مقالات
حوزه های تخصصی:
درخت در باور مسلمانان و به دلیل اشارات زیاد به آن در قرآن و روایات از تقدس و اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از دلایل آن حضور درخت در هنگام آفرینش آدم و حوا و دخیل بودن در سرنوشت آنهاست. مفاهیم و استعارات زیادی از درخت در روایات و سخنان حکمای اسلامی بیان شده است. این پژوهش به هدف بررسی روایات مختلف از توصیفات بیان شده از این درختان مذهبی-اسطوره ای و مطابقت آنها با نگاره های موجود انجام شده است. سوالات مطرح شده این است: مفاهیم نمادین درخت های زقوم، طوبی و سدره المنتهی در باور مسلمانان چیست؟ آیا بازتاب این مفاهیم در نگاره های مرتبط، متناسب با متون توصیفی هستند؟ درخت در باورهای اسلامی دارای مفاهیم نمادین متضادی است، هم نشانی از دوزخ (درخت زقوم) و هم مفهومی از بهشت (درخت طوبی و سدره المنتهی) را تداعی می کند. این درختان در قرآن و روایات با توصیفات مختلفی تبیین شده اند. برخلاف موضوعاتی که در نگارگری اسلامی مکررا تصویرسازی شده اند، تصویرنگاری از این سه درخت خارق العاده، به ندرت انجام شده است. درخت زقوم نمادی از دوزخ و وسیله ای برای عقوبت گناهکاران و جایگاه آن در قعر جهنم است، در مقابل، طوبی و سدره المنتهی تمثیلی از بهشت و مواهب آن است که در آسمان ها جای دارند. این استعاره در تعدادی از نگاره ها دقیقا نمایش داده شده است. روش تحقیق مورد استفاده برای این پژوهش توصیفی و تا حدودی تحلیلی است و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده و داده های مورد نیاز از طریق کتب و سایت های علمی معتبر کسب شده است.
تحلیل نشانه شناسانه تمثیل های منطق الطیر عطار در نقوش تزیینی آرامگاه امام زاده روشن آباد گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه مطالعات نشانه شناسی در ابتدا با رویکرد زبان شناسانه ظهور کرد اما به سرعت در زمینه های مختلف هنری، ادبی و اجتماعی و ... همچون ابزاری کارآمد به کار گرفته شد تا آثار هنری را به عنوان یک نظام فرهنگی بررسی کرده و رمزگان ها و مفاهیم مستتر در آنها را بیابد. در پژوهش حاضر تلاش بر این است تا از این ابزار کارآمد در جهت بررسی نقش مایه های تزیینی بنای روشن آباد گرگان و تطبیق آن با تمثیل های منطق الطیر عطار، استفاده شود زیرا در میان نقوش تزییناتی این بنا نقش مایه های حیوانی متفاوتی به چشم میخورد که در مقایسه با نقوش دیگر بنا به نظر میرسد جنبه نمادگرایانه آنها بسیار برجسته تر است و نیز نشانه های بارزی را در آن ها می توان در رابطه با تمثیل های عطار در منطق الطیر یافت که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا تلاش شده است تا پیوند نقش مایه های مورد نظر با نمادهای عرفانی منطق الطیر مورد بررسی قرار گرفته و سپس از منظر نشانه شناسی مورد تحلیل قرار گیرد. در نتیجه مطالعات صورت گرفته در این مقاله، می توان گفت: تصاویر یاد شده پیوندهای قابل ملاحظه ای با نمادهای عرفانی به کار رفته در منطق الطیر عطار دارند و در واقع تجسم دریافت طراح از این مفاهیم اند و بر مدلول های ذهنی او دلالت دارند. این پژوهش بر اساس روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد کیفی به تجزیه و تحلیل اطلاعات پژوهشی می پردازد که در این زمینه از دانش نشانه شناسی بهره می برد، ابزار جمع آوری اطلاعات در آن بر اساس روش مشاهده ای است که در مواجهه با نمونه مورد مطالعه از روش مشاهده مستقیم و توصیفی استفاده می کند اما برای جمع آوری اطلاعات و مطالعه نقوش در بستر تاریخی از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره می برد.
