مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فلسفه تاریخ
حوزه های تخصصی:
اندیشه پست مدرن یکی از آخرین رهیافتهای فیلسوفان و مورخان در سالهای اخیر است. هرچند دوران آن به نظر برخی متفکران به پایان رسیده و عصر نگره های جدیدی آغاز شده است.پست مدرنیته از نقد مدرنیته می آید. هرچند در آغاز شکلی ادبی داشت اما توسط متفکران برجسته فرانسوی از جمله میشل فوکو، لیوتار، بودریار و ریچاردرورتی امریکایی ودر سالهای اخیر واتیمو از متفکران ایتالیایی به جهان شناسانده شد.اما این دسته از متفکران خود تحت تاثیر هایدگر و البته نیچه قرار داشتند.هایدگر حلقه وصل این اندیشمندان با نیچه بود.او این امکان را به متفکران غربی داد تا اندیشه های نیچه را بازشناسی و بازخوانی نمایند.طرح فکری او در باره نیهیلیسم به رشد پست مدرنیسم بسیار کمک کرد.آنها در باب مفهوم خداوند، متافیزیک، انسان و تاریخ اصول جدیدی را ارائه کردند.آنها با روایتگریهای مطلق گرایانه مخالفت کردند.تاریخنگاری کلاسیک از نظر آنها محل اتکا نبود و نیاز بود تا داوری و تفسیر نوینی از رویدادها ارائه شود.انسان هم در مرکز این بازداوری قرار می گرفت.تفاسیر افلاطونی و نئو اسکولاستیکی در ادیان مورد عمیقترین نقدها قرار داشت.پست مدرنیسم بر مفاهیمی چون تاریخ استعمار، تاریخ سیاهان، تاریخ زنان، ابدیت انگاری تاریخی و تئوری های خطی خط بطلان کشید.انسان را آزاد فرض کرد و هرگونه فرجام نگری در کارش را ناپسند و غیر عقلانی دانست.البته بر نگرش آنها نیز نقدهای مستحکمی وارد شد.آنها برای اثبات صحت ادعاهای خویش محکوم به رعایت قواعد و اصولی بودند که دنیای مدرن و پیش از مدرن بنیانهای آنرا بنا نهاده بودند.
عقل و خودآگاهی در فلسفه تاریخ هگل
حوزه های تخصصی:
فلسفه تاریخ یکی از شاخه های فلسفه است که به اندازه خود فلسفه قدمت ندارد . نگاه فلسفی به تاریخ از قرون وسطی شروع شده و در هگل به اوج خود رسیده است. در این مقاله نگاه هگل به تاریخ با توجه به مسایل عمده مطرح در فلسفه او ، بررسی می شود. دیالکتیک که به نطر هگل ، جریان جاری در هستی است ، حرکت روان را تبیین می کند و در توصیف فرایند این حرکت است که از هستی محض به شناسایی می رسد . هگل از عقلی سخن می گوید که درفرایند شدن خویش به روان مطلق تبدیل می شود و این نهایت تاریخ است جایی که عقل به خود می اندیشد و سوژه و ابژه یا فاعل و موضوع شناسایی یکی است . ا ز آن جا که بخش های مختلف فلسفه او از هم جدا نیستند، ناگزیر اشاره ای به منطق و پدیدارشناسی خواهیم داشت. مساله خودآگاهی و چگونگی حاکمیت عقل و پدیدار شدن روان در تاریخ و نتیجه ستیزه خواجه و برده در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت تا سرانجام ببینیم چگونه یگانه شدن اراده جزیی فردی با اراده و خواست کلی یعنی دولت، نهایت آزادی فرد را در پی خواهد داشت.
