مطالب مرتبط با کلیدواژه

علت ناقصه


۱.

تاملّی در اقسام علل ناقصه: رویکرد انتقادی بر حصرگروی علل اربعه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت توقف شرط مدخلیت علت ناقصه معد عدم مانع

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۲۰۹۴ تعداد دانلود : ۸۱۱
تلقّی مشهور از علل ناقصه همان علل چهارگانه ارسطویی است. اما برخی متفکّران افزون بر علل چهارگانه، علل دیگری چون «معد»، «شرط» و «عدم مانع» را از زمره علل ناقصه بر شمرده اند. برخی بر علّیّت «معد»، «شرط» و «عدم مانع» به عنوان علّت ناقصه، دلایلی را ذکر می کنند. مقاله می کوشد نشان دهد از آنجا که «معد» قابل انفکاک از معلول است نمی توان آن را به عنوان علّت در نظر گرفت؛ چرا که علّت و معلول بدون یکدیگر قابل فرض نیستند. از سوی دیگر قائلان به حصر عقلی علل اربعه، «شرط» و «عدم مانع» را بازگشت به علّت فاعلی یا علّت مادی می دهند؛ چراکه یا متمم فاعل اند و یا قابل، و نمی توان آنها را به عنوان علل مستقل در کنار علل اربعه در نظر داشت. اما از آنجا که اساساً استقلال علّی در علل ناقصه امکان پذیر نیست؛ نمی توان این مبنا را پذیرفت. در ثانی علّت غائی به عنوان یکی از علل اربعه، نقشی جزء متمّمیت فاعل ندارد و بر این اساس نمی توان آن را به عنوان قسمی از علل ناقصه دانست. اشکال دیگر بر علّیّت «عدم مانع» آن است که امر عدمی نمی تواند بر امر وجودی تاثیر گذار باشد؛ اما از آنجا که «عدم مانع» بازگشت به امر وجودی دارد، می توان آن را در کنار «شرط» به عنوان یکی از اقسام علل ناقصه برشمرد.
۲.

تحویل ناپذیری دو معنای «توانایی» و مسئله علت ناقصه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امکان توانایی انجام فعل به گونه دیگر ضرورت علت ناقصه فاعل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۱ تعداد دانلود : ۲۴۶
دو معنا از «توانایی» در سنت تفکر اسلامی رایج است. در تعریف فیلسوفان از «توانایی» مفهوم ضرورت و در تعریف متکلمان مفهوم امکان مندرج است. مطابق دیدگاه نخست، همین که فاعل در وضعیتی باشد که اگر کاری را بخواهد آن را انجام دهد و اگر نخواهد آن را انجام ندهد و نیز مانع یا رافع بیرونی او را از تحقق خواسته اش باز ندارد، توانا محسوب می شود. در نقطه مقابل، دسته ای از متکلمان معتقدند که فاعل در صورتی توانا محسوب می شود که از «امکانِ فعل و ترک» برخوردار باشد. فخر رازی این دو تعریف را قابل ارجاع به یکدیگر می داند. خواجه نصیر این صلح را «صلح من غیرتراضی طرفین» می داند. او با تفکیک میان دو گونه از فاعل فاعل های امکانی و فاعل تامّ مدعی می شود که این دو تعریف در خصوص خداوند غیرقابل تحویل به یکدیگر و در مورد فاعل های امکانی (انسانی) تحویل پذیر به یکدیگر هستند. در این مقاله بعد از ذکر دلایل این مدعا خواهم گفت که این دو تعریف حتی در مورد فاعل های امکانی نیز تحویل پذیر به یکدیگر نیستند. زیرا تنها راه حل برای جمع پذیری این دو تعریف توسل به علیت ناقصه با اشکالات متعددی مواجه است.