آسیب شناسی دانش بومی کاغذ سازی سنتی ایران به منظور مطابق سازی با نیازهای جامعه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاغذ دست ساز میراث سنتی و فرهنگی، ماحصل نبوغ و مهارت کاغذسازان دوره های متمادی است. این هنر دورانی از آوازه بالایی برخوردار بوده است. تولید و کاربرد کاغذ دست ساز امروزه به خصوص در میان هنرمندان بسیار محدود و گاهی فراموش شده است. اما برخلاف آنچه در ایران روی داده، درکشورهای دیگر این هنر فراموش نشده و همچنان به رشد خود ادامه داده است. از این جهت پژوهش پیش رو با هدف مطالعه و تحلیل وضعیت مطلوب، موجود و آسیب های وارده به این هنر سعی در پاسخگویی به این سؤال دارد که چگونه میتوان کاغذهای دست ساز سنتی را با نیازهای هنرمندان معاصر ایرانی تطبیق داد؟ در این راستا این پژوهش با روش کیفی از نوع توصیفی- تحلیلی با رویکرد آسیب شناسی به جمع آوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی به صورتمصاحبه با 11نفر از صاحب نظران و افراد دخیل در این هنر پرداخته است. نتایج حاصله مبین آن است که باگذشت زمان آسیب هایی چون کاهش تولیدکنندگان کاغذ دست ساز، کمبود متخصصین کارآمد و گاهی انحصاری شدن آموزش در بین اساتید،کیفیت پایین و بافت نامرغوب، زمان گیر و سخت بودن تولید به روش سنتی، نبود حامیان دولتی و خصوصی به جهت حمایت های مالی و معنوی باعث دورشدن هنرمندان و کاغذسازان از مصرف و تولید کاغذ دست ساز شده است. لذا اعمال روش هایی چون معرفی کاغذ دست ساز از طرف هنرمندان و اساتید هنر، بازاریابی حضوری، عرضه انبوه به بازار و آشنایی هنرمندان با جنبه های زیبا شناسانه و کاربری متنوع کاغذ می تواند در شناخت و توسعه این هنر بین هنرمندان مؤثر باشد. همچنین با درنظرگرفتن استانداردهایی می توان کاغذهایی با کیفیت، بافت مناسب و ابعاد مورد نیاز هنرمندان را تولید نمود. تکنیک ها و تکنولوژی جدید مبتنی بر حفظ اصالت و قواعد هنر سنتی کاغذسازی در سرعت بخشیدن به مراحل تولید و به تبع تولید انبوه و پایین آمدن زمان و قیمت تولید تأثیرگذار خواهدبود. به علاوه برگزاری انجمن ها، دوسالانه ها، همایش های کاغذسازی، حمایت سازمان های دولتی و سرمایه گذاری در این زمینه در انسجام گروه کاغذسازان و هنرمندان برای ارائه آثار خود، ایجاد رقابت و ایده پردازی تأثیر بسزایی دارند.
