مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه تاریخ


۴۱.

بررسی آینده اندیشی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۶۳
در این پژوهش هدف اصلی، بررسی آینده اندیشی از منظر سید جمال الدین اسدآبادی بوده است. این پژوهش هم از نوع بنیادی و هم از نوع کاربردی و ماحصل بررسی مقالات و تحلیل محتوای کیفی بوده که بر اساس تحلیل اسنادی متون و دیدگاه های موجود، به شناختی از پایه های ساخت آینده از منظر سیدجمال الدین اسدآبادی دست پیدا کرده است. هشت مقوله مهم از دیدگاه سیدجمال الدین اسدآبادی که تاثیر بسزایی در ساخت آینده دارند، شناسایی شده و تحلیل نحوه تأثیر هریک از آنها بر تفکر آینده انجام شده است. نتایج پژوهش بیان گر این است که، سیدجمال الدین اسدآبادی اساساً عمل و اندیشه اش همگی ناظر به آینده بود، یک هدفی را به صورت مشخص تعریف کرد، بر اساس آن هدف، یک سری استراتژی ها تدوین کرد و برای پیشبرد این استراتژی ها و تحقق هدف مدنظرش از یک سری تاکتیک ها استفاده کرد. هدف سیدجمال به بیان خودش؛ «خیر امت محمدی» بود، که این خیر امت محمدیه همان وضعیت مطلوب امت پیامبر اکرم(ص) است. سیدجمال برای تحقق این هدف از دو کانال یعنی؛ الف) مبارزه با استبداد داخلی و ب) مبارزه با استعمار خارجی استفاد کرد، و برای انجام اینها یک سری راهبردها از قبیل؛ بیداری اسلامی، اتحاد اسلام یا وحدت مسلمانان، بازگشت به اسلام راستین و غیره را به کار برد. سیدجمال در واقع بیشتر به دنبال ساخت آینده بود، البته این ساخت آینده را نیازمند شناخت آینده می دانست.
۴۲.

جریان شناسی توسعه فناوری

کلیدواژه‌ها: فلسفه تاریخ توسعه دین تمدن و فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۸۵
این مقاله به سه رویکرد مختلف نسبت به توسعه تکنولوژی پرداخته و در پی آن است که ارتباط میان توسعه، توسعه تکنولوژی و اعتقادات مذهبی را ازدیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار دهد. دیدگاه اول، عقلانیت مستقل بشر را برای توسعه، کافی دانسته و دین را مانعی در راه آن می داند و دیدگاه دوم دین را امری قدسی و متعالی دانسته و حضور دین در عرصه های اجتماعی را امر مقبولی نمی داند. لذا هر دو دیدگاه، نقشی را برای دین در توسعه و متعاقب آن در توسعه تکنولوژی قائل نیستند. در این مقاله هر دو دیدگاه از جهات مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. دیدگاه سوم بر این باور است که بین دین و تکنولوژی نه جدایی هست و نه مخالفت و اعتقاد دارد که به راحتی نمی توان میان توسعه مدرن و مذهب را آشتی داد. این دیدگاه معتقد است که باید به توسعه ای دست یافت که پایدار، هماهنگ، همه جانبه و متکی بر بنیان مذهب باشد. در این نوشتار از نظر فلسفه تاریخ و تکامل تاریخی، ظهور سه دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته و حاکمیت دین بر شئونات توسعه نتیجه گیری شده است. در ارائه همین مبحث، توسعه عقلانیت مبتنی بر مذهب را به مثابه ضرورتی برای توسعه دانسته و بر توسعه تکاملی مبتنی بر ایمان تاکید می نماید. در پایان، نظر هر یک از دیدگاه های سه گانه را درباره توسعه تکنولوژی بطور اخص برشمرده و با تقسیم تکنولوژی به سه سطح، دست یابی به ابزار تولید علم را به عنوان عمیق ترین لایه تکنولوژی، ضروری می داند.
۴۳.