متدلوژی ویکو در فلسفه تاریخ
حوزه های تخصصی:
جیامباتیستا ویکو فیلسوف ایتالیایی عصر روشنگری است که مدت درازی به عنوان یک شخصیت فراموش شده در حوزه فلسفه تاریخ به شمار می آمد. اندیشه های او به طور کامل در کار بزرگش علم جدید بیان شده که نخستین طرح منسجم و منظم برای فلسفه تاریخ را در این کتاب ارائه داده است. در این کتاب شاهد اعتبار بخشیدن به تاریخ، پایه گذاری علوم انسانی، آغاز استفاده از روش و متدلوژی درتاریخ غرب، اعتبار بخشیدن به اسطوره ها و افسانه ها در مطالعه تاریخ، تاثیر نظرات او بر آگوست کنت در نظریه تحولسه ای تاریخ و تاثیر بر فیلسوفان نوکانتی هستیم. روش مطالعه این مقاله بر اساس روش کتابخانه ای انجام شده و با بررسی توصیفی و تحلیلی، روش و نظریه های ویکو را در حوزه فلسفه تاریخ مورد تحلیل قرار می دهد.
جایگاه عقل در معارف اسماعیلیه (با تأکید بر دعوت قدیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسماعیلیه یکی از مهم ترین فرق اسلامی است که بسیار متفاوت از سایر مکاتب اسلام، از منظر فلسفی تاریخی به مقوله عقل و وحی می نگرد. از آنجا که بینش رستگارشناسی اسماعیلیه، نه صرفاً بینشی دینی، بلکه تفکری تاریخی است که در مسیر و منازل تاریخ امکان پذیر است، از این رو می توان برخلاف سایر مکاتب اسلامی، از رابطه عقل و وحی نه تنها در فلسفه، بلکه در بینش تاریخی اسماعیلیه نیز سخن به میان آورد. در نگرش متفکران اسماعیلی، غایت تاریخ رسیدن به معرفت کل است که این معرفت در مسیر و منازل تاریخ و به واسطه عقل و شریعت کسب می گردد، به طوری که تعامل این دو، وصول به معرفت کل را امکان پذیر می سازد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی تعامل عقل و شریعت در مسیر تاریخ و براساس روش تفهمی، سؤال خویش را این گونه طرح می کند: در نگرش اسماعیلیان، تعامل عقل و شریعت چگونه منجر به وصول معرفت می گردد؟ نتیجه مدعای پژوهش این است: عقل و شریعت در دیدگاه اسماعیلیه تعریفی مشترک دارند و عقل نقشی دینی داشته؛ یعنی هر راهی برای کسب معرفت و دستیابی به عقل کل، از گذرگاه دین امکان پذیر است و دین نیز به نوبه خود به تکامل عقل مدد می رساند.
تاریخ، زبان و روایت
حوزه های تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟
تفسیر المیزان و قرائتی دیگر از فلسفه تاریخ جهت پیشرفت اجتماع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت اجتماع و نیل جوامع و تمدن ها به سعادت و کمال، آرزوی دیرینه بشر است. «اندیشه پیشرفت» از سوی متفکران علوم انسانی تعاریف گوناگونی داشته و مصادیق مختلفی را شامل شده است. تکوین و قدرت نفوذ اندیشه پیشرفت اجتماع، نیازمند ابتنای آن بر مبانی نظری استوار و محکمی مانند «فلسفه تاریخ» است. «ماهیت تاریخ» و «عوامل محرک تاریخ» دو مؤلفه مهم فلسفه تاریخ به شمار می آیند. فیلسوفان تاریخ و جامعه شناسان، «ماده» را ماهیت و موضوعاتی مانند: (نژاد)، (عوامل جغرافیایی)، (نظریه الهی)، (قهرمانان و (اقتصاد) را از مهم ترین عوامل محرک تاریخ بر شمرده اند.این نگاشته بر آن است تا بر اساس تفسیر شریف المیزان و با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، یکی از مهم ترین اقسام مبانی نظری «اندیشه پیشرفت اجتماع» یعنی «فلسفه تاریخ» را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد و با ارائه ادله مهمی، «اختلاف» را به عنوان ماهیت و «دین» را به عنوان عامل محرک تاریخ معرفی نماید.
