مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
عشق
حوزه های تخصصی:
مقاله "عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی"، در حقیقت جستاری بر دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ غرب و شرق است.مولوی، به "عشق" ه دیدة احترام نگریسته و آن را تنها راه فرار و گریز از عوالم مادی و حصول به عشق حقیقی الهی می¬داند. همچنین تعقل و اندیشه را مانند سایر نعمت¬های الهی به شرطی که در جهت کمال و سعادت معنوی انسان باشد، نیکو شمرده و کمال آدمی که شناخت خدا و صفات اوست را به وسیلة همین "عقل" میسر می¬داند. افلاطون نیز تنها در صورتی می¬تواند به کمال دانش و معرفت نایل آید که راه کشف و شهود و تصفیة باطن را پی گیرد. در نظر افلاطون، کمال و هدف نهایی آدمی همانا وصول به حق و مشاهدة او است و حقیقت دانش در همین اصل نهفته است و مادامی که انسان به این مقام نرسد، کمال دانش و معرفت را نیافته است.
تحول بنیادین معنای عشق نزد کی یرکگورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از دغدغه های اصلی کی یرکگورد است چنانکه یکی از کتب مهم خود را بدان اختصاص داده و آثار عشق نام نهاده است. عشقی که برای او ارزش دارد عشق مسیحی در مقابل عشق طبیعی (شهوی) و دوستی استم. عشق مسیحی عشق به همنوع است پس تبعیض و ترجیح بر نمی داد. به گفته کی یرکگورد کسی که قلبش از پراکندگی پاک شده و ساحت نامتناهی وجودش را در آنات وجودش سریان داده است. در پاکی دل جز خیر هیچ نمی خواهد و بروز این خیر دست کم از حیث ارتباط با دیگران عشق است در این پژوهش می کوشیم با توجه به مهمترین وجوهی که کی یرکگورد درباره عشق مسیحی باز می گوید تحول معنای عشق را نزد او توضیح دهیم و نشان دهیم که عشق اصیل برای او نمی تواند جز آگاهی به وظیفه مندی نسبت به همنوع امر دیگری از جمله احساس و عاطفه باشد.
شهید و شهادت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"موضوع شهید و شهادت، در عرفان اسلامی، موضوعی است تازه و هنوز به طور مستقل و جامع، درباره آن، تحقیقی صورت نگرفته است.با آن که در شریعت مقدس اسلام، جایگاه شهادت و شهید، به خوبی روشن و آشکار است و آیه و حدیث فراوانی در این زمینه وجود دارد؛اما در عرفان اسلامی تنها جملههایی کوتاه، به صورت جسته و گریخته، در لابهلای متون عرفانی و کتابهای صوفیه یافت میشود که به مفهوم شهادت باز میگردد.در این مقاله، سعی بر آن است که پس از روشن کردن جایگاه شهادت و شهید در نگاه شریعت، به شناسایی و بررسی شهادت و شهید، در عرفان پرداخته شود و عاملهای مؤثر در پدید آمدن شهادت در نگاه عرفان، مورد بررسی قرار گیرد."
تصویر و جایگاه زن در داستان های عامیانه «سمک عیار» و «داراب نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در پژوهش حاضر کوشش شده، تصویر و جایگاه زن در داستانهای عامیانه«سمک عیار»و «دارابنامه»بررسی و تحلیل شود.این پژوهش تأکید دارد:زن در داستانهای عامیانه، برخلاف اشعار و آثار کلاسیک، حضوری مؤثر و سازنده دارد و در عین این که در اندیشهورزی، حکومت، پهلوانی، عیاری و عشق، حضوری تأثیرگذار دارد، گاه در پارهای موارد، مورد توهین قرار میگیرد و حضورش نادیده انگاشته میشود.چون داستانهای عامیانه، متعلق به عامه مردم هستند، زنان این داستانها مانند زنان در طبقات فرودین جامعه، حضوری گستردهتر از زنان اشراف دارند.به طور کلی حضور زن در این داستانها به واقعیت نزدیک است و تصویری به نسبت واقعبینانه از چهره وی نمایانده میشود.به عبارت دیگر نه چهره کاملا مثبت دارد و نه کاملا منفی.
