مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مطالعات تمدنی
حوزههای تخصصی:
مطالعات تمدن اسلامی دارای ماهیتی بین رشته ای است. رویکرد های متعددی درحوزه تمدن شناسی وجود دارد که از آن جمله می توان به رویکرد های تاریخی، جامعه شناختی، روانشناختی، جغرافیایی و رویکرد الهیاتی اشاره نمود. مسئله اصلی این مقاله ظرفیت سنجی کاربرد رویکردهای مختلف در مطالعات تمدن اسلامی است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که کاربرد انحصاری هریک از این رویکرد ها در مطالعات تمدن اسلامی تنها وجهی از وجوه چند لایه تمدن اسلامی را روشن می سازد. اما توانمندی تحلیل برای پوشش سایر ابعاد پیچیده مطالعات تمدنی را نخواهد داشت. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیلی، چگونگی کاربرد رویکرد های متفاوت در مطالعات تمدن اسلامی مورد نقد و تحلیل قرار گیرد.
تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیت الله خامنه ای (چیستی و چگونگی تکامل تمدنی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
198 - 237
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان و شخصیت های علمی و فکری جهان، بر این عقیده اند که رهبری معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای، پیش از آنکه رهبر سیاسی یک کشور اسلامی باشد، یک شخصیت علمی برجسته در جهان اسلام و عرصه بین الملل است. در میان موضوعات و مسائل فکری جمهوری اسلامی ایران و فراتر از آن مسائل جهان اسلام، اندیشه ها و دیدگاه های ایشان در موضوع تمدن نوین اسلامی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این مقاله کوشیده ایم با استناد به بیانات و سخنرانی های ایشان در دوره زمانی سال های 1368 تا 1394 و با بهره گیری از روش مفهوم سازی بنیادی، «هندسه کلان اندیشه تمدنی» ایشان را استخراج و توصیف کنیم. اگرچه بی تردید هرکدام از مقوله های مفهومی اشاره شده در این نوشتار به تنهایی ظرفیت بررسی ها و نگارش های جداگانه دارند، این مقاله بر ساختار کلی و رئوس اصلی تشکیل دهنده اندیشه تمدنی آیت الله خامنه ای متمرکز شده است. از این رو، سه بخش اصلی مقاله عبارتند از: (1) بررسی امکان یا امتناع تمدن نوین اسلامی؛ (2) مفهوم شناسی (چیستی) تمدن نوین اسلامی؛ (3) ایجاد و تکوین تمدن نوین اسلامی. در بخش سوم که به چگونگی رسیدن به تمدن اسلامی می پردازد، مقوله های زیر بررسی شده اند: الف) پیش نیازهای شکل گیری تمدن اسلامی؛ ب) مراحل تکوین تمدن اسلامی؛ ج) الزامات رسیدن به تمدن اسلامی. گفتنی است به دلیل ویژگی عینیت گرایانه اندیشه تمدنی آیت الله خامنه ای، مباحث این مقاله، ماهیت انضمامیِ ناظر به حرکت تمدنی جمهوری اسلامی ایران را نیز دارد.
ظرفیت های دانش کلام در مطالعات تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
4 - 18
حوزههای تخصصی:
این مقاله از دو بخش اصلی تشکیل شده است: در بخش نخست با اشاره به تعریف ها و مفاهیم اصلی مانند تمدن و طبقه بندی دانشی مطلوب، جایگاه دانش کلام در این طبقه بندی و ظرفیت های دانش کلام در مطالعات تمدنی نشان داده می شود. ظرفیت کلام در دو قلمروِ تبیین رویکرد تمدنی از دین و نیز ارائه دستگاه مند و جامع از آموزه های دینی خلاصه شده است. در این مورد به صورت استقرایی می توان به مباحث هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و نظریه امامت در اندیشه کلامی به عنوان مهم ترین درون مایه های کلامی برای تمدن پژوهی اشاره کرد. در بخش دوم با تبیین انسان شناسی کلامی بر محور عقل و اراده نشان داده می شود که دانش کلام بر خلاف نگره های فلسفی و عرفانی می تواند بنیادهای لازم را برای پی ریزی دانش های تمدنی اسلامی عرضه کند.
