مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
متن
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
95 - 114
حوزههای تخصصی:
برای باستان شناسان متون تاریخی از چند لحاظ دارای اهمیت است. نخست متن های نگاشته شده و دیگری بررسی آن در بستری باستان شناختی در کنار دیگر مواد همان بستر در واقع اهمیت بستر از آن جهت است که در آن ماده فرهنگی (در اینجا متن) بر مبنای زمینه اجتماعی و تاریخی آن ارزیابی می شود متن تاریخی به منزله شکلی از شاهد مادی است که نزد باستان شناس و در کنار دیگر فکت ها دارای اهمیت است. هدف مقاله حاضر نیز بازشناسی رفتارهای فرهنگی اجتماعی دوران مشروطه از همین طریق است. در این گفتار محوریت اصلی بر روی هفته نامه ملانصرالدین است که در کنار دیگر مادیت های بستر سیاسی- اجتماعی دوران مشروطه (عکس های به جامانده از این بستر تاریخی) مورد مطالعه قرار می گیرد. در میان سایر روزنامه ها، هفته نامه ها و نشریات گوناگون در عصر مشروطه، هفته نامه ملانصرالدین که انتشار آن در سال ۱۹۰۶ میلادی در تفلیس شروع شد به واسطه کاریکاتورهای چاپ شده در آن، با نگاهی طنز، به نقادی ویژگی های فرهنگی اجتماعی و مذهبی جامعه آن دوران پرداخته است. در این نوشتار از ۱۰۰ شماره اول این هفته نامه، ۵۰ شماره را به صورت یک در میان برگزیده و با رویکردی بستر محور و شناخت متن به مثابه ماده به کاوش در ویژگی های فرهنگی و اجتماعی دوران مشروطه و در انتها نیز با تهیه یک جامعه آماری از مقولات استخراج شده بر اساس کاریکاتورهای هفته نامه و بررسی آنها به بازشناسی فرهنگی اجتماعی دوران مشروطه پرداخته ایم
بررسی و مقایسۀ سبک نگارش فارسی اول، دوم و سوم دبستان با رویکرد درس پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
140 - 115
حوزههای تخصصی:
درس پژوهی الگویی ژاپنی برای پرورش حرفه ای معلمان است. آنان در جلسات مربوطه گرد هم می آیند و درباره مسائل و موضوعات آموزشی و ساختار و محتوای کتاب درسی تبادل نظر می کنند، اصلاحات و تغییرات را بررسی کرده و برای تدریس بهتر آماده می شوند. مسأله این پژوهش ناشناختگی و پیچیدگی متون درسی کتاب های فارسی اول، دوم و سوم دبستان است؛ راه حل نیز بررسی و تحلیل سبک های آن است. نوع پژوهش اکتشافی، رویکرد آن کیفی کمی و روش آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری و نمونه شامل تمام درس های سه کتاب مذکور به جز تمرینات است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فارسی دوم از تنوع سبکی بیشتری برخوردار است، فارسی اول بیانگرایانه تر، روایی تر و توصیفی تر است، فارسی سوم از دوتای دیگر تمثیلی تر است. فارسی نیز دوم و سوم داستانی تر است. سبک پرسشی، سببی، تحلیلی، مقایسه ای توضیحی و مثالی مصداقی در هر سه کتاب نیز بسیار پایین است. از این یافته ها می توان این گونه استنباط کرد که کتاب های مذکور از ماهیت فلسفی زیادی برخوردار نیستند. دلیل دیگر آن است که در سبک روایی که در کتاب های مذکور برجسته است نیز عنصر سببیت و واقعیت مندی داستانی وجود ندارد.
