خواجه نصیرالدین طوسی در زمرة بزرگ ترین و پرنفوذترین عالمان مسلمان سدة هفتم هجری به شمار می رود. بخش عمده ای آثار وی ناظر به آثار و آراء فخرالدین رازی و در دفاع از فلسفه و ارائة کلامی درست و متین تدوین شده است. خواجه علاوه بر کلام و فلسفه، آثار عرفانی نیز دارد. مشکل مطالة آثار وی این است که گاه وی در کلام به مطالبی معتقد شده و در فلسفه از آنها دست برداشته است. وی همچنین با پذیرش محوری ترین آموزة عرفان اسلامی، از سطح فلسفة رایج نیز گذشته است. برخی معتقدند که خواجه نصیر نیز مانند عده ای دیگر از اندیشمندان، دچار تحوّل فکری شده و این اختلاف ها مربوط به دوران های گوناگون فعالیت علمی و معرفتی وی بوده است. این مقاله نشان می دهد که خواجه نصیر هم زمان همة این سطوح اندیشه را داشته است و نمی توان او را دچار تحوّل فکری دانست. درحقیقت، سه سطح طولی اندیشه خواجه، به ترتیب عبارتند از: کلام، فلسفه و عرفان. در این مقاله، با ارائة نمونه هایی، وجود این سه سطح در کار وی، اثبات شده است.