مقایسه نقوش نقاشی های دیواری بقاع متبرکه در لاهیجان و نقاشی های شاهنامه کارکیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار هنری علاوه بر ویژگی های زیباشناختی، بازتاب دهنده ی مناسبات اجتماعی-فرهنگی بستر تولید کننده ی خود نیز هستند. در گیلان بسیاری از اماکن مذهبی شیعی، دارای نقاشی دیواری بوده اند که پیدایش آن ها را به دوره ی صفوی نسبت می دهند. شاهنامه کارکیا در سده ی 15 میلادی(نهم ه.ق) در شهر لاهیجان نگاشته شد. این شاهنامه به سبک نگارگری ترکمن شیراز تصویرگری شده است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که الگوهای متشابه و متفاوت میان نقوش شاهنامه کارکیا و نقاشی های دیواری بقاع متبرکه کدام است و چگونه شباهت ها و تفاوتهای نقاشی دیواری بقاع متبرکه در لاهیجان و نگاره های موجود در شاهنامه کارکیا تحلیل می گردد؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. یافته های تحقیق نشان می دهد، نقاشی های دیواری بقاع متبرکه با نگاره های موجود در شاهنامه کارکیا دارای مشخصه های بارزی هستند که بر گرفته از یک فرهنگ مادر می باشند و آن، فرهنگ ایرانی است که فرهنگ شیعه در نقاشی بقاع و گرایش های ایرانی در شاهنامه کارکیا بخشی از آن است. هردو نقاشی دارای نقوش نمادین مانند اژدها، خورشید، تاج و درخت سرو هستند. نقش خورشید در هردو نقاشی به یک معنا و مفهوم به کار گرفته شده است ولی نقش اژدها کاملا معنای متضاد دارد که از روابط آن با سایر نشانه های درون اثر قابل درک است. نقش تاج نیز در هر دو نقاشی به معنی سلطنت، قدرت، فره شاهی و آسمانی است. درخت سرو نیز دارای معانی مشترک است که همگی ریشه در باورها و اعتقادات فرهنگی ایران دارند. فرآیند طرد و جذب نشانه ای، ساز و کار اشتراک نشانه ها و تفاوتهای آنها درون نقاشی بقاع و شاهنامه کارکیا را بیان می دارد. نشانه ها اگرچه ریشه در فرهنگ ایرانی دارند اما در اثر هم نشینی و رابطه درزمانی با سایر نشانه های درون متنی، معانی منحصر به فردی را بازنمایی می کنند.
تاملی بر تنوع مضامین و منشاء نقاشی های قاجاری شمال ایران با تکیه بر خانه حاج قاسمیِ نوا (آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده در سالهای اخیر آسیب ها و خطرات بسیاری نقوش و تزیینات ابنیه دوره قاجار را در کشور مورد تهدید قرار داده است. از این رو توجه به حفاظت از این نقوش اهمیت می یابد. در مطالعه حاضر بررسی تزیینات و نقاشی های خانه حاج قاسمی در منطقه نوای لاریجان به انجام رسیده است که نمونه ای مشخص از مسکن دوره قاجار به شمار می آید. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل سبک تزیینات ، موضوعات و ارائه تحلیل پیشنهادی به شکلی مقایسه ای با نمونه هایی از این دوره است. مهمترین پرسش طرح شده در این پژوهش شناخت پیشینه، وجوه اشتراک و تمایز نقوش و همچنین عوامل شکل گیری آن بوده است. از این رو توصیف خانه، شرح نگاره ها و شیوه اجرای تزئینات و همچنین مقایسه ی آن با نمونه های مشابه مورد بررسی قرار گرفت. گاهنگاری پیشنهادی، بحث و استدلال موضوعی نقوش و دلیل انتساب آن به اواسط دوره قاجار نیز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت. رویکرد مقاله از نوع تاریخی و روش پژوهش توصیفی– تحلیلی، با تحلیلی از نوع مقایسه ی تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد نقوش مورد بررسی با دوره قاجار قابل تطبیق و متاثر از فرهنگ ایرانی، باورهای دینی و طبقات اجتماعی این دوره است. با توجه به کارکرد مسکونی بنا، نقش مایه هایی با مضامین متنوع گیاهی، جانوری و تک چهره های مرد و زن و خورشید خانم قاجاری در آن مشاهده گردید. نتایج نشان داد که بین نقوش این بنا با دیگر بناهای هم دوره موجود در این منطقه و شهرستان آمل، شباهت قابل ملاحظه ای مشاهده نگردید که این امر می تواند نشان از منشا متمایز پدید آورندگان این نقوش باشد. در پایان پیشنهادهایی به منظور فرهنگ سازی و حفاظت از این بناها ارائه گردید.
