مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
متن
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
179 - 207
حوزههای تخصصی:
تحلیل رمزگان ها، در کانون توجّه قراردادن نشانگانی است که با شیوه ای نظام مند، دست یابی به معانی ثانویه را محقّق می سازند. مسئله بنیادین آن است که چگونه نشانه ها در ارتباطی هم افزا با استفاده از موقعیت داستان کوتاه منجر به گریز متن از برخورد یک جانبه شده و تکثّر معنایی را با مشارکت خواننده فعّال از طریق رمزگان های ارجاع دهنده، امکان پذیر می کنند. این جستار به بررسی داستان کوتاه چرخ فلک از مجموعه "دستکش قرمز" اثر سپیده شاملو پرداخته و با روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای رمزگان ها از دیدگاه نظریه پردازانی چون چندلر، بارت و با تکیه بر طبقه بندی های نوین انجام شده است. بررسی عناصر ساختاری ، وجه دیگر این کوشش می باشد که در تحلیل اثر مؤثّر افتاده است. رمزگان های بازتاب یافته، بیانگر نظام های قراردادی مسلّط اعم از: اجتماعی، رفتاری، کالایی، بدنی، تفسیری، اسطوره ای، معنایی، زمانی و مکانی است که به بازتولید الگوهای فرهنگی، اجتماعی و... در پیش روی مخاطب منتج می شود.
زمینه ها و مقاصد تغییر پوشش ایرانیان در دوره رضاشاه بر مبنای نظریه اریک دونالد هیرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی زمینه های شکل گیری تغییر پوشش در دوره رضاشاه و درک مقاصد او در این زمینه بر مبنای «نظریه قصدی-زمینه گرای اریک هیرش» است. در همین راستا، سوالی که در پی پاسخ بدان هستیم عبارت است از اینکه «زمینه های شکل گیری ایده تغییر پوشش ایرانیان در دوره رضاشاه چیست و قصد و نیت رضاشاه از تغییردادن پوشش ایرانیان پس از آغاز سلطنت چه بوده است؟» نتایج حاصل از تحقیق که با تطبیق داده های تاریخی در قالب روش تحلیلی- توصیفی و بر مبنای نظریه هیرش با بررسی زمینه و متن بدست آمده، نشان می دهد که تحولات دوران قاجار، رشد نوگرایی، زمینه های زندگی فردی پیشاسلطنت رضاشاه، در کنار زمینه های سیاسی و محیطی دوران پس از سلطنت او در شکل گیری «ایده تغییر پوشش ایرانیان»، در افق دید رضاشاه تأثیر مستقیم داشته است. در ارتباط با نیات رضاشاه نیز آنچه حاصل شد عبارت است از اینکه ملت سازی، وحدت ملی و بقای حاکمیت پهلوی، کاهش نفوذ اسلامگرایان، غربی شدن به مثابه رفع پیش شرط های توسعه و رهایی از حقارت مورد تصور پهلوی اول به قیمت تحقیر هنجارهای سنتی، از جمله مقاصد اصلی رضاشاه در تغییر سبک پوشش شهروندان ایرانی بوده است.
... شبی چون شَبَه روی شسته به قیر (بررسی ارتباط موضوعی متن و تصویر در داستان بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
154 - 170
حوزههای تخصصی:
مسأله پیوستگی و تعامل میان متون ادبی با تصاویر از جمله موارد مورد توجه نگارگران از دیرباز بوده است. اگرچه نگارگران در بیش تر موارد رعایت اصل امانت داری به متن را مورد توجه قرار داده اند، اما گاه این نگاره ها توأم با اغراق در تصویرگری مناظر حماسی یا غنایی شده است. شاهنامه قرچقای خان از جمله شاهنامه های مصور دوره صفوی است که کمتر شناخته و معرفی شده است. در این پژوهش که با هدف شناساندن ویژگی های این شاهنامه ارزشمند انجام گردیده، تلاش شده است تا یکی از مشهورترین داستان های حماسی- غنایی شاهنامه فردوسی یعنی داستان بیژن و منیژه از منظر تعامل و پیوستگی تصاویر این داستان با متن منظوم شاهنامه فردوسی بررسی گردد. این که ویژگی های تصویری نگاره های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه قرچقای خان کدام بوده و عناصر داستانی چگونه در این نگاره ها به تصویر درآمده اند؟ موضوع این پژوهش است. روش کار در این تحقیق توصیفی و تحلیل تصاویر بر مبنای چهار مؤلفه اصلی موجود در این نگاره ها یعنی: تصویرگری رخداد، شخصیت ها و جایگاه آن ها، صحنه پردازی، فضاسازی و شعر مکتوب می باشد. نتیجه این پژوهش ضمن آن که حکایت از هماهنگی کامل این عناصر با روایت ادبی دارد، نشان گر توجه هنرمندان به جلوه های غنایی این داستان است که خود از وجوه ابداعی و ارزشی شاهنامه قرچقای خان به شمار می رود.