ضرورت نگاه تمدنی به مفهوم معنویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
123 - 153
حوزههای تخصصی:
مفهوم «معنویت» از مفاهیمی است که تعریف آن در آثاری که بدان پرداخته اند ابهام دارد و مسئله اصلی این مقاله آن است که چرا تعریف های ارائه شده از معنویت دارای ابهام است، چرا از هر رویکردی که به آن نگریسته شده معنای واژه نیز تفاوت یافته است؟ بنابر ادعای این مقاله دلیل ابهام مفهوم معنویت آن است که رویکردهای موجود در تعریف معنویت از داشتن نگاه تمدنی به معنویت غفلت کرده اند. در مقاله حاضر پس از تقسیم تعریف های معنویت به لغوی و رویکردی، تعریف های رویکردی معرفی می شوند و در ادامه نشان داده می شود که معنویت از منظر پارادایم های مختلف علوم اجتماعی و سنت های دانشگاهی چگونه نگریسته می شود. در نهایت پس از معرفی و نقد رویکردهای موجود، رویکرد تبارشناختی به معنویت معرفی می شود که بیش از دیگر رویکردها به وجوه تمدنی این پدیده توجه کرده است. ازین رو، معرفی ظرفیت های آن برای داشتن نگاه تمدنی به مفهوم معنویت سودمند است. در پایان برخی از ضعف ها و کژتابی های این رویکرد نیز به اجمال مطرح می شوند.
تمدن به مثابه سطح تحلیل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
101 - 131
حوزههای تخصصی:
در بیشتر رشته های علوم انسانی تحلیل ها مبتنی بر نظریه ها صورت می گیرند و اساساً تحلیل خارج از نظریه اتقان و اعتبار کافی را ندارد. در نوشتار پیش رو به این پرسش پرداخته می شود که در حوزه مطالعات تمدنی - به عنوان یکی از حوزه های مطالعاتی نظری علوم اجتماعی - چگونه می توان از تمدن به مثابه یک سطح تحلیل و یا یک چارچوب نظری در تحلیل پدیده های اجتماعی بهره برد؟ به بیان دیگر، کاربست تمدن به مثابه یک نظریه چیست؟ از این رو، پرسش فرعی دیگر در این زمینه آن است که در استفاده از تمدن به عنوان یک سطح تحلیل، بر چه مفاهیمی باید توجه شود و هر مفهوم به کدام نیازمندی یا پرسشی پاسخ می دهد؟ در این مقاله تلاش می شود تا ضمن بررسی ماهیت تمدن، نقطه کانونی و قلب تمدن، چگونگیِ ساخت یک تمدن (فرایندی یا وضعیتی) و نیز حوزه اعتبار تمدنی، چارچوبی نظری برای تبیین و تحلیل در تمدن پژوهی به دست داده شود.
کاربرد روش پژوهی در مطالعات تمدن اسلامی
ماهیت پیچیده و بین رشته ای مطالعات تمدنی، سطحی فراتر از روش های تخصصی علمی و رویکردهای متفاوت مطالعات تمدنی دارد. تأکید بر هر یک از این روش ها و رویکردها و غفلت از رویکردهای دیگر، تفکر تمدنی را دچار تقلیل گرایی خواهد کرد. هدف این پژوهش ارائه روش پژوهی به عنوان یک ساختار فکری مجموعه نگر است که به واسطه آن رویکردها و روش های مختلف علمی به نحو بنیادی، راهبردی و کاربردی در حوزه مطالعات تمدنی با یکدیگر مرتبط می شوند. در این پژوهش تلاش شده است تا با روش تحلیلی و مدل سازی چگونگی کاربرد روش پژوهی در مطالعات تمدن اسلامی بررسی شود.
