مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
متن
حوزه های تخصصی:
همان طور که در مورد ادبیات، «ادبیت» را لازمه داشتن یک متن ادبی دانسته اند، «متنیت» نیز می تواند شرط لازم برای داشتن متن باشد. مفهوم «انسجام» که به نوعی ضامن وجود متنیت است از سوی زبان شناسان و نظریه پردازان زیادی مانند میشل شارُل به خصوص در حوزه تحلیل کلام مطالعه شده است. یکی از ابزارهای برقراری این انسجام که شارُل در پژوهشی جداگانه به آن پرداخته، مبحث عناصر همنشین اضافه است. اگرچه محقق به درستی بر کارکرد ویژه این عناصر در استقرار انسجام تأکید داشته است، به نظر می رسد چشم اندازی که مسئله را در آن قرار می دهد، قابل نقد است. در این مقاله می کوشیم تا با جایگزینی نگاه صوری و دستوری نظریه پرداز به مسئله با یک رویکرد معنا محور که مستلزم در نظر گرفتن نقش فعال خواننده در شکل گیری انسجام است، کاستی های این نظریه را اصلاح کنیم و نشان دهیم استدلال شارُل دارای دامنه مطلوبی که بتواند مصادیق دیگر این نوع انسجام را نیز پوشش دهد نیست. برای نیل به این هدف، در بخش نخست، با استفاده از نظریه شارُل عملکرد ویژه عناصر همنشین اضافه را که زبان شناس «قیدهای چارچوب ساز» می خواند تبیین می کنیم و قسمت دوم را به تعدیل دیدگاه او از طریق رفع انحصاری که زبان شناس برای این عناصر قائل است اختصاص می دهیم. همچنین، امیدواریم از ورای این موارد، ابعادی از موضوع انسجام را که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است، روشن کنیم.
تحلیلی مقایسه ای بر خوانش مدرنیستی و پسامدرنیستی اثر معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نقد اثر معماری" با بررسی خود بنا آغاز میشود؛ اما خاستگاهش، در بنیانهای نظری معماری است. با دانستن این مهم که "نقد" و "نظریه"، دو مقوله مرتبطند، هدف نقد بهعنوان زیرمجموعه تئوری، تفسیر و ارزیابی آثار برمبنای نظریه می باشد. علی رغم مطالعات زیادی که تاکنون بر روی مبانی طراحی « مدرن » و « پسامدرن » و تفاوت هایشان انجام شده؛ اما، تدقیقی بر تفاوت های مبانی و روش شناسیِ خوانش و نقد، و قواعد ارزیابی اثر معماری در این مکاتب صورت نگرفته است. پژوهش حاضر با مطالعه مبانی نظری «مدرن » و « پسامدرن »، ویژگی های « خوانش اثر معماری » و « قواعد نقد » در دو مکتب را مورد تحلیل، واکاوی و قیاس قرار داده است. این پژوهش با ماهیتی کاربردی، و سامانه جستجوی کیفی، با رویکردی تفسیرگرا به تفسیر و تحلیل معنایی داده ها که مشتمل بر نظریات و آراء معتبر نظریه پردازان « مدرن » و « پسامدرن » با محوریت مفهوم نقد است می پردازد. محققان، با روشی توصیفی- تحلیلی و شیوه تحلیل تطبیقی و مقایسه ای، داده های گردآوری شده از طریق مطالعه اسنادی را تحلیل و مقایسه کرده اند؛ در نهایت با ارائه نمونه هایی از نقد آثار معماری به شیوه های مدرن و پسامدرن، تفاوت های خوانش معماری در دو مکتب، به صورت کلّی بازشناخته شده است. یافته های تحقیق، حاکی از تک معنایی و قطعیتی بلاتردید در روند خوانش مدرنیستی اثر است در حالیکه در نظریه های پسامدرنیستی، شاهد عدم قطعیت در داوری به دلیل تکثرمعانی هستیم. خوانش مدرنیستی، کنشی خطی و منطقی با مرکزیت متن و دلالت های صوری و با روند استدلال منظم، خلاصه نگر و تک لایه است و مواجهه محصولگرایانه با اثر دارد، درحالیکه خوانش پسامدرنیستی با مواجهه فرآیندگرایانه، به مثابه یک بازی غیرخطی با محوریت خواننده و دلالت های ضمنی حول لایه های متعدد شکل میگیرد. تفاوت آشکار بین دو خوانش در پژوهش نشان داد که با تکیه برنظریه « بازی های زبانی 1 » ویتگنشتاین، به منظور داشتن نقدی منصفانه تر، وجود تناسب بین اثر معماری و شیوه خوانش آن امری مطلوب به نظر میرسد که منتقد معماری باید بدان آگاه باشد.
