عرفان با هنر قرابتی تمام دارد . چرا که هر دو با عنصر عشق و محبت که در گذرگاه روح جریان دارد سرشته اند . هردو در پی کشف و ساختن دنیایی جدید برای آدمی هستند . هم عرفان و هم هنر هر دو از مقوله ابهام هستند که از عالمی عینی گرفته می شوند و به درجات قابلیت مظروف خویش ‘ چون سیالی جریان می یابند و هردو از جذبه و الهام سیراب می گردند . جذبه ای که تعین هویت انسانی و شخصی به کلی در آن از میان می رود .
رابطه ی تجلی با محبت و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان در عرفان اسلامی با جلوه های متعدد خود، کلید درک بسیاری از مفاهیم عرفانی ادب فارسی است. در نگرش عارفان مکتب عاشقانه، محبت (عشق) صفت ذات حق است. که با آن، ابتدا به خود تجلی نمود و ذات اقدسش جلوه ی تمام نمای هستی گردید و سپس آن را به روح محمدی تجلی نمود و به واسطه ی او، عالم و آدم را آفریده محبت خود را در وجود تمام ذرات کائنات، تعبیه کرده است و از بین همه ی موجودات، انسان را به صورت خود آفرید و به او عشق ورزید و آینه ی دل او را مجلای ذات و صفات خود دید. به همین سبب، وی را خلیفه ی خود نمود و بار امانت معرفت خویشتن را بر دوش وی گذاشت. انسان هم باید با خودشناسی، به خودسازی روی آورد تا به نقش تجلی نموده ی حق در آینه ی وجود خود، معرفت حقیقی (شهودی) یابد.در بینش عرفای سلسله ی کبرویه، نزدیک ترین راه برای وصول به حق، طریق اهل محبت است؛ زیرا آنان بر اثر غلبه ی محبت و عشق و شور و حال، از خود و قوت خود تهی شده اند و در ابتدای راه، حق با کمند جذبه آنان را به سوی خود عروج می دهد. (نجم الدین کبری،1363 :36) در این سلسله، تخلیه ی دل از ماسوی الله و تصفیه ی آن به ذکر حق، و نیز تهذیب نفس در سایه ی شریعت و طریقت، از جمله طرق دستیابی به حقیقت معرفت است.
شادی در غزلیات شمس تبریزی با تکیه بر عوامل عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود آنکه مولوی پرورده دوران آشوب زده ای چون دوران مغول است، تحت تاثیر تعالیم پدرش، بهاء ولد، و استادش، محقق ترمذی، و به ویژه شمس تبریزی، با سلوک در تصوف بسطی و عرفان عاشقانه ، شادی و طرب را درون خود جاری ساخت و در غزلیات شمس بازتاب داد. با مطالعه و بررسی عوامل شادی در غزلیات وی، روشن می شود که نوع شادی او انفسی و درونی است. او بر عشق، معشوق، رهایی از خود و وصال، بیش از سایر عوامل تاکید دارد. از دیدگاه او، عشق، شادی بخش زمان و مکان، عامل کمال و وصال به معشوق است و معشوق دوگانه، یعنی نهان (خدا) و آشکار (شمس، زرکوب و چلبی) به زندگی اش معنا می بخشند. او با کشف معنای زندگی، در رهایی از خود و پیوستن به وصال می کوشد و آن گاه که به خودشکوفایی و کمال می رسد، مغز و معنی شادمانی را می یابد و برای ابدی ساختن آن، از بندگی معشوق غافل نمی شود.