از اقتباس تا بینامتنیت: بررسی مفهوم اقتباس از چشم انداز نظریه بینامتنیت و چند اصطلاح کلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
198 - 236
حوزههای تخصصی:
این مقاله که در ذیل تحقیقات کیفی قرار میگیرد، با رویکرد تحلیلی و با هدف تبیین مفهوم اقتباس از منظر نظریه بینامتنیت نوشته شده و به بررسی نظریه بینامتنیت و چند مفهوم کلیدی دیگر پرداخته است. به نظر میرسد آن مفهومی که در هنرهای نمایشی بهعنوان اقتباس مطرح میشود، در واقع یک تمهید و تکنیک و تصور سنتی در باب معنای بر گرفتگی از متون قبلی است که اساساً با نظریه بینامتنیت قابل تبیین است. مفهوم اقتباس بهصورت سنتی بر نوعی همحضوری تأکید دارد و اساساً به یک جنبه از ابعاد گسترده و پیچیده انواع روابط بین متون بهصورتی آشکار تأکید می ورزد. یکی از مهم ترین پیامدهای گسترش نظریه بینامتنیت و به طورکلی نظریه های بینامتنی، انحلال تدریجی مفهوم متن به عنوان یک واحد منسجم و خودمختار معنایی بوده است که به نوبه خود منجر به تغییر تأکید از متن منفرد و مستقل و اسطوره ای به مفهوم جدید از متن شده است. روشی که در آن متون به مقولات و متون دیگری مرتبط می شوند. بنابراین، تبیین ماهیت اقتباس و مناسبت آن با نظریه بینامتنیت مستلزم آشنایی ما با چند مفهوم نظری مهم است که ذیل نظریه ابرمتنیت توسط ژنت مطرح شده است که در این مقاله به بررسی آنها پرداختهایم.
شکل شناسی مثنوی های تعلیمی و عرفانی بر مبنای سنت های ادبی» (از آغاز تا پایان قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
101 - 139
حوزههای تخصصی:
تاریخ ادب فارسی جاودانگی و تأثیرگذاری بیشتر مباحث ناب تعلیمی و عرفانی خود را درگونه های مختلف آن، مدیون قالب شعریِ «مثنوی» است. قالب مثنوی به دلیل ویژگی ممتاز و بارز آن در قافیه پردازی، یکی از پردامنه ترین قالب های شعر فارسی است و بزرگ ترین شاهکارهای ادبی زبان فارسی در این قالب شعری سروده شده اند. بهترین روش برای شناخت و احاطi کامل بر این منظومه ها و نیز بیان وجوه افتراق و اشتراک این آثار، پی بردن به فرم و ساختار آن هاست. در پژوهش حاضر ضمن مطالعi بیرونی مثنوی های دوره مورد مطالعه، به مطالعi درونی این منظومه ها؛ یعنی شکل و فرم حاکم بر آن ها پرداخته می شود. براین اساس، متن (کانون مرکزی) و پیرامتن (دیباچه و خاتمه) مثنوی های بلند تعلیمی و عرفانی تا پایان سده هفتم هجری مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. هدف این نوشتار بررسی فرم و شکلِ حاکم بر متن و پیرامتن منظومه های بلند تعلیمی و عرفانی از حیث پای بندی آن ها بر سنت های ادبی حاکم بر عصر شاعر است. نگارندگان با علم بر اینکه اثر ادبی به عنوان انگاره ای با وحدت سازمند، وجود آغاز و میانه و پایان را مفروض می سازد، می کوشند در پرتو بررسی عناصر پیرامتنیِ هفت مثنوی تعلیمی و عرفانی (حدیقه الحقیقه، مخزن الاسرار، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، بوستان و مثنوی معنوی) کارکردهای متصوّر برای به کارگیری این پیرامتن ها را مورد مطالعه قرار داده و برجستگی های منحصربه فرد مثنوی مولانا را به عنوان سر آمد مثنوی ها بیان کنند.