مفهوم «فطرت»؛ امکانی برای طرح نظریه فلسفه تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استاد مطهری به واسطه مطالعه فلسفه غرب نخستین فیلسوف اسلامی است که متوجه اهمیت فلسفه های مضاف گشته است. در منظومه فکری ایشان، فطرت به عنوان ام المسایل، مبنای نظریاتی است که در فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه تعلیم و تربیت طرح کرده اند. فلسفه تاریخ از مباحث بسیار مهمی است که استاد مطهری در آن تحقیق فراوان نموده و مفهوم محوری آن تأملات نیز فطرت است. آنچه در این مقاله در پی بررسی آن هستیم، امکان طرح یک نظریه فلسفه تاریخ مبتنی بر فطرت است. طبق نظریه فطرت، وجود انسان بر ماهیت او مقدم است و آدمی هستی سیالی است که براساس حرکت جوهری استکمال می بابد. بنابر نظر استاد مطهری حکم وجود فردی انسان شامل وجود اجتماعی او نیز می شود. جامعه انسانی وجودی سیال است که ماهیت ندارد و حرکت وجود اجتماعی تاریخی انسان به سوی کمال و فعلیت تام خود تا پایان تاریخ، بدون توقف ادامه دارد.
نقش فلسفه تاریخ در نظریه امیدِ کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ه گواهیِ کتابِ نقدِ عقلِ محض، یکى از دغدغه های اصلیِ کانت در سرتاسرِ پروژه نقادانه او یافتنِ پاسخى برای مسئله امید است: اگر انسان تکلیف های اخلاقی اى را که عقل بر گردنِ او نهاده به جای آورد، تا چه اندازه می تواند برای رسیدن به سعادت امیدوار باشد؟ جداییِ نظامِ طبیعت از نظامِ اخلاق در فلسفه کانت توجیهِ این امید را به مسئله ای اساسی بدل می کند. اگر چه این مسئله، به گفته خودِ کانت، مسئله ای توأمان نظری و عملی ست، او در آثارِ نخستینِ خود می کوشد تنها با توسل به کارکردِ عملیِ عقل بدان پاسخ دهد، اما به خاطرِ شکافِ عمیقى که در فلسفه نظری و عملیِ او میانِ طبیعت و اخلاق وجود دارد، پاسخِ او چندان قانع کننده نیست. مدعای اصلیِ این مقاله آن است که کانت در نقدِ قوه حکم با پل زدن میانِ طبیعت و اخلاق _ فلسفه نظری و فلسفه عملی _ در واقع در صددِ رفعِ نواقصِ نظریه امیدِ خود برآمد و در نهایت با به کارگیریِ مفهومِ غایت مندیِ طبیعت در فلسفه تاریخ توانست نظریه اى قانع کننده در بابِ امید بپروراند.
فلسفه تاریخ و پایان تاریخ فوکویاما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایان تاریخ به عنوان ایده دهه پایانی قرن بیستم از اتمام چندین قرن منازعه ایدئولوژیکی سخن به میان اورد. منازعه ای که از عصر روشنگری بین ایدئولوژی های مختلف بشری که ادعای کشف قانونمندی حاکم بر تاریخ داشتند، در گرفته بود. فلسفه نظری یا فلسفه جوهری تاریخ به عنوان یک دانش«هستی شناسانه» به دنبال فهم هستی تاریخ، سیر تحول آن و کشف معانی نهفته در روندها و رویدادهای کلی تاریخ است. فهم هستی شناسانه کمک می کند قانونمندی حاکم بر تاریخ را در صورت وجود کشف کنیم. در فلسفه تاریخ با سه پرسش اساسی غایت تاریخ، محرک تاریخ و منازل حرکت تاریخ مواجه هستیم. با وجود جنجال های نظری زیادی که بعد از طرح پایان تاریخ فوکویاما مطرح شد و کماکان هم ادامه دارد، تاملی انتقادی از منظر پرسش های اصلی فلسفه تاریخ صورت نگرفته است. هدف این پژوهش تاملی انتقادی بر پایان تاریخ فوکویاما از منظر فلسفه تاریخ است، به نظر می رسد با بررسی ایده فوکویاما از زاویه پرسش های سه گانه فوق می توان بسیاری از عناصر و مولفه های نظریه فوکویاما را که با چینش در کنار هم از جهانشمولی لیبرال دموکراسی دفاع می کنند را مورد چالش جدی قرار داد.