واکاوی اندیشه های جاحظ درباره ترجمه و معنا در کتاب الحیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
جاحظ - زاده سده دوم هجری – از بزرگترینِ اندیشمندان زمان خود است. او در حوزه ترجمه و معنا اندیشه های ژرفی دارد که به خوبی با اندیشه هایِ هَم سنگ آن در جهان امروز برابری می کند. در این پژوهش، این اندیشه ها با توجه به آنچه او در کتاب «الحیوان» گفته بررسی شده است. بدین منظور، پس از «مقدمه»، جاحظ و به طور خاص کتاب «الحیوان» او معرفی شده، سپس اندیشه های او درباره ترجمه و معنا تحلیل شده است. جاحظ، در کتاب مذکور، با استدلالی قوی و روشن، سختی کار ترجمه، توانمندی هایی که باید در مترجم وجود داشته باشد و دشواریِ تا سرحدِ ناممکنی ترجمه شعر و متون دینی را تبیین کرده است. در «الحیوان»، جاحظ از جمله بر این باور است که مترجم باید به زبانی که از آن ترجمه می کند و زبانی که به آن ترجمه می کند، به یک اندازه چیره باشد و دانش مترجم در زمینه موضوعی که ترجمه می کند نیز باید هَم سنگ دانش نویسنده متن اصلی باشد. چنین دیدگاه هایی، از نظر ظرافت و دقت علمی، چیزی کم از دیدگاه های نظریه پردازان و بِنامان امروز این حوزه ندارد. همچنین آنچه که جاحظ درباره معنای متن گفته، گواهی است بر شناخت خوب و دقیقی که او از لایه های پیدا و پنهان معنای «متن» داشته است.
گونه های زبانی در رمان ماجراهای هاکلبری فین در متن اصلی و دو ترجمۀ ابراهیم گلستان و نجف دریابندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
272 - 287
حوزههای تخصصی:
تا حدود نیم قرن پیش، حفظ امانت در ترجمه به این معنی بود که عبارت زبان اصلی هرچه بیشتر به رنگ زبان فارسی در آید. اما از نیم قرن پیش و به خصوص پس از سال ۱۳۲۰ که ترجمه باز هم رونق بیشتری پیدا کرد، ارزش ترجمه را با انطباق هرچه بیشتر آن با متن اصلی می سنجیدند و این را حفظ سبک می نامیدند. مقاله ی حاضر با هدف بررسی کمی و کیفی تطابق سبکی و گونه ای متن مبدأ و متون مقصد کتاب ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۴) نوشته ی مارک توین انجام شده است. دلیل انتخاب این موضوع نادیده گرفتن گونه های زبانی متون انگلیسی در بسیاری از متون ترجمه شده ی موجود در بازار کتاب و دلیل انتخاب این کتاب، همان گونه که نویسنده نیز اظهار داشته است، این است که در داستان چندین گویش، لهجه و لحن مختلف به کار گرفته شده اند. پژوهشگر کوشیده است این گونه های زبانی را ابتدا در متن اصلی شناسایی کند، سپس تطابق یا عدم تطابق آن ها را در متون ترجمه شده مورد بررسی قرار دهد، با اصول وفاداری در ترجمه تطبیق داده شود و در نهایت رابطه ای میان عملکرد مترجمان و استقبال مخاطبان برقرار کند. در این پژوهش ابتدا متن انگلیسی و سپس متون فارسی از منظر سبک و گونه های به کار رفته تحلیل شدند. بررسی گونه های زبانی در ترجمه ی نجف دریابندری (1366) و ابراهیم گلستان (1382)، نشان می دهد که ترجمه ی گلستان بر متن اصلی منطبق تر است، اما برخلاف انتظار، این ترجمه ی دریابندری ست که بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است. واژه های کلیدی: ترجمه، گونه های زبانی، متن، شخصیت پردازی، لحن
نقد و بررسی رویکرد صامت انگارانه به متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۹
153-172
حوزههای تخصصی:
جان مایه نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، «صامت دانستن متن» و فاهمه محوری در امر تفسیر است و ستون اصلی تز صامت بودن متن نیز بر «مصرف کننده مطلق بودن معرفت دینی» استوار است. سروش در باب اینکه «معنای متن از کجاست؟» نگرش مخاطب محوری داشته و همچون گادامر و دریدا معتقد است معنای متن همان فهم مخاطب و مفسر یا ظهوری است که در جریان پرسش و پاسخ، برای خوانندگان و مخاطبان حاصل می شود و البته وابسته به آنهاست. این سخن مشکلات زیادی از جمله نسبی گرایی، نقض غرض در ارسال رسل و انزال کتب، نفی امکان حصول معرفت و ... را در پی خواهد داشت. این مقاله با نگاهی به مباحث هرمنوتیک، این عنصرکلیدی یعنی «صامت بودن متن دینی» که بنیان و اساس تئوری قبض و بسط است مورد تبیین و بررسی قرار داده است.
