مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
عصر مشروطیت
حوزههای تخصصی:
هر تحول سیاسی ـ اجتماعی، متضمن برآمدن صورت بندی های تازه ای از ایستارها و انگاره ها است. در جریان انقلاب مشروطیت ایران، نخبگان مذهبی جامعه، با مفاهیم و اصولی روبه رو شدند که شرایطی دیگرسان از فضای گفتمانی پیش از آن را برایشان تصویر می نمود. در رویارویی با این وضعیت، این علما در دو دسته، مشروطه و مشروعه خواه، در پی تفسیر و خوانش شرایط، و برساختن نظامی از معانی برآمدند. علمای عصر مشروطیت، متکلمینی اصول گرا بودند که در رویارویی با الزامات زیست در جهان مدرن برآمده از برخورد با فرهنگ و تمدن غرب، دو رویه دیگرسان را اختیار کرده بودند.
نوشتار پیش رو، به تبیین توجیهات کلامی علمای مشروطه خواه در رویارویی با این وضعیت می پردازد. این علما با اختیار کردن جایگاهی کلامی، با بهره گیری از نصوص دینی و اندیشه بشری، در پی آن بودند تا نخست، از ساحت و کیان دین پاسداری کنند و پس از آن، سامانه ای از معانی و انگاره ها را به گونه ای روشمند ارائه نمایند. این مقاله، در پی آن است تا ضمن ارائه برجسته ترین نشانه و انگاره های ایستار علمای مشروطه خواه، نشان دهد که چگونه آن ها توانستند با بهره گیری از رویکردی کلامی، به ویژه آن چه کلام جدید خوانده می شود، سامانه ای از مفاهیم را به گونه ای روشمند در کنار هم سازمان دهند.
از خلوت خانه تا عرصه اجتماع رویارویی زنان با «دوگانگی طبیعت و فرهنگ» از انقلاب مشروطیت تا پایان دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
.این مقاله، یکی از مقولات اصلی تاریخ نگاری زنان؛ یعنی دوگانگی بین طبیعت و فرهنگ و نحوه مواجهه زنان با این دوگانگی را در سال های انقلاب مشروطیت تا پایان دوره قاجار، بررسی کرده است.گرچه عمر تشخیص نظری این دوگانگی از نیم قرن تجاوز نمی کند، مصادیق آن در تاریخ مدرن کشورهای دنیا و از جمله ایران عصر مشروطیت، به اشکال مختلف وجود داشته است.از این رو، سوال اصلی مقاله این است که؛ «زنان در این دوره، چگونه با مضامین دوگانگی بین طبیعت و فرهنگ مواجه شدند؟»بررسی این پرسش که با ارجاع به نوشته های زنان در روزنامه ها و مجلات عصر مشروطیت تا پایان دوره قاجار صورت گرفته، به عهده سه قسمت به هم پیوسته مقاله یعنی «نقد نظری دوگانگی بین طبیعت و فرهنگ»، «به چالش کشیدن مردان» و «تلاش های زنان برای تحقق حق فرهنگی خویش»نهاده شده است.نتایج این بررسی ها این بوده است که؛ نخست، زنان آن دوره بنا به درک نسلی و عصری خود این دوگانگی را نقد کرده، عملکرد مردان و ارزش های بر ساخته آنان را به پرسش کشیدند و تلاش کردند تا سلطه مردان را بر حوزه فرهنگ کمتر کنند.دوم، با تأکید بر طبیعت زنانه- مانند طبیعت مادری- ارزش های زنانه خود را اعتبار فرهنگی ببخشند و سوم، امکان نگارش تاریخ نگاری زنان را در عصر مشروطیت از طریق برنامه ها، مقاله ها و لوایحی که از خود به ارث گذاشتند، برای نسل های بعدی مهیا سازند.
واکاوی آورد علمای عصر مشروطیت در چهارچوب کلام جدید (روش شناسی علمای عصر مشروطیت در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه زمینه ساز تحولاتی ژرف در پهنه گوناگون زیست اجتماعی ایرانیان گردید. این انقلاب که خود دارای زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ویژه و متأثر از برخورد نخبگان و جامعه ایران با فرهنگ و تمدن غربی بود، مبانی انضمامی و اندیشگی جامعه ایرانی را دچار دگرگونی فراوان کرد. از برجسته ترین مواردی که در جریان انقلاب مشروطیت نمود می یابد، دگرگونی و تحول روش شناختی ای است که این انقلاب، در میان نخبگان به ویژه علمای آن دوران پدید آورده است. بر پایه فرضیه جستار پیش رو، در طی این تحول و شدن، علمای عصر مشروطیت کانون و نقطه مرکزی گفتمان و رویکرد روش شناختی خویش را از فقه به سوی علم کلام گرایش دادند. دل مشغولی علمای این هنگام، نگه داشت و پاسداشت ارکان شرع منور در برابر مخالفان، با بهره گیری از روش شناسی علم کلام و آنچه «کلام جدید» نامیده می شود، بوده است. علم کلام بهترین بستر برای واکاوی رویارویی های علمای این عصر است. این پژوهش با بهره گیری از رسایل و نوشته های عصر مشروطه، نشان می دهد که چگونه علمای آن زمان درگیر نبردی کلامی برای پیراستن ساحت دین از افزودنی ها و امور ناصواب بوده اند و این امر را مایه خیر و ثواب دنیا و آخرت خود و جامعه اسلامی می دانسته اند.