تحول معنی درباززنده سازی خانه های تاریخی با رویکرد نشانه شناسی
حوزه های تخصصی:
امروزه معنامندی فضایی ا ز مهم ترین راهکارهای کیفیت بخشی به فضای معماری است و طراحان و معماران در این زمینه تلاش میکنند. فضا یا یک ساختار فضایی ،یک متن است.هر بنای مرمت شده ساختاری دارد که نشانه های آن با مخاطبانش سخن میگوید وبرمعنای ویژه ای دلالت میکند. در این مقاله ارتباط میان حفاظت معماری و نشانه شناسی مورد تحلیل قرار می گیرد. هر متن اجتماعی(مانند معماری) حامل مجموعه ای از پیام ها بوده که به وسیله رمزگان ها و روابط درون متنی به مخاطب منتقل می شوند. این نشانه ها توسط خالق کد گذاری شده و خواننده(مخاطب) بر پایه قراردادهای اجتماعی، برداشت های ذهنی و زاویه نگاه خود به رمزگشایی و معنا سازی برای متن( معماری) تلاش می کند. در این مقاله جهت تبیین این مسئله، ضمن تشریح مفاهیم سه دیدگاه نشانه شناسیِ ساختارگرا و پساساختارگرا وفرهنگی معرفی می گردند.در این مقاله پس از بررسی نظریات نشانه شناسان، خوانش معماری متن از دیدگاه های ذکر شده مورد قیاس قرار گرفته است. تمرکز اصلی تحقیق بر بازنمود معنای حفاظت معماری، که از لایه های متعدد معنا تشکیل شده است، می باشد. هدف این پژوهش تحلیل عناصر مهم نشانه ای در باززنده سازی خانه های تاریخی است تا به این سوال پاسخ داده شود: نحوه حفاظت عناصر کالبدی معماری خانه با چه مولفه هایی و درچه راستایی باید صورت پذیرد ؟ نتایج تحقیق نشان می دهدحفاظت واحیاء خانه با توجه به پنداشت های فرهنگی وتوجه به بوم نشانه شناسی، معنی می یابد.
طرح و بررسی دو ابرروایت «مسیحیت» و «لیبرال دموکراسی» در چارچوب نظریه شالوده شکنی دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
901 - 921
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاشی است که با روش تحلیلی، به طرح دو ابرروایت «دینی» و «سیاسی» می پردازد و سپس آنها را در چارچوب نظریه شالوده شکنی دریدا به چالش می کشد؛ از این رو دریدا در مقابل روایتی از مسیحیت که آن را مقرر در متن و ذهن شارع، منحصر به نهادهای سنتی و در اختیار متولیان رسمی آن معرفی می کند و به بازگویی مفاهیمی نظیر «هدیه»، «ایثار»، «بخشایش»، «موعودگرایی» و... که همواره به گفتمان کلاسیک مسیحیت تعلق دارند، می پردازد. شالوده شکنی همچنین در مقابل روایتی که بقای «دموکراسی لیبرال» و نظام سیاسی مبتنی بر آن را بعد از فروپاشی شوروی و اضمحلال کمونیسم، به منزله پایان تاریخ، آخرین مرحله تکامل ایدئولوژیکی بشر و شکل نهایی دولت تلقی می کند، می کوشد تا ضمن ارائه ضعف و کاستی های آن، با اعطای معنایی تازه به مفهوم «دوستی»، بر بنیاد برادری ناگسستنی، نامشروط و جهانی، نویدبخش شیوه تازه ای از سیاست با عنوان «جماعتی بدون جماعت» و دموکراسی اصیل تری با عنوان «دموکراسی در راه» باشد.