تحلیل فرایندهای فرا نقش اندیشگانی در سوره های «واقعه» و «قیامت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی به بازنمایی جهان در زبان می پردازد و در این راستا نگره های ویژه خود را مطرح می کند؛ برای مثال، معنا در این نظریه محصول سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی است که هر سه هم زمان و به یک میزان، به معنای پیام کمک می کنند. فرانقش اندیشگانی به دو فرانقش تجربی و منطقی تقسیم می شود. در فرانقش تجربی، بندهای مفرد و در فرانقش منطقی بندهای مرکب تحلیل می شوند. بند ازنظر فرانقش اندیشگانی به سه بخش تقسیم می شود: فرایند، مشارک و عنصر حاشیه ای. فرایندها به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم می شوند و هر کدام سه زیر بخش دارند؛ اصلی ها: مادی، ذهنی، رابطه ای. فرعی ها: رفتاری، کلامی و وجودی. در پژوهش حاضر، ارزیابی فرانقش اندیشگانی در سوره های «واقعه» و «قیامت» مدنظر بود و فرایندهای به کاررفته در این دو سوره و بسامد حضور هر یک از این فرایندها به بحث گذارده شد تا ابعاد رستاخیز در این سوره ها معلوم شود. یافته های پژوهش نشان دادند فرایند مادی در این دو سوره بیش از سایر فرایندها به کار رفته است؛ فزونی این فرایند به صورت ملموس، بر وقوع کنش، یعنی قیامت تأکید دارد و به آن عینیت می بخشد.
تحلیل خودنگاره با رویکرد انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد این مقاله؛ تحلیل خودنگاره در نقاشی و عکاسی است؛ تحلیلی که خودنگاره را با دیدگاه انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف"مطرح می سازد. نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت از آرای مهم و پر استناد به ویژه در نقد هنری است. با توجه به این که "خودنگاره"، هنری فردگرا و معطوف به شخص مؤلف است؛ در اینجا به مثابه نمودی از مؤلف فرض می شود و سؤال هایی مطرح می شود از جمله: آیا می توان نظریه "مرگ مؤلف"را در همه آثار هنری تعمیم داد؟ آیا این نظریه در تحلیل تصاویر خودنگاره اعم از نقاشی یاعکاسی، همچنان کارایی لازم را در حذف مؤلف دارد ؟ در پاسخ به این سوال ها؛ نخست به توصیف نظریه "مرگ مؤلف"پرداخته و سپس با روش تطبیقی، ضمن نقد نظریه، محتوای بصری آثار انتخابی نیز تحلیل می شود. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش اسنادی، توصیفی و تطبیقی انجام شده است. جامعه آماری شامل 20 خودنگاره از حوزه نقاشی و عکاسی بوده، اما به اجمال 6 نمونه از آثار به گونه ای گزینش شده که برای اثبات فرضیه و نیز تعمیم آن به هر دو هنر نقاشی و عکاسی نیز کفایت کند. نتیجه حاصل از یافته ها؛ عدم تعمیم نظریه "مرگ مؤلف"در آثار خود نگاره است.
