مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
کلام جدید
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
میان علوم گوناگون به ویژه در عرصه دینپژوهى، برخى علوم در عین اینکه عنوان مشخص و مستقلى دارند، از نظر موضوع یا روش، همچنین از لحاظ قلمرو، ارتباط تنگاتنگى به هم داشته تا جایى که برخى، آنها را یک علم تلقى مىکنند. در حوزه دینپژوهى، علومى نظیر علم کلام، فلسفه دین و الاهیات، از این امر مستثنا نیست و گاهی در تحقیقات و مباحث مربوط به آنها خلط صورت مىگیرد؛ از این رو در تحقیق حاضر سعى شده مرز میان این علوم تعیین، و نقاط افتراق و اشتراک آنها نیز مشخص شود.
براى تعیین قلمرو هر یک از این علوم، ابتدا، علم کلام و مسائل مرتبط با آن محوریت قرار گرفته و در ادامه، تشابه و تفاوت آن با الاهیات و فلسفه دین تبیین شده است. افزون بر اینکه در هر یک از علوم، تفاوت هر علم با زیر شاخهها و زیر مجموعههاى آن نیز مطرح شده است .
استاد مطهری؛کلام جدید و مسأله «خاتمیت»
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۳ شماره ۳۱
حوزه های تخصصی:
مباحث جدید کلامی که امروزه با عنوان «کلام جدید» از آنها بحث میشود، از دغدغههای مهم انسان معاصر است که پرسشهای نوپیدایی را فرا روی اندیشمندان دینی قرار داده است. استاد مطهری بهعنوان متکلم و متفکری اسلامی، آثار ارزشمندی از خود بهجای گذاشته است که منابع غنیای در این عرصه به شمار میرود؛ زیرا ایشان با آگاهی به اندیشهها و پرسشهای برآمده از دوره جدید (مدرنیته) به تأسیس نظام جدید کلامیای دست زدند که راهگشای مناسبی در حل معضلات و مشکلات معرفتی انسان معاصر است؛ به همینسبب است که میتوان استاد مطهری را بنیانگذار «کلامجدید اسلامی» نامید.
در بین مسائل کلامی، مسأله «خاتمیت» (که از ضروریات اعتقادات اسلامی است)، در کلام جدید شکل تازهای به خود گرفته و توجه دینپژوهان و اندیشمندان دینی را به خود جلب کرده است. در دوره معاصر، دو رویکرد عمده درباره تبیین و تفسیر «خاتمیت» ارائه شده که هرکدام بعدها منشأ پیدایش نظریات مشابهی شده است. این دو نظریه یکی متعلق به متفکر نواندیش اهل سنت «محمد اقبال لاهوری» و دیگری مربوط به اندیشمند برجسته معاصر شیعی، شهید «مرتضی مطهری» است.
این دو اندیشمند با نگاهی متمایز از نگاه سنتی و با پرسشهایی برآمده از تفکر مدرنیستی، تحت تأثیر نظریات پوزیتیویستی به تحلیل خاصی از نبوت و خاتمیت پرداختند. این نوع نگرش با سخنان اقبال آغاز شد و با نقدهای استادمطهری بر سخنان وی، گسترش و تکامل یافت.
درباره مسأله خاتمیت میتوان سه نوع فعالیت عقلی و معرفتی که شامل «توجیه»، «تبیین» و «تفسیر» است، انجام داد؛ البته هریک تفاوتهای عمدهای با دیگری دارد و سخن از تمایز آنها، مسیر اصلی بحث را هموار خواهد کرد. براین اساس، نوشتار حاضر پس از طرح برخی مباحث مقدماتی درباره کلام جدید و نقش استاد مطهری در شکوفایی و رشد آن، به بحث از بعد توجیهی، تبیینی و تفسیری کلام جدید و ارتباط آنها با مسأله خاتمیت پرداخته است. در ادامه، دیدگاه اقبال درباره خاتمیت را تحت عناوینی مانند: سرشت وحی، تبیین خاتمیت و تفسیر خاتمیت به بحث و بررسی گذاشته و پس از ذکر نقد استاد مطهری بر نظریه اقبال، تبیین و تفسیر ختم نبوت از دیدگاه استاد مطهری بهطور مستقل مورد بررسی قرار گرفته و در پایان نیز نقد «دکتر سروش» بر دیدگاه استاد مطهری و جواب نقد وی بیان شدهاست.