تحلیل کیفیت بازنمایی مفهوم مشروعیت سیاسی در گفتمان علمای مشروطه خواه ایران
حوزههای تخصصی:
در عصر مشروطیت در سایه یک گذار ابرگفتمانی، رابطه انتساب دال ها و مدلول ها و مصادیق در سامانه مفصل بندی گفتمان علمای مشروطه خواه متحول و دستخوش بازاندیشی گردید. علمای مشروطه خواه، به ظرفیت سازی و تئوریزه کردن مفاهیم نوین در پوشش آموزه های برآمده از نصوص دینی و آموزه های اسلامی پرداخته و راهی را برای طرح موضوعات عرفی (مبتنی بر عقل و تجربه بشری) در کنار مبادی شرعی (استوار بر نقل و نص) گشودند. پرسش اصلی نوشتار کیفیت مفصل بندی و باز نمایید مفهوم مشروعیت سیاسی در گفتمان این علما است. بر پایه فرضیه موجود، علمای مشوطه خواه، در حد فاصله متجددین و علمای مشروعه خواه، به مشروعیت سیاست وار بر کار آمدی قائله بوده و براساس این منطق کارکرد گرایانه، حکومتی را واجد مشروعیت می دانسته اند که در سایه پاسداشت شرعی مقدس، در دو وجه ایجابی و سلبی، بیش ترین امنیت، رفاه و خیر مشترک را برای جامعه اسلامی فراهم آورد.این موضوع در روند فعالیت این علما در جریانان تحولات عصر مشروطه مؤثر بوده و در فراگرد خود زمینه را برای زایش ایده مردم سالاری دینی در جریانات انقلاب اسلامی و عصر جمهوری اسلامی در سایه اصل اساسی «حق الناس» را فراهم آورد. چارچوب نظری و روش شناسی این مقاله استوار بر نظریه بازنمایی تئوفنلیوون است که با دقایقی از نظریه بر ساخت گرایی اجتماعی تقویت شده است.
فرودستان به روایت طنز: تأملی تاریخی بر روزنامه چنته پابرهنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۱
83-106
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که چرا و چگونه یک روزنامه ی حاشیه ای مانند چنته پابرهنه می تواند و، با تعبیری قوی تر، باید در روشن ساختن زمانه ای که در آن می زیسته به کار گرفته شود و از این رو ضرورت دارد که به عنوان یک منبع اصلی در تاریخ نویسی به متن پژوهش های تاریخی بازگردد؟ برای پاسخ به این پرسش، پس از بررسی شماره های موجود روزنامه چنته پابرهنه از نظر سبک، لحن، محتوی و مخاطب در بستر تاریخی مشروطیت، استدلال خواهد شد که این روزنامه مسلک خود را در «حمایت از رنجبران» در دو مسیر متفاوت پیگیری کرده است: یکی «آگاهی بخشی طبقاتی به نحو عام»، و دیگری «واکنش به حوادث و رویدادهایی که زندگی رنجبران را تحت تأثیر قرار می داده، به نحو خاص». در مسیر اول، مقالاتی از این روزنامه با صبغه ای شبه تئوریک و البته با زبانی رنجبرفهم، تلاش کرده اند، ضمن ترسیم وضعیت طبقه رنجبر در برابر اغنیا و تهییج آنان از طریق ترویج اندیشه های عدالت خواهانه به زبان طنز، دعوتی ایدئولوژیک برای اعتراض به وضع موجود و از بین بردن فاصله طبقاتی باشند. در مسیر دوم، مسائل انضمامی قشر فرودست در محتوای روزنامه بازتاب یافته است. مقاله حاضر، با بررسی این دو مسیر، اهمیت و فایده ی این روزنامه را برای نگارش «تاریخ از پایین» روشن می سازد، یعنی شعبه ای از تاریخ نگاری که در مقایسه با سه قسم تاریخ نگاری سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با چالش جدی دسترسی به وضعیت تاریخی طبقات پایین جامعه روبه رو است. بنابراین، ضرورت بازگرداندن این نوع متون به پژوهش های تاریخی را می توان چنین توضیح داد که هر نوع تاریخ نگاری وابسته به منابع تاریخی است، اما نوع تاریخ نگاری همچنین تعیین می کند که چه منابعی اهمیت دارند، به طوری که منابعی که روزگاری به چشم نمی آمدند، امروز می توانند مثلاً در تاریخ نگاری «از پایین» چشم ها را خیره کنند.