معیارهای متن بودگی شهر و روش شناسی تحلیل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به «شهر» به عنوان یک متن و معیارهای متن بودگی آن می پردازد و در پی آن است که به شهرسازی از دریچ? آموزه های زبانشناسی که مفهوم «متن» و معیارهای «متن بودگی» را مورد بررسی قرار می دهد، بنگرد. زبانشناسی متن، یکی از شاخه های نسبتاً جدید زبانشناسی است که واحدهای زبانی در آن، نه در سطح واژه یا جمله، بلکه در سطح متن تحلیل می شوند. این موضوع می تواند به عنوان چارچوبی تحلیلی در بسیاری از زمینه های علمی، فلسفی و ادبی به کار برده شود. از همین رو، طراحی شهری نیز می تواند از آن به عنوان ابزار تحلیلی در روش شناسی استفاده کند. «متن»، مجموعه ای است از نشانه ها که مانند زنجیره ای از عناصر معنادار شکل می گیرد، به کار می رود، و توسط نگارنده با هدف انتقال معانی به مخاطب، در «زمینه» ای معین انتخاب می شود. بنابراین، شهر متنی است گشوده در برابر مخاطبان خود که بستر تجلی ویژگی ها و معیارهای «متن بودگی» است. دستاورد این پژوهش، تدوین ساختاری تحلیلی است که با رویکرد «متن و متن بودگی» در زبانشناسی، به عنوان ابزاری در تحلیل کالبدی-محتوایی شهر، مورد بررسی قرار گرفته است. آزمون «متن بودگی» در نمونه موردی «محله سنگ سیاه» شیراز به انجام رسیده است.
اعتبارسنجی احادیث فضائل حفظ قرآن در منابع شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
153 - 175
احادیث فراوانی درباره حفظ قرآن ، ارزش و جایگاه حافظان، که از مضامین تشویق آمیز برخوردار بوده و باورمندان را به حفظ و تلاوت آیات قرآن و عمل به آن برمی انگیزاند، در منابع روایی شیعه از معصومین(ع) صادر شده اند. این روایات در اکثر جوامع روایی و تفاسیر، گردآوری شده است. اما میزان اعتبار سندی این روایات و در نتیجه اعتبار متون آنها یکسان نبوده و نمی توان در این مورد حکم کلی صادر کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، از طریق جمع آوری اطلاعات، به شیوه ی کتابخانه ای؛ با تکیه بر منابع شیعی صرف، دامنه ی مطالعاتی خود را بر روی مهم ترین جوامع حدیثی متمرکز نموده و با نگاهی گذرا به پیشینه ی این علم و تطوراتی که بر آن گذشته، به بررسی در این خصوص پرداخته است و نشان می دهد که هرچند برخی از فضائل حفظ قرآن، از نظر محتوا صحیح هستند و یا در صحت سند آن ها خدشه ای وارد نیست اما این دلیلی برای صحت صدور آن ها نمی باشد و اتکای صرف بر سند یا متن در تصحیح یک خبر به معنای اثبات صحت صدور آن نیست. چه بسا سند صحیحی بر متن درستی ترکیب شده باشد یا ممکن است متن متضمن معنایی غیر قابل قبول باشد یا با متونی که دارای دلالت های صدق قوی تر هستند، مخالف باشد. در احادیث مورد مطالعه نیز چنین اشکالاتی وارد بود که موجب عدم صحت صدور آن ها شده و قبول آن ها را مشکل می نمود. البته هرچند اکثر احادیث فضائل حفظ قرآن ضعیف بودند اما علمای حدیث شیعه طبق قرائنی در جواز عمل بدان ها اتفاق دارند.
هنر تعاملی به مثابه ی یک متن، با اشاره به یکی از آثار تعاملی به نمایش درآمده در بینال ونیز 2011 اثر نورما جین(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش به تحلیل هنر تعاملی و تطبیق آن با نظریه های رولان بارت در زمینه ی مرگ مؤلف و متن پرداخته است. چارچوب نظری با استفاده از نظریه های رولان بارت و خصیصه های هنر تعاملی تدوین شده است. به منظور کاربرد این چارچوب نظری، یک مطالعه موردی از اثری انجام شده که در بیینال ونیز در سال 2011 نمایش داده شده است. در این پژوهش ابزار تحلیل، نظریه ی مرگ مؤلف و توجه به جهان متنی رولان بارت بوده است. روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای و با استفاده از منابع اینترنتی بوده است. نتایج بیانگر هم خوانی نظریات مورد بحث با اثر تعاملی مورد مطالعه هستند و نشان می دهند که در فرآیند تعاملی شدن، انتخاب رسانه، تعامل و مشارکت مخاطبین در خلق اثر، باعث تبدیل اثر به متن هنری و همین طور کمرنگ شدن هنرمند به عنوان مؤلف شده است.