درک تاریخ و فلسفه آن در پرتو قرآن: ممیّزه تاریخ نگاری ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
در میان فلاسفه و مورخان اسلامی، ابن خلدون فیلسوف، مورخ و جامعه شناس مسلمان تونسی قرن هشتم هجری شخصیتی است که تلاش کرد فلسفه و تاریخ را در پرتو قرآن تبیین و تفسیر کند. از نظر وی عقل از درک و فهم بسیاری از صفات الهی، توحید، مسائل فلسفه الهی و مابعدالطبیعه قاصر است. وی در عین نفی عقلانیت مطلق، عقلانیت تاریخی را جایگزین آن می کند و از این رو فلسفه او تبدیل به فلسفه تاریخ می شود. ابن خلدون با رد نظرات سه گانه مطرح «ذات گرایی پیشینی» ارسطو و پیروانش، و «نومینالیزم خدامحور» اشاعره و «نومینالیزم انسان محور» عصر مدرن، نظرگاه جدیدی به نام «ذات گرایی پسینی» ابداع می کند و در پارادیم ابداعی خود، «علم عمران» را پیشنهاد می کند که معنا و مفهوم و جایگاهی ممتاز در تفکرات این فیلسوف برجسته مسلمان دارد. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی و تحلیلی انجام شده و با تبیین و تحلیل موضوعات فوق الذکر به صورت مبسوط و مستدل و با تکیه بر آثار وی (مقدمه و العبر)، نشان می دهد که ابن خلدون اولین فیلسوف و مورخی است که توفیق یافته بحث های فلسفی و نظریات خود را در پرتو قرآنبه صورت وسیع و ساختارمند در درک و فهم تاریخ و فلسفه تاریخ به کار گیرد.
سید جمال الدین اسدآبادی و رویکردهای تازه تر به تاریخ و تاریخ نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
133-152
حوزه های تخصصی:
دیدگاه روشن فکران و اندیشه گران با تاریخ و شناخت و فهم و برداشت آنان از تاریخ و روند و جریان آن، مقوله ای است که می بایست در بازکاوی گوشه و کنار اندیشه هایشان، بدان توجه کرد. سید جمال الدین اسدآبادی در میان اندیشه گران و روشن فکران عصر قاجار، آگاهی شگفت انگیزی با تاریخ و تاریخ نویسی داشت؛ چنان که کم تر متفکری مانند او دانش تاریخی را در اندیشه ها و هدف های سیاسی و اجتماعی و اصلاح جامعه اش به خدمت گرفت و بر ضرورت تاریخ دانی و بهره گیری علمی و عقلی از آگاهی تاریخی برای شناخت حال و ساخت آینده تأکید کرد. اسدآبادی، متفکری تاریخ دان و تاریخ شناس و به تاریخ نویسی قدیم و جدید آشنا و در تاریخ نویسی توانا بود. موضوع تاریخ نزد او، سیر مدنیت و تاریخ تمدن و فرهنگ و ژرف نگری در اسباب ترقی و انحطاط جوامع به شمار می رفت. وی با رویکرد راهبردی به تاریخ و کارکردهای آن، فلسفه تاریخ را در ایران ابداع کرد و به گسترش دیدگاه فلسفی و انتقادی به تاریخ پرداخت. اندیشه های انتقادی اسدآبادی درباره تاریخ و تاریخ نویسی، در هویت جدید این دانش انسانی و تحول تاریخ نویسی در ایران بسیار تأثیر گذارد.