تحلیل و نقد کتاب کارکرد ابهام در فرایند خوانش متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
91-112
کارکرد ابهام در فرایند خوانش متن تألیف فروغ صهبا، پیچیدگی ها و شگردهای روایی در مبهم ساختن داستان را بررسی کرده است. «ابهام» صنعتی است در نوشتار که بنا به مقتضیات نویسنده و متن، می تواند عنصری جوهری و ذاتی یا ترفند ادبی تلقی شود. به رغم تلاش نویسنده در ارائة شواهد بسیاری از شگردهای ابهام آفرینی در داستان مدرن، ایراداتی به کتاب وارد است. پراکندگی و ضعف طبقه بندی مطالب در ساختار کتاب و تلقی نادرست از ابهام ایرادهای کلی کتاب است: 1. نپرداختن به انواع متن های نوشتاری مانند متن های عرفانی و شعر، و فروکاستن ابهام به نوع نوشتاری داستان، آن هم صرفاً داستان مدرن و پسامدرن، درحالی که عنوان کتاب بررسی ابهام در «متن» را هدف پیش روی خود قرار داده است، 2. یکی انگاشتن ابهام با پیچیدگی، 3. نبود تمایز میان انواع ابهام (ساختگی، ادبی، و جوهری)، و 4. تنزل دادن ابهام به عنوان ترفندی برای حفظ صدارت نویسنده است از مهم ترین مواردی است که مقالة حاضر به آن ها پرداخته است.
نقد و تحلیل کتاب زبان، بافت، و متن؛ جنبه هایی از زبان در چشم اندازی اجتماعی نشانه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
191-212
مقالة حاضر محصول نگاهی به کتابِ زبان، بافت، و متن؛ جنبه هایی از زبان در چشم اندازی اجتماعی نشانه شناختی است که طاهره ایشانی و مجتبی منشی زاده آن را به فارسی برگردان کرده اند. باتوجه به آن که رویکرد نقش گرایانه به مطالعات زبانی در مقایسه با رویکردهای صورت گرایانه و شناختی در ایران درصد کم تری از مطالعات و بحث های زبان شناختی را به خود اختصاص داده است، جای خالیِ کتابی که نگرش اخیر را به زبان پژوهانِ علاقه مند معرفی کند، آن هم به زبان فارسی، به شدت محسوس بوده است. به همین دلیل، کوشش مترجمان این اثر ستودنی و شایستة سپاس گزاری است. به جرئت می توان گفت یکی از امور حساسی که برعهدة مترجمان این اثر بوده است، برابرگزینی واژه ها و اصطلاحات این حوزة تخصصی است؛ زیرا جای خالیِ کتاب هایی از این دست، خود، نشان دهندة عدمِ وضعِ واژه ها و اصطلاحات تخصصیِ دقیق و یک دست در رویکرد نقش گرایانه به مطالعة زبان در فارسی است. افزون براین، دیگر دشواری هایی که مترجمان برای برگردانِ اثر به زبان فارسی با آن ها روبه رو بوده اند، سبب شده است تا مواردی در ترجمة کتاب بایستة بازبینی بکنند. بنابراین، آن چه ازنظر خواهد گذشت، معرفیِ کتاب و مبنای نظریِ آن، معرفیِ موضوعی بخش ها و فصل های کتاب، و بیان نقاط قوت و ضعف این کتابِ ترجمه شده است.
متن، «من»، و «مردم» در تأویل های محمدتقی غیاثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
135-164
بوف کور هدایت، ملکوت بهرام صادقی، اشعار سهراب سپهری؛ تلاش محمدتقی غیاثی برای دست یافتن به نوشتار شخصی از ره گذر تأویل و تحلیل این آثار از بنیان ناسازمند است. اگر ذاتِ ثانویِ نوشتارِ تأویل با آرمانِ یگانگیِ نویسنده منافات نداشته باشد، پراکندگیِ متنِ تأویل حاکی از غیاب ضمیری (conscience) است که نظم سخن و تدوین دانایی را نوآورانه بر ذمه می گیرد. «منِ» غیاثی بیش از آن با علمِ عاریتیِ خود عجین است که در آن دخل و تصرف کند. انعکاس صورت خام این علم در متن بر ناتوانی «من» از تصاحب (appropriation) و ذهنی سازیِ (subjectivation) خِردی گواهی می دهد که دیگری در تعلیقِ «منِ» خویش بدان دست یافته است. تأویل های محمدتقی غیاثی تکیه گاه خود را در خالیِ میانِ دو تعلیق می جویند. مسئلة بهره گیری غیاثی از نگره های فرانسوی برای تحلیل آثار ایرانی نیست. سخن از حضورِ کمابیش جسمانیِ «منِ» اوست در فرایند وصل. ثقل این حضور نه تنها به متن وحدت نمی بخشد، بل قوام آن را سست می کند. میان آثار و نگره ها پیوند اندامی (organique) وجود ندارد. یگانه عنصرِ رابط همان «من» است که در اوج وابستگی به سخنِ غیر یگانگیِ خود را فریاد می زند. باور به برتریِ «منِ» بی سخن بر «مردمِ» خاموش خاصه زمانی ناسازمند جلوه می کند که خرد اکتسابی «من» به عامیانگی می گراید.
