مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
بینامتنیت
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
61 - 80
حوزه های تخصصی:
دوره غزنوی یکی از دوره های مهم زبان و ادبیات فارسی است. در این دوره، متون بسیاری تألیف یا از زبان های دیگر ترجمه شدند که در ادبیات فارسی ماندگار گردیده و در متون دوره های پس از خود نیز تأثیرگذاشته اند. کلیله و دمنه از جمله متون فاخر این دوره به شمار می رود. با خوانش این متن کهن با رویکرد بینامتنیت و گفتمان، می توان تأثیر این کتاب را در متون پس از آن بررسی کرد. گفتمان های حاکم در یک متن لایه های پیدا و پنهان یک جامعه را در زمان تألیفشان بازتاب می کنند. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نظریه بینامتنیت ضمنی و تحلیل انتقادی گفتمان، در داستان «درودگر و زن او و دوستگان زن » از کتاب کلیله و دمنه پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که تحلیل عناصر این داستان می تواند پیوندهای بینامتنی و گفتمان های حاکم در آن را نمایان سازد و موجب مشخص شدن وجوه جامعه شناختی در آن شود.
روابط بینامتنی سبک ادبیات فارسی و نگارگری در دوره تیموری بر اساس نظریه ژرار ژنت
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
43 - 59
حوزه های تخصصی:
با توجه به نظریه بینامتنیت و فرضیه های باختین که بعدها ژرار ژنت آن را بسط داد، اثر هنری مستقلی وجود ندارد و آثار هنری با یکدیگر ارتباطی ناگسستنی دارند. بررسی سازه ها و عناصر مشترک در ادبیات و نگارگریِ دوره تیموری نیز حاکی از وجود روابط بینامتنی میان این دو شاخه هنری متداول در آن روزگار است. از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به بررسی آثار ادبی و هنری دوره تیموری بپردازد و میزان اثربخشی ادبیات را بر هنر نگارگری در این دوره مشخص سازد. آن گونه که از بررسی های صورت پذیرفته در تحقیق حاضر برمی آید، سبک ادبیات فارسی مقدمه و پیش فرضی برای سبک نگارگری در دوره تیموری بوده است و به هیچ عنوان نمی توان نگارگری این دوره را بدون شناخت سبک های ادبی آن مورد واکاوی قرار داد.
تحلیل تأثیر تصاویرشعری شاعران کهن پارسی در تصویر سازی شاملوبا رویکرد تحلیلی بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
227 - 269
حوزه های تخصصی:
احمد شاملو از چهره های نامبردار شعر نو محسوب می شود، قضاوت های متفاوتی درباره ی شعرش صورت گرفته است، برخی وی را بسیار متأثر از شاعران فرنگی دانسته اند. از آنجا که تصویرغالباً از ارکان مهم شعر است و با توجه به نظریه بینامتنیت که هر متنی را متأثر از متون پیشین یا معاصر خود می داند با بررسی تصاویر شعری می توان به میزان ارتباط یا عدم ارتباط شعر شاملو با میراث شعری کهن پی برد.برای این منظور تصویرهایی که در قالب تشبیه ، استعاره ، تشخیص ،کنایه و صفت هنری در شعر وی بیان شده اند، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با نگاهی به نظریه بینامتنیت و رویکرد سنت گرایی ادبی انجام شده است. بررسیوتحلیل داده های تحقیق نشان داده برغم نظر مخالفین شاملو، تصاویرشعری شاعران کهن پارسی در شعر وی به صورت صریح (عین تصویر در بافت نو) و ضمنی( قسمتی از تصویر ، تصویر با مفهومی تازه در بافت نو) بازتاب یافته است. در این میان بیشترین بازتاب مستقیم یا صریح به ترتیب در تصاویر شعری کنایه و تشبیه و بازتاب غیرمستقیم یا ضمنی در تصاویرشعری تشخیص ، استعاره و صفت هنری صورت گرفته است.
