مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
بینامتنیت
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
131 - 161
حوزه های تخصصی:
ارتباط متن شریف نهج البلاغه با قرآن از وجوه مختلف قابل بررسی است. یکی از این ابعاد تحلیل مناسبات بینامتنی و زمینه های شکل گیری و تأثیر قرآن در شکل گیری آن است. مناسبات بینامتنی وجوه مختلفی را شامل می شود. نوشتار حاضر با هدف نشان دادن این ارتباط بین قرآن و نهج البلاغه، مناسبات بینامتنی را در عناصر تصویرساز مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور با روش توصیفی- تحلیلی وجوه اشتراک را شناسایی و تحلیل کرده تا پاسخ روشنی به این سؤالات ارائه کند: وجوه اشتراک نهج البلاغه با قرآن در استفاده از عناصر تصویرساز برای مفهوم سازی چیست؟ عناصر تصویرسازی که زمینه ساز مناسبات بینامتنی در قرآن و نهج البلاغه هستند از چه اموری انتخاب شده اند؟ مناسبات بینامتنی آن ها در چه حدی قابل شناسایی است؟ فراوانی عناصر تصویرساز در آن دو چگونه است؟
بینامتنیت دعای چهارم صحیفه سجادیه و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
51 - 85
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کلام وحی و متنی جامع، از جمله متونی است که سایر متون دینی به گونه های مختلف با آن پیوند برقرار نموده و سرچشمه اقتباس برای متون دینی بوده است. صحیفه سجادیه که از آن تعبیر به «اخت القرآن» نموده اند، نیز از این قائده مستثنی نیست و مفاهیم و تعابیر قرآنی بسیار در آن تجلی یافته است. آیات قرآن چه به صراحت و چه به اشارت در فرازهای نورانی صحیفه نمود یافته و این موضوع، تأثیرپذیری از آیات و درک مفاهیم عمیق مفاهیم قرآنی را توسط امام سجّاد(ع) می رساند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بینامتنی قرآن و فرازهای ابتدایی دعای چهارم صحیفه سجادیه پرداخته و با روش توصیفی تطبیقی به این نتیجه دست یافت که پیوندی دوسویه و تنگاتنگ بین قرآن و کلام امام سجاد(ع) برقرار است. چنانکه صحیفه در قالب تناص اجترار و امتصاص و نیز بر اساس بینامتنی مضمونی و لفظی با قرآن رابطه ای استوار برقرار کرده و همچنین از تناص حوار در صحیفه پرهیز شده است.
تحلیل بینامتنی مضامین و روایات اساطیری- حماسی در شعر پیشگامان رئالیسم سوسیالیستی افغانستان (با تکیه بر نظریه بینامتنیت ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر رئالیسم سوسیالیستی افغانستان، از نظر کمیت تولید هنری و توجه به مسائل ایدئولوژیک، نوگرایی و تعهد اجتماعی- سوسیالیستی، از پربارترین جریان های شعر فارسی معاصر افغانستان است که شاعران این جریان از گونه های مختلف عناصر تصویرساز، مفاهیم سوسیالیستی و نمادهای فرهنگی شده، با تفاوت بسامد، سود برده اند. نمادهای اساطیری- حماسی، بخشی از مضامین و تصویرهای شعر این جریان است که شاعران برگزیده رئالیسم سوسیالیستی افغانستان این نمادهای روایت دار را در تصویرپردازی و مضمون آفرینی به کار بسته اند. براین اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر آرای بینامتنی ژرار ژنت، روند بازآفرینی روایات و مضامین اساطیری- حماسی را در شعر رئالیسم سوسیالیستی افغانستان با تکیه بر اشعار «سلیمان لایق، بارق شفیعی، دستگیر پنجشیری، اسدالله حبیب و عظیم شهبال» بررسی و تحلیل می کند. یافته های این جستار نشان می دهد که شاعران شعر سوسیالیستی افغانستان، مضامین و روایات اساطیری- حماسی را اغلب به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک، به صورت تلمیحی، اشاری، کنایی و تشبیهی بینامتنیت ضمنی و ارجاعِ بینامتنیت صریح بازنویسی کرده و از ظرفیت محتوایی و زیبایی شناختی اساطیر در بازتاب اندیشه های سیاسی- اجتماعی خود بهره برده اند.