پرسش از انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی با تکیه بر مفهوم خرد در اندیشه ایرانی شاهنامه را نگاشته است. پژوهشهای متعددی از لحاظ مفهومی و از دیدگاه هایی چون جامعه شناسی، روانشناسی و اسطوره شناسی درباره شاهنامه انجام گرفته است. آنچه تاکنون بدان توجه چندانی نشده، مواجهه فردوسی با چرایی انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان است. فردوسی در آغاز و پایان کتاب خود بدین موضوع اشاره کرده است و دغدغه خود از سرودن شاهنامه را یافتن پاسخی برای این پرسش میداند. درحالی که مفهوم انحطاط در تاریخنگاری سنتی ایران غایب بود و فیلسوفان و اهل دیانت نیز پاسخی برای پرسش فردوسی نداشتند، اعتقاد به قضا و قدر تنها پاسخ ممکن بود. برغم تکیه فردوسی بر تقدیر در شاهنامه، این پژوهش سعی بر آن دارد تا با رویکردی از منظر فلسفه تاریخ و تکیه بر چگونگی رخداد فهم از دیدگاه هرمنوتیکی، اهمیت فهم فردوسی از مفهوم انحطاط را برجسته کرده و نشان دهد فردوسی در بستر اندیشه ایرانی، بدنبال پاسخی به جز تقدیر در مورد انحطاط تمدن ایران باستان بود و به چرایی زوال نظام سیاسی-اجتماعی ایرانیان می اندیشید.
از روایت فلسفی تاریخ تا روایت فلسفه تاریخ؛ خوانش انتقادی کتاب تاریخ به روایت فلسفه؛ از هرودت تا آلن بدیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۸۸)
73-93
اندیشیدن در باره تاریخ در چند دهه اخیر فربهی بسیار و یک دگرگونی دامنه دار یافته است. اگر "فلسفه تاریخ" را مولود این تحول بدانیم، با توجه به فاصله تقریبا زیاد ما ایرانیان با آن، آگاهی روشمند از مطالعات و رویکردهای جدید در این شاخه معرفتی اهمیت می یابد. کتاب "تاریخ به روایت فلسفه؛ از هرودت تا آلن بدیو" به دلیل ویژگیهایی که دارد، به عنوان یک اثر شاخص در این زمینه شایسته بازخوانی است. نوشتار پیش رو مروری انتقادی بر این کتاب در قالب محورهای زیر دارد: ابهام زایی عنوان کتاب، چندگانگی واگرایانه هدف تدوین کتاب، آشفتگی فصل بندی و زیرفصلها، مشخص نبودن جایگاه این کتاب در بین آثار تألیف یافته در این زمینه، کاستی آشکار توجه به میراث شرقی و اسلامی، و در هم آمیختگی و ناهمترازی اصطلاحات مربوط به جریانهای فکری و ابهام در چیستی تعریف جدید تاریخ. مقاله پس از پرداختن به تأملاتی در باره جنبه فنی و ویرایشی اثر، با این جمع بندی به پایان می رسد که هر چند کتاب نتوانسته است بین روایت فلسفی تاریخ و روایت فلسفه تاریخ مرزی آشکار بگذارد و به همین دلیل از ذهنیت متعارف تاریخ پژوهان در باره فلسفه تاریخ فاصله گرفته است، اما آورده های سودمند بسیاری برای آنها دارد.
خوانشی هگلی از نمایشنامه ژان قدیس اثر جورج برنارد شاو: تأثیر رویکرد دیالکتیکی در یک بازآفرینی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
45 - 63
حوزه های تخصصی:
جورج برنارد شاو ایرلندی، یکی از نخستین نویسندگانی است که مقول? باز آفرینی تاریخی را به شکلی متفاوت از هم اندیشان معاصر و پیش از خود ، در درام های تاریخی قرن بیستم به تصویر می کشد و رویکرد چالش برانگیزتری نسبت به سنت دستیازی به تاریخ در راستای پردازش داستانی نمایشی ارائه می دهد. در این راستا نگاه شاو به فلسف? تاریخ در ده? 1920، با نمایشنام? ژان قدیس، به اوج بلوغ خود می رسد و شباهت نزدیکی با اندیش? فلسفی فردریش ویلهلم هگل، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم، و رویکرد او به روند تکاملی فلسف? تاریخ غرب پیدا می کند. در این مقاله تلاش شده است تا نمایشنام? ژان قدیس از منظر فلسف? تاریخ هگل که در فلسف? حق و فلسف? تاریخ او آمده، تحلیل شده و با استناد به متون نگارشی این دو نویسنده، همانندی های آنان در ارائ? نگاهی ایده آل گرایانه و پوزیتیویستی به مقول? تاریخ ارائه شود.