مطالعلأ تطبیقی نگارلأ موسیقایی «ضیافت فریدون و کندرو» در شاهنامه طهماسبی با متن ادبی شاهنامه فردوسی بر مبنای نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات ایران، شاهنامه فردوسی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و طی دوره های مختلف تاریخی بیشترین تأثیر و الهام از آن، در آثار نگارگران و نقاشان دیده شده است. در میان نسخ شاهنامه هایی که به فرمان شاهان صفوی تدوین گردید، شاهنامه طهماسبی از جایگاه مهمی برخوردار است. از بین نگاره های مختلف در شاهنامه طهماسبی، صحنه های بزمی با حضور نوازندگان مرد و زن قابل توجه است. در این پژوهش به مطالعه تأثیرپذیری متن تصویری شاهنامه طهماسبی از متن ادبی شاهنامه فردوسی با موضوع بزم و موسیقی پرداخته شده است. هدف از این مقاله تحلیل صحنه بزم و عناصر موسیقایی در نگاره «ضیافت فریدون و کندرو» از شاهنامه طهماسبی و مقایسه و تطبیق آن با متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بر اساس نظریه بینامتنیت است. این مقاله در تلاش است به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: 1- نگارگر شاهنامه طهماسبی در مصورسازی صحنه موسیقایی چگونه پایبند به متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بوده است؟ 2- چه نوع ارتباط بینامتنی میان صحنه موسیقایی در متن تصویری (شاهنامه طهماسبی) و متن ادبی (شاهنامه فردوسی) وجود دارد؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد هنرمندِ نگارگر ضمن قرار دادن متن ادبی به صورت کتیبه در متن تصویری و تأثیرپذیری از مضامین آن، در مواردی از خلاقیت های شخصی برای تصویرگری صحنه بزم و عناصر موسیقایی استفاده کرده است. نگارگر در به تصویر کشیدن مجلس بزم به صورت آشکار به متن ادبی شاهنامه اشاره داشته؛ اما در برخی موارد از جمله ارائه نوع سازهای به کار رفته در مجلس بزم تحت تأثیر موسیقی و سازهای عصر صفوی بوده است.
بررسی اثرپذیری سبک فتوت نامه ی سلطانی از سبک گلستان و رسالات منثور سعدی با رویکرد آیات قرآنی بر پایه نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
579 - 622
حوزه های تخصصی:
فتوّت یا جوانمردی، یک حرکت اجتماعی و تکانه ی روحی در فرهنگ ایران باستان بوده که از زمان ورود دین مبین اسلام به جغرافیای گسترده ی ایران، با فرهنگ قرآنی و مبانی شریعت محمدی (ص) درآمیخته و درمیان توده ی مردم آن روزگار رواج یافته است. این پژوهش به روش تحلیل کیفی محتوا و با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر کتابخانه ای، اثرپذیری سبک فتوت نامه ی سلطانی را از سبک گلستان و رسالات سعدی، بر اساس نظریه بینامتنیت مورد بررسی قرار داده و به این نتایج دست یافته است که: فتوت نامه سلطانی بیشترین اثرپذیری را از آیات نورانی و سوره های مبارک قرآن مجید و آثار سعدی شیرازی داشته است. واعظ کاشفی معارف قرآنی و مبانی عرفان اسلامی را به شیوه ی نثر آمیخته با نظم و تقلیدی استادانه از مقامات حریری، بدیع الزمان و سعدی شیرازی آراسته است. چون احوال نفسانی، شخصیت افراد را می سازد و شاعر نیز مانند دیگر افراد اجتماع، تحت تأثیر احوال نفسانی و احساسات و عواطف قرار می گیرد و شخصیت هنری او که در واقع سبک او به شمار می رود از این طریق تکوین می یابد. پس اگر دو یا چند شاعر همزمان در جغرافیایی خاص می زیسته و شعر می سروده اند لزوما نمی توان گفت دارای سبکی یکسان می باشند.