روابط بینامتنی در بازی های رومیزی (بررسی موردی دو بازی برگرفته از فرهنگ اسطوره ای و فولکلور ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت به عنوان یکی از متدهای خلق بازی، میان بازی های دیجیتال و یا غیر از آن در قالب بازی های آنالوگ از جمله گیم بوردها و پیش متن های فرهنگی، اجتماعی، اسطوره ای، افسانه ای و آیینی پیوند برقرار می ساد. هدف مقاله پیش رو مطالعه ظرفیت های بینامتنی و چگونگی بازآفرینی پیش متن ها از جمله ادبیات اسطوره ای و افسانه ای در گیم بوردها می باشد. در همین راستا سؤال پژوهش آن است که: چگونه پیش متن های ادبی می توانند در گیم بوردها به ایجاد روابط بینامتنی بی انجامند؟ نتایج که با استفاده از راهبرد کیفی و راهکار کتابخانه ای و از طریق مشاهده انجام شده است نمایانگر آن است که استفاده از رابطه بینامتنی در گیم بوردها می تواند در وجه جوهر بیان و در همه یا بخشی از عناصر آن از اجزاء، گرافیک بازی، روایت، تم، مکانیک، طعم و قوانین ظهور یافته و به رویه ای بینامتنی شکل دهند. متناسب با شکل استفاده از روابط بینامتنی در عناصر بازی، روابط بینامتنی از قوت یا ضعف برخوردار می شوند. با انتخاب هدفمند دو نمونه گیم بورد ایرانی یعنی "شاهنامه بازی" و "زار" چگونگی پیاده سازی روابط میان متنی در آن ها تحلیل شده است.
دوره بندی ادبیات انقلاب بر اساس تقسیم بندی سه گانه یورگن روله با نگاهی به مسئله گسست یا عدم گسست بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
۱۵۲-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهمی که موجب تغییرات گسترده، در شئون مختلف سیاسی اجتماعی جامعه می شود، «انقلاب» است. انقلاب در دوره بندی هنر و ادبیات، چنان تأثیر مهمی دارد که ادبیات برخی کشورها را، به «ادبیات قبل یا بعد از انقلاب» تقسیم می کنند. یکی از مهم ترین نظریه ها درمورد رابطه ادبیات با انقلاب، نظریه یورگن روله است. مقاله حاضر می کوشد بر مبنای تقسیم بندی روله، به دوره بندی ادبیات انقلاب اسلامی به طور کلی، و همچنین بررسی امکان یا عدم امکان گسست بینامتنیت در انقلاب ها بپردازد. بدین منظور، ابتدا به تعریف بینامتنیت پرداخته شده و در ادامه برای طبقه بندی ادبیات انقلاب اسلامی، از دوره بندی سه گانه یورگن روله (= دوره احساسات، دوره تردید و دوره گسست)، بهره برده شده است. در پایان، گسست یا عدم گسست بینامتنیت در انقلاب بررسی شده است. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است، برای تأیید بیشتر نظریه روله، از نظریه های گوناگون زبان شناسی، نظریه «واقعیت مندی» هارولد بلوم و دیگر نظریه های مرتبط کمک گرفته است و نتیجه می گیرد که می توان از تقسیم بندی روله به عنوان ملاکی برای دوره بندی آثار ادبیات انقلاب اسلامی بهره برد؛ علاوه براین اگرچه انقلاب ها، موجب گسست بینامتنی می شوند، اما این گسست شامل همه اجزای سنت نمی شود، زیرا جریان آهسته و پیوسته سنت، ریشه دارتر از آن است که حوادث سیاسی و اجتماعی دوره یا نظامی خاص، بتواند موجب نابودی کامل آن شود.