بررسی تزیینات آجرکاری در نمای بیرونی بناهای قاجار و پهلوی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آجر از مصالح مهم در زمود و آمود ایرانی بوده که در ادواری از تاریخ دوره اسلامی نمود قابل توجهی دارد. بعد از سلجوقی می توان ادوار قاجار و پهلوی را در زمینه آجرکاری برجسته دانست. هدف، مطالعه تزیینات آجرکاری در نمای بیرونی بناهای قاجار و پهلوی بیرجند و عوامل تاثیرگذار اجتماعی و فرهنگی بر آنست. از این رو تزئینات آجرکاری بناهای قاجار و پهلوی در بیرجند چیست و عوامل اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار بر آن کدام است؟ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و بویژه میدانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد فرم های آجری بناهای بیرجند شامل ستون نماها، قوس های در،پنجره و جداره و سنتوری هاست. همچنین نقوش آجرکاری زینت بخش حاشیه، متن جداره، عناصر منفرد و مشبک ابنیه هستند. نقوش با ترکیب های متنوع آجری مانند، چلیپا، خفته و رفته، جناغی،گلچین و انتزاعی در کنار یکدیگر نمایان شده اند. نیز تاثیر موقعیت سوق الجیشی بیرجند و همچنین نقش تجاری و محوری در دفاع از قلمرو سیستان و پاسداری از مرزهای شرقی در دوره قاجار، نیز حضور سیاحان و ماموران به دلیل دست اندازی انگلیسی ها بر هند و همجواری با ایران، تاسیس مدارس نوین و افتتاح سرکنسولگری انگلیس در بیرجند بر تزیینات آجری بارز است. فروش فرش منطقه در بازار های جهانی رونق اقتصادی، تولید سرمایه و آمد و شد تجار را در پی داشته که باعث ورود تزئینات اروپایی به معماری بیرجند شد اگرچه سویه تامل و نگاه بومی منطقه و سیاست های حاکم در بهره گیری از عناصر باستانی و هنر اسلامی در آجرکاری نیز قابل تامل است.
جایگاه و مفهوم هندسه در هنر معماری اسلامی بر اساس آراء اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر معماری ایران به واسطه همراهی و همکاری معماران با دانشمندان اسلامی، دارای ابعاد علمی و حکمی فراوانی است. از قرون چهارم هجری به بعد، معماری با ظهور دانشمندانی چون اخوان الصفا با ارائه رسالات حوزه ریاضی، صناعات و مبانی هندسی همراه شده است که بر امکان اتصال علم روز با مبانی صناعت معماری تأکید بیشتری نموده است. وجود و حضور نسخ خطی دوره و همچنین اشارت علمی هندسی، ریاضی و صناعتی آن در مقوله احداث بنا، در این نسخ اثبات شده است. نکته و هدف اساسی در پرداخت به این موضوع، نحوه برخورد مفهومی این دانشمندان با موضوع هندسه در صناعت معماری است که در دوره تاریخی خود به چه صورتی مفهوم هندسه را تعبیر کرده و جهت کاربرد صناعت معماری تعریف نموده اند. سؤال اساسی در این نوشتار شناخت مفاهیم و موضوعات هندسه است که اخوان الصفا در ارتباط با صناعت معماری به آن پرداخته و معرفی نموده اند. این موضوع خطاب به علم برپایی بنای معماری از صناعت آن، بر اساس مفاهیم صادرشده ریاضی و هندسی است. روش پژوهش در این نوشتار باتوجه به بررسی موضوع هندسه در ریاضیات اخوان الصفا و موارد اندیشه دار و فلسفی آنان است که از روش تفسیری و تاریخی در برخورد با نسخه خطی هندسه اخوان الصفا و صناعت ریاست بناست. در بحث تحلیل مبانی و یافته گیری معماری آرای هندسی، از استدلال قیاسی دراین خصوص استفاده شده است. اخوان الصفا هندسه را دارای زمینه کمّی محسوس و کیفی معقول معرفی نموده اند که صناعت معماری را برای انسان دارای وجوه جسمانی و روحانی خطاب نموده است. فرم ها و اشکال هندسی در صناعت معماری، مستخرج شده از قوانین اعداد و اصول ریاضیات است که برای رفع نیازهای کارکردی انسان به دست آمده اند. قدس اعداد و اشکال مبنا در کارکرد بر اساس قاعده عقلی ریاضیات است که دارای اثبات از منظر معادلات عددی است. اعداد مبنایی به صورت یک، دو، سه و چهار معرفی شده اند و هرکدام دارای کارکرد و نحوه گسترش بر اساس معادلات تناسباتی هندسه عددی خاص خود هستند. در عالم فرمی نیز نقطه، خط، دایره، مثلث، مربع، کلمات و نقوش هندسی دارای چنین کارکردی هستند. در بحث هندسه از دیدگاه اخوان الصفا، اعداد و مبانی ریاضی به صورت هندسه نظری معرفی شده است و انسان در این دیدگاه دارای ابعاد جسمانی و روحانی تلقی شده است. هندسه عملی باید پاسخی باشد جهت برپایی بنای معماری برای انسان در جهت رفع نیاز فیزیکی و سپس مبانی روحانی. تناسبات دقیق و مشخص بین اعداد و اشکال فرمی خاص دراین خصوص به صورت ترسیمی و کاربردی به همراه نصایح و تدابیر حکمی منتج شده از اندیشه اسلام و دیگر مبانی اندیشه دار واجب در پرداخت صناعت معماری در باب کاربرد هندسه است. از هندسه به نردبانی تعبیر شده است که اثر معماری را خاصیت جسمانی و روحانی متعالی می بخشد. هندسه در این منظر در جهت کاربرد مناسب باید از حکمت نیز در این امور بهره مند باشد.