بررسی تطبیقی داستان جزیره از غزاله علیزاده و من می روم نوشته ژان اشنوز از منظر آرای باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
617 - 640
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مولفه چندصدایی باختین، مصداق ها و کاربست آن را با شیوه توصیفی تحلیلی در داستان جزیره غزاله علیزاده و رمان من می روم از ژان اشنوز بررسی کرده ایم و کوشیده ایم در آغاز به این سوال پاسخ دهیم که چندآوایی چه مولفه هایی دارد و چگونه در این دو داستان نمود پیدا می کند. بر این اساس، تاکید این جستار بر بینامتنیت، چندزبانی و گفتگومندی است، چرا که منطق گفتگومندی و چندصدایی زمینه ساز خلق مفهومی تازه از سوی ژولیا کریستوا به نام بینامتنیت شده است. در ادامه این مولفه ها در هر دو داستان بررسی و تحلیل میشوند. از منظرباختین چندآوایی به معنای وجود چندین صداست. هر شخصیّت بازنمای صدایی ست که یک خود فردی را جدای از دیگران نمایندگی می کند. داستان جزیره ی علیزاده متنی است که توانسته از نفوذ اندیشه تک گویه در گفتمان دوری جوید و زمینه ای مناسب را برای تضارب صداها واندیشه های متنفاوت و نگرش های ناهمگون و در نتیجه پذیرش دیگری به مثابه آگاهی مستقل و جداگانه فراهم آورد. در همین راستا در داستان من می روم اشنوز بازی با کلمات، ابهام، نمادپردازی، درهم آمیختن ژانرها، اتصال کوتاه، نقل قول هایی از نویسندگان دیگر یا بینامتنیت و طنز بیشتر به چشم می خورد. برآیند این مقاله آن است بینامتنیت که از مولفه های بدیع گفتگومندی می باشد در هر دو داستان به وضوح وجود دارد، لذا در نظر داریم با ذکر مثال نشان دهیم این مولفه چگونه در دو داستان نمود پیدا کرده است.
همسان سازی قصه های قرآنی با متن در روایت گری زیدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم حضوریِ محتوایی برخی آثار ادبی با آیات قرآنی، بر فخامت و ارزش ادبی آنها افزوده است. نفثه المصدور، اثر زیدری نسوی از منابع ادبی- تاریخی دوره خوارزمشاهی با کاربرد یکصد و سی آیه نمونه ای از آنهاست. روایت زیدری از جهات همسان سازی، تناسب آفرینی، همپایگی موسیقایی و آوایی، نوعی هم حضوری و بینامتنیّت با قصّه های قرآنی ایجاد نموده است. زیدری با انواع سازه های هنری هم در روساخت و هم در ژرف ساخت اثرش با توانمندی از قرآن بهره گرفته و توانسته با استفاده از بن مایه های قرآنی به شیوه اقتباس و تلمیح و استشهاد، حوادث روزگارش را با قصه های قرآنی، همسو و همسان نماید. موضوع «همسان سازی قصه های قرآنی با متن در روایت گری زیدری» پژوهشی است با هدف کشف هم ترازیِ زمینه حکایات زیدری و قصص قرآنی و روابط بینامتنی آنها به منظور دریافت بهتر مفهوم متن، دستیابی به دانش قرآنیِ نویسنده و شگردهای کاربست قصه های قرآنی در این اثر نثر فنّی. چنانکه از این منظر، مبانی اعتقادی نویسنده شامل روح پایداری، باور به نصرت الهی، تغییرناپذیری سنّت ها، اندیشه های تقدیرگرا، جبرگرا و توجه به آموزه های حکمی، اخلاقی آشکار شود و از دیگرسو خوانش تازه کتاب نفثه المصدور و واکاوی متن زیدری با رویکرد قرآنی صورت گیرد. پژوهش حاضر به شیوه اسنادی و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است.