خوانشی نوین از فلسفه تاریخ انبیا: بررسی رمان کتاب دانیال بر اساس آرای میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
273 - 291
حوزه های تخصصی:
ای. ال. داکتارو خالق رمان هایی است که با نوسان میانِ تاریخ و داستان، پرسش های بنیادینی در بابِ تاریخ و معنای آن مطرح می کنند. چون او در سنتِ تاریخ محورِ یهودی بالیده، تفسیرِ دیدگاهِ تاریخی اش اهمیت فراوانی در درک آثارش دارد و در میان رمان هایش، کتاب دانیال که صریحاً به مسئله تاریخ می پردازد، بیش از همه می تواند در شناختِ فلسفه تاریخِ او یاری مان کند. در این مقاله با تکیه بر آرای میرچا الیاده و تفحص در میراثِ فکریِ پیامبرانِ بنی اسرائیل می کوشیم تا بینش تاریخیِ دانیال، قهرمان داستان، را تحلیل کنیم. با اقتباس از نظریه الیاده نشان می دهیم که خوانش نوینِ دانیال از سنتِ فکریِ انبیا، از رابطه دیالکتیکِ میانِ اندیشه تاریخ مندِ نبوی و گسستگیِ تاریخیِ دیزنی لند، که موضوعِ بخشِ پایانیِ رمان است، زاده می شود و راهِ حلِ دانیال برای نجات از بی معنایی، گفتمانِ تاریخیی است که نه بر چرخه تکرار الگوها و نه بر توالیِ رویدادهای بی معنایِ تاریخِ ناقدسی، بلکه بر گسیختگی و عدمِ انسجامِ پاستیش استوار شده است.
ایده «کارل لُویت» درباره مبانی الهیاتیِ اندیشه تاریخی- سیاسی «روشنگری» در بستر سنت ضدروشنگری آلمانی و منتقدان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
109-137
حوزه های تخصصی:
اندیشه «روشنگری» از همان آغاز در سده هجدهم به کانون تأمل و تفکر اروپایی تبدیل شد. واکنش ها به جریان روشنگری متفاوت بوده است. در نیمه نخست سده بیستم در آلمان، گفتار ضدروشنگری به واسطه متفکرانی مانند هایدگر، اشمیت، آدورنو، هورکهایمر و کارل لُویت، انتقادهایی رادیکال علیه اندیشه روشنگری در حوزهای گوناگون فلسفی، سیاسی و تاریخی مطرح کرد. در این پژوهش، براساس رویکرد «زمینه–متن محور» اسکینر به بررسی ایده کارل لویت درباره اندیشه تاریخی-سیاسی روشنگری خواهیم پرداخت. پرسش این پژوهش این است که «ایده کارل لُویت درباره مبانی الهیاتی اندیشه تاریخی-سیاسی روشنگری در چه زمینه ای شکل گرفت و مدعا و نیّت مؤلف در طرح آن چیست؟». می توان گفت که ایده لُویت در بستر سنت ضدروشنگری آلمان نیمه نخست سده بیستم شکل گرفت. او فلسفه مدرن تاریخ و مفهوم پیشرفت را صورت سکولارشده الهیات تاریخ و مفهوم مشیت می داند. لویت با این مدعا تلاش دارد تا اندیشه روشنگری را با طرح ریشه های الهیاتی برای آن، نامشروع و خطا معرفی کند. به نظر می رسد که تبعات پذیرش ایده لویت می تواند مفروضات اندیشه تاریخی-سیاسی مدرن به ویژه درباره مفهوم «پیشرفت» را با چالشی اساسی به عنوان سکولارشده مفاهیم الهیاتی مواجه کند. به این معنا که اندیشه مدرن توان طرح خود به عنوان اندیشه ای مستقل را ندارد. درمقابل، سانتو ماتزرینو، هانا آرنت و هانس بلومنبرگ، مبانی نظری و روش لُویت را مورد نقدهای اساسی قرار داده و آن را با تردیدهایی جدی مواجه کرده اند.