استخراج عملکرد محل از محتواهای متنی کاربرتولید با استفاده از روش های یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲۴
7 - 19
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش روز افزون استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی، اطلاعات مکانی مردم گستر رشد چشمگیری داشته است. از میان انواع اطلاعات، محتواهای متنی کاربرتولید غالباً در ساختار مشخصی به اشتراک گذاشته نمی شوند. یکی از ویژگی های عمده این نوع اطلاعات محل مبنا بودن آن ها است.محل های مورد گفت گوی بشر معمولاً همراه با ابهام و وابسته به بافت است. عملکرد محل یا به عبارتی عمده فعالیت هایی که افراد در یک محل انجام می دهند، به عنوان یک بافت در توصیفات محل، ازجمله ویژگی های عمده و متمایز کننده محل است. هدف این تحقیق استخراج عملکرد محل با استفاده از تحلیل محتواهای متنی کاربرتولید به اشتراک گذاشته شده توسط کاربران است. به این منظور ابتدا محل ها و نظرات کاربران در مورد محل ها در وبگاه TripAdvisorبه عنوان محتواهای متنی، جمع آوری شده، سپس از روش های مختلف پردازش زبان طبیعی به منظور آماده سازی و پیش پردازش داده ها استفاده می شود. در ادامه برای هر دیدگاه کاربر یک مجموعه واژگان با استفاده از مقادیر TF-IDFبه عنوان مقادیر بردار ویژگی ساخته می شود. سپس در یک روش نظارت شده این مقادیر به همراه عملکرد محل هابه عنوان ورودی به یک طبقه بندی کننده لجستیک رگرسیون به منظور آموزش مدل داده شده و با استفاده از آن عملکرد محل بر روی داده های آزمایشی پیش بینی شده است. نتایج ارزیابی روش از طریق محاسبه ماتریس درهم ریختگی نشان می دهد، صحت کلی روش پیشنهادی در حدود 96درصد است که رقم قابل توجهی است. همچنین بیشترین دقت و امتیاز F1 برای محل های سرو خوراکی است، درحالی که اقامتگاه ها به دلیل شباهت عملکردی به هتل ها کمترین دقت و امتیاز F1را دارند ولی با این وجود نتایج آن ها نیز قابل اطمینان و رضایت بخش است.
واکاوی تغییرات معنایی منظر شهری بر مبنای رویکرد نشانه شناسی (نمونه موردی: منظر کلان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر به مثابه یک متن، شبکه پیچیده ای از رمزگان های فرهنگی است که امکان خوانش را برای شهروندان فراهم می آورد. با چنین توصیفی، این متن، قابلیت بررسی در قالب رویکرد نشانه شناختی را داراست. بررسی ها نشان می دهد روندهایی که بعد از دوره مدرنیسم بر شهرها حاکم بوده، لایه های متنی آن را دچار تغییر و به دلیل تکیه بر عملکرد و نه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و محیطی، از متن شهر بافت زدایی نموده است. ماحصل چنین رویکردی که تحت تأثیر روندهای مختلفی بوده است، تغییر در نوع نشانه (به عنوان ابزار تحلیل شهر به مثابه ی متن) می باشد. به عبارتی نشانه ها در متن شهر مدرن و سرمایه داری نه نشانه فرهنگی و قابل رمزگشایی توسط ناظر، بلکه به نشانه های کارکردی و بعضاً نشانه های نمادین تبدیل شده اند، موضوعی که بودریار از آن با عنوان «اقتصاد سیاسی نشانه» نام می برد. بدین ترتیب نشانه ها به پایین ترین سطح کارکردی خود تنزل یافته و در این صورت پایین ترین سطح معنا از محیط ادراک و تعلیق و تکثر معنا فراهم می شود. در این میان منظر شهر به عنوان اولین سطح تماس انسان و شهر، عرصه ای است که این تغییرات را می توان در آن به خوبی مشاهده و تحلیل نمود؛ بنابراین هدف این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر روند بافت زدایی از منظر شهری و تبدیل نشانه ها در این متن به نشانه های کارکردی است. بدین ترتیب این مقاله پس از بررسی مفاهیم مرتبط با فضای اجتماعی، معنا و رویکرد نشانه شناسی و تدوین چارچوب مفهومی پژوهش، به بررسی منظر شهر در مقیاس کلان، به عنوان نمونه موردی می پردازد. بدین منظور نمونه هایی از ساخت وسازهای انجام شده در شهر کرج که از منظر کلان آن بافت زدایی کرده اند، بررسی و از منظر رویکرد نشانه شناختی و اقتصاد سیاسی نشانه نقد و تحلیل می شوند. نتایج نشان می دهد تکیه بر ابعاد کارکردی و نمادین و وجوه اقتصادی یا سیاسی، زمینه ی ظهور عناصر کالبدی را در منظر شهر فراهم آورده است که بدون هیچ هم آوایی با سایر لایه های متنی در منظر شهر، خوانش آن را با معضلاتی روبه رو کرده است.