بررسی تاریخ بیهقی با رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۱۶۲-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
اگر زبان را نه آینه منعکس کننده مبارزه ها، بلکه موضوع مبارزه ها و ابزار مبارزه تلقی کنیم، دیگر به جای آن باید از دال گفتمان استفاده کرد که مفاهیم قدرت و زبان را در یک درهم تنیدگی مداوم و تفکیک ناپذیر مفهومی، قابل فهم می سازد. درهمین راستا این مقاله بر آن است تا با روشی گفتمانی و با اتخاذ دیدی انتقادی متن تاریخ بیهقی را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین متون کلاسیک ادبیات فارسی بفهمد و بخواند. به عبارت دیگر با قرار دادن این متن در بافت گفتمانی اش و رابطه دیالکتیکش با قدرت و فهمیدن این متن به عنوان میدان مبارزه قدرت ها و گفتمان های متضاد و متخاصم جامعه بتوان به فهمی نو از آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای انجام تحلیل های خرد متنی، و از نظریه گفتمان لاکلاو و موف برای انجام تحلیل های کلان گفتمانی عصر بیهقی، به طور هم زمان و ترکیبی بهره می گیرد تا بتوان به نوعی تحلیل گفتمانی خرد و کلان رضایت بخش از متن و عصر تاریخ بیهقی دست پیدا کرد. متن تاریخ بیهقی چنان که نشان داده می شود، نه منعکس کننده راستین مبارزات بلکه خود بخشی از فرایند مبارزه است. این متن تحت تأثیر زنجیره گفتمان های حاکم است و علیه گفتمان های پیرامونی به کار گرفته می شود. تاریخ بیهقی، تحت تأثیر گفتمان که ذهن دوقطبی متن را به یک بازنمایی جهت دار از جریان امور و واقعیت ها می کشاند، گفتمان های حاکم را برجسته مس سازد و گفتمان های پیرامونی را به حاشیه می راند.
بازتاب نظریه های نشانه شناسی در خوانش معماری و شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۳۵۰-۳۳۹
حوزههای تخصصی:
آنچه را تا به امروز به عنوان نشانه شناسی معماری می شناسیم، زیرشاخه ای از نشانه شناسی هنر و در سایه آن، فاقد نمودی مستقل است. باتوجه به مفاهیم نظری معماری و همسویی با اندیشه های زبان شناختی و نشانه شناسی، نیاز به تشریح وتبیین نشانه شناسی معماری مشهوداست. در این مقاله ارتباط میان معماری و نشانه شناسی مورد تحلیل قرار می گیرد. هر متن اجتماعی (مانند معماری) حامل مجموعه ای از پیام ها بوده که به وسیله رمزگان ها و روابط درون متنی به مخاطب منتقل می شوند. این نشانه ها توسط خالق کد گذاری شده و خواننده (مخاطب) بر پایه قراردادهای اجتماعی، برداشت های ذهنی و زاویه نگاه خود به رمزگشایی و معنا سازی برای متن (معماری) تلاش می کند. نشانه شناسی به دو دیدگاه ساختارگرا و پساساختارگرا می پردازد. نشانه شناسان ساختارگرا رابطه متن و معنا را مستقیم دانسته و در مقابل نشانه شناسان پسا ساختارگرا، رابطه متن و معنارا غیر مستقیم دانسته و به جستجوی مفهوم ضمنی و روابط بینا متنی می پردازند. در این مقاله پس از بررسی نظریات نشانه شناسان، خوانش معماری (متن) از دو دیدگاه ذکر شده مورد قیاس قرار گرفته است. تمرکز اصلی تحقیق بر بازنمود معنای معماری، که از لایه های متعدد معنا تشکیل شده است، می باشد. معانی در لایه های طرح شناورند وبه صورت استعاری، کنایی، بازتابی و غیره ناکرانمند هستند. خوانش نشانه شناختی معماری، به دنبال باز تولید طرح بر اساس ارتباط بین لایه ها و بر اساس برداشت مخاطب می باشد.