رابطه ایجاد تمدن نوین و تاریخ در اندیشه آیت الله خامنه ای
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳ ویژه علوم سیاسی
31 - 68
حوزههای تخصصی:
مقام معظم رهبری برای توسعه تمدن اسلامی، نظریه جدید «تمدن نوین اسلامی» را مطرح کرده اند؛ و با توجه به اینکه در منظومه ی فکری رهبر انقلاب اسلامی نگاه دقیق و تحلیلی به تاریخ و رخدادهای آن برای درک درستِ تحولات بشری و روشن شدن وضعیت موجود و برنامه ریزی برای آینده از جایگاهی مهم و بنیادینی برخوردار است. به همین دلیل ایشان برای تحقق تمدن نوین اسلامی توجه ویژه ای به تاریخ دارند. سوال اصلی تحقیق این است که «بر اساس اندیشه رهبری چگونه میتوان از تاریخ برای ایجاد تمدن نوین اسلامی بهره برد؟» برای پاسخگویی به این پرسش به بررسی و بازخوانی نظام مند دیدگاه های آیت الله خامنه ای در خصوص تمدن نوین اسلامی، با تکیه بر تأثیرات تاریخی پرداخته و با روش توصیفی – تحلیلی نحوه بهره برداری ایشان از تاریخ در ایجاد و مفهوم سازی تمدن نوین اسلامی استخراج و توصیف شده است. بر اساس پژوهش حاضر بررسی ها حاکی از آن است که از منظر امام خامنه ای چون رویدادها و حوادث تاریخی از نظمی منطقی و درونی برخوردار هستند، یافته های تاریخی در سیاست گذاری، برنامه ریزی و تصمیم گیری برای تمدن سازی قابل استفاده می باشند. ایشان با طرح مسائل تاریخى به دنبال نشان دادن علل پیشرفت ها و انحطاط ها هستند و مى خواهند سنّت هاى حاکم بر جامعه و تاریخ را بیان کند و بدین وسیله، تصویری گویاتر از فرآیند تحقق تمدن نوین اسلامی و کاربست الگوهای تاریخی در ساختن تمدن نوین اسلامی به نمایش بگذارند. همچنین ایشان دین اسلام را به عنوان یک دین مشترک در گذشته و آینده مسلمانان عامل تعمیم پذیری تجربیات تاریخی برای سیاست گذاری های معطوف به آینده برشمرده است. بر این اساس، مهمترین وجه کاربست تاریخ شناخت عوامل پیشرفت و انحطاط تمدن پیشین اسلامی و مد نظر قرار دادن آن برای آینده تمدنی جهان اسلام است.
ضرورت شناسی مطالعات تمدنی در اندیشه امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موقف تاریخی انقلاب اسلامی در آستانه ی خیز تمدنی قرارگرفته و جهت نیل به تمدن نوین اسلامی باید سرمایه های نرم آن مانند اندیشه امامت ظرفیت سنجی شود و با نگرش تمدنی مورد مطالعه قرار گیرد تا در مصاف رقیبان، امتیازات اندیشه اسلامی با خوانش شیعی بر سایر اندیشه ها مشخص گردد. ضرورت شناسی چنین مطالعاتی از یک سو، مقدمه ی ورود به مطالعات تمدنی در حوزه امامت است. از دیگر سو، تبیین ضرورت این مطالعات، زمینه ساز ترسیم و کشف چشم اندازهای توسعه آن در قلمرو فکر و اندیشه بوده، دست یابی به پیشرفت همه جانبه که لازمه ی رسیدن به تمدنی تراز است نیز جز با تعمیق و توسعه علوم انسانی که از رهگذر این مباحث محقق می شود میسور نخواهد بود. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به دلایل تفصیلی ضرورت مطالعات تمدنی در اندیشه امامت، به شیوه ی کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی به این مهم پرداخته و روشن ساخته است تولید ادبیات نظری برای تمدن سازی، استحصال حداکثری میراث، معلوم شدن امتیازات اندیشه اسلامی بر سایر اندیشه ها، کشف ظرفیت کلی موجود و ایجاد هماهنگی بین آنها، شناسایی خلأها و سوق دادن پژوهش ها به سمت آن ها، استنطاق حداکثری از ظرفیت های دین اسلام، امتداد قلمرو شئون امام به ساحت های اجتماعی، قابلیت اجرایی شدن احکام اجتماعی اسلام، همسویی و هم افزایی تحقیقات معرفتی در مقیاسی کلان، رهایی از آسیب کلی گویی و سوق دادن به مسئله محوری و کاربردی سازی ازجمله دلایل ضرورت مطالعات تمدنی در اندیشه امامت است.