مطالعه بینامتنی نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی بازوبندی عصر صفوی (محفوظ در موزه متروپولیتن) مبتنی بر ابعاد برگرفتگی از «سام نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات تأثیر سنت تصویری چینی بر هنر ایرانی پس از حکومت ایلخانان مغول به نظریه ای غیرقابل انکار نزد پژوهشگران بدل شده است. وجود اژدها، ابرک و فرم های پیچکی به چینیان نسبت داده شده است؛ اما مقاله حاضر رویکردی متفاوت اتخاذ نمود. مبتنی بر این باور که این جهان، دنیای متن هاست، قصد دارد خرده متنی از کلان متن قالی بازوبندی عصر صفوی را خوانش نماید. به نظر می رسد تکیه بر ظرفیت های فرا متنی برای مطالعه نمودهای هنر ایران ضروری بوده و اندیشه های پیشین نیاز مبرم به بازنگری دارد پس با همین منظور فرضیه این است که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی محفوظ در متروپولیتن ارجاع به واقعیت تهاجم فرهنگ چینی نبوده و به جهانی نشانه ای از نظام نوشتاری ادبیات عامه، بخشی از سام نامه، ارجاع می دهد. تحدید فرضیه جهت روشن نمودن تحلیل نقش اینگونه قابل طرح است که هنرمند طراح بر اساس سام نامه نقشه قالی را رسم نموده و حال بر همان مبنا قابل تفسیر است. گونه این ارجاع نشانه ای (سیموسیس) بوده که موجب می شود تا نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» در قالی بازوبندی صریح و تک لایه ای نبوده و ضمنی و چندلایه باشد. با استفاده از متن سام نامه (متن مقدم و پیشین)، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی قابل رمزگشایی است. مقاله حاضر باهدف اجتناب از خوانشی تک بعدی و تک معنایی به تحلیل بینانشانه ای روی آورده تا معنای سیال نقش را بازیابد. نظام نوشتاری سام نامه مرجعی برای نظام تصویری قالی صفوی لحاظ شده است. پژوهش کیفی بوده و از انواع تحقیقات بنیادین نظری بوده و روشی توصیفی- تحلیلی دارد. نمونه مطالعاتی یک تخته قالی از مجموع بافته های داری محفوظ در موزه متروپولیتن متعلق به عصر شاه تهماسب صفوی است. یافته ها محصول فیش نویسی از منابع کتابخانه های و ثبت مشاهدات تصاویر موزه ای است که در بستر روش بینامتنیت تحلیل شده است. نتیجه آن که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» ارجاعی برون فرهنگی (چینی) نبوده و به داستان نبرد سام با ارقم اژدها در سام نامه ارجاع می دهد. به بیانی دیگر با توجه به مطالعه بینامتنی، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» مبتنی بر سام نامه بوده و دال بر ایرانی بودن بن مایه بوده و ارتباطی با نفوذ فرهنگ چینی ندارد.
خوانشی از قصیده منطق الطیر خاقانی بر پایه نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده منطق الطیر خاقانی یکی از نمونه های درخشان ادب فارسی است. این قصیده همچنین از نمونه های قابل توجه زبان و سفر مرغان است. شماری پرنده در فصل بهار گرد هم آمده و هریک ستایش گر گلی هستند و درباره برتری گل مورد نظر خود استدلال می کنند. در این پژوهش کوشیده ایم بر پایه نظریه بینامتنیت و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی، از زاویه تازه ای به بررسی این قصیده بپردازیم. نظریه بینامتنیت یکی از شیوه های بررسی متن است که توسط ژولیا کریستوا و تحت تأثیر نظریه منطق مکالمه میخاییل باختین شکل گرفته است. اساس این نظریه چنین است که متن را بر پایه مکالمه و تعامل با دیگر متن های پیش و پس از خود تبیین معنایی می کند؛ زیرا معنا نتیجه گفت وگوست و گفت وگو شیوه های مختلفی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این متن (قصیده) محل تلاقی گفتمان های گوناگون اعم از گفتمان موسیقی، عرفانی فلسفی، حماسی، دینی، تاریخی و ادبی است. تمامی این گفتمان ها همچون تکه های پازل در شکل گیری این متن (قصیده) دخالت دارند و سرانجام همگی در فرم شعر به وحدت رسیده اند.