تحلیل محتوای نقاشی های دیواری در خانه های قاجاری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی دیواری در دوره قاجار علاوه بر جنبه های بصری و تزیینی، کارکرد ارتباطی ویژه ای دارد. نقاشی های دیواری برجای مانده در خانه های قاجاری شهر تبریز، زمینه های منحصربه فردی را جهت کندوکاو در عملکردهای ارتباطی این هنر- رسانه، مطابق با زمینه های تاریخی و تحولات فرهنگی آن برهه از تاریخ، در اختیار قرار می دهند. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی و شیوه جمع آوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای است. در بررسی نقاشی های دیواری شناسایی شده در 11 باب خانه ﻗﺎﺟﺎﺭی تبریز که به ﻋﻨﻮﺍﻥ جامعه آماری لحاظ شده اند، پرسش اصلی این است که: نقاشی های دیواری در خانه های قاجاری تبریز به عنوان هنر رسانه ای، چه پیام هایی را به ناظر منقل می کنند؟ در راستای پاسخ به این پرسش، تحلیل محتوا و درک پیام های صریح و دلالت های ضمنی این نقوش و نگاره های دیواری از طریق طبقه بندی مضامین و ارزیابی پیام آن ها در تناسب با محیط و معماری شان، مورد توجه بوده است. از نتایج بررسی ها می توان به تنوع موضوعات نقاشی شده در اتاق طنبی (شاه نشین و پذیرایی) به عنوان مهم ترین بخش از معماری خانه ها و جایگاه ممتاز شومینه ها اشاره کرد. بیشترین تعداد و وسعت نقاشی های دیواری به ترتیب مربوط به نقوش «تزیینی گیاهی»، «گل و بوته»، «گل و گلدان» و دیوارنگاره ها با موضوع «طبیعت- ابنیه» و «طبیعت- انسان- ابنیه» است. در این نمونه ها، انتخاب مضامین تا اندازه زیادی متأثر از موقعیت اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و تمول سفارش دهنده بوده است؛ اما به طورکلی تأثیرپذیری از هنر غرب در نمایش موضوعات مختلف، مشهود است. پیام این دیوارنگاره ها دلالت ضمنی به مطلع بودن و به روز بودن کارفرمایان و یا نقاشان این آثار دارد و به کارگیری نقوش به عنوان موضوعی مستقل، کارکرد بیانگر آن ها را افزایش داده و به انتقال بهتر پیام اصالت فرهنگی صاحبان خانه ها، یاری رسانده است.
