مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
بینامتنیت
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
198 - 221
حوزه های تخصصی:
آنچه که بر فرآیند خوانش و ارزیابی یک اثر غنای بیشتری می بخشد، بازیابی حضور دیگر متون و بازتولید آن در متن مورد مطالعه است. از دیگر سو، با مفروض دانستن علم باستان شناسی و مصادیق آن در کسوت یک متن، این سؤال مطرح می شود که ادبیات و باستان شناسی، به مثابه دو متن تأثیر گذار و مهم، و در طی مراحل روند رشد طبیعی خود در جامعه ایرانی، چگونه بر هم کنش داشته اند؟ بررسی های ابتدایی نشان می دهد که مسئله مذکور در آثار نویسندگان نام داری همچون صادق هدایت -که خود صاحب مطالعات نسبتاً گسترده ای در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن بوده و رویکردی تاریخ مدار و فضایی باستان گرایانه را در آثار خود دنبال نموده است- بیش از پیش به چشم می خورد. در میان آثار وی نیز، داستان «آتش پرست» با برقراری پیوند میان مکان-روایت خود با یکی از مهم ترین عناصر باستان شناختی ایران، بیش از آثار دیگر وی، زمینه را برای خوانش تطبیقی- بینامتنی اثر فراهم نموده است. از این رو، مطالعه حاضر، با مقایسه دو متن پسین («آتش پرست») و پیشین (سفرنامه اوژن فلاندن) (Eugène Flandin) و با یاری گرفتن از اصول نقد تطبیقی و بینامتنی، چرایی جابه جایی عنصر مکان را در داستان مذکور با تأکید بر واقعیّت های باستان شناختی توضیح داده و فرضیه تعمّدی بودن انتقال آن از تخت جمشید به نقش رستم را اثبات نموده است. همچنین این جابه جایی، سبب جدایی عناصر گفتمان اولیّه از بافت خود و قرار گرفتن در بافت دیگری شده است که به دنبال آن، بستر باستان شناختی غنی تری برای خوانش های فرامتنی اثر مذکور فراهم آمده است.
مطالعه بینامتنی قالیچه داستانی حضرت سلیمان و ملکه سبا
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 17
حوزه های تخصصی:
اگرچه امروزه ایران یک کشور اسلامی است، اما در دوره های مختلف تاریخی، مأمن مناسبی برای سایر اقلیت های مذهبی، بوده است. پیروان دین یهودی نیز مانند سایر ادیان و اقلیت های مذهبی از دوران باستان در ایران زندگی و کار کرده اند، که این امر در فرهنگ و هنر ایشان تأثیر گذاشته است. روایات و داستان های مذهبی همواره از جمله مسائل خوبی برای خلق آثار هنری هستند. به گواه اسناد و یافته های تاریخی فرش کهن ایرانی نیز، محملی جذاب و تأثیرگذار برای ثبت و ضبط باورها و حوادث مذهبی بوده اند. یکی از این نمونه ها، قالیچه منقوشِ موسوم به داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، با ترکیبی از باورهای دین یهود و فرهنگ و هنر ایرانی است. هدف از این تحقیق چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نیز نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است. این پژوهش با استفاده از نظریه بینامتنیت و به روش کتابخانه ای و مصاحبه و به صورت کیفی به مطالعه اجزا و کلیات طرح و نیز نقش قالی پرداخته و بر آن است تا با خوانش مفاهیم و محتوای قابل دریافت از نقوش، ارتباط مستقیم و غیرمستقیم آنان را با فرهنگ و آیین یهود و هم چنین تطبیق آنان با آیات قرآنی و داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، تخت مشهور حضرت سلیمان و داستان هایی مربوط به پیامبران یهود از جمله حضرت ابراهیم، حضرت موسی و فرزندان یعقوب نبی بپردازد. هم چنین در پی یافتن پاسخ برای چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است؟ نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقوش بافته شده بر روی فرش مربوط به دین یهود است که از این بین می توان به تصویر ملکه سبا و حضرت سلیمان، دوازده فرزند یعقوب نبی و تصاویری مربوط به داستان از آب گرفتن حضرت موسی و قربانی کردن حضرت ابراهیم اشاره کرد. با مطالعه بینامتنی نقوش می توان به حضور آن ها در باور و کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن نیز پی برد.