اندیشه های قرآنی انعکاس یافته در شعر امام خمینی (ره) با رویکرد بینامتنیت ضمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
55 - 83
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت روش هم گرایی متون بر مبنای تأثیر بر یکدیگر و شکل گیری معنای متن به وسیله متون دیگر است. به عبارت دیگر، بینامتنیت، روش تأثیرپذیری از متون قبل و تأثیرگذاری بر متون بعد است. ژنت بینامتنیت را در مفهوم محدود، حضور هم زمان متنی در متن دیگر به کار برده و تعریف وی از بینامتنیت در سه سطح است: سطح خیلی آشکار یا همان نقل قول، سطح کمتر آشکار و پنهان شده ارتباط دو متن و سطحی با کمترین وضوح که ضمنی است و در آن اشاره پنهانی متنی به متن دیگر مورد نظر است و شامل کنایات، استعارات و تلمیحات می باشد ؛ به گونه ای که درک کامل متن، بدون فهم اشارات آن امکان پذیر نباشد. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای با هدف تبیین بینامتنی ضمنی قرآن در اشعار امام خمینی است؛ لذا به واکاوی آن دسته از اشعار امام خمینی که بر اساس سطح بندی بینامتنی ژنت رابطه بینامتنی ضمنی با کلام الهی دارند پرداخته شده است. نیز یافته های این پژوهش بیان کننده ارتباط وسیع شعر امام خمینی با آیات قرآن کریم است.
خوانشی نو از تابلوی شمس اثر استاد نصرالله افجه ای با رویکرد ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش بینامتنی یکی از شیوه های نقد نو محسوب می شود که تلاش دارد به ارتباط متن با دیگر متون پرداخته و با مدنظر قرار دادن روابط میان متون مختلف و تأثیر و تأثرهای آن ها بر یکدیگر، رهیافتی نو از معنا را روشن سازد. بر این بنیان این مقاله در نظر دارد تا به بازخوانی تابلوی شمس اثر استاد نصر الله افجه ای بپردازد و دلالت های نوشتاری و نشانه های تصویری موجود در آن را مورد خوانش قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که هرکدام از این نشانه ها بر چه چیز دلالت می کنند و روابط میان آنها چه معانی مستتری را می تواند شکل دهد؟ از آنجا که این اثر نقاشی خط، دارای بُعد نوشتاری و تصویری به صورت هم زمان است، ابتدا دلالت های نوشتاری و تصویری تبیین شده و سپس در خوانش ارتباط میان آنها با یکدیگر از رویکرد ترامتنی ژرار ژنت بهره گرفته می شود و روابط بینامتنیت و بیش متنیت موجود در اثر مورد تحلیل قرار می گیرد. داده های متنی این تحقیق به روش مطالعه کتابخانه ای و شیوه استنادی تهیه شده و داده های تصویری نیز به روش میدانی و مشاهده مستقیم اثر جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشانگر وجود بینامتن های قوی در زمینه های فرهنگ ایرانی- اسلامی و همچنین خلق هدفمند اثر بر بنیان روابط بیش متنی میان خط ثلث، خط نستعلیق و تصویر حضرت امام خمینی(ره) است که در نهایت اثری را شکل می بخشد که علاوه بر دارابودن بُعد زیبایی شناسانه و پایبندی به اصول هنر نقاشی خط، نمایانگر اعتقادات قلبی هنرمند از مهم ترین تحول تاریخی زمانه خود نیز هست.
تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
111 - 139
حوزه های تخصصی:
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
معرفی وتحلیل پیش داستان های جدید، برای داستان پادشاه جهود مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۷۶
25 - 42
حوزه های تخصصی:
بدیع الزمان فروزانفر، مأخذی را برای حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت ، از دفتر اول مثنوی نام برده است ، اما با توجه به دیدگاه بینامتنیت، می توان پیش داستانهای جدیدی را چون داستان بولس در قصص الانبیا ، زاغ وبوم در کلیله ودمنه ، رستم وشغاد در شاهنامه و فتح دوباره ی بابل توسط داریوش در تاریخ هرودت ، برای این حکایت یافت . طرح کلی این داستان ها این است که شخصی برای نفوذ در سپاه دشمن به خود آسیب می زند و خود را رانده شده نشان می دهد. و در جمع دشمنان نفوذ می کند تا زمینه نابودی آنها را فراهم کند . همچنین با توجه به دیدگاه بینامتنیت ، ساختار مشابه پیرنگ داستانها و استفاده از الگوی گریماس در مورد کنشگرها، می توان مقایسه و تحلیلی ساختاری از این داستان ها به دست داد. با این روش، مشخص گردید که حکایت مذکور از مثنوی ، پیرنگی تکرار شونده و پیش داستان نخست آن ، روایتی از تاریخ هرودت بوده است که به تدریج در متون مختلف ادبی وتاریخی تکامل یافته و کامل ترین نوع آن، در حکایت بوف و زاغ کلیله ودمنه شکل گرفته است.
مقایسه و تحلیل اقوال مربوط به رضا در تذکره الأولیا، ترجمه رساله قشیریه و کشف المحجوب (بر پایه بینامتنیت ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تذکره الأولیای عطار نیشابوری یکی از متون ادبی عرفانی است که در میان آثار عرفانی فارسی، جایگاه ویژه ای دارد. تردیدی نیست که عطار برای تدوین تذکره الأولیا از آثار عرفانی پیش از خود استفاده کرده؛ اما در نقل اقوال و حکایات از همه منابع، به شیوه یکسان عمل نکرده است. مقایسه بینامتنی تذکره الأولیا با متون پیش از عطار یکی از شیوه هایی است که ازطریق آن می توان هم به منابع اصلی عطار دست یافت و هم جایگاه عطار را، در مرتبه نویسنده متنی ادبی عرفانی، تحلیل کرد. در این مقاله برای تحلیل دقیق تر، اقوال مربوط به «رضا» از تذکره الأولیا با کشف المحجوب و ترجمه رساله قشیریه مقایسه بینامتنی شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که «مناسبات بینامتنی تذکره الأولیا با دو اثر عرفانی پیش از خود چگونه است؟». دستاوردهای پژوهش نشان می دهد مناسبات بینامتنی اقوال درباره رضا در این سه اثر، در پنج دسته بینامتنیت مستقیم، کاهشی، افزایشی، چندگانه و تلفیقی قرار می گیرد. بیشترین مناسبت بینامتنیِ میان تذکره الأولیا و ترجمه رساله قشیریه بینامتنیت مستقیم و میان تذکره الأولیا و کشف المحجوب بینامتنیت کاهشی است. این مقایسه بینامتنی نشان می دهد عطار متناسب با اهدافی که در تألیف تذکره الأولیا داشته و نیز ویژگی های متون پیشین، اقوال را نقل کرده است. حذف عبارت های عربی، توضیح و تفسیر، تغییراتی است که عطار در اقوال مأخوذ از کشف المحجوب ایجاد کرده است؛ درحالی که تغییرات واژگانی، صرفی و نحوی متناسب با زبان فارسی و افزایش عناصر مخیّل و تأکیدساز در اقوال برگرفته از ترجمه رساله قشیریه دیده می شود.