درآمدی بر چیستی کلام جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، تبیین چیستی کلام جدید است. از آنجا که در ابتدا میان کلام جدید و کلام قدیم رابطه ای به نظر می آید، نخست به معنا و ریشه تاریخی علم کلام اشاره می شود و بحثی تاریخی درباره الاهیات که ظاهراً معادل واژه کلام است، ارایه می گردد. در ادامه برای تبیین معنای کلام جدید، از پیدایش الاهیات جدید مسیحی سخن گفته می شود و از این نظریه که «کلام جدید، همان الاهیات جدید است» دفاع می شود. در پایان هم به رابطه میان کلام جدید و فلسفه دین و خلط رایجی که میان این دو دانش در آثار برخی از متفکران پیش آمده است، پرداخته می شود.
پژوهشی در ماهیت کلام جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلام جدید به عنوان یکی از شاخه های پربسامد دین پژوهی، امروزه جایگاهی وزین در میان اندیشمندان دینی یافته است. در این میان، مساله اصلی، پرسش از ماهیت کلام جدید است که آیا آنچه در خارج تحقق دارد، کلام جدید است یا مسائل کلامی جدید. به دیگر سخن، آیا وصف تجدد، حقیقتاً به خود کلام نسبت داده شده است، یا مجازاً؟ در پاسخ به این سؤال، دو رویکرد عمده در میان دین پژوهان وجود دارد. عده ای معتقدند کلام جدید، صورت تحول یافته کلام قدیم و استمرار آن است؛ ولی دسته ای دیگر، تفاوت آن دو را اساسی تر از آن می دانند که بتوان آنها را در طول یکدیگر انگاشت؛ بلکه باید آنها را دارای دو هویت معرفتی مستقل دانست.
نگارنده در این نوشتار، ابتدا هشت تقریر از دیدگاه یکسان انگاری ماهیت کلام قدیم و جدید و سپس دیدگاه مبتنی بر تفاوت ماهوی آن دو را نقل می کند و سپس نظریه مختار را که همان دیدگاه دوم است، تقویت خواهد نمود. به اعتقاد نگارنده، توجه به دو امر، یعنی تحول مداوم علم کلام و نیز خاستگاه غربی کلام جدید، ما را بر آن می دارد تا دیدگاه دوم را بر رویکرد نخست ترجیح دهیم.
بررسی تعاریف دین از منظری دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تعریف دین» امروزه از بحث های مهم و چالش خیز در حوزه های گوناگون دین پژوهی، به ویژه روان شناسی، جامعه شناسی و پدیدارشناسی دین می باشد و این موجب شده که این بحث از مسائل جدید کلامی بشمار آید؛ هرچند، تاکنون چندان توجهی بدان نمی شد. در این مقاله ضمن اشاره به مبانی خاص تعریف های گوناگون دین و بیان اهمیت جایگاه شناسی معرفتی این تعاریف، با تکیه بر تعریف های روان شناختی، جامعه شناختی و پدیدارشناختی دین، عوامل اصلی گوناگونی تعریف های دین مشخص خواهند شد که عبارت اند از: عدم تفکیک دین به عنوان حقیقتی مستقل و واقعیتی وابسته به انسان؛ عدم تفکیک دین متحقق و دین آرمانی؛ اضلاع متکثر دین؛ ظهور رشته های گوناگون دین پژوهی با اختلاف در پیش فرض ها و نظریه های پذیرفته شده از سوی دین پژوهان (نظریه مند بودن تعریف های دین).
بررسی ساختار و کارکرد دانش الهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به اختصار به پرسش «رابطة ایمان و عقل» و «رابطة دین و فلسفه» پاسخ میدهد. بحث از روش شناسی الهیات و نیز چگونگی ارتباط این دانش با «علم مدرن» و نیز رابطه بین آن و فرهنگ از دیگر مباحث این مقاله است.