نقش نظام های گفتمانی مسلط دوره قاجار در متون تصویری قلمدان ها
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
103 - 121
حوزه های تخصصی:
این مقاله نظام های گفتمانی بازنمایی شده در شمایل نگاری قلمدان های دوره قاجار را پی می گیرد. هدف این است با تکیه بر رویکرد سه وجهی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به بازشناسی نظم گفتمانی دوره قاجار، به عنوان عرصه ای برای باز پیکربندی قلمدان به عنوان شیء هنری و ابزاری جهت اعطای منصب پرداخته و به این پرسش پاسخ دهد که: نظام های گفتمانی موجود در شمایل نگاری قلمدان ها چه نسبتی با فضای گفتمانی دوره قاجار دارند؟ این تحقیق مبتنی بر مفروضاتی است. به نظر فرکلاف، گفتمان متن بصری را نیز در بر می گیرد. روش تحقیق بر این اساس گفتمان به عنوان عمل اجتماعی در سه سطح: تحلیل متن، گفتمان و گفتمان انتقادی است. یافته های پژوهش مبین این است که هنرمند قلمدان نگار استعاره ها را به نفع خود مصادره کرده و شمایل ها را در راستای گفتمان مسلط دوره قاجار بر روی قلمدان ها به تصویر می کشند وآگاهانه با تلفیق گفتمان های سنت و مدرنیته، با در هم شکستن قواعد زمان و در هم گذاردن عناصر استعاری مضامین رایج مذهبی، سیاسی و ملی در کنار هم، گفتمانی در راستای مشروعیت بخشی و تحکیم هویت حکومت قاجار ایجاد نموده است.
بینامتنیت قرآنی در اشعار شیخ حسین بن الحاج محمد آل نجف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت رویکردی نوین در عرصه نقد ادبی است که در قرن بیستم ژولیا کریستوا ناقد بلغاری - فرانسوی این نظریه را مطرح کرد. بینامتنیت دارای انواع مختلفی از جمله؛ دینی، تاریخی، اسطوره ای، قرآنی و... است و در زبان عربی به نام "التناص" شناخته شده و در آثار نویسندگان و شاعران بسیاری به اشکال مختلف نمود یافته است. از جمله شاعران مشهور عراقی قرن سیزدهم هجری، شیخ حسین ابن الحاج محمد آل نجف شاعر شیعه و مدیحه گوی اهل بیت نبوّت (علیهم السلام) است که با هنرمندی تمام از آیات قرآنی برای رساندن مفهوم و غرض خویش به خواننده بهره برده است. در این پژوهش سعی شده تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی چگونگی بازتاب جلوه های بینامتنیت قرآنی در شعر این شاعر شیعه و چگونگی تأثیرپذیریِ او از آیات زیبای قرآنی بپردازیم. نتایج نشان داده که شاعر به انواع رابطه بینامتنی کامل متنی، کامل تعدیلی، الهامی و مفهومی، تلمیحی با فراخوانی شخصیت های قرآنی، جزئی و واژگانی نظر داشته است و بینامتنیت جزئی و واژگانی بسامد بیشتری داشته و شاعر به واسطه این انواع بینامتنیت قرآنی به مواردی چون؛ ذکر فضایل پیامبران الهی، نام بردن از بت های عصر جاهلیت، عدم امانت داری انسان به خدا، تهدید کردن حاکمان ظالم، مفهوم مودّت و دوستی اهل بیت و نیز غافلان راه حقیقت اشاره کرده است که زیباییِ لفظی و معنوی اشعارش را دو چندان کرده است.
تاثیر مشارکت تماشاگر بر شکل گیری متن اجرا در گیم تئاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیم-تئاتر یک پدیده بینارسانه ای و نوظهور در هنرهای اجرایی است، که از پیوند فضای ویدئوگیم ها و تئاتر پدید آمده است. مشارکت تماشاگران در گیم-تئاتر رکنی ضروری و جدانشدنی از آن است. بنابراین اگرچه پیشرفت اجرا و شکل گیری درام از الگوهای معمول تئاتر ارتودوکس پیروی نمی کند اما هسته درام می تواند با استفاده از مفهوم جایگشتی از متون در نظریه بینامتنیت از الگوی درام ارسطویی شکل گیرد. با بررسی عناصر و الگوی ساختاری درام ارسطویی، تحول و تبدیل شاخصه های درام و ساختار متن اجرا در گیم-تئاتر مورد توجه قرار گرفته است. در گیم-تئاتر نمایشنامه به عنوانی متنی نوشتاری و معین، ماده اولیه ای است که در ترکیب با ضروریات پرفورماتیو تئاتر فراگیر به تولید «متن اجرا» ی پویا و منعطف منجر می شود. پیش بینی گزینه هایی برای انتخاب تماشاگران جهت پیش برد کنش ها، شخصیت بخشی به مشارکت کنندگان و چگونگی ایجاد فضای یک تئاتر فراگیر گام هایی مهم در پروسه تولید «متن اجرا» است. درام ارسطویی متن آشنای تماشگر-اجراگر است که فرصت کنشگری را فراهم می کند. این مقاله با بررسی تأثیرات و اهمیت حضور تماشاگر در نقش یکی از کاراکترها و بدل شدن او به اجراگر در فضای اجرا برای پیشبرد کنش های نمایشنامه، به چگونگی اثرگذاری امر مشارکت در متن اجرای گیم-تئاتر به عنوان تئاتری بینارسانه ای و فراگیر می پردازد.