تحلیل متنی سندی روایات جری و تطبیق پیرامون آیه 58 سوره نساء با تأکید بر تفاسیر طبری و حویزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کتابی است که مخاطب آن تمامی مردمان در همه دوره ها هستند و یکی از رموز این جاودانگی، قاعده «جری و تطبیق» است. احیاء این روش و بهره گیرى درست و روشمند از آن، یکى از کارآمدترین شیوه هایى است که حضور فعال، مؤثر و همیشگى قرآن را در سراسر تاریخ گذشته، حال و آینده نمایان مى سازد؛ از این رو این روش از دیرباز در تفاسیر روایی اهل سنت و امامیه دیده می شود؛ اما گاهی ذیل یک آیه چند روایت دیده می شود؛ همچنین راه یافتن احادیث ساختگی به مجموعه روایات، موجب شده است که محقق نداند به کدام یک باید اعتماد کرد. یکی از این آیات، آیه 58 سوره نساء است که در منابع اهل سنت، چهار و در منابع شیعی، یک دسته روایت در تفسیر آن دیده می شود. این پژوهش با تحلیل محتوا و اسناد احادیث مذکور، معلوم می کند آیه در شأن افرادی نازل شده، که عهده دار نظام مسلمانان، عزت ایشان و صلاح آنها در دنیا و آخرت می باشند و مصداق اتم آن امامان اند که هر امامی باید لوازم امامت را به امام بعدی واگذار کند. سایر روایات وارد در این حوزه، از نظر متن و سند دارای اشکالاتی هستند که اعتبار آنها را زیرسؤال می برد؛ البته این بدان معنا نیست که باید آنها را کنار گذاشت.
همسان سازی قصه های قرآنی با متن در روایت گری زیدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم حضوریِ محتوایی برخی آثار ادبی با آیات قرآنی، بر فخامت و ارزش ادبی آنها افزوده است. نفثه المصدور، اثر زیدری نسوی از منابع ادبی- تاریخی دوره خوارزمشاهی با کاربرد یکصد و سی آیه نمونه ای از آنهاست. روایت زیدری از جهات همسان سازی، تناسب آفرینی، همپایگی موسیقایی و آوایی، نوعی هم حضوری و بینامتنیّت با قصّه های قرآنی ایجاد نموده است. زیدری با انواع سازه های هنری هم در روساخت و هم در ژرف ساخت اثرش با توانمندی از قرآن بهره گرفته و توانسته با استفاده از بن مایه های قرآنی به شیوه اقتباس و تلمیح و استشهاد، حوادث روزگارش را با قصه های قرآنی، همسو و همسان نماید. موضوع «همسان سازی قصه های قرآنی با متن در روایت گری زیدری» پژوهشی است با هدف کشف هم ترازیِ زمینه حکایات زیدری و قصص قرآنی و روابط بینامتنی آنها به منظور دریافت بهتر مفهوم متن، دستیابی به دانش قرآنیِ نویسنده و شگردهای کاربست قصه های قرآنی در این اثر نثر فنّی. چنانکه از این منظر، مبانی اعتقادی نویسنده شامل روح پایداری، باور به نصرت الهی، تغییرناپذیری سنّت ها، اندیشه های تقدیرگرا، جبرگرا و توجه به آموزه های حکمی، اخلاقی آشکار شود و از دیگرسو خوانش تازه کتاب نفثه المصدور و واکاوی متن زیدری با رویکرد قرآنی صورت گیرد. پژوهش حاضر به شیوه اسنادی و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است.