بررسی متن نمایش صحنه ای و نمایش رادیویی
منبع:
رادیو تلویزیون سال ششم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۳
90 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های درک ماهیت زبانی هر متن و نوشته ای بر اساس ویژگی های زبان شناسی آن صورت می پذیرد.در میان نظریه های زبان شناسی، یکی از مهمترین نظراتی است که از آن برای درک و معنای متن استفاده می شود، نظریه ساختگرایی است. در این مقاله نم ایش صحنه ای به عنوان یک متن ادبی در نظر گرفته شده است و به بررسی آن در مقایسه با نمایش رادیویی پرداخته شده است. در مقایسه این دو نمایش از نظریه های زبان شناسانی مانند سوسور، باختین، گرماس استف اده شده است و ب ا تکیه بر این نظریات تشابه ها و تفاوت های موجود میان متن نمایش صحنه ای و متن نمایش رادیویی مورد توجه قرار گرفته است.
تدوین فرآیند خلق فضاهای شهری قرائت پذیر و عوامل مؤثر بر آن مبتنی بر فهم و واکاوی نظریه های ترجمه؛ رهیافتی فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت خلق فضاهای واجد معنی (یا توجه به معنای فرهنگی فضاها) که آن ها را قرائت پذیر می نماید، امری پذیرفته شده است. در واقع از آنجا که انسان در دایره ی معنایی متولد می شود و از آن طریق خود را باز می یابد؛ چنانچه در محیط های فاقد معنی یا واجد معانی غیرفرهنگی قرار گیرد، ضمن عدم ارتباط با آن، هویت وجودی خود را نیز از دست خواهد داد. در این میان، بر عهده ی طراح شهر است که در خلال تولید متن کالبدی، نقش ترجمانی مطلوبی را ایفا نموده و در فضای شهری دست به کدگذاری فرهنگی بزند. هدف مقاله ی حاضر، تدوین فرآیند گام به گام طراحی فضاهای شهری قرائت پذیر و شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد چنین فضاهایی است. به این منظور، از نظریه ی زبان شناختی (به عنوان یکی از پارادایم های نظری پسامدرن) استفاده خواهد شد. دلیل انتخاب این پارادایم، قابلیت های آن در پاسخگویی به مسئله ی افول معنی در معماری و شهرسازی است. در این مقاله، از مطالعات ترجمه به عنوان یکی از عرصه های دانشی و نظری مرتبط با پارادایم منتخب، بهره برده شده است. در واقع این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از نظریه های مطرح در مطالعات ترجمه، و بررسی و فهم دقیق آن ها، به هدف غایی پژوهش دست یابد. با توجه به موارد بیان شده، پژوهش حاضر در مرحله ی بررسی نظریه های مطرح در مطالعات ترجمه، از رهیافت فرانظریه بهره برده است. به این معنی که با واکاوی نظریه ها (نظریه های سنتی و مدرن در مطالعات ترجمه)، مبتنی بر تکنیک های این رهیافت، چون تحلیلِ تاریخی و مقایسه ای، آن ها را واکاوی نموده و از خلال این بررسی، نحوه ی کاربست آنها را در تدوین فرآیند مورد نظر در طراحی شهری (براساس روش استدلال منطقی) تدوین نموده است. نتایج تحلیل فرانظری نشان می دهد، نظریه ی مدرن ترجمه و رویکرد ترجمه ی فرهنگی، که به ترجمه ی ارتباطی منجر می شود، رویکردی مطلوب در تولید یک متن فرهنگی در شهر است. با انطباق فرآیند ترجمه در نظریه ی مدرن ترجمه، با فرآیند طراحی فضاهای شهری واجد معنا، روند گام به گامِ خلق فضاهای شهری قرائت پذیر تدوین شده است. بر این اساس، طراح شهر لازم است، ضمن شناسایی حیطه ی فرازبانی فضا و شهر، زبان مبدا را تجزیه و تحلیل نموده و با در نظر گرفتن فیلتر فرهنگ و گفتمان های قدرت و ایدئولوژی، نشانه ها و معانی نهفته و قابل درک در فضا را شناسایی کرده و دست به ترجمه ی فرآیندمحور در محیط بزند.
