مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
بورکهارت
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تکثر در شیوه بیان سلایق مختلف در ادیان الهی، لزوم دستیابی به زبان مشترک، با رویکرد همپارچگی اقوام، احساس می گردد. واکاوی این مشترکات، بر همگرایی مذهبی - قومی این ادیان موثر خواهد بود و هنر، مستمسکی مناسب برای ایجاد این زبان مشترک است. ساختار کالبدی بناهای نیایشی بسیار متأثر از نوع آیین عبادیی است که در آن ها برگزار می گردد؛ بنابراین تنوع ادیان به تنوع معماریِ بناهای مقدس، منتهی می گردد و وجود عناصر مشابه در معماری ادیان مختلف می تواند موجد زبان مشترک در هنر مقدس برای احتراز از تکثر سلایق، در نتیجه نیل به ایجاد زبان هنری واحد باشد. هدف از ارائه این مقاله جستجوی مشترکات معماری بناهای نیایشی ادیان مسیحیت (ارامنه) و نیز اسلام در ایران عصر صفوی بوده و تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سوال بر آمده است که: با توجه به نظریات تیتوس بورکهارت پیرامون خصایص هنری ادیان مسیحیت و اسلام که بر پایه قوانین دینی بنیان نهاده شده است، کلیساهای ارامنه و مساجدِ مسلمانان در بازه زمانی صفویه در اصفهان، از نظر کالبدی دارای چه مشابهت ها و تفرق هایی هستند؟ مطابق یافته های تحقیق تفاوت های ماهوی و وجود تفرقات موجود در قوانین ادیان فوق که منجر به ساخت بناهایی نیایشی با سازماندهی های داخلی متفاوت از یکدیگر شده است، مانعی برای انعطاف پذیری کالبد بنا و نیز تأثیر پذیری آن از معماری مذهبی غالب ایجاد نکرده است. بنابراین می توان به تأثیر و تأثر معماری این ادیان در پهنه جغرافیایی و تاریخی مشترک، بر یکدیگر و به تبع آن تأثیرگذاری غیر قابل انکار معماری صفویه و پس از آن، بر معماری ارامنه اصفهان که موجد کلیساهایی با ساختار ایرانی- اسلامی با استفاده از معماری مسیحی- ارمنی بوده است، اشاره نمود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
صورت، بیان و معنا در نگارگری ایران برپایه دیدگاه های دینی و عرفانیِ تیتوس بورکهارت و سید حسین نصر
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
127-148
حوزههای تخصصی:
اندیشه و تفکر ناب دینی و عرفانی در ذهن هنرمندان مسلمان سبب شده در تمام آثار هنری اسلامی روح مشترکی پدیدار شود. شناخت ماهیت و هدف هنر اسلامی در سده اخیر موردتوجه بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان قرارگرفته و پژوهش های آنان به طرح نظریات مختلفی درباره فلسفه و حکمت هنر متعالی اسلامی منجر شده است. «تیتوس بورکهارت» و «سید حسین نصر» ازجمله اندیشمندانی هستند که با رویکردی سنت گرایانه و برپایه دیدگاه های دینی و عرفانی به تبیین چیستی، چرایی و چگونگی هنر اسلامی -معماری، هنرهای کاربردی و هنرهای تجسمی- پرداخته اند. پرسش این است: نگارگری اسلامی ایران برمبنای دیدگاه های اندیشمندان سنت گرایی چون تیتوس بورکهارت و سیدحسین نصر در چه ویژگی هایی با هنرهای اسلامی دیگر اشتراک دارد؟ در این مقاله، ویژگی های بصری و محتوایی نگارگری اسلامی ایران برپایه دیدگاه های دینی و عرفانی تیتوس بورکهارت و سیدحسین نصر درباره هنر اسلامی تبیین شده و میزان همسانی نگارگری ایرانی در صورت، بیان و معنا با سایر هنرهای اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس پس از گردآوری برخی از نظریات تیتوس بورکهارت و سیدحسین نصر درباره هنر اسلامی و بررسی تعدادی از آثار نگارگری دوران اسلامی به شیوه اسنادی، داده های به دست آمده با روش توصیفی و مقایسه ای تدوین شده است؛ درنهایت تحلیل داده ها به روش استدلال استقرایی به انجام رسیده است. براساس یافته های پژوهش، عناصری مانند: فرم یا صورت، رنگ، فضاسازی، عدم بعدنمایی و بهره مندی از نوشتار (در قالب شعر) به نگارگری ایران، همانند سایر گونه های هنر و معماری ایران معنا و مفهوم ویژه ای بخشیده اند. ازسوی دیگر، صورت، بیان و معنا در نگارگری اسلامی ایران با آراء و دیدگاه های عرفانی-دینی تیتوس بورکهارت و سیدحسین نصر هم سو است و این آراء، تنها درباره نگاره های غیرمذهبی و درباری صادق نیست.