صورتبندی روشنفکری امام خمینی(ره) با تفسیر وصیت نامه الهی- سیاسی مبتنی بر هرمنیوتیک اسکینر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روشنفکری دینی امام در کسوت آموزه های وصیت نامه با نقد بنیادین سیاستهای پهلوی، اسلام ستیزی غرب و شرق را به مبارزه طلبیده بود. بن مایه مذهبی وصیت نامه، برگرفته از سنّتهای اسلامی ای بود که قرنها مانند یک عرف اجتماعی در میان ایرانیان وجود داشت. هدف: هدف از نگارش این مقاله، بازخوانی اندیشه های مبارزاتی امام(ره) با شالوده های غربی و شرقی رژیم پهلوی از رهگذر وصیت نامه ایشان بود. روش: برای گردآوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای استفاده شد. از این رو، روش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر، با تحلیل متن وصیت نامه توانست به بازخوانی از سنّتها و کشف نیت مؤ لف بپردازد. یافته ها: روش قصدگرای اسکینر با تشریح رابطه بین نظر و عمل سیاسی امام، ضمن فهم نیت متن وصیت نامه به عنوان ایدئولوژی ایشان، به همترازی آن با متن و غبارروبی از ایدئولوژی رقیب پرداخت. نتیجه گیری: مبتنی بر روش اسکینر، وصیت نامه امام به عنوان ایدئولوژی برتر، سهم خود را در کنش و واکنش فکری، عملی و مبارزاتی عصر خویش و پس از آن ایفا کرده بود. از این رو با خوانش متن، هم امکان پی بردن به نیت امام به عنوان مؤ لف متن فراهم می شد و هم بر روشنفکری ایشان نظری افکنده می شد.
مطالعه تطبیقی متن و تصویر در نسخه چاپ سنگی امیر ارسلان نامدار از منظر هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
143 - 181
حوزههای تخصصی:
داستان امیرارسلان نامدار از داستان های عامیانه ادبیات ایران در دوره قاجار است که این مقاله تلاش می کند با تطبیق متن و تصویر، ساختارهای پنهان و آشکار فرهنگی و هویتی آن را واکاوی و ضمن بازیابی ریشه های فرهنگی مستتر در این داستان، نمودهای آن را در تصاویر نسخه چاپ سنگی سال 1317 ه . ق معرفی و مطالعه کند. داستان امیرارسلان از مشهورترین قصه های بلند رمانس وار است که در دوره گذار از قصه به رمان جای می گیرد. امیرارسلان در میانه دوره قاجار نوشته شده و برخی ویژگی-های داستان های سنتی و کهن ایران و برخی ویژگی های رمان و داستان جدید در آن قابل مشاهده است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که به علت وجود هویت های چندگانه در فرهنگ و جامعه دوره قاجار، لایه های هویتی متعدد در ادبیات و هنر این دوره قابل بازیابی است. از این رو، در داستان امیرارسلان نامدار، سه لایه وجود دارد: لایه هویتی فرنگی مآبی در اولین سطح قرار دارد و پس از آن لایه هویتی ایرانی-اسلامی در دومین سطح و لایه هویتی باستان گرایی در سطح زیرین یا ضعیف تر هویت های ادبی و بصری قرار گرفته است.
متن، زبان و محیط زیست: از نقد زیست محیطی تا زبان شناسی زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۸۴)
373 - 403
حوزههای تخصصی:
نظریه ادبی در کل، ارتباط میان نویسندگان، متون و جهان را بررسی می کند. در بیشتر نظریه های ادبی «جهان» با اجتماع یا سپهر اجتماعی مترادف است. نقد زیست محیطی و مطالعات سبز، مفهوم «جهان» را گسترش می دهد تا کل محیط زیست را دربر بگیرد. اگر با اولین قانون محیط زیست موافقت کنیم، که هر چیزی با چیز دیگری ارتباط دارد، می توانیم به عنوان فرضیه در این تحقیق بگوییم که ادبیات به عنوان متن زبانی در سطحی بالاتر از دنیای فیزیکی، مانند عنصری زیبایی شناختی شناور نیست، بلکه ادبیات درواقع نقشی را در دنیای پیچیده جهانی بازی می کند که در آن انرژی، اجسام و ایده ها با هم تعامل دارند. ازاین رو امروز، زبان و چگونگی کاربرد آن، می تواند در خدمت بازنمایی استعاری و نمادین طبیعت و نیز دارای جهت گیری انتقادی در قبال بحران های زیست محیطی باشد. این مقاله که از نوع تحقیقات کیفی است با روش توصیفی تحلیلی به رابطه متن زبانی و محیط زیست پرداخته است و با تحلیل چارچوب های فکری و نظری نقد زیست محیطی، موضوع زبان شناسی زیست محیطی را بررسی کرده است. مصادیق مورد بحث این مقاله شامل نمونه هایی از ادبیات شعری و ادبیات نمایشی است. درواقع هدف اصلی این مقاله، با این پرسش کلیدی گره خورده است که متن زبانی (ادبیات) چگونه می تواند فراتر از روش های کلاسیک نقد ادبی، بحران های زیست محیطی جهان معاصر را مورد توجه قرار دهد و در مقابل این مسئله مهم بشری، مسئولیت زبان شناختی را برعهده بگیرد.