خوانش بینامتنی تداوم نقوش ساسانی در بافته های بیزانس و مصر در دوران پساساسانی(7-10م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
121 - 130
حوزه های تخصصی:
نقوش دوره ساسانی (۲۲۴ تا ۶۵۱ م.) تا قرن ها پس از فروپاشی این سلسله، در منسوجات بسیاری از نقاط جهان مورد پذیرش بوده و تکرار می شده است. اما علیرغم این تقلید وسیع و شباهت بسیار میان این نقوش و نقوش ساسانی، در منسوجات مناطق مختلف خصایصی وجود دارد که موجب شناسایی و تفکیک آنها از یکدیگر شده و امروزه موجب تمایز و تشخیص این منسوجات به اصطلاح پساساسانی می شود. مقاله حاضر قصد دارد با بررسی نقوش ساسانی و نحوه گسترش آنها در منسوجات مصر و بیزانس در دوران پساساسانی (10-7 م.)، عوامل مؤثر در پذیرش این نقوش و تفاوت های میان نقوش منسوجات مناطق گوناگون در زمان تقلید از برخی نقوش مشابه ساسانی را بازیابد. پژوهش با روش تطبیقی - تاریخی و با استفاده از رویکرد بینامتنیت و در نظر گرفتن نقوش ساسانی و منسوجات مصر و بیزانس به مثابه متن، ساختار نقوش و همچنین نحوه تکثیر و بازآفرینی آنها در دو منطقه مختلف مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشانگر آن است که تمدن های گوناگون که مناطق مختلف با توجه به دانش قبلی و پیش متن های خود تفسیر متفاوتی از یک نقش مشابه ارائه می دهند و در فرآیند بازتولید آن نقش، متن جدیدی با توجه به شاخصه ها و مفاهیم برگرفته از هویت منطقه ای پدید می آید که شباهت خود را با نمونه اولیه حفظ کرده است.
بررسی تأثیرپذیری غزلیات قاسم انوار از غزلیات شمس با رویکرد بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
7 - 32
حوزه های تخصصی:
جریان شعر عرفانی، بعد ازظهور کوه موج های آن (به ویژه مولوی) و نیز پس از حمله مغول رونق و رواج چشمگیری پیدا کرد. یکی از شاعران صاحب نام آن، قاسم انوار است که در روزگار حیات خویش شهره آفاق بود. کثرت نسخه های خطی موجود از دیوان وی تا حدودی این مهم را تأیید می کند. در این جستار تأثیرپذیری غزلیات شاعر را از غزلیات شمسِ مولوی در سه سطح زبانی، بلاغی و موسیقایی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد بینامتنی بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم شعر قاسم انوار که تحت تأثیر سنت ادبی پیش از خود، اغلب از شور و جذبه شاعرانه تهی و به یک تقریر علمی منظوم از مسائل عرفانی با قاموس زبانی خاص صوفیان شبیه است، بیشتر بر مدار تقلید و تکرار می چرخد و از آن لطیفه نهانی شعر؛ یعنی خلاقیت و ابتکار خالی و سخن او و هم عهدان وی برخلاف سخن مابعدی مولوی ماقبلی است.