... شبی چون شَبَه روی شسته به قیر (بررسی ارتباط موضوعی متن و تصویر در داستان بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله پیوستگی و تعامل میان متون ادبی با تصاویر از جمله موارد مورد توجه نگارگران از دیرباز بوده است. اگرچه نگارگران در بیش تر موارد رعایت اصل امانت داری به متن را مورد توجه قرار داده اند، اما گاه این نگاره ها توأم با اغراق در تصویرگری مناظر حماسی یا غنایی شده است. شاهنامه قرچقای خان از جمله شاهنامه های مصور دوره صفوی است که کمتر شناخته و معرفی شده است. در این پژوهش که با هدف شناساندن ویژگی های این شاهنامه ارزشمند انجام گردیده، تلاش شده است تا یکی از مشهورترین داستان های حماسی- غنایی شاهنامه فردوسی یعنی داستان بیژن و منیژه از منظر تعامل و پیوستگی تصاویر این داستان با متن منظوم شاهنامه فردوسی بررسی گردد. این که ویژگی های تصویری نگاره های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه قرچقای خان کدام بوده و عناصر داستانی چگونه در این نگاره ها به تصویر درآمده اند؟ موضوع این پژوهش است. روش کار در این تحقیق توصیفی و تحلیل تصاویر بر مبنای چهار مؤلفه اصلی موجود در این نگاره ها یعنی: تصویرگری رخداد، شخصیت ها و جایگاه آن ها، صحنه پردازی، فضاسازی و شعر مکتوب می باشد. نتیجه این پژوهش ضمن آن که حکایت از هماهنگی کامل این عناصر با روایت ادبی دارد، نشان گر توجه هنرمندان به جلوه های غنایی این داستان است که خود از وجوه ابداعی و ارزشی شاهنامه قرچقای خان به شمار می رود.
تحلیل تطبیقی نقوش گچ بری های عصر ساسانی و سلجوقی در خراسان (مطالعه موردی: بناهای بندیان درگز و رباط شرف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر گچ بری یکی از مهمترین آرایه های معماری ایرانی است که در منطقه خراسان بزرگ در ادوار مختلف پیش از اسلام و دوران اسلامی کاربرد داشته و با تنوع نقوش و کیفیت ممتازش شناخته می شود. تمرکز این پژوهش بر دو بنای ممتاز و باشکوه بندیان درگز از عصر ساسانی و رباط شرف از عصر سلجوقی است که نزدیک ترین بناهای شاخص خراسان از حیث زمان در دو دوره پیش از اسلام و اسلامی هستند و هنر گچ بری یکی از مهمترین آرایه های آنهاست. محوطه باستانی بندیان درگز در منطقه شمالی خراسان، بیشترین سازه های گچ بری دوران ساسانی را در خود جای داده و نمایان گر شکوه، عظمت و زیبایی این هنر در آن روزگار است. رباط شرف نیز دارای جایگاهی ویژه در تاریخ معماری خراسان در دوره اسلامی است که با آرایه های گچی زیبا و آمیختگی آن با آجرکاری شهرت جهانی دارد و یادآور تداوم هنر گچ بری از اعصار پیشین است. از آنجایی که در باب تاثیر هنر گچ بری ساسانیان و کاربرد نقشمایه های آن بر بناهای دوره اسلامی در منطقه خراسان کمتر مطالعه ای صورت گرفته، ضرورت انجام پژوهش هایی از این دست مطرح می گردد. بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع در هنر و معماری ایران، مساله پژوهش بدین شکل مطرح می شود: چه ویژگی هایی در شیوه بازنمایی نقوش گچ بری های عصر ساسانی و سلجوقی در منطقه خراسان با تاکید بر بناهای بندیان درگز و رباط شرف وجود دارد؟ وجوه اشتراک و افتراق آنها در چیست؟ این پژوهش به روش تحلیلی-تطبیقی انجام گرفته است و نتایج آن نشان از تداوم هنر گچ بری ساسانی در عصر سلجوقی منطقه خراسان دارد. بسیاری از تزیینات داخلی گچ بری های بنای رباط شرف بالاخص در نقوش گیاهی و هندسی مشابه بنای بندیان درگز است که خود نشانگر پایداری این هنر در گذر بیش از پنج سده است.