تحلیلی نشانه _ پدیدارشناختی از داستان های کو تاه جنگ نوشته زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
28 - 50
حوزههای تخصصی:
: مقاله حاضر بازنمایی نگاه نویسندگان زن به پدیده جنگ در گزیده داستان های کوتاه معاصر ایران است. انتخاب هفتاد داستان کوتاه، از میان ۲۶۲ داستان، که درطیّ چهار دهه در کتب و نشریّات چاپ شده اند، مجالی فراهم می کند تا با استفاده از روشی نظری (حاصل آمیختگی اندیشه های پدیدارشناسی و نشانه شناسی) بتوان تحلیلی جامع در این باره عرضه کرد. نویسنده قصد دارد، با معرّفی روش نشانه پدیدارشناختی، فارغ از پیش فرض ها و فضای حاکم بر فضای سیاسی اجتماعیِ این دوران، داستان ها را به مثابه پدیده (متن) بکاود و اجازه دهد متن چون «پدیداری» خود را بر خواننده عیان سازد. در این مقاله، ضمن تدقیق در نگاه وجودی و هستی شناسانه زنان به موضوعِ سراسر خشونت بار جنگ، درون مایه های روایت آنان از جنگ و میزان تأثیرپذیری شان و همچنین ساختار داستانی و زبان و لحن داستان ها در نظام نشانه ایِ این دوران تحلیل می شود. بی شک، زنان با تأثیرپذیرفتن از جامعه و فرهنگ حاکم بر زمانه خود، جهان شناسیِ ویژه شان را در این داستان ها نمایان و لایه های پنهان و آشکار هویّت زن ایرانی را در این روایتگری افشا می کنند. نگاه ویژه زنان به مقولات بنیادینی چون معنای زندگی و عشق و مرگ در این داستان ها تأمّل برانگیز است. تدقیق جهان شناسی زنان و یافتن درون مایه های مشترک، الگوها و بن مایه های روایت، نظام نشانه ایِ داستان ها در ساختار و زبان نکات درخور توجّه این مقاله است و تعامل وجودیِ زن ایرانی را با رویداد جنگ در آن دوره خاص نشان می دهد.
تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و اریک دونالد هرش (مطالعه موردی: دلالت وضعی معنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت متن و کشسانی آن بین مؤلف و خواننده، قصدگرایی متن به خواننده و مفسر کمک می کند تا او به فهمی بهتر از قصدگرایی متن در آرای طباطبایی و هرش و تأثیر آن بر عینیت بخشی معنا در متون بشری و متن قرآن دست یابد. این پژوهش با هدف بررسی تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و هرش انجام شده است. در این نوشتار، از روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی - تحلیلی استفاده شده است تا پس از گردآوری اطلاعات درباره قصدی بودن معنا، به این مفهوم برسیم که طباطبایی متأثر از مفسران اسلامی و اصولی، قائل به قصدگرایی متن است. در کنار ایشان، هرش برخلاف برخی از هرمنوتیست ها که خواننده را محور فهم متن و تفسیر می دانند، قصدگرایی معنا را با این پیش فرض پذیرفته است که حتی واژه ها و لغات نیز تابع قصد و نیت ماتن هستند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با استناد به معنای سمانتیک، می توان لغت را یکی از منابع تفسیری طباطبایی در تفسیر متن قرآن دانست؛ اما هرش، برخلاف طباطبایی، از آنجا که به معنای عرفی الفاظ در متن توجه ندارد و معنای لغات را برگرفته از نیت صِرف مؤلف می داند، از تبیین و توجیه زبان شناختی واژگان عاجز است؛ در نتیجه، بین معنای زبان شناختیِ متن و معنای مدنظر مؤلف ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد که در یک حرکت رفت و برگشتی می تواند مفسر را به معنای اصلی و مدنظر متن قرآن راهنمایی کند و ذیل آن، جامعه تفسیری را از تشتت تفسیری به اجماع تفسیری سوق دهد.