کاربرد مفاهیم دینی و تصویرهای قرآنی در شعر معد الجبوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
168 - 195
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت یا تناصّ یکی از تکنیک های زبانی است که چگونگی ارتباط و تعامل میان انواع آفرینش های ادبی را بررسی می کند و در آثار منثور و منظوم ادیبان به اشکال مختلف نمود دارد. اشعار معد الجبوری شاعر معاصر عراقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی در پی یافتن مهم ترین اهداف و دلالت های معنایی میراث قرآنی در شعر معد الجبوری برآمده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که نشانه های بینامتنیت قرآنی در شعر معد الجبوری به اشکال گوناگون بازتاب یافته است. پیوند عمیق شاعر با قرآن سبب شده است تا به فراخور سخن، از تصاویر و داستان های قرآنی بهره بگیرد و آن را در متن ابداعی خود بگنجاند. استمداد از مفاهیم و مبانی قرآنی این امکان را به الجبوری می دهد تا با احساس غن یّ ش اعرانه و بیانی شیوا بتواند اوضاع مردم ستمدیده جهان عرب به ویژه کشور عراق را به درستی تبیین کند.
خوانشی تبیینی از بینامتنیتِ زیارات مأثوره با قرآن براساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
3 - 24
حوزه های تخصصی:
بینامنیت دانشی است که روابط بین متون را مورد بررسی قرار می دهد. طبق این نظریه هر متن به نحوی در ارتباط با متون پیش نگاشته می باشد. ژرار ژنت از تاثیر گذارترین پژوهشگران متأخر در عرصه بینامتنیت است. کاربست نظریه بینامتنیت تحلیلیِ او در مطالعات دینی، می تواند روشنگر پیوند قرآن و عترت باشد. در زیارات مأثوره، توسط معصومین و به صورت آگاهانه بازتاب هایی از قرآن، برای تبیین کلام وحی صورت پذیرفته است؛ لکن نگرش تبیینی به زیارات به جهت فهم قرآن تا حدودی مغفول مانده است. پژوهه فرا رو با روش توصیفی-تحلیلی با مبنا قرار دادن زیارات در تبیین قرآن، دریچه ای نو به فهم آیات قرآن می گشاید. در این پژوهه نکاتی تبیینی از زیارات در چارچوب بینامتنیت ژنتی با دو الگوی صریح و ضمنی استخراج گشته است که به چهار گونه ی ترسیم فضای نزول، ایضاح مفهومی، بیان مصداق و بیان لایه های معنایی به تبیین آیات قرآن می پردازند.
تحلیل روابط بینامتنیت در نقوش نمادین قالی پازیریک
حوزه های تخصصی:
متن حاضر سعی دارد نقوش نمادین قالی پازیریک را در آثار کهن تر ایران نشان دهد و شواهد جدیدی از پیشینه تاریخی این نقوش ارائه کند. پرسش های اصلی تحقیق این است که پیش متن های تاریخی شکل گیری نقوش پازیریک در هنر ایران کدامند و این نقوش چه معنایی دارند؟ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است و شیوه گردآوری مطالب، کتابخانه ای و از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. براساس شواهد موجود، از منظر نمادین بودن، کلیه نقوش به کار رفته در قالی پازیریک با مفهوم حیات، زایش و باروری مرتبط است. مربع که بنیان و اساس طراحی قالی است، نماد زمین و زندگی است. گل هشت پر در هنر لرستان در صحنه های زایش حضور دارد و بنابر این می تواند مرتبط با مفهوم حیات باشد. گریفین، گوزن و اسب که در قالی پازیریک دیده می شوند، از جمله نمادهایی هستند که نمونه های تصویری همانندشان در هنر کهن ایران مشاهده شده است. این حیوانات اغلب ترکیبی سه تایی تشکیل می دهند و محافظ عنصری گیاهی/درخت که نماد زندگی است، هستند. پنج قاعده راست نمایی کریستوا در قالی پازیریک قابل بررسی است: 1- واقعیت های اجتماعی یا جهان واقعی (ارجاع به طبیعت، نشانه دیداری) 2- فرهنگ همگانی (شکل گردانی و ارجاع نمادین نشانه دیداری در فرهنگ ایرانی) 3- قاعده های نهایی ژانرهای هنری (ترکیب ویژه نشانه های دیداری به شکل محافظان اسطوره ای) 4- یاری گرفتن و تکیه متن به متون همسان (الهام از گریفین های ایلامی و سایر نقوش) 5- ترکیب پیچیده ای در درون متن، به طوری که هر متن، متنی دیگر را هم چون پایه و آغازگاهش می یابد (پنهان شدن ساختار باغ ایرانی در طراحی پازیریک). پیش متن نقوش پازیریک را علاوه بر آثار دوره هخامنشی، می توان در هنرهای کهن ایران، در آثار شوش و لرستان و در نمونه های باستانی متعلق به تپه باباجانی و مارلیک نیز یافت.