همزیستی ادب غنایی و تعلیمی در آینه تحلیل بینامتنی آثار نظامی و قابوس نامه بر اساس نظریّه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
151 - 176
حوزه های تخصصی:
تحلیل روابط بینامتنی متونِ ادبیِ ژانرهای مختلف، یکی از راهکارهای عملی بررسی آمیختگی یا «همزیستی» انواع ادبی است. قابوس نامه و آثار نظامی به عنوان متونی کانونی در ادب فارسی، نقش رسانه ای در دادوستد فرهنگی، ادبی و تمدّنی ایران داشته اند. تأثیرپذیریِ نظامی از قابوس نامه با شواهد چشمگیر بینامتنی قابل اثبات است. از نشانه های مهم این تأثیرپذیری، رسوخِ اندیشگانی و زبانیِ قابوس نامه در آثار اوست. بررسی آثار نظامی و قابوس نامه، اهمیّت تعاملات بینامتنی را در همزیستی انواع ادبی نشان می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، بینامتنیّت قابوس نامه و آثار نظامی را با ارائه شواهد، بررسی-کرده، به این نتیجه رسیده است که تعاملات بینامتنی، آشکارا نشان دهنده دادوستد انواعِ مختلف ادبی است. عنصرالمعالی و نظامی هر دو به همزیستی انواع ادبی اشراف داشته ، از این طریق گفتگویی بین انواع و آثار ادبی برقرارکرده اند. در قابوس نامه علاوه بر اختصاص باب هایی به غنا و حماسه، در مطاویِ مطالب تعلیمی نیز عناصر غنایی و حماسی به کار رفته است. نظامی نیز به فراخورِ بافتِ متنی و موقعیّتی آثارِ غیرتعلیمی خود، از عناصر تعلیمی به عنوان اجزائی جدایی ناپذیر، استفاده کرده است که از نمونه های بارز آن درج «اندرزنامه» در آثار غنایی و حماسی خود، بویژه در ادامه «ساقی نامه»هاست. فراوانی بینامتنیّتِ ضمنی(تلمیح و اشاره) و صریح(عقد) نشان گر نبوغ و خلاقیّت نظامی در استفاده از میراث منثورّ پیش از خود بویژه قابوس نامه است. وی به این میراثِ گران قدر جامه وزن، قافیه وتصاویر ادبی پوشانده، تا به آثار خود غنای محتوایی، اتّساع معنایی، انسجام متنی و جذّابیّت هنری بخشد.
نیم نگاهی به مناسبات بینامتنی شعر قدمعلی سرامی با حوزه معرفتی عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که با تأمل بر نظریه بینامتنیت، نشان دهد که یک اثر خودبسنده و به تنهایی، حاکم بر کل خویش نبوده بلکه حاصل جذب و دگرگونی دیگر متن هاست. این مقاله با تأمل بر اشعار دکتر قدمعلی سرامی نشان می دهد که سرامی شاعری است که نه تنها منش بینامتنی آثار خود را پنهان نمی کند بلکه آن را، آشکارا به نمایش می گذارد. در این مقاله، نشان می دهیم که چگونه شعر سرامی مناسبات بینامتنی مستحکمی با قلمرو عرفان دارد و از این منظر اشعار این شاعر می تواند به عنوان بافته ای از آواها مورد بررسی قرار گیرد که در آن مقولاتی از جنس عرفان به تصویر کشیده شده است. در پایان به این نتیجه می رسد که با شناخت چهارچوب ارجاع شعر عرفانی سرامی می توان شعرهای عرفانی او را راحت تر گشود و افق معنایی آن ها را به درستی ترسیم کرد.
بررسی تحلیلی تأثیر ذهن و زبان سنایی بر مولانا (بر اساس رویکرد بینامتنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
67 - 84
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که تصوّف و عرفان از موضوعات بسیار مهم در تحولات شعر فارسی در قرن ششم بوده و سنائی نخستین کسی است که به ایجاد منظومه های بزرگ عرفانی (چون حدیقه الحقیقه و طریق التحقیق) توجّه کرده است. علاوه بر این، بسیاری از قصائد او به موضوع اخیر اختصاص داده شده است. بررسی احوال و آثار مولانا و سنایی درنظر ادیبان و محقّقان فارسی زبان – اعم از ایرانی و غیرایرانی- بسیار مهم بوده است. نگارنده در این جستار برآنست که با روش تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعه بینامتنی، به بررسی تأثیرات سنایی بر مولوی بپردازد. برآیند تحقیق نشان می دهد که مولوی با همه عظمت و بزرگی، عمیقاً متأثّر از اندیشه و آثار شاعر غزنه است. مولوی هرگاه به مسائل عارفانه و عشق و ایمان صادقانه می پردازد، خود را به سنایی بیش از دیگران نزدیک می بیند. به تعبیر محقّقان، مولوی بیشترین اقتباس را از آثار و اشعار سنایی داشته است و این اقتدا تا آن جا پیش می رود که برخی مولوی را متهم به پیروی بیش از حد از سنائی می کنند. این تأثیر با هنرنمایی های مولوی در زمینه ذهن و زبان و تصاویر و حکایات با زیبایی بیشترخودنمایی می کند.