فرایند طراحی زمینه گرا تجربه معماری 89 - 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
21-34
حوزه های تخصصی:
توجه به بستر معماری و داده های طرح از ابزار مولد اولیه معماران در فرایند طراحی هستند و رویکرد اصلی طراحی را تعریف می کنند؛ این رویکرد، به تجلی گسترده گزینه های طراحی منجر شده است و در نهایت ارزیابی موفق تر از راه حل ها و طراحی های کامل تری را به دنبال دارد. در حال حاضر، بی توجهی به بستر در بسیاری از طراحی ها در آموزش معماری در دانشگاه های امروز رایج است. این مقاله به مطالعه تأثیر توجه به بستر و زمینه طرح در طرح های معماری پرداخته است، به این ترتیب که تحقیق های دانشجویی چهار طرح معماری- معماری ۲ الی ۵- در دو نیمسال تحصیلی 1388 1389 در دانشگاه سوره مطالعه شده اند؛ با استخراج معیارهایی از اصول طراحی معماری در جامعه آماری شاهد و آزمون، آزمایش شده است. وجه تمایز دو گروه طراحی در مدلی ساخته شده از بستر طرح بود که در اختیار گروه آزمون به منظور مطابقت طرح با زمینه قرار گرفت و در نهایت ارزشیابی طرح های دو گروه بر اساس میانگین نمراتی بود که آنان طی ۹ آزمون -که ۹ معیار طراحی بودند- کسب کردند. ارزشیابی نهایی طراحی های دو گروه نشان داد که جامعه آزمون با توجه به میانگین بالاتر نمراتشان، طرح های موفق تری را در هر چهار موضوع طراحی نسبت به گروه شاهد ارائه کردند.
تحلیل گفتمانی داستان «خانه روشنان» گلشیری با استفاده از نظریه راجر فالر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۲۲۹-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی که در نقد داستان از منظر زبان شناختی بسیار متحول شده، نظریه راجر فالر است. این نظریه آمیزه ای از نظریات دستورزبان گشتاری چامسکی و زبان شناسی نقش گرای هالیدی است. ازآنجاکه داستان «خانه روشنان» گلشیری به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و فالر نیز معتقد است، در چنین داستان هایی، روساخت به فهم ژرف ساخت کمک می کند، در مقاله حاضر، با روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای و با رویکرد زبان شناختی برمبنای نظریه زبان شناختی فالر، داستان «خانه روشنان» تحلیل شده است. نتایج این تحقیق حاکی است نوع گشتار و شیوه جریان سیال در این اثر باعث به هم ریختگی ساختار نحوی جملات، عدم پیروی از قواعد دستوری، تکرار مرجع ضمایر، ایجاد ضرباهنگ و موسیقی در کلام، کاربرد تضادهای تداعی گر و تکرارهای مبتنی بر تأکید، سردرگمی مخاطبان، و ایجاد تعلیق و تعویق در کلام می شود. شخصیت اصلی این اثر، کنشگر و راویانِ جمع، همگی، منفعل و حسی ادراکی اند. گویی، نباید کلامی ضدایدئولوژی غالب متن بر زبان رانند که باعث برهم خوردن فضای تک صدای متن شود. گلشیری در این اثر نیز خواسته مانند بقیه آثارش به مشکلات جامعه نقب بزند و قضاوت های مداخله جویانه اش را در متن حاکم کند. از حیث نگاه به متن، نویسنده گاه از منظر بیرونی به متن پرداخته و خود را قادر به فهم ادراکات اشخاص داستان ندانسته و گاه از منظر درونی متن را کاویده و گرایش های شناختی خود را با متن همگام کرده است. از حیث بازنمود گفتار و اندیشه نیز این اثر هم از گفتار باواسطه (مستقیم آزاد) استفاده کرده است و هم از گفتار بدون واسطه و مستقیم. هردوی این شیوه ها توانسته تا حد امکان مکنونات درونی و کلامی شخصیت های اصلی و فرعی را بازنماید.