الهیات دانشی هنجاری است که نیاز به تعامل با همه علوم انسانی ـ اجتماعی و حتی تجربی دارد. و مبتنی بر عقلانیت است. با بهره گیری از روش های متنوّع استدلال، به «توجیه معرفتی» گزاره های دینی میپردازد. این مقاله، ضمن شناساندن ماهیت عقلانی الهیات به منزلة یک دانش متمایز و مستقل، به کارکردها و پیوندهای آن با فرهنگ جامعه و جایگاه و ضرورت آن پرداخته تا معلوم گردد که وجود این دانش پاسخگوی چه نیازی است و چرا تقریباً در بستر همه ادیان چنین دانشی رشد یافته است. امروز نیز در متن همه سنن دینی حضور دارد.
استاد شهید مطهری؛ مؤسس کلام جدید شیعی
حوزه های تخصصی:
علم کلام، به ویژه مباحث جدید کلامی، از مهم ترین مباحث علمی است. بیشک استاد مطهری از چهره های شاخص و نوآور در اندیشة اسلامی معاصر محسوب میشود. وی در فلسفه و کلام اسلامی دارای مطالعات عمیق و گسترده بود؛ در پرتو آشنایی با فلسفه و الهیات غرب، به مسائل مهم و پرسش های اساسی این دوران توجه جدی از خود نشان داد و سهم مؤثری در تأسیس کلام جدید از خود بر جای گذاشت. از این رو، میتوان وی را مؤسس کلام جدید شیعی برشمرد. این مقاله درصدد است ضمن روشن ساختن جایگاه استاد مطهری در گفتمان کلام جدید، برخی از نظریه های مهم وی دربارة مباحث نوپدید کلامی را بررسی کند.
مبناهای کلامی و اندیشه های سیاسی در گفتمان روشنفکران سکولار مسلمان در ایران بعد از انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی اندیشه سه تن از روشنفکران سکولار مسلمان در ایران بعد از انقلاب اسلامی(محمد مجتهد شبستری، مهدی بازرگان، عبدالکریم سروش) می پردازیم. به چرایی اندیشه سکولاریستی در عرصه حکومت و دولت(یعنی جدایی دین و شریعت از این عرصه) و بسیاری از امور سیاسی و با استفاده از نظریه گفتمان به چگونگی ارتبا ط اجزای فکری این گفتمان خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که چگونه مفروضات بنیادین دالی را به مرکز یک گفتمان می فرستند و دیگر اجزا در تناسب با مفروضات بنیادین و دال مرکزی گفتمان شکل می گیرد به گونه ای که یک گفتمان منسجم می سازد. گفتمانی که هر جزیی با هر تعریفی در آن و با دال مرکزی آن نمی تواند مفصل بندی شود. اگرچه در این پژوهش به طور قطع به این نتیجه نرسیده ایم که مبانی فکری و معرفتی(کلام جدید) علت شکل گیری اندیشه سیاسی سکولاریستی باشد(مطابق فرضیه اصلی) بلکه حتی به دلیل عینی و ملموس تر بودن امور سیاسی(حتی به نظر برخی از خود این افراد مانند مجتهد شبستری) اندیشه و امورسیاسی علت ایجاد کلام جدید می تواند به حساب آید. اما از آنجا که سکولاریسم در ریشه و اساس خود بر تفکیک های اساسی استواراست، تفکیک طبیعت و ماورای طبیعت، دنیا و آخرت، غیب و شهود، عقل و وحی، علم و اعتقاد و تفکیک نهادهای دینی از نهادهای دنیوی و همین طور تفکیک شرع و عرف و در اساسی ترین تفکیک مبتنی بر دوگانگی ماده و روح است. به گونه ای پنهان بسیاری از این مبانی را می توان علت یا به عبارت بهتر یکی از علل(بخصوص علل مخفی تر)، سکولاریسم نیز به حساب آورد. اما آنچه روشن و واضح است این مبانی دلایل مستحکم و هماهنگی را برای اندیشه های سیاسی سکولاریستی به وجودآورده است و مجموعه گفتمانی منسجم و هماهنگی را(جدای از حقا نیت یا عدم حقانیت این فکر) ایجاد کرده است.