رابطه ایجاد تمدن نوین و تاریخ در اندیشه آیت الله خامنه ای
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳ ویژه علوم سیاسی
31 - 68
حوزه های تخصصی:
مقام معظم رهبری برای توسعه تمدن اسلامی، نظریه جدید «تمدن نوین اسلامی» را مطرح کرده اند؛ و با توجه به اینکه در منظومه ی فکری رهبر انقلاب اسلامی نگاه دقیق و تحلیلی به تاریخ و رخدادهای آن برای درک درستِ تحولات بشری و روشن شدن وضعیت موجود و برنامه ریزی برای آینده از جایگاهی مهم و بنیادینی برخوردار است. به همین دلیل ایشان برای تحقق تمدن نوین اسلامی توجه ویژه ای به تاریخ دارند. سوال اصلی تحقیق این است که «بر اساس اندیشه رهبری چگونه میتوان از تاریخ برای ایجاد تمدن نوین اسلامی بهره برد؟» برای پاسخگویی به این پرسش به بررسی و بازخوانی نظام مند دیدگاه های آیت الله خامنه ای در خصوص تمدن نوین اسلامی، با تکیه بر تأثیرات تاریخی پرداخته و با روش توصیفی – تحلیلی نحوه بهره برداری ایشان از تاریخ در ایجاد و مفهوم سازی تمدن نوین اسلامی استخراج و توصیف شده است. بر اساس پژوهش حاضر بررسی ها حاکی از آن است که از منظر امام خامنه ای چون رویدادها و حوادث تاریخی از نظمی منطقی و درونی برخوردار هستند، یافته های تاریخی در سیاست گذاری، برنامه ریزی و تصمیم گیری برای تمدن سازی قابل استفاده می باشند. ایشان با طرح مسائل تاریخى به دنبال نشان دادن علل پیشرفت ها و انحطاط ها هستند و مى خواهند سنّت هاى حاکم بر جامعه و تاریخ را بیان کند و بدین وسیله، تصویری گویاتر از فرآیند تحقق تمدن نوین اسلامی و کاربست الگوهای تاریخی در ساختن تمدن نوین اسلامی به نمایش بگذارند. همچنین ایشان دین اسلام را به عنوان یک دین مشترک در گذشته و آینده مسلمانان عامل تعمیم پذیری تجربیات تاریخی برای سیاست گذاری های معطوف به آینده برشمرده است. بر این اساس، مهمترین وجه کاربست تاریخ شناخت عوامل پیشرفت و انحطاط تمدن پیشین اسلامی و مد نظر قرار دادن آن برای آینده تمدنی جهان اسلام است.
ارزیابی انتقادیِ کتاب ابن خلدون و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۰)
329-354
ترجمه کتاب" ابن خلدون و تاریخ" اثر محمّد طالبی تاریخ نگار و اندیشمند تونسی برای فارسی زبانان فرصتی را فراهم کرده است تا با افکار و نوع نگرش وی آشنا گردند. هر چند طالبی در طول زندگانی اش (2017- 1921) آثار متعددی در حوزه تاریخ و تفکر مسلمانان پدید آورده است اما گویا - صرف نظر از برخی مقالات و مصاحبه های او که در برخی نشریات ایرانی ترجمه و به چاپ رسیده است - این کتاب تنها اثر منسجمی است که از وی به بازار نشر کتاب ایران عرضه شده است. طالبی در این کتاب با مروری بر اندیشه های ابن خلدون به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که: آیا تاریخ از مسیر مشخصی برخوردار است؟ این پرسشی است که لاجرم مباحث دیگری را نیز به دنبال می آورد و درنهایت طالبی به این پاسخ می رسد که تاریخ به طرز اجتناب ناپذیری همواره به سوی حضاره ]تمدن[ در حال حرکت است. طالبی این حرکت را با عنوان "سنت الله" مشخص می سازد. این مقاله با هدف ارائه یک تحلیل انتقادی از آراء نویسنده و ارزیابی ترجمه کتاب، نگارش یافته است. از جمله مباحث به نقد گذاشته شده در این مقاله، رسوبات تاریخ نگری اروپا محور در نگارش طالبی است.