خوانشی بینامتنی بر دو داستان از مثنوی و دکامرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
105 - 133
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های شناخت عمیق متون، بررسی تعامل بین آثار مختلف است؛ زیرا نویسندگان، خواه ناخواه تحت تأثیر آثار یکدیگر هستند. موضوع اصلی این جستار، خوانش بینامتنی دو داستان از مثنوی معنوی و دکامرون بر مبنای نظریه ترامتنیت ژنت است. «آن صوفی که زن خود...» قصه ای از مثنوی است که از نظر بن مایه ها با قصه «هیچ آدابی و ...» و یا «وقتی چاره، منحصر به فرد می شود»، از دکامرون شباهت هایی دارد: بی وفایی،خیانت، کام جویی و شهوت رانی و حیله زنان و ترس از رسوایی از جمله بن مایه های مشترک این داستان ها و تشکیل دهنده بنیان اصلی آنها است. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی برآن است تا ضمن قیاس این دو اثر کلاسیک، به بیان وجوه اشتراک و افتراق این داستان ها بپردازد. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که بوکاچیو در حکایاتش به طرز قابل تأملی، قصه ای از مثنوی را بازآفرینی کرده است. این پژوهش توانسته است از سویی زمینه مساعد را برای بخشی از مطالعات تطبیقی فراهم سازد و از دیگر سو، راهگشای مطالعات در حوزه مولوی پژوهی باشد.
بررسی مناسبات بینامتنی مثنوی عرفانی «شاهد غیبی» از احمد و «یوسف و زلیخا» جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
146 - 162
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت یکی از مباحث نوین در نقد ادبی است که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد. بر اساس این نظریه، هرمتنی با متون پیش از خود معنی می یابد و هیچ متنی مستقل نیست و گویندگان آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره مند شده اند. بینامتنیت برای اولین بار توسط ژولیا کریستوا مطرح گردید و بعدها ژرارژنت به عنوان یکی از تاثیرگذارترین پژوهشگران این عرصه با بررسی مطالعات او این نظریه را گسترش داد. ژنت مجموعه مطالعات خود را ترامتنیت نامید. او ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم نمود که عبارتند از: بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت، بیش متنیت. هر یک از این پنج دسته نوعی از روابط یک متن را با غیر خود طرح و بررسی می کند. که ازآن میان بینامتنیت بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این پژوهش، تاثیرپذیری نسخه خطی " شاهد غیبی " از مثنوی" یوسف و زلیخا" ی عبدالرحمن جامی را بر اساس رویکرد بینامتنیت مورد واکاوی قرار داده است. ثمره این پژوهش نشان می دهد که اگرچه این دو اثر از نظر موضوع کاملا متفاوت، اما از نظر متنی و ساختار کلامی و روایی اشتراکات بسیاری دارند. و مؤلف " شاهد غیبی" تحت تأثیر افکار و اندیشه های جامی در " هفت اورنگ" به ویژه " بوسف و زلیخا"ی او بوده است و مناسبات بینامتنی به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی در آن کاملا نمایان است.