بررسی فرانقش های اندیشگانی و متنی ترجمه سوره مُلک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
9 - 34
حوزههای تخصصی:
رویکرد نقش گرا، ابزاری برای انتقال معنی و برقراری ارتباط میان افراد جامعه است. از نظریه پردازان آن، می توان به مایکل هلیدی اشاره کرد که آرای او، متّکی بر عناصر زبانی است تا صورت آن ها. ساختار متن قرآن کریم، به گونه ای است که می توان آن را، از زوایای مختلف از جمله رویکرد نقش گرا مورد تحلیل قرار داد. بنابراین، جستار حاضر سوره مبارکه ملک را، بر اساس نظریه هلیدی مورد بررسی قرار داده است. این تحقیق، با روش توصیفی- تحلیلی، ﻣﺴﺄله انواع فرآیندها، آغازگرها و انسجام متنی را در سوره ملک مورد تحلیل قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرآیند مادی، بیش ترین فرآیند بکار رفته در متن است که خداوند با توصیف نظام شگفت انگیز خلقت در صدد بوده است تا انسان، به قدرت و علم او پی ببرد. آغازگر ساده، آغازگر غالب بکار رفته در این سوره است و اغلب بندها نیز، دارای آغازگر بی نشان هستند. از میان آغازگرهای مرکب نیز، آغازگر بینامتنی، بیش ترین بسامد را در این سوره داراست.
بینامتنی اشعار اخطل با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
397 - 425
حوزههای تخصصی:
بینامتنی، یکی از موضوعات مهم نقد ادبی، نظریه ای است به منظور خوانش عمیق تر متن ادبی و دستیابی به ناگفته های آن. بر اساس این نظریه، هر متنی، آگاهانه یا ناآگاهانه، زایش و بازخوانشی از متون پیش از خود یا معاصر با خود است. قرآن کریم یکی از متونی است که سروده های بسیاری از شاعران با آن پیوند و ارتباط برقرار نموده است؛ از جمله این شاعران اخطل تغلبی ، شاعر نامدار دوره اموی است که تعابیر و مفاهیم قرآنی را به گونه ای هنرمندانه و با خلاقیتی خاص در اشعار خود به کار برده و باعث جذابیت و تأثیرگذاری فوق العاده اشعار خود شده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین انواع نمونه های بینامتنی قرآنی در اشعار اخطل با روش تحلیلی- توصیفی به تحلیل انواع روابط بینامتنی موجود در اشعار استخراج شده از وی با قرآن پرداخته است. بررسی اشعار اخطل گواه این است که وی گاه مضمون یا مفهوم آیه یا آیاتی از قرآن کریم را منبع الهام خویش قرار می دهد و گاه در ساختار جملات و موسیقی ابیات از آیات قرآنی بهره می گیرد و گاه به داستان های قرآنی اشاره می کند تا به اثر ادبی خود صفت قداست و ماندگاری بخشد.