"
جایگاه اندیشه های برخی از عارفان جمال پرست در گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در پیدایش و تکوین تمدن و فرهنگ جهانی، اندیشمندان و جریان های فکری کوچک و بزرگ بسیاری، کم یا بیش، سهم داشته اند. حاصل همه ی دستاوردها، اکنون بنای بسیار گسترده و سهمگینی است که تمدن انسانی نامیده می شود. گذشت سالیان فراوان و توسعه ی همه جانبه، ناگزیر، فاصله ها و چالش های گوناگونی بین انسان ها ایجاد کرده و آینده ی دشواری را پیش روی جهانیان قرار داده است...
"
بررسی تطبیقی ویژگی های عشق در شعر حافظ شیرازی و ابن فارض مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"افظ و ابن فارض، دو شاعر عارف و دو غزل سرای بلند آوازه، در عرصه ی ادب پارسی و عربی هستند. هرچند ادیبان دانشور و پژوهشگران ژرف اندیش، درباره ی اشعار هر کدام شرح های چندی نوشته و سخنان فراوان گفته اند: اما در عرصه ی ادبیات تطبیقی و سنجش دو سویه ی مضامین شعری این دو شاعر، کاری در خور،آن جام نشده است. یکی از موضوعات برجسته، در شعر این دو شاعر که می توان گفت نقش محوری دارد، عشق است...
"
عشق وطن و فلسفه ی هستی در شعر ایلیا ابوماضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان عرب شهرت ایلیا ابوماضی (1975-1890) بر کسی پوشیده نیست. تأسیس روزنامه ی سیاسی - اجتماعی «السمیر» به زبان عربی در آمریکا از یک سو و هنر شاعری وی از سوی دیگر، نام او را بلندآوازه ساخته است. ابوماضی یکی از بنیانگذاران ادبیات مهجر به حساب می آید. او و همفکرانش خواستار تحولی بنیادین در ادبیات معاصر عربی نبودند و در این راه به موفقیت های بزرگی دست یافتند یکی از بارزترین وجوه اندیشه ی این شاعر، تأثیرپذیری وی از اندیشه ی خیام و ابوالعلاء معری در زمینه ی فلسفه هستی است. از دیگر مفاهیم کلیدی شعر وی عشق و زیباپرستی است. همچنین وطن پرستی به دلیل حساسیت های سیاسی دوره ی حیات وی در اندیشه و بیان این شاعر اهمیت ویژه ای یافته است.
بررسی سیمیالوژی مضمون عشق در اشعار نزار قبانی و حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از مضامین مهم شعری است و از آن جا که از احساسات انسان سرچشمه می گیرد، عامل پیوند میان انسان هاست. نزار قبانی و حمید مصدق نیز شاعرانی هستند که این مضمون یکی از مضامین اصلی شعر آن ها به شمار می رود؛ اما عشق در شعر هر دو آنان دارای ویژگی های خاصی است. مصدق هم از لحاظ مضمون و هم از لحاظ زبان شاعری کلاسیک است؛ اما نزار در این دو حیطه نوگراتر است و زبان و مضمون عشق را با زندگی معاصر پیوند می دهد. از سوی دیگر، «عشق به معشوق» و «عشق به مردم » در شعر مصدق به یک میزان برجستگی دارند؛ درحالی که در شعر نزار «عشق به معشوق» برجسته تر است. همچنین، مصدق شاعر درد و غم عشق است؛ اما نزار قبانی شاعر شادی های عشق است. بنابراین، باتوجه به معاصر بودن این دو شاعر و اشتراک آن دو در مضمون عشق نیاز به چنین بررسی ای احساس می شود.
