مطالب مرتبط با کلیدواژه

تکنولوژی خود


۱.

بدن، سوژه و تکنولوژی های خود: درس هایی از راه حل فوکویی برای جامعه امروز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه قدرت بدن فوکو تکنولوژی خود پارهسیا مقاومت و امتناع دائمی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تکنولوژی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علوم اجتماعی
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه غرب شناسی
تعداد بازدید : ۲۳۳۳ تعداد دانلود : ۱۹۷۴
یکی از پرسش های مطرح در فلسفه سیاسی متاخر نسبت قدرت، سوژه و بدن است؛ میشل فوکو از متفکرین برجسته ای است که بدین مساله می پردازد. وی نه تنها تبار سوژه مدرن را می کاود بلکه از تکنولوژی های خود، به عنوان مجموعه ای از سازوکارهایی یاد می کند که از طریق آن خود بر بدن خویشتن اعمال قدرت می کند. حال این پرسش طرح می گردد که در اندیشه فوکو چگونه تکنولوژی های خود، سوژه مدرن و بدنش را برمی سازد؟ پیامد چنین وضعیتی چیست؟ و فوکو چه راحلی برای آن متصور است؟ به نظر می رسد در اندیشه فوکو، سوژه و بدنش در فرآیند سازوکارهای نظارتی و تنبیهی سراسربین و درونی شده شکل می گیرد. شاید مهمترین پیامد چنین وضعیتی ازخودبیگانگی، اسارات و تکه پاره شدن سوژه و بدنش باشد. به نظر می رسد؛ فوکو دو راه حل متصل به هم برای رهایی سوژه از این وضعیت پیشنهاد می کند: 1- مقاومت و امتناع دائمی؛ 2-پارهسیا (حقیقت گویی). بدین معنا فوکو از یکسو ما را به مقاومت دائمی بر علیه مناسبات دانش/قدرت/حقیقت نه تنها در دنیای بیرون بلکه در درون خود فرا می خواند (وجه سلبی راه حل فوکویی)؛ ازسوی دیگر ما را به رک گویی، خطرکردن و بازساختنِ خود بر مبنای خرده روایت های خلاقانه دعوت می کند (وجه ایجابی راه حل فوکویی).
۲.

سمپتوم شناسیِ هرمنوتیک خود در مدرنیسم ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدرنیسم ادبی هرمنوتیک خود تکنولوژی خود سمپتوم شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۹۱
فوکو در واپسین سال های حیات خویش، تکنیک های خود را به مثابه شکلی بدیل از تکنیک در علوم انسانی مطرح می نماید. وی ضمن تبارشناسی تکنیک های خود از یونان باستان تا عصر مدرن، هرمنوتیک خود را به مثابه پیشرفته ترین و پیچیده ترین شکل تکنولوژی های خود، معرفی می کند. سوژه مدرن با اعمال هرمنوتیک خود بر خویش، جریان افکار، مکنونات درونی و مخفی-ترین لایه های ساحت روانیِ خود را در برابر دیگری بزرگ (امر نمادین)، به مثابه متنی گشوده، در معرض تفسیر و تأویل قرار می دهد. اینک سوژه نه صرفا بواسطه تکنیک های سلطه و استیلا، که با اعمال هرمنوتیک خود، از سوی ساحت کلی اخلاق و فرهنگ عمومی تحت مراقبت و کنترل در می آید. از سوی دیگر مدرنیسم ادبی (جریان های ادبی و هنری آوانگارد قرن بیستم)، حاوی سویه ها و سمپتوم هایی ست که می تواند در نظمِ نشانگانی هرمنوتیک خود قرار گیرد. سمپتوم شناسی ادبیات مدرن حاکی از آن است که سیر تحولی آن از کلاسیسیسم تا نیمه نخست قرن بیستم، روندی از حرکت به سوی درون گرایی، ارجاع به خود، برون ریزیِ خود، تأمل در نفس و واکاوی ساحتِ روانی را تا عمیق ترین لایه های آن، نشان می دهد؛ سمپتوم هایی که همگی در نظم نشانگانیِ هرمنوتیک خود قرار می گیرد. در مجموع خوانش سمپتوماتیک مدرنیسم ادبی نشان می دهد که سمپتوم های اساسی هرمنوتیک خود در این قسم از ادبیات قابل تشخیص می باشد.