نسبت فلسفه تاریخ و سیاست در اندیشه ایرانشهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایرانشهری فلسفه تاریخ سیاست زمان زروان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۸
مقدمه و اهداف: سیاست از منابع مختلفی تغذیه می کند که در این میان فلسفه تاریخ همواره یکی از مهمترین این منابع به شمار رفته است. پژوهش حاضر قصد دارد به این سؤال بپردازد که فلسفه تاریخ ایران باستان چگونه به سیاست در اندیشه ایرانشهری تعیّن می بخشد. در واقع فهم چیستی و چگونگی تأثیرات فلسفه تاریخ ایران باستان بر اندیشه سیاسی ایرانشهری مسئله اصلی پژوهش حاضر است.روش ها: پژوهش حاضر برای پاسخ به پرسش اصلی خود نیامند بررسی متونی است که بنیان های نظری ایران باستان در آن انعکاس یافته است. چنین متونی یا از سنخ متون اولیه ایران باستان هستند یا از سنخ تحلیل های ثانویه صورت پذیرفته از آنها. در این مقتضا مسئله اصلی فهم یا ارزیابی فهم های صورت پذیرفته از چنین متونی است. به همین دلیل از روش تفسیری متن محور که در گستره روش های هرمنوتیکی جای دارد استفاده می شود.یافته ها: فلسفه تاریخ ایرانشهری را می توان به چهار بخش سرآغاز هستی، موتور محرکه تاریخ، سیر تاریخ و پایان تاریخ تقسیم کرده و مورد تحلیل قرار داد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد نزاع در ازل از جدال هورمزد و اهریمن آغاز گشته و در سطوح مختلف تاریخ تجلی می یابد که در سیاست زمینی نیز در همین چارچوب شکل می گیرد. زمان به عنوان مکر زروان برای بازستاندن پادشاهی جهان از اهریمن عامل محرکه تاریخ ایرانشهری تلقی می گردد که سیر تاریخ و گذر زمان بر قدرت هورمزد و نیروهایش افزوده و سلطنت اهریمن را مضمحل می کند. در پایان تاریخ با ظهور سوشیانس جدال آغازین با پیروزی اهورائیان به پایان می رسد و دنیای مادی نیز در زروان بی کرانه محو می گردد. سیاست در گیتی بر مبنای جدال نخستین بنا گشته و به وسیله زمان که تحت تاثیر پیمان اولیه زروان است، کنترل می شود. هر کنشی موعدی دارد که تخطی از آن ممکن نیست. از اینرو زمان خصلتی کاملاً سیاسی می یابد. زمان از بستر و ظرف منفعل رخدادها فراتر رفته و خود تبدیل به کنشگری تعیّن بخش می شود که مراحل تاریخ را می سازد.نتیجه گیری: در اندیشه ایرانشهری فلسفه تاریخ مبنای حاکم بر سایر اصول اندیشگانی است و سامان تمامی حوزه های حیات سیاسی و اجتماعی متأثر از آن است. اساساً با جبرگرایی تاریخی که در سرشت این اندیشه وجود دارد، حیات سیاسی و اجتماعی با تکیه بر آن تعیّن می یابد. در این ساحت «زمان» عاملی اجبارگر و حامل اصلی رخدادها در طول تاریخ است و انسان تنها بازیگریست که از نقش آفرینی آن در چارچوب نمایشنامه ای ازلی استفاده شده است. این زمان است که خصلتی سیاسی داشته و نقش اصلی را در پیشبرد نبرد اهورائیان و اهریمنان دارد. دوگانه اهورایی/ اهریمنی بودن است که بر همه چیز سایه افکنده، هیچ تساهلی را در میان باقی نگذاشته و حیات انسانی را تنها مسیری برای پیکارگری قرار داده است. نبرد دائمی خیر و شر چنین است که تبدیل به عامل اصلی محرک تاریخ می شود. امر سیاسی ایرانشهری نیز در چارچوب این دوگان گرفتار آمده و ناچار وضعیتی سازش ناپذیر برای جهان ایرانشهری خلق کرده و بر این اساس در اندیشه ایرانشهری انسان در «وضعیت سیاسی» زیست می کند؛ وضعیتی که همواره انسان ها در یک سوی این دوگان قرار دادشته و همواره در مواجهه با غیریتی قرار دارند. فلسفه تاریخ نقاط عطف و هنگامه های اساسی تغییر در جهان را نیز تعیین کرده است. در اینجا سیاست نه حاصل اراده کامل شهریاران و عاملان بلکه حاصل اراده زمان است که محقق می گردد.
۴۴.

درآمدی بر مفهوم اندیشه تاریخی با روش تعریف مُعجمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه تاریخ تعریف مُعجمی اندیشه تاریخی تاریخ نگری تاریخ نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۶
فقدان تعریف قابلِ توّجه برای اندیشه تاریخی، همچون بسیاری از واژگان دانش تاریخ، سبب ابهام و خطاهایی برای پویندگان این علم شده است. این مقاله با انتخاب روش تعریف مُعجمی که از ظریفیّت گردآوری تعریف های پیشین و ارائه تعریفی نزدیک با آنها برخوردار است، به این پرسش پاسخ داده که با روش منتخب چه تعریفی را می توان برای شناخت مفهوم اندیشه تاریخی از میان تعریف های موجود ارائه کرد؟ با ایجاد میدان معناشناسی از واژگان با معانی نزدیک به هم و استفاده از روش کتابخانه ای، پژوهش های پیرامون این معانی گردآمده و تعریف «گرایش اندیشه ای فرد و یا مکتب صاحب نظر در برخی از شاخه ها و یا تمامی ساحت های نظری تاریخ» برای اندیشه تاریخی پیشنهاد و به آن استدلال شد. در نهایت برای مشخص شدن مرز تعریف پیشنهادی با مفاهیم هم عرض به تفاوت های میان آن با (تاریخ نگاری، تاریخ نگری و ...) پرداخته شد.