تصویر آفرینی عارفانه در غزلیات فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیض کاشانی، از فیلسوفان و عارفان شیعه مذهب اوایل قرن 11 هجری، دیدگاه های خود را در زمینه های گوناگون به ویژه عرفان، از طریق سرودن اشعاری دلنشین بیان کرده است.
وی در خلال اشعار خود، مباحث متنوع عرفانی را مطرح نموده و در راستای تصویر سازی و آموزش بهتر و هنری تر اندیشه های عرفانی خود از آرایه های ادبی به خصوص اقسام تشبیهات و استعارات کمک گرفته است. آمیختگی آرایه های ادبی و مباحث و مضامین عرفانی سبب شده است تا تصویری متفاوت و منحصر به فرد از اشعار او به وجود آید.
این مقاله بر آن است تا ضمن توجیه و تبیین رابطه ی هنری آرایه های ادبی و مضامین عرفانی، به شرح این ویژگی برجسته ی اشعار فیض بپردازد.
نقد و بررسی نظریه ذاتی بودن «اراده الهی»
حوزه های تخصصی:
یکی از دشوارترین مسائل فلسفه الهی، مسأله اراده الهی است که اختلافات زیادی را در میان فلاسفه، مکاتب مختلف کلامی و دانشمندان علم اصول فقه برانگیخته و بحث های زیادی را پدید آورده است. برخی آن را از صفات ذات و در عین حال زائد بر آن دانسته اند و گروهی دیگر اراده را از صفات ذات و عین آن تلقی کرده اند و بعضی دیگر گفته اند اراده از صفات فعل است. عده ای اراده را به علم خدا و گروهی به علم خدا به نظام، بر وجه اتم ارجاع داده اند. در مقابل، برخی اراده خدا را همان حب، عشق و ابتهاج پروردگار به ذات خود دانسته اند و گروهی آن را به صفت رضا ارجاع داده اند. در این نوشتار دو مسأله از مسائل اراده مورد بررسی قرار گرفته است: یکی ذاتی بودن اراده که مورد نقد واقع و ثابت شده است که اراده الهی از صفات فعل است نه ذات. دوم ارجاع آن به یکی از صفات الهی که توضیح داده شده است، اراده الهی به هیچ یک از صفات قابل ارجاع نیست.
ارتباط عقل و دل
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا علیت ضروری را با در آثار برخی از عرفا، عقل ستیزی و نکوهش عقل به چشم می خورد، آنان دل را ابزار اصلی معرفت معرفی کرده اند. لکن در کتب حکما و منابع دینی عقل تعریف و تمجید شده است. این تضاد ظاهری برای پژوهندگان طریق معرفت و طالبان سلوک حقیقت ملال آور است. دقت و تعمق در بحث، معلوم می کند که بین عارفان حقیقی و حکیمان ربانی در این امر اختلافی نیست. گاهی لفظ مشترک عقل بین عقل جزئی و کلی سبب اشتباه شده و گاهی مقام مقایسه و مراحل طولی ابزار معرفت این امر را باعث گشته و نیز فقدان مراحل تفکر و تعقل در برخی از پیروان سیر و سلوک روحی چنین تسامحی را بروز داده است.
پیامهاى تربیتى در نهضت حسینى
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مشتمل بر ده پیام تربیتى از مکتب عاشوراست.در این مقاله سعى شده است با الهام از گفتار و سیره حضرت اباعبدالله(ع) و یاران با وفایش در طول نهضت مقدس شان، پیام هایى استخراج گردد که پاسخگوى برخى ازنیازها در حوزه تربیت و اخلاق باشد. پیامهاى ده گانه اى که دراین مقاله مورد بررسى قرار گرفته است عبارتنداز: جاذبیت وگیرایى، احساس شخصیت، حسّ خیرخواهى، نشاط وآرامش، مساوات و تبعیض زدایى، ایثار وفادارى، بهره بردارى از گرایش هاى مخالف، زدودن آفت رعب از مرگ، تقویت روحیه، اعطاى بینش و بصیرت دینى.