نگاهی انتقادی به آرای مستشرق سوئیسی بورکهارت درباره مکه مکرمه و حج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله برای اثبات وجود داده های مهم و ارزشمند در کنار داده ها و تحلیل های خطا در آثار مستشرقان دوره استعمار، با مطالعه موردی عملکرد جان لوئیس بورکهارت، مستشرق سوئیسی، در کتاب «سفر به عربستان» است. موضوع اصلی این پژوهش بررسی ویژگی های اثر بورکهارت به عنوان یک مستشرق قرن نوزدهم است. پس از معرفی اجمالی بورکهارت، نقاط قوت وی در این اثر در محورهای جامعیت و گستردگی مطالب؛ توجه به تاریخ اجتماعی حرمین؛ تحقیق میدانی و بسنده نکردن به نقلیات؛ پشتکار و تلاش خستگی ناپذیر؛ و دقت در نقل و اندازه گیری اماکن جغرافیایی و سپس نقاط ضعف او در این کتاب در دو دسته خطاهای نقلی و خطاهای تحلیلی بررسی شده است. خطاهای مربوط به آیین حج؛ خطاهای تاریخی مربوط به اماکن تاریخی مربوط به احکام حج و عمره، خطاهای تحلیلی مربوط به برده داری در اسلام، سنت احرام، نگاه قرآن به اهل کتاب، مهریه دختران مکه، معرفی مذاهب اسلامی و تعصب ورزی بر ضد اسلام، از جمله خطاهای او در این اثر است. وجود نکات مثبت در کنار خطاها در اثر او، اثبات کننده نظریه «امکان بهره مندی علمی از آثار علمی مستشرقان» در کنار هوشیاری و گوش به زنگی درخصوص خطاهای علمی و جهت گیری مذهبی و سیاسی آنان است.
نقد آرای سنت گرایان در باب حکمت و رموز نهفته در هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۳
5 - 10
حوزههای تخصصی:
سنت گراییتفکر و جریانی معاصر و آمیخته با رمز و رازاست که اساساً ماهیت آن بر همین عنصر رمز استوار است. هرچند به لحاظ علمی، هرگونه فرایند رمزگشایی براساس اصول، زبان و یا قراردادهایی خاص شکل می گیرد، اما درک و دریافت در سنت گرایی تنها مختص به تعدادی انگشت شمار از افرادی خاص است که با ادعای اتصال به عالم والا، به سیر و سلوکی عمیق و متعاقباً تحولی شگرف نائل شده و هم اکنون در حکم وارثان، ناقلان و مفسران رموز هنری متعالی به نشر دانش الهی و روشنگری می پردازند. پیروان این فلسفه، اسرار الهی قید شده در قرآن را در حکم «کتابی بسته»خطاب می کنند که عقل عوام از درک آن قاصر است و هرگونه ادراک و خلق بر اساس مبانی این کتاب، صرفاً بر عهده خواص و مقربان است. بر اساس همین دیدگاه، سنت گرایان آثار هنرمندان مسلمان را آثاری والاو مقدس برمی شمارند، چراکه دربردارنده رموز معنوی هستند. از دید سنت گرایان جهان هستی نظامی است رمزآلود از نشانه های متکثر الهی که هریک در اوج کثرت مظهری واحد و منحصر به فرد از حقیقت ذات الهی هستند. به عبارت دیگر فلاسفه سنت گرا بر این باورند که هر موجود، ذاتی متافیزیکی و هستی شناسانهدر خود مستتر دارد که از ماهیتی ازلی برخوردار است. در این میان علاقه بیش ازحد سنت گرایان به بیان رموز حکمت هنر اسلامی و در نگاهی بالاتر، ارائه اصول و تعاریف حکمت هنر اسلامی و تشریح چگونگی خلق آثار توسط هنرمندان مسلمان، بسیار قابل تأمل است چرا که با اندکی تفکر در نظریات و آرای برجسته ترین چهره های سنت گرایی همچون گنون، بورکهارت، شوان و صدر، با مسائل به دور از منطق و متناقضی روبه رو خواهیم شد که نه تنها رنگ و بویی از حکمت، نه لزوماً اسلامی، نداشته، بلکه عقل سلیم و تفکر منطقی نیز به هیچ عنوان قادر به پذیرش آنها نیست. این مقاله به بررسی آرا و نظریات اصلی شاخص ترین چهره های سنت گرایی در باب حکمت هنر اسلامی و رموز نهفته در آن به مقایسه آنها با مفاهیم اسلامی تبیین شده در سنت اسلامی که به ادعای خود این اشخاص مبنای نظریات آنان است، پرداخته و به تشریح مختصری از تناقضات موجود و حضور آموزه های مکاتب دیگر در این جریان می پردازد.