جایگاه نوع انسان در فلسفه تاریخ کانت و نقش آن در تاسیس حکومت دموکراسی نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
1637 - 1657
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: فیلسوفان و اندیشهوران با کاوش در تاریخ پرفراز و نشیب فلسفه، تقریبا با یکدیگر هم رای و هم داستان هستند که جهان از سپیده دم تاریخ تاکنون در حوزه مغرب زمین سه فیلسوف بزرگ به خود دیده است. این فیلسوفان عبارتند از: افلاطون، ارسطو و کانت. در ارتباط با افلاطون و ارسطو و اندیشه های سیاسی و غیرسیاسی آنها به کرات بحث شده است، به طوری که امروزه حتی در بین عوام نیز، این دو فیلسوف شناخته شده اند. در این بین، کانت و فلسفه سیاسی وی با وجود غنای کم نظیر و تاثیرگذاری که فلاسفه بعدی داشته و حتی در تدوین اسناد بین المللی مورد استفاده قرار گرفته، بنا به دلایلی مورد غفلت قرار گرفته است. از جمله مهمترین اندیشه های کانت که تاثیرگذاری زیادی در شکل گیری حکومتها در غرب داشته، نوع نگاه به انسان در حکومت است که هدف از نگارش این مقاله آشنایی با این اندیشه می-باشد. روششناسی پژوهش: این تحقیق از جهت هدف کاربردی و از جهت روش توصیفی (تحلیل محتوا) است. یافتهها: کانت با مدنظر قرار دادن جایگاه انسان معتقد است که باید حکومتی تشکیل شود که براساس اصول پیشینی، یعنی آزادی، استقلال و برابری انسان ها بنا شده باشد که حکومت جمهوری یگانه حکومتی است که از مشروعیت برخوردار است. فقط در این حکومت است که قانون و حق طبیعیِ آزادی با هم هماهنگی دارند. نتایج: قدرت سیاسی باید بازتابی از اراده عمومی باشد و این امر فقط در نظام جمهوری امکان پذیر است
گونه شناسی سودمندی دانش تاریخ برای معرفت افزایی از دیدگاه مورخان مسلمان
منبع:
فرهنگ پژوهش زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲ ویژه تاریخ اسلام
99 - 130
سودمندی علوم از مسائل کلیدی و کاربردی هر علم به حساب می آید تا آنجا که یکی از رؤوس ثمانیه علم (اصول هشتگانه علم) فایده و سودمندی است. سابقه این بحث در علم تاریخ بسیار طولانی است اما از قرن 18 میلادی علم تاریخ وارد فضایی جدید و متفاوت به نام «فلسفه تاریخ» شد. طرح این عنوان علاوه بر ایجاد چالش سبب شد تا در بین مورخان و فیلسوفان نظرات مختلفی به وجود آید. این رخداد سبب باز نگری مسلمانان نسبت به میراث تاریخی خود از جمله سودمندی، شیوه نگارش و قالب های تدوین تاریخی و دیگر مسائل از این دست شد. براین اساس هدف تحقیق پیش رو، گردآوری و گونه شناسی سودمندی های دانش تاریخ برای معرفت افزایی از نگاه مورخان مسلمان می باشد. گونه شناسی روشی است که از آن برای به ثمر رسیدن این غایت استمداد شده است. در ضمن گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است.