خوانش بینامتنی نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
33 - 42
حوزه های تخصصی:
هنر نقاشی پشت شیشه به عنوان هنری تزیینی پس از رواج یافتن در کشورهای اروپایی به کشورهای آسیایی نیز سوق یافت و در دوره صفویه وارد ایران شد. هنرمندان ایرانی، توانایی خاصی در این هنر یافته و همچون نگارگری رنگ وبوی بومی بدان بخشیده و رواج دادند. نگارگری ایران نیز در دوره صفویه با شکل گیری مکاتب مختلف هنری، هم زمان با تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره رونق داشت. علیرغم تقارب زمانی، تأثیر و تأثرات نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی مورد مطالعه قرار نگرفته، درحالی که بررسی آن و به طورکلی رابطه بین متون تصویری مختلف با رویکرد بینامتنیت می تواند در تبیین بهتر این روابط راهگشا باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط بینامتنی در آثار هنری مذکور دوره صفویه بر مبنای نظریه ریفاتر درصدد پاسخ به این پرسش اصلی که چه رابطه بینامتنی مابین هنر نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی وجود دارد؟ برآمده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به نظر ریفاتر و نقش اصلی مخاطب در خوانش متن، بین نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی بینامتنیت احتمالی برقرار است و نقاشی پشت شیشه این دوره ضمن حفظ ویژگی های منحصربه فرد خود تأثیر متون تصویری دیگر را نمایان می سازد.
بررسی رباعیات مولانا بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت با تکیه بر رباعیات شعرای متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
98 - 125
حوزه های تخصصی:
علاوه بر وجود تعداد قابل ملاحظه ای از رباعیات شعرای متقدم در میان رباعیات منسوب به مولانا، رباعیاتی نیز در دیوان او یافت می شود که مولانا در سرایش آن ها به رباعیات دیگران توجه داشته و از آن ها الهام گرفته است. او گاه بیت یا مصرعی از یک رباعی را تضمین کرده و در موارد بسیاری نیز به تتبع از ساختار برخی از رباعیات، به استقبال رباعیات شعرای پیش از خود رفته است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه رباعیات مولانا با رباعیات موجود و در دسترس شعرای پیشین، تا حدودی سرچشمه ها و منابع الهام گیری و تأثیرپذیری مولانا از رباعیات پیشینیان مشخص گردید. در نقد ادبی معاصر، در زمینه رابطه یک متن با متون دیگر، این مقوله از رباعیات مولانا در نظریه بینامتنیت ژنت در دو حوزه بینامتنیت غیر صریح و ضمنی قرار گرفته و با آن قابل انطباق است. مولانا از شعرای متقدم بسیاری در رباعیاتش الهام گرفته است، اما در این میان عمده ترین سرچشمه های الهام گیری او در رباعیاتش به شعرایی از قبیل سنایی، اوحدالدین کرمانی، عطار و خیام نیشابوری تعلق دارد.