مبنای هنر دینی نزد صدرالمتألهین و بورکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
339 - 362
حوزههای تخصصی:
درباره هنر دینی و به ویژه هنر اسلامی سؤالات متعددی در کانون هنرپژوهی معاصر قرار دارد. یکی از این سؤالات درباره چیستی مبانی هنر دینی است. این سؤال از آن حیث مهم است که با وجود برخی نوشته های معاصر که معتقدند این مسئله در نزد متفکران مسلمان در سده های پیش مطرح نبوده است، دیرینه ای قوتمند دارد. مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش دو منظر مختلف را مقایسه کرده است: دیدگاه ملاصدرا به عنوان بزرگ ترین فیلسوف مسلمان در سده های اخیر و بورکهارت، فیلسوف معاصر غربی، که با علاقه و جدیت به هنرپژوهی فلسفی در هنر اسلامی پرداخته است. حاصل این مقایسه چنانکه خواهیم دید، نتایج مشترک در نگاه توحیدی و تمرکز بر حیث وجودی هنر، با دو روش شناسی متفاوت است: روش پدیدارشناسی در بورکهارت، که آشکارگی وجود را به مثابه چیستی هنر در لابه لای جلوه ها، رنگ ها و مقدارها در آثار هنر اسلامی گزارش می کند؛ و روش سلوک حکمی صدرا که مساوقت وجود و زیبایی را در نگاه هنرمند و ناظر هنر اسلامی تحلیل می کند.
بررسی انتقادی دیدگاه بورکهارت درباره نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
89 - 118
حوزههای تخصصی:
سنت گرایان یکی از جریان های فکری تأثیرگذار در عرصه هنراسلامی به شمار می آیند. تیتوس بورکهارت، از جمله چهره های شاخصی است که با رویکردی حکمی و عرفانی به تفسیر نگاره های ایرانی دست زده است. دامنه و گستره بحث وی به لحاظ زمانی، از دوره ایلخانی آغاز شده و تا نیمه دوم قرن شانزدهم ادامه می یابد. حال، پرسش نوشتار آن است که آیا با تفسیر وی می توان به درک درستی از نگاره ها رسید؟ هدف از پژوهش حاضر در وهله نخست، فهم دیدگاه بورکهارت و در نهایت، درک نگاره های ایرانی است. بنا به نتایج مقاله، نظرگاه وی در سه عرصه عدم واقع نمایی، ترسیم عالم خیال و اعیان ثابته با چالش هایی همراه است که نگارنده به طرح و بررسی آن خواهد پرداخت. روش تحقیق این نوشتار توصیفی، تحلیلی و انتقادی است و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. رویکرد مقاله تحلیلی منطقی و تاریخی است و نسبت به رویکرد عرفانی به نحو همدلانه است.
شناسایی تأثیرات بورکهارت بر نصر در عرصه ی مبانی هنر اسلامی
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
63 - 90
حوزههای تخصصی:
بی تردید سنت گرایی یکی از رویکردهای مهم در مواجهه با هنر اسلامی است. بورکهارت، نصر، لینگز و میشون از جمله سنت گرایانی هستند که بخشی از نوشته های خود را به هنر اسلامی اختصاص داده اند. اما در این میان نقش دو شخصیت نخست بیشتر است. بورکهارت و نصر، در مبانی فکری مختلفی چون انسان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی، نقد مدرنیته، دفاع از سنت، و نیز نظریه وحدت متعالی ادیان با یکدیگر هم رأی اند. حال، پرسش آن است که در مبانی هنر اسلامی چه نسبتی بین آنها برقرار است؟ بنابراین، هدف از نوشتار حاضر مقایسه دیدگاه بورکهارت و نصر در عرصه مبانی هنر اسلامی است تا از این طریق بتوان به شناخت عمیق تری از آن دو رسید. نتایج مقاله نشان می دهد که با تکیه بر نظریه ترامتنیت ژنت می توان آثار نصر را از جنبه های مختلف متأثر از آثار بورکهارت دانست. روش تحقیق این نوشتار توصیفی تحلیلی، و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است.