درآمدی بر هرمنوتیک و جایگاه آن در نقد هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه و نقد هرمنوتیک یکی از نظریه ها و نقدهای مهم هنر و ادبیات است. چندمعنا بودن این واژه بیانگر انواع کاربردهایی است که از این واژه صورت گرفته و می گیرد. از هرمنوتیک به عنوان نگرش، دانش، روش و هنر نام برده شده است که به درک و فهم جهان، انسان و متن می پردازد. متن ها و آثار هنری در تفاسیر مفتوح می شوند و هدف تفسیر و فهم آثار، وصول به معنای حقیقی آن ها است. هدف از این پژوهش، تأملی انتقادی و تحلیلی به آراء متفکران در مورد هرمنوتیک، نقش و جایگاه آن در تفسیر پدیده ها، بالأخص آثار هنری و دستیابی به مبنایی جهت رسیدن به معنای حقیقی اثر است. لذا سوال اصلی پژوهش بر محوریت هرمنوتیک و جایگاه آن در نقد هنر قرار می گیرد و باید به این مسأله پرداخته شود که کدام یک از رویکردهای هرمنوتیک فهم نزدیک تری به حقیقت اثر هنری می گشاید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تاریخی است و اطلاعات اولیه با مراجعه به منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. جهت بررسی آثار و اندیشه های متفکران هرمنوتیک تاریخچه مختصری از هرمنوتیک و انواع آن آورده شده است. سپس با ذکر دوره های مهم تاریخ هرمنوتیک به دسته بندی نظریه پردازان آن پرداخته شده است. هرمنوتیک ازنظر موضوع و گونه های آن بررسی گردیده و با جمع بندی آراء نظریه پردازان سعی در رسیدن به مبنای مشخصی در نقد هرمنوتیک شده است. پژوهش ها نشان می دهند، هرمنوتیک به عنوان دانشی در دست یابی به معنی همواره نقشی مهم در تعیین معنای آثار هنری داشته و دارد. اما پرداخت صرف به هر یک از وجوه محوری آن چون مؤلف، مخاطب و متن، تنها بخشی از معنای اثر را آشکار می سازد؛ لذا علی رغم ادعای هرمنوتیک مدرن مفسر محور و هرمنوتیک سنتی، متن محور و مؤلف محور، مجموعه ای از شناخت و آگاهی کامل از مؤلف، متن و مفسر است که نقشی محوری در تعیین معنای اثر دارند.
جستاری در تحلیل محتوا
حوزههای تخصصی:
روش «تحلیل محتوا» سابقه ای طولانى دارد که آثار آن را می توان در تحلیل کتب آسمانی مانند انجیل و قرآن کریم مشاهده کرد؛ اما به صورت علمى در قرن اخیر و با بررسى و تحلیل مطبوعات دنبال شده و به حوزه های گوناگون علمى گسترش پیدا کرده است. این روش را «مطالعه عینى، کمّى و نظام مند فراورده های ارتباطى (محتواى آشکار پیام) براى رسیدن به تفسیر پیام» تعریف کرده اند. تحلیل محتوا در تحقیقات حوزه علوم رفتاری و به ویژه علوم تربیتی برای دسترسی به نظریه ها و دیدگاه های مناسب برای حل مسئله بسیار تعیین کننده است. با توجه به گسترش این روش شناسی و اهمیت و تأکید بر روش های آمیخته، کاربران با دشواری هایی در تشخیص و کاربست مراحل گوناگون این روش ها مواجه اند. بدین روی این دغدغه در پژوهشگران به وجود آمد که شاید بتوان با یک تحلیل روش شناسانه و مطالعه و بررسی منابع روش شناسی موجود در مقالات و کتب، روش «تحلیل محتوا» را با اتقان و وضوح بیشتری معرفی کرد. این مسئله موجب شد ابتدا روش مزبور به دقت مطالعه شود، منابع شناسایی و جمع بندی گردد و مطابق مراحل روش «فراتحلیل» متن، یک نوشته اصلی به مثابه متن پایه تعیین گردد و تمام مقالات و نوشته های موجود گردآوری، مطالعه و با متن پایه تطبیق داده شود. در نهایت با پالایش منابع گردآوری شده، منابع مرتبط انتخاب و نقاط مشترک در منابع تصریح و مشخص شده و با این نگاه روش شناسی تحلیل محتوا بازپردازش و تکمیل گردیده است.