بررسی تأثیر بلاغی بازتاب شخصیت های اساطیر یونانی رومی در شعر معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
37 - 56
حوزه های تخصصی:
اسطوره، توصیفِ شاعرانه مناظر سترگ طبیعت و گردانندگان مرموز پدیده های طبیعی و فراطبیعی است که خاستگاه عواطف آدمی را با بینش شاعرانه توجیه می کند و با کنش خیال انگیزی ارزش بلاغی دارد. به همین دلیل اسطوره با ماهیت بینامتنی همواره در آثار ادبی بازتولید شده و در توسعه معنایی، بلاغی و زیباشناختی آثار ادبی نقش بارز و برجسته داشته است. شاعران فارسی زبان از گذشته های دور تا کنون به انواع عناصر اسطوره ای ملل مختلف ازجمله به اساطیر یونانی- رومی توجه کرده و از کارکردهای متنوع این اسطوره ها در کاربست مفاهیم مختلف سود برده اند. شاعران معاصر افغانستان نیز باتوجه به بازتولید اساطیر یونانی- رومی، مفاهیم مختلف را بازتاب داده و از ظرفیتِ این گونه های اساطیری بهره برده اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر آرای بینامتنیت «ژرار ژنت»، تأثیر بلاغی بازتاب اساطیر یونانی- رومی را در شعر فارسی معاصر افغانستان بررسی و تحلیل می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعران معاصر افغانستان اساطیر یونانی -رومی را به صورت های تلمیحی و اشاری بینامتنیت ضمنی، در جملات خبری و امری با اغراض ثانوی هشدار، تحذیر، تأسف، توبیخ، ستایش، توصیف، ترحم، بزرگ نمایی و قباحت زدایی به واسطه آرایه های اغراق، تلمیح، اسلوب معادله، تشبیه و استعاره بازآفرینی کرده اند.
بینامتنیت در دستورالجمهور شیخ خرقانی و عوارف المعارف سهروردی بر مبنای نظریه ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
231 - 252
حوزه های تخصصی:
متن واقعیتی است بی واسطه، واقعیتی که اندیشه ها و رشته های دانش فقط در درون آن می توانند تشکل و قوام یابند. تغییر در نوع نگاه و خوانش آثار مخصوصا آثاری که در نوع خود آغازگر و نقطه شروع یا اوج یک نوع ادبی هستند ما را با جایگاه واقعی و اهمیت آنها بیش از پیش آشنا و هویت واقعیشان را به درستی می نمایاند. بینامتنیت، تولید متن از طریق تعامل با متون پیشینیان یا معاصر خود است که مشارکت آن متن ها در متن مورد نظر به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی از متنی در متن دیگر صورت می گیرد. ژرار ژنت از برجسته ترین محققان عرصه بینامتنیت است که بخش عمده ای از مطالعات خود را روی طبیعتِ گفتمان روایی، متمرکز می کند. با این اشاره در پژوهش حاضر که با تجزیه و تحلیل اطلاعات مبتنی بر استدلال عقلی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده عوارف المعارف سهروردی در جایگاه پیش متن و دستور الجمهور شیخ خرقانی به عنوان پس متن مورد ارزیابی بینامتنیت قرار گرفته و بررسی ها نشان داد که شیخ خرقانی در فضای عرفانی- فکری از عوارف المعارف تاثیر گرفته است.