آشنایی با آرای سنت گرایان در باب هنر و معماری اسلامی با نقد نظرات «تیتوس بورکهارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
48 - 59
حوزههای تخصصی:
اکثر سنت گرایان، متفکرینی با مشی اسلام صوفیانه و با تأکید بر رمز و راز هستند که به حقیقتی فراطبیعی مشترک و جهانی در بطن سنت های دینی باور دارند. این جریان با رنه گنون آغاز و با بورکهارت، شوان، کوماراسوامی، لینگز و... تداوم یافت و بر دین شناسی تطبیقی معاصر تأثیرگذار بود. این امر در جهان اسلام با نحله های عرفانی و از طرفی دیگر با آیین های شرق دور گره خورده است. این طیف از نظریه پردازان آرای خود را در قالب معماری و هنر اسلامی بیان کرده و با مباحث غیرمنطقی و احساسی چنان ایجاد شبهه و ابهام نموده اند که سالیانی است جامعه فرهنگی-هنری ایران را دچار سردرگمی و پریشانی کرده اند. نقد آرای بورکهارت در زمینه مبانی نظری هنر و جلوه های هنر و معماری اسلامی، پرده از تقدس گرایی و گریز از عقل گرایی برداشته و تلاشی برای معرفی و ارزیابی واقعی و منطقی در زمینه هنرهای جهان اسلام است. سنت گرایان با تأکید بر خرد جاویدان، معتقد به سنتی ثابت و مقدس و رمزآلود درتمامی ادیان بشری هستند و اسلام، مسیحیت، یهود و آیین های شرقی آسیا را دارای سنت مشترک می دانند. متأسفانه تعریف ایشان از سنت با تعریف سنت در اسلام و قران کریم خلط شده که انحراف فاحش از همین جا سرچشمه یافته و منجر به تعبیر و تفسیرهای غیرعلمی و خلاف واقع در زمینه های مختلف و به ویژه هنر و معماری اسلامی شده است.
بازشناخت ساختار فرش گلدانی کرمان قرن 17 بر اساس آرا بورکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر سنتی ایرانی دارای ماهیتی عرفانی-اشراقی است و برای تحلیل و فهم آن در عین سادگی، تکثر و تکرار در آرایه های تزیینی در هنرهای مختلف، باید به صورت درون شناختی به آن نگریست. در جریان سنت گرایی، تعدادی اندیشمند ظهور یافتند. یکی از این افراد برجسته تیتوس بورکهارت است. او فلسفه نمادهای قرون وسطایی و شرقی را بر اساس حکمت خالده بیان و تفسیر نمود. وی هنرهای سنتی را به قدسی و غیر قدسی تقسیم کرد و فرش بافی ذیل هنر سنتی غیر قدسی لحاظ گردید. فرض مقاله حاضر این است که نقوش فرش با آرایه های گیاهی بر اساس نظرات بورکهارت از وجوه مفهوم آرایه و رنگ ، قابل تأویل و بررسی هستند. هدف این پژوهش تحلیل نقوش و نمادهای فرش گلدانی کرمان بازمانده از اواخر قرن 17 م. یعنی دوره صفویان، بر مبنای تفکر سنت گرایی به طور اخص بورکهارت است. طبق نظر وی تنها در پوشش نمادهایی که با طبیعت پیوند دارند ممکن است بتوان ذات حق، یعنی مقصود هنر سنتی را تصویر کرد و رسیدن به این هدف از راه هنر واقع گرایانه امکان پذیر نیست، زیرا حقیقت، عیان و زمینی نیست. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: فرش گلدانی کرمان دارای چه نمادهای بصری است؟ نقوش و رنگ های آن در سیر تاریخچه نقوشِ چه آثاری قابل رؤیت هستند؟ و چگونه می توان نقوش فرش و بالأخص فرش مورد نظر را از منظر بورکهارت مورد بررسی و تحلیل قرار داد؟ روش این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی با رویکرد تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی است. تحلیل نقوش فرش گلدانی کرمان نشان می دهد که نقوش گیاهی فرش و نماد درخت از ادوار کهن مانند دوره هخامنشی آمده اند، با گذر زمان نقوش دایره به مارپیچ تکامل پیدا کرده و به خطوطی که گل و برگ بر روی آن نشانده می شدند، یعنی ختایی و درنهایت به اسلیمی تبدیل گردیده اند. نقش گلدانی فرش، نماد الهه زمین- مادر یعنی سرچشمه حیات است. رنگ آبی فرش در تمامی هنرهای سنتی ایرانی و اروپایی از طبیعت و آسمان سخن می گوید و نماد ایمان قلبی و الوهیت است. تکثر در آرایه ای گیاهی فرش به این تفکر بازمی گردد که جهان از هماهنگی پی ریزی شده، در عین این حال که تکثر در پدیده ها وجود دارد، درنهایت همگی به ذات مطلق و واحد خداوند برمی گردند و گل های شاه عباسی یا گل لوتوس در باور هندی محمل آفرینش ابتدایی است. بر مبنای دیدگاه بورکهارت، تنها کسی که اشراق درونی داشته باشد توانایی خواندن طبیعت و درنهایت، نمادها را خواهد داشت.