مطالب مرتبط با کلیدواژه

فطریات


۱.

حجب یا حجاب(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حجاب زن مرد عشق حیا خودنمایی فطریات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۵ تعداد دانلود : ۹۸۱
این نوشتار در پی طرح و اثبات این مسئله است که حجب و حیا نقش اصلی در حفظ و صیانت از فضای عفت عمومی دارد و باید به موازات سرمایه گذاری در ترویج حجاب به زمینه سازی برای تقویت حیا و آزرم پرداخت. نویسنده نخست از فطری بودن پدیده حیا یاد می کند. آنگاه از نخستین اقداماتی که باعث در خطر قرار گرفتن این پدیده می شود سخن می گوید و بر این باور است که این اقدام نخست از سوی زن صورت می گیرد و سپس توسط مردم تقویت می شود. در ادامه به عوامل انگیزش پرداخته و در پایان راهکارهای جلوگیری از لغزشها و خنثی سازی تأثیر عوامل یاد شده سخن گفته است .
۲.

تبیین وجودشناختى فطریات از طریق مبانى حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه وجودشناختى حرکت جوهرى فطریات امکان استعدادى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۸۷۶ تعداد دانلود : ۳۷۰
فطریاتِ انسان، از جهات پرشمارى درخور بررسى هستند. این مقاله به تبیین وجودشناختى حقایق فطرى موجود در انسان مى پردازد. امور فطرى عبارت اند از استعدادهاى انسان که به تدریج در قلمرو عقل نظرى و عقل عملى تجلى مى یابند. امور فطرى در این صورت مشمول قاعده فلسفى «کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها» خواهند بود که مبیّن نیاز آنها به محل (موضوع) مادى است. نیاز امرى مجرد (مانند ادراک عقلى) به موضوعى مادى، با اصول فلسفى رایج در فلسفه هاى پیش از صدرالمتألهین تبیین پذیر نیست؛ اما با استفاده از اصول فلسفى حکمت متعالیه مى توان اثبات کرد که امور فطرى، استعدادهاى موجود در نفس انسان هستند که به تدریج از طریق حرکت جوهرى اشتدادى فعلیت مى یابند. بر اساس اصول فلسفى صدرالمتألهین، فطریات نحوه وجود انسان هستند و نه صفاتى عارض بر وجود او.
۳.

ذاتیات انسان و نقش آن در علوم انسانى بررسى تطبیقى دیدگاه آیت اللّه مصباح و آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلام طبیعیات علوم انسانى روان شناسى انسان شناسى فطریات آیت الله مصباح آبراهام مزلو علم النفس فلسفى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۲۱ تعداد دانلود : ۷۴۴
در حوزه انسان شناسى، دو رویکرد عمده «انسان شناسى فلسفى» و «انسان شناسى تجربى» دنبال مى شود. این پژوهش به دنبال آن است که آراى دو انسان شناس معاصر را به نمایندگى از این دو رویکرد درباره ذاتیات انسانى مقایسه کرده، آثار اشتراکات و اختلافات مبنایى آنها را در علوم انسانى بررسى کند. ازاین رو از میان فیلسوفان مسلمان آراى آیت اللّه محمدتقى مصباح متکى بر منابع اسلامى و حکمت متعالیه، و از میان روان شناسان انسان گرا آراى آبراهام هارولد مزلو متکى بر فلسفه رمانتیک، فلسفه اگزیستانسیالیسم و دیدگاه تجربه گرایى را مدنظر قرار داده است. این پژوهش در نتیجه گیرى، متوجه اشتراکات محدود و ظاهرى و اختلافات بسیار و ریشه اى این دو متفکر درباره این مسائل اساسى شده است؛ به گونه اى که اختلافات یادشده موجب گردیده تا ایشان در مقام توصیف پدیده هاى انسانى، تبیین روابط میان آنها، تعیین موضوعات و مسائل تحقیق، و انتخاب ابزار و منابع شناخت، به گونه متفاوت بیندیشند، و در مقام دستور و تعیین هنجارهاى رفتارى نیز در ارزش گذارى، سیاست گذارى، و توصیه نسبت به رفتارها و مسائل انسانى، داورى هایى متعارض داشته باشند.
۴.