عشق از دیدگاه مولانا جلال الدین محمد بلخی
حوزه های تخصصی:
مرا حق از میعشق آفریدست همان عشقم، اگر مرگم بساید (دیوان شمس( نظریات عرفانی، فلسفیمولانا در مجموع، بر یک اصل استوار است و آن «وحدت وجود» است. ارکان این اصل عبارت است از: هستیو نیستی، عشق، جمع و تفریق، تضاد، انسان کامل. بحث حاضر بر رکن عشق استوار است که در فلسفه وحدت وجود، مبنایعرفان و تصوف شناخته آمده است. مولانا «عشق» را خمیرمایه همه پیش رفت ها و بزرگ واریها میدانست. عین القضات همدانیمعتقد است که عشق، واسطه است میان عاشق و معشوق که موجب پیوند میشود. مولانا معتقد است که واجب الوجود، محور عشق است و جهان مدارهایمتصل و وابسته به آن. مثنویمولانا با عشق اغاز شده و با عشق پایان میپذیرد.
پیوندهای فکری مولانا با بهاولد، افلاطون
حوزه های تخصصی:
آدمیوارث علوم و معارف نیاکان خویش است، اما کم یافت میشود کسیکه دانش مضبوط در ضمیر خود آگاه فردیو جمعیرا در قالب چند ده هزار بیت سطر اشکار کند و قرن ها، عام و خاص را میهمان و مجذوب اندیشه هایالاهینماید و سروده هایمعنویخود را صیقل ارواح بخواند. دریافت خاست گاه فکریمولانا به همان اندازه دشوار است که بخواهیم سرچشمه رودیرا در اعماق جنگلیانبوه جست و جو کنیم، اما ان چه از ظاهر مثنویو ورایصورت آن برمیاید مهم ترین منبع تغذیه روحانیسراینده آن، قرآن و معارف اسلامیاست. برخورداریمولانا از اقبال تلمذ در محضر استادانیچون پدرش، برهان الدین محقق ترمذی، شمس تبریزیو افراد نام دار و بینام عصر خود و بهره مندیاز علوم منقول و مکتوب اعصار گذشته، مثنویرا به منشوریکثیر الوجوه مانند میکند تا باز تاباننده اندیشه هایاسلامی، ایرانی، یونانی، هندیو سامیباشد. مقصود این مقاله یاداوریبرخیپیوندهایفکریمولانا با بها ولد و افلاطون و فلوطین است که به اجمال با ذکر برخیشباهت ها در موضوعات مربوط به خدا ره روی، سنخیت، عشق و موطن اولیه بیان شده است.