آبشخورهای تعلیمی قابوس نامه در آراء حکمای یونان باستان بر اساس نظریّه بینامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
7 - 44
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های علمی بررسی تعاملات ادبی و فرهنگی ملل، بررسی میزان و نحوه حضور بینامتنی عناصر زبانی، فرهنگی و اندیشگانی آن ها در متون ادبی یکدیگر است. مطالعه بینامتنی متون ادبی ایران و یونان باستان می تواند میزان و نحوه دادوستد ادبی، فکری و فرهنگی آن ها را به خوبی نشان دهد. از مهم ترین جلوه های مراودات فرهنگی ایران و یونان، تجلّی آراء تربیتی، اخلاقی و اجتماعی حکمای یونان باستان در قابوس نامه است. این مقاله به روش توصیفی-تطبیقی تعاملات بینامتنی قابوس نامه را با استناد به شواهد متعدد و متنوّع، بر اساس نظریّه ژرار ژنت تحلیل کرده، به این نتایج دست یافته است که کثرتِ موضوعات اخلاقی و اجتماعی مأخوذ از حکمای یونان باستان در قابوس نامه، گویای اهمیّت اخلاق در سعادت فردی و اجتماعی حکمای یونان باستان و توجّه ادبای ایران به این سرزمین به عنوان یکی از خاستگاه های مهم دموکراسی جهان است. توجّه بارز عنصرالمعالی به حکمت افلاطون ناشی از تفکّر آرمان شهری وی در تألیف قابوس نامه تحت تأثیر آموزه های یونان باستان و معارف تمدّن های گوناگون بشر است. بسامد بالای بینامتنیّت ضمنی، به ویژه ترجمه هنری و تلمیح، متناسب با حیثیت ادبی والای قابوس نامه و فراوانی بینامتنیّت صریح، به ویژه نقل قول و ارسال المثل، نشان امانت داری، اندوخته فراوان حکمی و حافظه قوی عنصرالمعالی و استناد آشکار وی به حکمای یونان برای اقناع و ترغیب مخاطب است.
خوانشی نو از صلح نامه صفین با تکیه بر رویکرد بینامتنیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
69 - 96
حوزه های تخصصی:
پیوندهای بین متون مختلف با یکدیگر که در زبان فارسی رابطه بینامتنیت خوانده می شود، در بلاغت عربی از آن با عنوان هایی مانند: تناص، تلمیح و تضمین یاد می شود. آثار و متون اسلامی، از عصر نزول تاکنون، در شکل گیری و تدوین خود، همواره تحت تأثیر قرآن و سیره معصومین:قرار داشته است. با توجه به اهمیت معاهدات سیاسی در هر دوره و نقش مهمّ آنها در سرنوشت سیاسی و تاریخی مردم، این نوشتار با روش وصفی تحلیلی و بر اساس رهیافت بینامتنی، در پی پاسخ به این سؤال است که آیا صلح نامه صفین بین امیر مؤمنان امام علی7و معاویه، متأثر از آیات قرآن و روایات بوده است یا خیر؟این خوانش از صلح نامه صفین، می تواند بازتابی از گفتمان فکری و اعتقادی حضرت علی7به عنوان گوینده این داده ها را بنمایاند و اف زون بر آن، با توج ه به نق ش مت ون برای انتقال دهندگی معانی از این طریق، می توان لایه های پنهان معنایی این سند تاریخی را آشکار ساخت. گردآوری و واکاوی شواهد قرآنی و روایی در متن صلح نامه، نشان می دهد که این عهدنامه دارای روابط بینامتنیت با قرآنی و روایات است و تناص موجود در آن، به جز یک مورد که نفی جزئی است، از نوع نفی متوازی است.
بررسی رویکرد بینامتنیت در آثار گلشیری با تأکید بر آینه های دردار
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه تاریخی، مفهوم بینامتنیت برآمده از کارهای فرمالیست هاست. وقتی در دهه ی شصت فرمالیست ها را در فرانسه ترجمه می کردند، این مفهوم را کریستوا وارد نقد ادبی کرد. این مفهوم طبق نظر منتقدان معنایی گسترده داشته است. از منظر کریستوا، متن معنایی ثابت ندارد و از گفتگوی چندین متن حاصل می شود : نوشتار نویسنده، نوشتار خواننده. بارت نمیتوان خارج از متن زیست و نوشت، و این متن فرقی نمی کند آثار کامو باشد یا مجلات و تصاویر تلویزیونی. به نظر او کتاب ها معنا تولید می کنند و معنا زندگی می سازد. به نظر بارت، خود متن بینامتن است. لوران ژنی بر این نظر است که بینامتنیت دگرگونی و شباهت سازی چندین متن به واسطه ی متنی مرکزی است که مسیر معنا را نگه می دارد، ژنت می گوید بینامتنیت روابط حضور هم زمان چند متن در متنی است که ما در حال بررسی اش هستیم. ریفاتر نظری شبیه ژنت دارد ولی گسترده تر : «بینامتنیت درک و دریافت خواننده از روابط اثری مشخص با آثار پیش و پس از خود است». تمرکز آنژنو بیشتر روی نتیجه ی رویکرد بینامتنی است، چون می تواند حصار تولید ادبی اساسی را بشکند و آن را وارد شبکه ای از تعامل مقررات گفتمانی یعنی سخن اجتماعی بکند. در نهایت می توان به حرف این منتقدان حرف بورخس را افزود که می گفت تمام کتاب های جهان اثر یک نویسنده هستند .شاید این حرف بینامتنیت را بهتر از دیگران بیان می کند. ما در این مقاله می خواهیم آثار هوشنگ گلشیری را از منظر بینامتنیت بررسی کنیم از هر منظر بنگریم آینه های دردار او اوج این رویکرد است.