وضعیت اجتماعی معلولان در دوران قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر این قصد است تا پایگاه ، جایگاه و نقش اجتماعی معلولان در دوره قاجاریه را بر اساس اسناد و منابع دست اول و تحلیل اسنادی بکاود . علاوه بر این مشخص نماید که افراد دارای معلولیت در جامعه در چه وضعیتی بسر می بردند و این امر را هم در ساختارهای اجتماعی و هم در محتوای فرهنگی و ذهنیتی جامعه ایرانی نسبت به این گروه ردیابی کرده و بدون ابراز احساسات و ارزشداوری نسبت به این وضعیت ، واقعیت های موجود را ارائه کند . از سویی دیگر در خصوص پایگاه ، جایگاه و نقش اجتماعی آنها از نظریات جامعه شناسی همراه با تطبیق با واقعیت های عینی معلولان استفاده شد . نتیجه حاصل شده از دوره قاجار نشانگر جایگاه و نقش بسیار اندک و نازلی بوده است که جامعه ایرانی بواسطه ساختارهای سنتی خود در عرصه اجتماعی به معلولان تحمیل و تلقین می کرد . این جایگاه و نقش به تمام عرصه های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی تسری پیدا می کرد و معلول در برابر انجام این خواسته های اجتماعی نقش و جایگاهی برای خود تصور نمی کرد و رفتارهای ناشی از ترحم های خویشاوندی و قبیله ای و بنده نوازی و مهرورزی دینی در برون رفت از این وضعیت کارساز نبوده است . زمان امیر کبیر و دوره مشروطه تلاش های جدیدی برای تغییر و تحول این وضعیت برای معلولان رخ داد که استمرار آن شرایط جدیدی را ولو مقطعی (از لحاظ زمانی) و منطقه ای (از لحاظ گستره جغرافیایی) بوجود آورد .
تحلیل ساختار نشانه شناسی گفتمان سیاسی علمای مشروعه خواه با کاربست کلام جدید
منبع:
پژوهش های سیاسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
54 - 76
حوزههای تخصصی:
سامانه مفصل بند ی گفتمان سیاسی علمای مشروعه خواهان عصر مشروطیت به گرد نشانه مرکزی «شریعت» سامان یافته است. این گفتمان، کل گرا، نخبه گرا، امنیت محور، دگرسازانه و محافظه کار است. مشروعه خواهان نمایندگان اخباری گری در این عصر بوده و روش شناسی آنان در چارچوب علم کلام، به ویژه کلام جدید، خوانش پذیر است. در کلام جدید، کوشیده می شود تا در درجه نخست بی اعتباری گفتمان های رقیب اثبات گردد و از سوی دیگر سامانه ای معناشناسانه، استوار بر هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی ویژه به دست داده شود. کلام جدید، دیگرسان از کلام سنتی که استوار بر وجهی غالبا تخریبی و سلبی بود، رهیافتی موسس و موجد است. نوشتار پیش رو بر آن است تا با واکاوی سامانه نشانه شناختی این علما، با محوریت شیخ فضل الله نوری، در کنار نمایش نشانگان گفتمانی آنان، مرزهای اندیشگی و هویتی شان را نیز بازنمایی کند. برپایه فرضیه این مقاله، این علما، هرچند ناآگاهانه، به سیاق متکلمین جدید با کاربست خوانشی حداکثری از دین و باور به اصالت نصوص در عین کاربرد عقل ملتزم به اصول، در پی آن بودند تا در برابر امواج فکری و فناورانه تمدن غرب، به استوارسازی جایگاه شریعت در ساختار نظام سیاسی- اجتماعی بپردازند. علمای مشروعه خواه عصر مشروطیت، با بهره گیری از این اسلوب، به دگرسازی و خصومت سازی با علمای مشروطه خواه و متجددین پرداخته و از رهگذر این امر افزون بر حاشیه رانی آن ها، سامانه ای از ایستارها و معانی را تحت عنوان «حکومت مشروعه» مفصل بندی نمودند.