انسان کامل از تجلی تا حلول
حوزه های تخصصی:
انسان، علت غاییعالم افرینش است. هر چند به صورت ظاهر در مرحله آخر افرینش قرار گرفته است ولیبه حسب معنی، نخستین خلقت است، زیرا مقصود از افرینش، ظهور صفات و افعال الهیاست و انسان مظهر این ظهور است. به اعتقاد مولانا، اگرچه در ظاهر میوه از درخت پدید میاید، اما مقصود اصلیاز درخت، میوه است. نیز در مورد انسان اوست که علت نهاییو ثمره افرینش است. این انسان که علت غاییافرینش است، محل تجلیصفات و اسما و افعال حقیقت مطلق است، اما دریغا که در تکاپویزندگیمادیاز لطیف ترین حقیقت روحانیخویش غافل گشته و مرات ضمیرش که تماشاگه جلوه هایسرمدیبود، از غبار تعینات مادی، پوشیده گشته است: عشق خواهد کین سخن بیرون بود اینت دانیچرا غمار نیست اینه غماز نبود چون بود زان که زنگار از رخش ممتاز نیست زدودن این غبار، نتیجه شور و شوقیاست که آدمیدر رهاییاز خود و نیل به عالم ملکوت دارد. با این شوق رهاییچنان در عرصه کشاکش تعینات نفس و جان، هم سو با جان به مقابله با نفس برمیخیزد که به مرحله فنا و بیخودیدست مییابد تا این که قبل از آن که بمیرد و قالب تن را رها کند، وجود را با هر چه در آن است از جسم و جان به پرواز در میآورد و مصداق این حدیث میگردد:موتوا قبل ان تموتوا» مولانا نیز با طرح داستان هاییچون بازرگان و طوطیو ... نشان میدهد که غایت سلوک عارف همین مرگ ارادیاست. این همان فنایدر وجود معشوق است که اتصال را برایاو ممکن میسازد. در این مقام است که سالک به شهود میرسد و آن چه میبیند و میشنود و انجام میدهد در حقیقت به حق است نه به خود. به نوعیاستغراق میرسد که ناشیاز حیرت عارف از مشاهده جلال حق است. رو که بییسمع و بییبصر توی سر تویچه جایصاحب سر توی در این مقام اگر عارف بخواهد غوغایدرونش را بازگو کند از آن جاییکه درک این عالم بیمتنها ورایحد آدم خاکیاست و فقط عارف کامل ان را درک مینماید، سخنان او صورت شطحیات بخود میگیرد وگرنه از دید مولانا، نغمه ایکه در درون انسان کامل است، انعکاس نغمه حق است و سخن حلاج در حقیقت اوایمرتعش تارهایوجودش بود، وجودیکه بیخودیرا تجربه میکرد، او نبود، حق بود. برمن از هستیمن جز نام نیست در وجودم جز توایخوش کام نیست به اعتقاد مولانا آن چه در این کمال، عارف بدان میرسد، استغراق در ذات حق است نه حلول زیرا در این مرتبه عارف به حق میپیوندد، جز به کل میرسد نه آن که کل گردد یا حق گردد.
فزون از خویش
حوزه های تخصصی:
به دشوار نیز نمی توان غیر از مولانا جلال الدین، انسانی را یافت که با هیاتی همچون هر انسان دیگر، دانشی برتر از هرآنچه گفته ایم و شنیدیم و خوانده ایم داشته باشد، او که قرعه فال به نامش زده بودند و دیدگانش به نعیم و ملکی کبیر افتاده بود، از نطق همچون اناری متراکم بر خود می شکافید و همچون موری پر توانو مصر، باری افزون بر تاب انسانی بر دوش می کشید: این مقاله، ملاحظاتی است بر ...
تقابل عقل و عشق از دیدگاه عطار
حوزه های تخصصی:
سخن از تقابل میان عاطفه ازلی بی زوال شورآفرین عشق است و بارقه نخستین خلقت یعنی عقل. دو مقوله ای که همواره تعارض آن دو از مهم ترین مسایل مورد بحث در طول تاریخ عرفانی ادب فارسی بوده است. موضوعی که پژوهش ها و نقدهای بسیاری در پی داشته است. یافتن پیشینه تاریخی این تقابل از میان آثار بزرگان عرفان و تصوف ، خود در خور مقاله مفصلی است که در این مجمل نمی گنجد...
شاملو و عالم معنا
حوزه های تخصصی:
احمدشاملو(ا.بامداد)1304-1379،شاعر،مترجم،محقق ومدیرمجلات ادبی اغلب به عنوان شخصیتی ماده گرا (ماتریالیست)باتفکرات دهری مطرح شده که نه تنها میانه ای با معنویت وعرفان سنتی،مجردات وحقایق معنوی ندارد، بلکه آنها را به هزل می گیرد.درحالی که این گمانی غلط وبه دور از واقعیت است وغالب موضوعات ومضامین آثارش در قالب مصطلحات مابعدالطبیعی ومفاهیم مرتبط با عالم معناست وبه شدت به مفاهیم مجرد تعلق خاطردارد.دراین مقاله به عرفان و معنویت درآثارشاملو پرداخته شده ونشان داده می شود که او خدا، روح، نفس،جان،معاد ودوزخ را اموری یقینی می داند.نگارنده ادعا دارد که بار معنایی واصطلاحی واژگان دینی ومعنوی اوبه مراتب ژرفتر،صادقانه تر وافزونتر از شاعران هم دوره اونظیر اخوان،رحمانی،نادرپور،توللی،سپهری ودیگران است.