آسیب شناسی پدیدۀ «رویکرد» در پژوهش های هنری ایران: مطالعۀ موردی بینامتنیت در هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۲)
91 - 107
یکی از پدیده های چشمگیر در پژوهش های تاریخ هنر ایران، ظهور مفهوم «رویکرد» از حدود سال 1390ش است که پژوهشگران را ملزم به کار بر اساس یکی از نظریه های فلسفی غربی می کند، درحالی که غربیان علی رغم سابقه بسیار بیشتر در مطالعات هنر اسلامی، به جز موارد خاص، هیچ گاه آثار هنر اسلامیِ متعلق به صدها سال پیش را از دریچه تفکر فلاسفه معاصر نگاه نکرده اند. مقاله حاضر به دنبال کشف ریشه های شکل گیری این نگرش در مقالات دانشگاهی ایران، علّت رواج فزاینده «رویکرد»، و تحلیل میزان کارآیی آن است. به دلیل تنوع زیاد رویکردها و طیف وسیع موضوعات هنری، میزان کارآیی بینامتنیت و نظریه های مشابه در تحلیل آثار هنر اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند که نتایج این قبیل مقاله ها چندان کمکی به شناخت آثار هنری و عوامل مرتبط با آن نمی کنند و بیشتر جنبه آموزش یا توضیح دوباره نظریه بینامتنیت با ذکر مثال را دارند. به همین سبب، مخاطبْ مجذوب آن ها نمی شود و با هیچ کشف جدیدی در حوزه تاریخ فرهنگ و هنر که مرزهای دانش را جلو ببرد همگام نیست.
بررسی تطبیقی مناظرات امام جواد (ع) و قرآن کریم با رویکرد بینامتنیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رویکرد بینامتنی یا ارجاعات میان متنی یکی از مباحث موردتوجه نظریه پردازان معاصر است. در این رویکرد فرض بر این است که متون مختلف از دیرباز باهم ارتباط دارند. قرآن معجزه بزرگ پیامبر اکرمj هم از جنبه خارق العاده بودن و هم از جنبه های لفظی و شیوایی ظاهری و هم زیبایی الفاظ، موردتوجه و شگفتی واقع شده است و به عنوان منبعی پربار و غنی با متون بعد از خود، پیوند و ارتباط برقرار نموده است.در پرتو صدها روایت و سیره عملى و موضع گیری اهل بیت( در گفت وگوها و جدال با مخالفان، به خوبی آشکار مى گردد که آنان، قرآن را محور هدایت و پشتوانه اصلى رسالت دانسته، آن را مرجع دینى، علمى و فقهى و راه و روش عملى قرار مى داده اند. با این مبنا، مناظرات امام جوادm از منظر بینامتنی قرآنی موردبررسی قرار گرفت: نتایج این پژوهش نشان می دهد که امامm از الفاظ و تعابیر و مفاهیم قرآنی به طور گسترده ای استفاده نموده و این امر باعث جذابیت، عمق معانی و اثرگذاری کلام ایشان شده است. کاربرد آیات قرآنی در این مناظرات گاه بدون تغییر و گاه با تغییری جزئی و یا کلی و مضمونی بوده که نوشتار حاضر و تحلیل آن بر اساس نظریه بینامتنی به بررسی مناظرات آن امام و ارتباطش با قرآن می پردازد.
بازخوانی قرآنی مفهوم علم در حدیث عنوان بصری بر پایه بینامتنیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عنوان بصری یکی از متقدمین است که در اواخر عمر به امام صادق مراجعه کرده و از ایشان طلب علم می کند، امام نکاتی را در باب علم به وی می فرماید که به حدیث عنوان بصری مشهور شد.
نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا از رویکردهای جدید خوانش و نقد متون است که در سه محور نفی جزئی یا اجترار، نفی متوازی یا امتصاص و نفی کلی یا حوار مطرح شده است. این مقاله پس از معرفی نظریه بینامتنیت با استفاده ازاین رویکرد به بازخوانی مفهوم علم در حدیث عنوان بصری با توجه به آیات قرآن پرداخته و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی متن این حدیث با آیات و مفاهیم قرآن کریم می پردازد و انواع روابط بینامتنی بین این دو متن را بیان می نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که منظور از علم در حدیث عنوان قرار گرفتن در مسیر هدایت است و به وسیله عمل کردن به دست می آید همچنین در استفاده از آیات قرآن از هر سه روش نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلی استفاده شده است و نفی کلی بیشترین بسامد را دارد.
کلیدواژه ها: قرآن، عنوان بصری، بینامتنیت، علم.