رویکردهای اعجاز قرآن از دیدگاه ادبای عرب
حوزههای تخصصی:
مسأله اعجاز قرآن از دیرباز در میان مسلمانان مطرح بوده است. قرآن پژوهان مسلمان چه به صورت مستقل و چه در اثنای دیگر آثارشان به مسأله اعجاز پرداختند. بحث اعجاز قرآن از یک سو ناظر بود بر اثبات متنی که بر صدق نبوّت پیامبر (ص) دلالت داشت،و از سوی دیگر شیفتگی ادباء و شاعران و سخن شناسان موجب می شد تا به قرآن به مثابه متنی شگفت بنگرند. آن گونه که از بررسی آثار گذشتگان در حوزه اعجاز بر می آید بیش ترین توّجه آنها به ادبیّت قرآن بوده است و از آن آثار چنین استنباط می شود که سبک و بیان و نظم متنی بیش از جنبه های دیگر برای آنها جلوه گری می کرده است. از سیر تاریخی آثار و نوشته ها در این حوزه می توان این ادّعا را ثابت کرد.مهم ترین وجه تفاوت اعجاز قرآن با دیگر معجزه ها در آن است که قرآن به واسطه عقل قابل درک است ولی طبیعت معجزات گذشته، حسّی بوده است. به همین جهت بررسی وجه بلاغی و سبک شناختی قرآن بر دیگر وجوه غلبه یافت. در رویکردهای بررسی سبک شناختی قرآن نیز می توان رویکردهای زیر را مشاهده کرد: 1- رویکرد ذوقی 2- رویکرد زبان شناختی 3- رویکرد ذهنی 4- رویکرد عقلانی 5- رویکرد بیانی6- رویکرد نقد ادبیرویکردهای یاد شده بیانگر آن است که از هم ان آغ از پی دایش بحث اعجاز قرآن به جنبه های لفظی -معنایی آن پرداخته شده است. به عبارت دیگر اعجاز متنی قرآن محور پژوهش های قرآنی بوده است.
بررسی قداست متون دینی قرآن و عهدین
حوزههای تخصصی:
قداست متون دینی در ادیان ابراهیمی را می توان از عقاید مشترک این ادیان دانست. در ادیان متن محور یهودیت، مسیحیت و اسلام، هدف عالمان دین این است که به مراد خداوند در این متون دست یابند و پیش فرض رسیدن به چنین غایتی این است که آن متون را الهی بدانیم تا قداست داشته باشد. بعد از انقلاب صنعتی در اروپا افرادی نظراتی ارائه کرده اند و منکر قداست و الهی بودن این متون شدند. در این مقاله که با روش کتابخانه ای و روش تحقیقی توصیفی نگاشته شده ضمن بررسی تعریف قداست و مراتب آن، به ادله قداست متون عهدین و قرآن کریم پرداخته شده است. افرادی که این قداست را منکر هستند دارای رویکردهای متفاوتی هستند که در این مقاله بدان پرداخته می شود. در نهایت نتیجه گرفته می شود که بین متن عهدین با قرآن کریم، تفاوت وجود دارد و نمی توان اشکالات عهدین را به قرآن کریم وارد دانست و قداست قرآن دارای شک و شبهه نمی باشد.