علمای مشروطه خواه و مسائل کلامی ـ سیاسی نوپدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر تحول سیاسی ـ اجتماعی، متضمن برآمدن صورت بندی های تازه ای از ایستارها و انگاره ها است. در جریان انقلاب مشروطیت ایران، نخبگان مذهبی جامعه، با مفاهیم و اصولی روبه رو شدند که شرایطی دیگرسان از فضای گفتمانی پیش از آن را برایشان تصویر می نمود. در رویارویی با این وضعیت، این علما در دو دسته، مشروطه و مشروعه خواه، در پی تفسیر و خوانش شرایط، و برساختن نظامی از معانی برآمدند. علمای عصر مشروطیت، متکلمینی اصول گرا بودند که در رویارویی با الزامات زیست در جهان مدرن برآمده از برخورد با فرهنگ و تمدن غرب، دو رویه دیگرسان را اختیار کرده بودند.
نوشتار پیش رو، به تبیین توجیهات کلامی علمای مشروطه خواه در رویارویی با این وضعیت می پردازد. این علما با اختیار کردن جایگاهی کلامی، با بهره گیری از نصوص دینی و اندیشه بشری، در پی آن بودند تا نخست، از ساحت و کیان دین پاسداری کنند و پس از آن، سامانه ای از معانی و انگاره ها را به گونه ای روشمند ارائه نمایند. این مقاله، در پی آن است تا ضمن ارائه برجسته ترین نشانه و انگاره های ایستار علمای مشروطه خواه، نشان دهد که چگونه آن ها توانستند با بهره گیری از رویکردی کلامی، به ویژه آن چه کلام جدید خوانده می شود، سامانه ای از مفاهیم را به گونه ای روشمند در کنار هم سازمان دهند.
بررسی و نقد نظریه های «کلام جدید و نسبت آن با کلام قدیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تعیین مرزهای علوم و مشخص کردن وزن دانش های نوپیدا، به عنوان علم جدید یا ادامة همان علم سابق، امری ناگزیر است. در مورد کلام قدیم و کلام جدید و رابطه آنها با یکدیگر، دیدگاه های گوناگونی میان اندیشمندان معاصر مطرح شده است. از یک سو، برخی آنها را دو علم جداگانه با دو هویت معرفتی مستقل می دانند که در همه اضلاع-حتی در موضوع و غایت - متفاوت اند و در نتیجه، تفاوت ماهوی دارند و از سوی دیگر، بیشتر دانشوران تفاوتی ماهوی میان آن دو قائل نیستند و کلام جدید را دنباله کلام قدیم و مرحله کمالی و تحول یافته آن، در برخی یا تمام اضلاع معرفتی می دانند. این پژوهش، با تأکید بر تفاوت میان کلام جدید و الاهیات جدید و خاستگاه متفاوت آن دو، با واکاوی و نقد رهیافت های کلام جدید، آنها را به شیوه ای علمی و منطقی بررسیده و کوشیده است نظریه ای را که در این بزنگاه به صواب نزدیک تر است بیابد. در نهایت، حاصل این کوشش، برگزیدن نظریه یکسان انگاری ماهویِ کلام جدید و کلام قدیم، با محوریت تجدد در برخی اضلاع معرفتی آن، بوده است.