شرح عشق در سوانح العشق احمد غزالی
حوزه های تخصصی:
در تحقیقی که پیش رو دارید سخن در باب عشق از زبان احمد غزالی عارف قرن ششم هجری است. می دانیم یکی از اصول عرفانی، سخن گفتن از عشق است و این پدیده در ادبیات منظوم و منثور فارسی خمیر مایه حیات و پویایی است و از قرن پنجم هجری به آن پرداخته شده است .عشق به عنوان چاشنی کلام گویندگان شاه بیت حیات بشری را خلق کرده است و از آنجا که اساس حیات اجتماعی بشر بر عشق و محبت نهاده شده است ، عرفا و متصوفه بر آن شده اند که عینیات موجود را در ذهن تصویر و ترسیم کنند و حرف دل مردم زمان خود را بازگو نمایند. از این رو در بین جلوه های پر فروغ ادبیات فارسی پرتو حیات بخش ادب صوفیانه و تعلیمی دارای ارزش و اعتباری والاست و اوج و شکوفایی آن از قرن پنجم تا قرن هشتم هجری است. دوره ای که علی رغم سلطه اقوام مهاجم به کشور ایران مصادف است با گسترش تعلیمات ارشادی و اصلاحی دگراندیشان و نام آوران پر آوازه ای چون سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، اوحدی مراغه ای، مولانا جلال الدین محمد بلخی، حافظ و سلطان ولد در حوزه ادبیات منظوم عرفانی، ابن سینا، احمد غزالی، سیف الدین باخرزی، فخرالدین عراقی، عزیز نسفی، شاه نعمت الله ولی،نورالدین عبدالرحمن جامی و دیگران در حوزه ادبیات منثور عرفانی.پیام های امید بخش و تعالیم رهایی بخش آنان بود که بر پایه عشق و محبت هستی و موجودیت آنان و سرزمینشان را فریاد می زده است.غزالی که می دانست کمیت عقل در جولان با عشق لنگ می ماند و طریق سیر و سلوک با بال عشق پیمودنی است و با جلوه های عشق می توان به سرمنزل مقصود رسید و زبان رمزها و رازها زبان حال است، رساله «سوانح فی العشق» را در موضوع «عشق» و با زبانی فصیح و بیانی روشن نگاشته و اندیشمند و محقق برجسته ، ایرج افشار نیز آن را تصحیح فرموده است و آنچه در پی می آید قطرات ریزی است از دریای عشق عارفاه عارف وارسته، احمد غزالی.
مبانی سلوک عرفانی در شرح چند غزل از حافظ
حوزه های تخصصی:
در خصوص اشعار خواجه شیراز دیدگاه های مختلفی وجود دارد و حافظ شناسان به فراخور حال در گشودن راز سروده های این شاعر بزرگ کوشیده اند. در این مقاله، این دیدگاه مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است که غزلیات حافظ را می توان جملگی به مبانی عرفانی بازگردانید و حتی برای ظاهری ترین مضامین آن نیز، معانی باطنی و عرفانی یافت. به بیان دیگر حافظ خود اهل سیر و سلوک بوده و در واقع احوال شخصی و سلوک خود اوست که در اشعارش تجلی یافت و در حقیقت او از همین طریق، هدایت عملی طالبان را با بیان ظرایف و جزئیات این سیر به عهده می گیرد.