مخاطب تنها نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۲۲
11 - 30
حوزه های تخصصی:
برنامه سازان تلویزیونی از طریق تصویر و صدا، معنایی غالب را به مثابه پیام اصلی برای مخاطب ارسال می کنند اما پیام های دریافتی نهایی همان هایی هستند که بیننده ادراک نموده است. بررسی فرآیند چگونگی ادراک مخاطب از برنامه های تلویزیونی به مثابه متن و استفاده آن در زندگی روزمره در قالب نظریه تحلیل ادراک نشان می دهد که مخاطب در مقابل رسانه تنها نیست بلکه بوسیله دایره ای از روابط اجتماعی احاطه شده است که بر چگونگی تفسیر وی از این متون تأثیر می گذارد. لذا ادراک مخاطب، فرآیندی اجتماعی و نه شخصی است. این مقاله از طریق جستجویی تجربی و با تأکید بر یکی از نتایج حایز اهمیت تحقیقی با عنوان: «تحلیل ادراکی گفتمان سریال های پرطرفدار تلویزیونی در میان مخاطبان زن»[1] توضیح می دهد که ادراک مخاطب از متون رسانه ای، بیش از آنکه تحت تأثیر پیام های ارسالی برنامه سازان باشد، تحت تأثیر روابط اجتماعی در برگیرنده مخاطب است. [1]. این تحقیق در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ارتباطات اجتماعی- گرایش روزنامه نگاری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز به راهنمایی دکتر تژا میرفخرایی توسط فرشته طاهری نیا (بهار 1388) انجام گرفته است.
سواد رسانه ای انتقادی و فعالیت سایبر زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
186 - 230
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعه سواد رسانه ای انتقادی فعالان سایبر زن در ایران و هدفمندی آن ها پرداخته است. هدف اصلی دست یابی به سطح سواد رسانه ای انتقادی چه در بخش مصرف و چه در بخش تولید فعالان سایبر زن است؛ سواد رسانه ای این توانایی را به زنان می دهد تا بتوانند در مقابل عرضه شدگی رسانه ها هر آن چه که به او عرضه می شود را مدیریت و کنترل کند و همچنین آن ها را در استفاده از اینترنت به نفع خود و رساندن صدایشان به گوش دیگران توانا می سازد. به منظور آگاهی از سطح سواد رسانه ای انتقادی زنان فعال در فضای سایبر و هدفمندی آن ها از روش پیمایش استفاده شده است. پرسشنامه الکترونیکی به صورت آنلاین بر روی شبکه های اجتماعی و از طریق ایمیل در اختیار زنان فعال در فضای سایبر گذاشته شده است. برای تصادفی بودن نمونه مورد مطالعه روزهای هفته به صورت تصادفی انتخاب شد و تعداد 429 پرسشنامه قابل قبول با استفاده از نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تجزیه و تحلیل مشخص شد که بین گروه های سنی مختلف و سطح سواد رسانه ای انتقادی در بخش مصرف تفاوت معنادار وجود دارد اما در مورد سواد رسانه ای انتقادی در بخش تولید تفاوت معناداری وجود ندارد. بین گروه هایی با تجربه استفاده از اینترنت و سواد رسانه ای انتقادی چه در بخش مصرف و چه در بخش تولید تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین بعد از آزمون فرضیات مشخص شد سواد رسانه ای انتقادی مصرف و تولید با هدفمندی فعالیت ها رابطه دارد.
فناوری و صنایع در باستان شناسی نقدی بر کتاب رهیافت های باستان شناختی به فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۸۲)
43-68
کتاب "رهیافت های باستان شناختی به فناوری" نوشته هتر مارگارت لوییس میلر، استاد دانشگاه تورنتو، به درستی یکی از روزامدترین کتاب های باستان شناسی است که به موضوع فناوری و صنعت اختصاص یافته و نویسنده تلاش فراوانی به خرج داده تا از زوایای گوناگون به بررسی فناوری و صنعت از نگاه باستان شناسی بپردازد. نقد برگردان این کتاب به ما کمک خواهد کرد تا بتوان برگردان هایی از این دست را هرچه بهت کرد. جهت انجام نقد این برگردان، نخست فصول کتاب به دقت خوانده و نکات ویرایش و نگارشی ثبت گردید. سپس هرجا که به نظر نقص یا سنگینی در فهم مطلب بود به نسخه اصلی کتاب مراجعه و متن اصلی با برگردان مقابله شد تا در صورت وجود کاستی، شکل بهتر یا درست تر گوشزد گردد.یکی از نقاط اصلی قوت کتاب، ارجاع به منابع مختلف در مورد هر موضوع و بحث است که از این نظر آن را برای دانشجویان، به ویژه در مقاطع تکمیلی، مناسب می نماید. برگردان کتاب نیز که توسط وحید عسگرپور، استاد دانشگاه هنر اسلامی تبریز و یکی از باستان شناسان جوان، پرتلاش و آِینده دار انجام گرفته، از عهده کار بر آمده است و وام نگارنده را گذارده است. چاپ، صفحه آرایی و ویرایش و نگارش برگردان کتاب با دقتی کم نظیر انجام گرفته و قطعا نظر بیشینه مخاطبان را جلب خواهد کرد. برگردان روان و دقیق کتاب باعث می شود تا مخاطبان در خواندن کتاب چندان دچار مشقت و دشواری نشوند. اما با این حال تلاش برگرداننده برای وفاداری به متن، اندکی ساختار جملات بخش هایی از کتاب را از اصول نگارش فارسی دور کرده، به گونه ای که اهل فن براحتی تشخیص می دهند که کتاب نخست به زبانی غیر از فارسی نگاشته شده و سپس به فارسی برگردانده شده است.