متن، نوشتار و سواد: رویکردی میان رشته ای به متن و نوشتار در فرهنگ دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مسئله متن و نوشتن دانشگاهی با رویکردی میان رشته ای مورد بررسی و واکاوی مفهومی قرار گرفته است. همچنین، مدل ها و نظریه های متنوع در مفهوم سازی متن، نوشتار و سواد در حوزه نوشتن دانشگاهی به طور خاص با تأکید بر معناسازی و رویکردهای اجتماعی به متن و نوشتار بررسی شده است. پیچیدگی و وسعت مفهوم سازی های موجود از سواد و نوشتار، در وهله اول مطالعات نوشتار و سواد را از حوزه و محدوده مطالعات تک رشته ای خارج و آن را به عنوان یک امر میان رشته ای مطرح می کند. در همین راستا، چیستی و ماهیت نوشتار، متن، هویت نوشتاری و دانشگاهی و مدل های سواد دانشگاهی، مدل های سواد چندحسی و چندحالتی، که در این مقاله در تقابل با مفهوم کلیشه ای «توانایی نوشتن» قرار گرفته، این واقعیت را آشکار ساخته که نوشتار و سواد، چه در پرداختن به مسئله و چه در ارائه پاسخ به مسائل آن، از ماهیتی میان رشته ای برخوردار است. بدین ترتیب، مقاله حاضر تلاش می کند تا علاوه بر به دست دادن گستره معنایی نوشتن در پرتو دیدگاه های زبان شناختی و جامعه شناسی تولید متن و دانش، بیش از پیش به ماهیت متن و فرایندهای درگیر در ایجاد و خلق نوشتارِ دانشگاهی از منظری میان رشته ای تأکید کند و از این منظر نوشتن را نه به مثابه فعالیت و فرایندی تک رشته ای و مهارتی، بلکه فعالیتی پیچیده و چندوجهی در تولید متن مدنظر قرار دهد. فهم این رویکرد احتمالاً خواهد توانست نارسایی های تحلیل هرکدام از گفتمان های بررسی «نوشتار» را با بینشی گسترده تر در این خصوص پاسخگو باشد و درعین حال امکان بیشتری در تولید و مبادله دانش فراهم کند.
متن شناسی: ساختارزدایی دریدا از شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
243 - 258
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان و اندیشمندان از دیرباز مفاهیم و روش های مرتبط با شناخت شناسی را در قالب رویکردهای مختلف مورد تأمل قرار داده اند. کانون چالش های معطوف به این حوزه، پرسش از ماهیت ذهن و عین و همچنین نحوه ارتباط میان آنهاست. این مسائل منجر به دو جریان کلی و بسیار متنوع ایدئالیسم و رئالیسم شده است. رویکرد ساختارزدایی همچون سلف خود یعنی رویکرد ساختارگرایی در بنیاد، رویکردی معرفت شناختی است. ساختارگراها مفهوم ساختار را برای عبور از دوگانه ذهن و عین مطرح کردند. ساختارزدایی به وجهی سلبی و ایجابی، رابطه ای همه جانبه با ساختارگرایی برقرار کرد. در تفسیر ارائه شده از این رابطه در این مقاله، ساختار در ساختارگرایی، به متن در ساختارزدایی تبدیل می شود. با این تفاوت که متن صلبیت ساختارها را ندارد و به طریقی سیال به حیات خویش ادامه می دهد. متن به مثابه یک کل همواره در حال شدن، دوگانه ذهن و عین را مرتفع می کند.
خاستگاه های قدرت در کلام سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فره ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و صداهایی متعدد و متکثر است و علاوه بر نیت مؤلف و گفتمان غالب، صداهای متعدد دیگری را می توان در آن شنید، از این رو متن امکاناتی را بر روی خواننده و پژوهشگر گشوده می دارد، که فراتر از برداشت گفتمان غالب است. این مقاله در گام نخست تلاش می کند با استفاده از آراء اندیشمندانی چون میخائیل باختین و رولان بارت و پل ریکور نشان دهد که متون ترکیب و تلفیقِ آواها و نقل قول ها و ارجاعات و امکاناتی هستندکه از آگاهی مؤلفانه فراتر می روند و زمینه را برای خوانش ها و دریافت هایی تازه تر فراهم می آ ورند، سپس می کوشد جایگاه سعدی را در نظریه ایرانشهری قدرت سیاسی بررسی کند و در پایان در پی آن است که با دستاوردهای تبارشناسی میشل فوکو در مورد قدرت نشان دهد که قدرت در اندیشه و آثار سعدی نه در یک نهاد و جایگاهی خاص بلکه در سراسر روابط و شبکه های اجتماعی جریان دارد.