بررسی طرح و نقش منسوجات در پوشش بیرونی مردانه درباریان در عصر زند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری موارد، بررسی طرح و نقش پارچه های تاریخی ایران با نظر به هنرهای تجسمی امکان پذیر خواهد بود چراکه بیشتر منسوجاتُ در مرور ایام از میان رفته اند. عصر زندیه شاید به دلیل بازه حکمرانی کوتاه، کمتر از حیث هنری مورد توجه بوده است. البته میراث این دوره نیز در قیاس ادوار پیشین (صفوی) و پسین (قاجار) محدود است. هدف این مقاله، بررسی طرح و نقش منسوجات در پوشش مردانه درباریان عصر زندیه است. پرسش آن است که چگونه می توان با نظر به شمایل نگاری عصر زند و مقایسه آن با نمونه های منسوجات سده های دوازدهم و سیزدهم/ هجدهم و نوزدهم، طرح و نقش پارچه های لباس بیرونی مردانه درباریان آن دوره را بازیابی نمود؟ پیش بینی می شد به تبعیت از عصر صفوی یا به عنوان مقدمه ای بر هنر قاجار، طرح و نقش منسوجات مزبور در طیف وسیعی قابل تعریف باشد. نمونه گیری این مقاله، به صورت احتمالی ساده ازمیان شمایل نگاری های درباری دوره زندیه با گزینش هفت تصویر انجام شد که به شیوه تحلیلی تاریخی با نه قطعه پارچه تطبیق یافت. شیوه جمع آوری اطلاعات برپایه اطلاعات کتابخانه ای قرار گرفت. نتایج مشخص کرد: مردان درباری در عصر زندیه در تهیه دستار و شال کمر به عنوان متعلقات لباس و اجزای به ظاهر کوچک اما هویت ساز و نمادین پوشاک از ترکیب پارچه محرمات و ساده بهره می بردند. برای تن پوش بیرونی یعنی قبا، کاتبی و عبا/ ردا از پارچه های ساده یا طرح دار واگیره ای با نقش گیاهی استفاده می کردند. درمجموع، برخلاف تنوع بیشتر طرح و نقش در پوشش مردانه اعصار قبل و بعد، ایشان به روشمندی محدودتری پایبند بودند.
تطبیق مؤلفه های فنی و زیبایی شناختی در جل اسب قشقایی و شاهسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جل اسب، یکی از انواع مهم دست بافته های عشایری است که در گذشته و به واسطه نوع زندگی عشایر، کاربرد قابل توجهی داشته است، لیک در اثر تغییر شیوه زندگی، این بافته با دارا بودن بُعد هنری، صرفاً به یک اثر با قابلیت های هنری بومی و تزئینی در جهت کاربرد در زندگی معاصر، مورد توجه قرار گرفت. نقش پردازی و آفرینش انواع نقوش هندسی و انتزاعی برگرفته از طبیعت و محیط پیرامون بافنده و رنگین نمودن آ ن ها با استفاده از رنگ های طبیعی، وجه زیباشناختی این بافته ها را امروزه بیش از پیش عیان می سازد. عشایر قشقایی و شاهسون، دو نمونه از ایل هایی هستند که در بافت جل های نقش و نگارین، از شهرت بالایی برخوردارند. در این مقاله سعی بر آن است تا با رویکردی تطبیقی و انتخاب نمونه هایی شاخص هنری، به معرفی، تحلیل و مستندنگاری ابعاد فن شناختی و زیباشناختی جل های این دو ایل پرداخته شود. بدین روی، پرسش اصلی این است که مؤلفه های فن شناختی(فنون بافت) و زیباشناختی(نقوش و رنگ ها) و اشتراکات و افتراقات در جل های قشقایی و شاهسون کدام است؟ این مقاله از نوع پژوهش کیفی و روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها توأمان کتابخانه ای و جستجو در سایت ها و مجموعه های معتبر است. برخی از یافته ها چنین است: فنون بافت در جل های قشقایی نسبت به جل های شاهسون متنوع تر و بیش تر است. در بافت جل قشقایی از فنون پیچ بافی(سوزنی)، قالی بری(ترکمن نقش)، جاجیم بافی(اُیی بافی) و تلفیقی از این فنون، استفاده می شود اما در بافت جل شاهسون از فن پیچ بافی یا در اصطلاح سوماک و در برخی موارد نادر هم گلیم بافی بهره برده می شود. هم چنین تنوع در نقش پردازی در جل های شاهسون بیش تر است. در کاربرد رنگ ها، بافندگان دو ایل غالباً از رنگ های یکسانی بهره برده اند. جل های شاهسون بزرگ پارچه و مستطیل شکل بوده اما جل های قشقایی کوچک پارچه و غالباً مربع شکل هستند.