ارزش معرفت شناختی فطریات(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فطریات ادراکات فطری گرایش های فطری معرفت فطری ارزش معرفت شناختی علم حصولی علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۸ تعداد دانلود : ۴۷۲
در این مقاله پس از بیان معنای ارزش به «کشف واقع» و تبیین نکاتی چند درباره «فطرت»، به اقسام فطرت پرداختیم و پس از تقسیم آن به فطریات حصولی و حضوری، به این نتیجه رسیدیم که «فطریات حضوری» اعم از بینش ها و گرایش ها دارای ارزش معرفت شناختی هستند؛ اما در «فطریات حصولی»، اگر فطرت به معنای «بدیهیات اولیه» و «ثانویه» باشد، به دلیل آنکه علم ما به آنها به طورمستقیم بر علم حضوری استوار است، دارای ارزش و اعتبارند و اگر فطرت به معنای «قیاساتها معها»، «یقینیات» و «معنایی که در قرآن و روایات آمده» باشد، اگرچه بدیهی نیستند، به دلیل ارجاع صحیح آنها به بدیهیات، از اعتبار معرفت شناختی برخوردار خواهند بود؛ اما فطرت در اصطلاح «عرفان» و «افلاطون» تخصصاً خارج از بحث ما هستند. در نهایت فطرت در اصطلاح «دکارت» به خاطر نداشتن ضمانت معرفت شناختی و فطرت در اصطلاح «کانت» به خاطر «خود متناقض بودن»، «فعال بودن ذهن در فرایند فهم» و «حذف نومن از سیستم معرفتی اش» ارزش و اعتبار معرفت شناختی ندارند.
۵.

بررسی تطبیقی فطرت در اندیشه امام خمینی ره و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فطرت فطریات امور فطری امام خمینی ره علامه طباطبائی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۴ تعداد دانلود : ۵۲۲
مسئله فطرت از سویی با حوزه خداشناسی ارتباط دارد و از سوی دیگر، کلید حل بسیاری از مسائل حوزه انسان شناسی است. نحوه وجود انسان همراه با یک سلسله دانش ها و گرایش های عالی ای است که از آنها در فرهنگ قرآنی با عنوان «فطرت الهی» (روم: 30) یاد می شود. در اندیشه امام خمینی ره، فطریات به اصلی و تبعی تقسیم می شوند. فطرت اصلی، فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلق است و فطرت فرعی، فطرت تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت است. امور فطری در اندیشه ایشان عبارت اند از: فطرت بر اصل وجود مبدأ، فطرت بر توحید، فطرت بر استجماع آن ذات جمیع کمالات را، فطرت بر معاد، فطرت بر نبوت، فطرت بر وجود ملائکه و روحانیین و انزال کتب. به باور علامه طباطبائی، فطرت به معنای ایجاد از عدم است. آنچه از آثار علامه طباطبائی به دست می آید، این است که ایشان نقش فطرت دینی را در سه حوزه مرتبط با اصل توحید طرح کرده اند: 1. خداجویی؛ 2. خداشناسی؛ 3. خداباوری یا ایمان به خدا.
۶.

توجیه معرفت شناختی بداهت قاعده «اعطاء» و نقد اشکالات(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: قاعده معطی الشیء بدیهیات اولیه فطریات معرفت شناسی خداشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۹ تعداد دانلود : ۳۸۲
قاعده «معطی الشیء لایکون فاقداً له» از قواعدی است که فلاسفه به بداهت آن اذعان دارند؛ زیرا ملاک بدیهیات اولیه بر آن صادق است؛ یعنی از تصور موضوع (معطی الشیء) و محمول (لایکون فاقداً له) بدون نیاز به هیچ واسطه دیگری به صدق آن حکم می شود. همچنین ملاک بدیهیات فطری بر آن صادق است؛ یعنی می توان گفت مفاد این قاعده قضیه ای است که قیاس خود را همراه خود دارد و سایر انواع بدیهی مانند مجربات، مشاهدات، متواترات و حدسیات، قضایایی شخصی اند؛ لذا همان گونه که نمی توان قاعده ای عقلی را که ویژگی آن کلیت و همه شمولی است بر اساس این نوع قضایا توجیه نمود، به همان ترتیب نمی توان قائل به ابطال آن از طریق تجربه و یا راه های دیگر شد. مهم ترین اشکال مخالفان در رد این قاعده ناسازگاری هایی است که مفاد این قاعده با بسیاری از مسائل خداشناسی پیدا می کند که پاسخ آنها فقط از طریق قول به اصالت وجود ممکن خواهد شد.