روش مندی در خوانش متون کلاسیک؛ بازخوانی انتقادی کتاب بنیادهای اندیشه سیاسی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
روش شناسی پژوهشی و بازخوانی تجربه علمی مبدعان روش های مختلف برای هر پژوهشگر علوم انسانی بسیار آموزنده است. در حوزه اندیشه سیاسی نیز با توجه به تنوع روش شناسی ها و دستاوردهای آنها برای پیشبرد فعالیت های علمی، این امر از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. در این میان، رویکردهای هرمنوتیک روش شناختی در دهه های اخیر در زمینه فهم اندیشه های سیاسی مورد توجه جدی قرار گرفته است و با توجه به دستاوردهای سترگ آن در این زمینه، روزبه روز بر اهمیت آن افزوده می شود. کتاب بنیادهای اندیشه سیاسی مدرن، یکی از آثار بسیار تاثیرگذار هرمنوتیک روش شناختی است که با توجه به روش مندی خاص نویسنده آن، کوئنتین اسکینر نه تنها داده ها و دیدگاه های ارزشمندی را درباره شکل گیری تفکر مدرن به دست می دهد، که امکان بررسی و فهم مولفه های روش شناختی رویکرد هرمنوتیکی مولف-بافتار را نیز فراهم می آورد. مقاله حاضر بر آن است که با بررسی مولفه های شکلی و محتوایی ترجمه کتاب به زبان فارسی، ضمن کاوش در بنیادهای روش شناختیِ هرمنوتیک مولف-بافتار و تبیین مولفه های این رویکرد روش شناختی –که نویسنده کتاب مبدع آن است-، نوعی بازخوانی انتقادی از کتاب دو جلدی بنیادهای اندیشه سیاسی مدرن، به دست دهد.
بررسی مفهوم هویت از دیدگاه ساختار شکن در نمایش نامه های خانوادگی سام شپرد
حوزه های تخصصی:
روش گفتمان کاوى در شعر سهراب سپهرى
حوزه های تخصصی:
The Language of International Law; Monologue or Polyphonic Test(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
19 - 30
حوزه های تخصصی:
The encounter of a publicist with language is not similar to a linguist, literate, philosopher and logician. Limitations and ambiguities of the natural language in formulation of legal concepts and explanation of realities and values of international law cause the publicist to exceed the real boundaries of law knowledge. Therefore, in a context of logics, linguistics, and linguistic analytic philosophy, the publicist presents concepts, propositions, texts, rationalism models, and legal theories and attempts to recognize nature, type, and rational implications of them. This means that legal language must have phenomenal expressiveness capacity, exploration of meaning and decoding of legal texts for the exact description of realities and facts of collective life and should also represent and codify legal necessities and values. Legal language that is a special type of natural languages, just like any other natural language and even more than others, does not have degrees of certainty, precision level, and transparency that is found in symbolic and formal languages that logicians have used it in order to explain relations in context of mathematics, logics, and modern physics based on formal rationalism. However, international law faces a more difficult test that recognizes dialogism, multiplicity of readings, and diversity of meanings, it gets degraded through the suppressive language of arrogant speakers
کارکرد بینامتنیت در پویانمایی براساس نظریه ژرار ژنت (مطالعه موردی: بر پویانمایی سریالی ریک و مورتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
31 - 56