واکاوی آورد علمای عصر مشروطیت در چهارچوب کلام جدید (روش شناسی علمای عصر مشروطیت در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه زمینه ساز تحولاتی ژرف در پهنه گوناگون زیست اجتماعی ایرانیان گردید. این انقلاب که خود دارای زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ویژه و متأثر از برخورد نخبگان و جامعه ایران با فرهنگ و تمدن غربی بود، مبانی انضمامی و اندیشگی جامعه ایرانی را دچار دگرگونی فراوان کرد. از برجسته ترین مواردی که در جریان انقلاب مشروطیت نمود می یابد، دگرگونی و تحول روش شناختی ای است که این انقلاب، در میان نخبگان به ویژه علمای آن دوران پدید آورده است. بر پایه فرضیه جستار پیش رو، در طی این تحول و شدن، علمای عصر مشروطیت کانون و نقطه مرکزی گفتمان و رویکرد روش شناختی خویش را از فقه به سوی علم کلام گرایش دادند. دل مشغولی علمای این هنگام، نگه داشت و پاسداشت ارکان شرع منور در برابر مخالفان، با بهره گیری از روش شناسی علم کلام و آنچه «کلام جدید» نامیده می شود، بوده است. علم کلام بهترین بستر برای واکاوی رویارویی های علمای این عصر است. این پژوهش با بهره گیری از رسایل و نوشته های عصر مشروطه، نشان می دهد که چگونه علمای آن زمان درگیر نبردی کلامی برای پیراستن ساحت دین از افزودنی ها و امور ناصواب بوده اند و این امر را مایه خیر و ثواب دنیا و آخرت خود و جامعه اسلامی می دانسته اند.
«مسایل جدید کلامی»و رده بندی مباحث آن
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
72 - 88
حوزه های تخصصی:
نگارنده در این نوشتار بعد از پذیرش تحول و تجدد در زمینه ی مسایل، روش ها، مبانی ومبادی علم کلام و...ولی به جهت تغییر نکردن موضوع و غرض وهدف علم کلام، این نوع تحولات را تحول در ماهیت علم به حساب نیاورده است. از طرفی دیگر قایلان به تغییر ماهیت، ادله متقنی هم برای ادعای خودشان ندارند. سپس مسایل جدید کلامی را به عنوان هر نوع تحول مرتبط علمی- اعم از مسایل مرتبط ، روش های مرتبط، مبانی مرتبط و .... - با باورهای دینی اعتقادی و غیراعتقادی مطرح کرده است. و براساس تعریف فوق ساختار مسایل جدیدکلامی به قرار ذیل خواهد بود:
نقدی بر کتاب فرهنگ اصطلاحات علم کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
هر علمی اصطلاحات و زبان فنی مخصوص خود را دارد که ابزار درک متون آن علم به شمار می رود. در این میان فرهنگ نامه ها ابزاری کاربردی برای محققان و طالبان علم اند تا هم به فهم صحیح و سریع این اصطلاحات و مطالب برای هماهنگی با جامعۀ علمی کمک کنند و هم یاری رسان آن ها در جست وجو و پژوهش های بعدی باشند . موضوع این مقاله نقد و بررسی کتاب فرهنگ اصطلاحات علم کلام؛ کلام اسلامی، کلام جدید، ادیان و مذاهب اثر مسلم محمدی، دانش آموختة رشتۀ کلام و فلسفه، است. بنابراین ضمن معرفی کلی کتاب به برخی از ویژگی های ساختاری و محتوایی و جنبه های مثبت و منفی آن اشاره می شود. در نگاهی نقادانه، مقالات کتاب ازجهت اتقان متن، صحت، و قوت مستندات و میزان بهره گیری از منابع و مآخذ معتبر وارسی شدند. حاصل آن که در کتاب ازنظر شکل، محتوا، و هم چنین رعایت اصول روش تحقیق برخی اشکالات یافت شد؛ درنتیجه این کتاب نتوانسته است رسالت خود را در تبیین و توصیف برخی از اصطلاحات علم کلام به خوبی به انجام برساند و کلیت آن نمی تواند منبعی مورداعتماد برای گزینش دانش پژوهان باشد. درپایان، پیش نهادهایی برای رفع کاستی هاو اعتلای اثر مذکور ارائه شده است.