بررسی تطبیقی رمان طلسمات و بوف کور از دیدگاه افسانه گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره مند شده اند. این بهره بهرداری گاه به صورت افسانه گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی کند، اما افسانه گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه گردانی تنها یادآور افسانه ها به گونه ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می سازد، تا آنجا که خواننده به سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن ها و چه افسانه هایی دخیل بوده اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه گویی، افسانه گرایی و افسانه گردانی مواجهیم. در رمان بوف کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه ها و اسطوره های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره بردن هردو رمان از افسانه ها حتی علیه افسانه ها است. در نوشتار حاضر، این رمان ها از دیدگاه افسانه گردانی یا بینامتنیت افسانه ای تحلیل شده اند.
نقد و تحلیل قصه «شاهزاده خانم مُرده و هفت بهادُر» اثر آلکساندر پوشکین از منظر بینامتنیت ژنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
47 - 85
حوزه های تخصصی:
آلکساندر پوشکین، نویسنده نامدار قرن نوزدهم و عصر طلایی ادبیات روسیه، با سبک و زبان ادبیِ خاص خود آثاری اصیل و بی بدیل را به ادبیات جهان عرضه کرده است. اگرچه او بیشتر به عنوان شاعر اشتهار دارد، اما در اغلب ژانرهای ادبی قلم فرسایی کرده و علاقه اش به آثار ادبیات شفاهی یا فولکلور موجب خلق قصه هایی ماندگار در ادبیات روسی شده است. در پژوهش حاضر، پس از تبیین نظریه بینامتنیت ژرار ژنت و با توجه به بایسته های این نظریه و بهره مندی از روش تحلیل محتوا و مضمون و خوانش تطبیقی عناصر داستانی، به بررسی و نقد قصه مشهور «شاهزاده خانم مُرده و هفت بهادُر» نوشته آلکساندر پوشکین، شاعر پرآوازه قرن نوزدهم روسیه پرداخته شده است. بررسی ها مؤید این مطلب است که قصه پوشکین دارای روابط بینامتنی با متون متعدد ازجمله سه قصه «شاهزاده خانم خفته» اثر واسیلی ژوکوفسکی، «سفیدبرفی و هفت کوتوله» نوشته برادران گریم و «زیبای خفته» اثر شارل پرو است و به عبارتی، واگویه ای از متون متقدم خود است. نقد و تحلیل تطبیقی قصه ها علاوه بر احراز شباهت های ساختاری و روایی میان آن ها، تأکید دارد که در همه آن ها با وجود تفاوت های روساختی، یک درون مایه کلی و مشترک وجود دارد: دختری زیبارو به واسطه حسد یا انتقام جادو می شود و به خوابی عمیق فرو می رود، اما نجات می یابد و قصه فرجامی خوش دارد. مناسبات بینامتنی قصه ها تردیدی در پیش متن بودن آن ها برای قصه پوشکین باقی نمی گذارد، هر چند که پوشکین با پیروی از سنت های روایی روسی، از برگرفتگی صِرف دور شده و روح روسی را در این قصه دمیده است.