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، بینامتنیت نه تنها در ادبیات؛ که به عنوان رویکردی در نقد و مطالعات تطبیقی آثار هنری کاربرد زیادی یافته است. نظریه بینامتنیت ژرار ژنت به عنوان زیرمجموعه ای از فرامتنیت؛ راجع ارتباط هر متن(اثر هنری) و برگرفتگی آن از متون(آثار) پیش از خود و خوانش این ارتباط است. این پژوهش بر آنست تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان با رویکرد بینامتنی به خوانش آثار هنری (از جمله انیمیشن) دست زد. بدین منظور از روش گردآوری اطلاعات اسنادی و شیوه کار توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، ابتدا نظریه بینامتنیت و تفاوت های نظریه پردازان نسل اول و نسل دوم آن مرور شد. در ادامه، الگوی خوانش انیمیشن باتوجه به اجزای ساختاری یک انیمیشن پیشنهاد شد. مطابق با همین الگو، اجزای مختلف چند اپیزود انتخابی از یک انیمشن سریالی (ریک و مورتی) به عنوان نمونه موردی بررسی شد. ابعاد متفاوت این انیمیشن با توجه به پیش متن ها و عوامل فرامتنی)مولفی، اجتماعی و فرهنگی( مورد بررسی قرارگرفت. نتایج به دست آمده از بررسی انیمیشن ریک و مورتی حاکی از وجود بینامتن های قوی بین این اثر با پیش متن های گذشته (فیلم های قبلی همچون مردان ایکس، مرد چمنزن، مرد آهنی، پارک ژوراسیک و…) است. نتایج همچنین نشانگر آن است که نویسنده این انیمیشن توانسته با ترکیب پیش متن های متعدد، ترکیب نو با ارجاعات بیش متنی، پیرامتنی و فرامتنی خلق کند. همچنین، خوانش بافتاری اثر نشان از جایگذاری آگاهانه نشانه های معنایی نهیلیسم و خداناباوری در شخصیت پردازی و روایت های این اثر دارد. خوانش مولف اثر نیز حاکی از ارتباط موثر همکاران خالق اثر بر سبک ویژه او است.
نسبت متن و تصویر در آثار معین مصور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
43 - 50
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: همنشینی طولانی «ادبیات» و «نقاشی» در نسخ مصور تأثیری دیرینه و عمیق بر شکل و ساختار نقاشی ایرانی داشته است. از میانه های عهد صفوی تولید نگاره های مستقل از کتاب به شکل روزافزونی گسترش یافت. به نظر می رسد که در این دوران پیوند و کشاکش رسانه های نقاشی و ادبیات واجد شکل نوینی شده باشد. از این رو بررسی آثار معین مصور در حکم آخرین نماینده جدی مکتب نقاشی اصفهان در این زمینه حائز اهمیت است.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است که «چگونگی» تحول پیوند تاریخی «ادبیات» و «نقاشی» در اواخر مکتب نقاشی اصفهان را از طریق بررسی شکلی و ساختاری نسبت «تصویر» و «متن» در آثار معین مصور نشان دهد.روش پژوهش: در این پژوهش نقاشی های معین مصور با روش تحلیلی-تطبیقی بررسی شده و یافته های این تحلیل با رویکردی تاریخی در سیر تحول نقاشی ایرانی در میانه های عهد صفوی تفسیر شده است.نتیجه گیری: تصویر «لحظه زایا» در نسخه نگاره های معین مصور نشان از گونه ای «زمان مندی پنهان» دارد که یادآور توالی کنش های روایت کلامی است. از سوی دیگر در نگاره های تک برگ معین مصور، تجانسی بیشتر میان رسانه، محتوا و نحوه ادراک آن دیده می شود، زیرا این آثار فارغ از روایتگری به چینش اجسام و پیکره های زیبا محدود شده اند. ردپای تعمیق زیباشناسی مبتنی بر این آثار در نسخه نگاره های آن دوران نیز قابل تشخیص است؛ آنجا که تعداد پیکره ها و خرده صحنه های روایی در تصاویر این نسخ کاهش یافته و نقاشی تمرکز بیشتری بر تصویرگری «لحظه زایا» یافته است. در نتیجه به نظر می رسد که در آثار معین مصور پیوند و کشاکش متن و تصویر به شکل حرکتی از «متن» به سوی «تصویر» قابل تصور است، این گرایش در امتداد مکتب اصفهان خارج از ذوق محافظه کارانه دربار در تهیه نسخ مصور و شکوهمند ادبی، فرصت رشد و گسترش بیشتری یافت و باعث تولید نقاشی هایی با جنبه محاکاتی و حسی قوی تر شد. این امر در آن دوران نمودی از حرکتی به سوی استقلال و تفکیک بیشتر رسانه نقاشی از روایت کلامی است.