تحلیل ساختار نشانه شناسی گفتمان سیاسی علمای مشروعه خواه با کاربست کلام جدید
منبع:
پژوهش های سیاسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
54 - 76
حوزه های تخصصی:
سامانه مفصل بند ی گفتمان سیاسی علمای مشروعه خواهان عصر مشروطیت به گرد نشانه مرکزی «شریعت» سامان یافته است. این گفتمان، کل گرا، نخبه گرا، امنیت محور، دگرسازانه و محافظه کار است. مشروعه خواهان نمایندگان اخباری گری در این عصر بوده و روش شناسی آنان در چارچوب علم کلام، به ویژه کلام جدید، خوانش پذیر است. در کلام جدید، کوشیده می شود تا در درجه نخست بی اعتباری گفتمان های رقیب اثبات گردد و از سوی دیگر سامانه ای معناشناسانه، استوار بر هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی ویژه به دست داده شود. کلام جدید، دیگرسان از کلام سنتی که استوار بر وجهی غالبا تخریبی و سلبی بود، رهیافتی موسس و موجد است. نوشتار پیش رو بر آن است تا با واکاوی سامانه نشانه شناختی این علما، با محوریت شیخ فضل الله نوری، در کنار نمایش نشانگان گفتمانی آنان، مرزهای اندیشگی و هویتی شان را نیز بازنمایی کند. برپایه فرضیه این مقاله، این علما، هرچند ناآگاهانه، به سیاق متکلمین جدید با کاربست خوانشی حداکثری از دین و باور به اصالت نصوص در عین کاربرد عقل ملتزم به اصول، در پی آن بودند تا در برابر امواج فکری و فناورانه تمدن غرب، به استوارسازی جایگاه شریعت در ساختار نظام سیاسی- اجتماعی بپردازند. علمای مشروعه خواه عصر مشروطیت، با بهره گیری از این اسلوب، به دگرسازی و خصومت سازی با علمای مشروطه خواه و متجددین پرداخته و از رهگذر این امر افزون بر حاشیه رانی آن ها، سامانه ای از ایستارها و معانی را تحت عنوان «حکومت مشروعه» مفصل بندی نمودند.
تحول در علم کلام از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه بحث تحول در علم کلام با توجه به تحولاتی که در جامعه اسلامی رخ داده و مسائل و شبهات جدیدی که مطرح شده، به بحث مهمی در عرصه دین پژوهی تبدیل شده است. آیت الله مصباح یزدی & نیز با توجه به شناخت دقیقی که از نیازهای جامعه داشته اند، کلام سنتی را در انجام وظایفش ناتوان می دانند و ضمن ضروری قلمداد کردن تحول در علم کلام، مباحث ارزنده ای را بیان کرده اند. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که آیت الله مصباح یزدی& چه تبیینی از پیشینه، ضرورت و کیفیت تحول در علم کلام دارند؟ در نوشتار حاضر، با رجوع به آثار نوشتاری و گفتاری آیت الله مصباح یزدی& روشن می شود که ایشان معتقدند علم کلام از گذشته، پیوسته در حال تحول بوده و با توجه به مسائل و شبهاتی که امروزه به وجود آمده، تحول در آن ضروری است. از نگاه ایشان، مهم ترین تحولی که باید در علم کلام رخ دهد از جهت مسائل و مبانی آن است؛ کلام باید به مسائل جدید تجهیز و مسائل بدون کاربرد آن کنار گذاشته شود. از سوی دیگر، مبانی و اصول موضوعه علم کلام که سست یا گرفتار شبهات شده اند، باید در محل خودشان تقویت شوند تا علم کلام بتواند با اتکای بر آن ها از عهده انجام وظایف خویش برآید.
تاریخچه اجمالی تطور کلام فلسفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
147 - 166
حوزه های تخصصی:
مباحث کلامی ابتدا به صورت شفاهی مطرح شدند. رفته رفته مذاهب کلامی پدید آمدند و پیروان هریک کوشیدند معتقدات خویش را به صورت مدون مکتوب کنند. کلام امامیه در آغاز عمدتاً صبغه نقلی داشت، اما به دلیل نارسایی نقل گرایی کم کم به سمت عقل گرایی تأویلی سوق داده شد و سرانجام با توجه به کاستی های این روش ناچار صبغه فلسفی به خود گرفت. این سه روش که در طول هم قرار دارند در حقیقت سیر تطور علم کلام را در روش رقم زدند. بی توجهی به سیر تطور کلام فلسفی باعث شده است درباره باید و نباید فلسفی شدن کلام قضاوت های غیردقیقی صورت گیرد. در این نوشتار سیر فلسفی شدن کلام تبیین شده است.