تحلیل پیوندهای بینامتنیتی قصاید پروین اعتصامی و غزلیات حافظ بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله در این پژوهش نشان دادن تأثیرپذیری زبانی و اندیشگی پروین اعتصامی از حافظ است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت است. بینامتنیت بر اثرپذیری و اثرگذاری متون بر یکدیگر استوار است. بر مبنای این رویکرد، هیچ متن یگانه، اصیل و منحصربه فردی وجود ندارد. همه متون از متون پیش از خود تأثیر پذیرفته اند و بر متون پس از خود تأثیر می گذارند و این امر ناظر بر ویژگی گفت وگومندی متون است. ژولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را در اواخر دهه شصت میلادی مطرح کرد. ژرار ژنت ازجمله نظریه پردازانی است که بینامتنیت را به گونه ای کاربردی بدل کرد و آن را ترامتنیت نامید. نتایج حاصل از بازخوانی قصاید پروین اعتصامی، بیانگر وجود روابط بیش متنی و فرامتنی قصاید این شاعر و غزلیات حافظ از میان اقسام پنج گانه روابط بینامتنی ژنتی (بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت) است. روابط فرامتنی میان برخی از ابیات پروین و حافظ نشان دهنده پایبندی پروین به اصول فکری و فرهنگی ادبیات کلاسیک فارسی و موضع انتقادی حافظ در این امور است.
تحلیل بینامتنی در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی با تأکید بر گفتگومندی و چندصدایی باختینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه ی گفتمان متن ها در آثار ادبی و فرهنگی جهان است . تا قبل از نظریات فردینان دوسوسور همه به مستقل بودن متن ها معتقد بودند، ولی نظریات سوسور از اعتبار این نظریه ها کاست. بر اساس این نظریه باختین معتقد است که متون و گویندگان آن ها آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های فکری و ادبی یکدیگر بهره می برند. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه تحلیل محتوا و با هدف شناخت بیشتر آثار این نویسنده بر اساس نظریه باختین و با روش کتابخانه ای این دو اثر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسنده تحت تأثیر قرآن و عقاید اسلامی قرار گرفته است و هم چنین در خلال داستان ها به بعضی از باورهای عامیانه اشاره کرده است. نمود ضرب المثل و اسطوره، کنایه و آوردن بخشی از دعا و مناجات از شاخص های دیگر این آثار است. ساعدی گاه به داستان های دیگر در لابه لای آثارش اشاره کرده است و در عزاداران بیل ازلحاظ محتوا و درون مایه تحت تأثیر بوف کور صادق هدایت و مسخ کافکا قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل بینامتنیت قرآنی در تمهیدات عین القضات همدانی (بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت از نظریه های ادبی معاصر است که به بررسی حضور یک متن در متن دیگر می پردازد. براساس این نظریه هیچ متن مستقلی وجود ندارد؛ بلکه تمام متون برگرفته از پیش متن ها و یا متون هم عصر خود هستند، لذا نویسنده، خالق اثر خود نیست و تمام بن مایه های فکری و اعتقادی خود را از متون پیشین اخذ می کند. ژرار ژنت با تبیین و تقسیم بندی بینامتنیت، آن را از یک نظریه صرف ادبی وارد حوزه عملیاتی و نقد متون کرد. با توجه به تاثیر بارزِ متون مقدس بر متون هنری و ادبی، عرفا و متصوفه بسیاری از مایه های فکری خود را از قرآن به عنوان ابرمتن و متن مقدس وام گرفته اند. در این میان عارفانی همچون عین القضات در تمهیدات به کرات از بینامتنیت قرآنی بهره برده اند که بسیاری از سرچشمه های فکری و اعتقادی و حتی ادبی او را می توان در قرآن کریم رصد و پیدا کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه های، بینامتنی قرآنی را در تمهیدات عین القضات می کاود. حاصل این بررسی نشان می دهد که پیوندی محکم و ناگسستنی به صورت بینامتنیت آشکار و ضمنی بین قرآن و تمهیدات وجود دارد و تأثیرات معنوی و لفظی زیادی در ذهن و زبان عین القضات و تمهیدات برجای نهاده است. بینامتنیت قرآنی در تمهیدات به صورت های صریح (آشکار) و ضمنی وجود دارد. آمارهای استخراج شده نشان می دهد که بیشترین استفاده از اقتباس جزئی، واگیری واژگانی و بینامتن ضمنی تلمیح است. توجه به آمار و تفکر حاکم بر تمهیدات که از نوع کتاب های عرفانی و تأویلی است، ایجاب می کند نویسنده پیش متن را به صورت جزئی انتخاب و در متن خود حل و تحلیل کند تا نتیجه دلخواه خود را از بینامتن با توجه به صورت و معنای آیات قرآنی بازنمایی کند.
روابط بینامتنی مثنوی معنوی مولوی با مثنوی های نظامی گنجه ای بر اساس نظریۀ ترامتنیت ژرار ژنت
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۱
108 - 136
حوزه های تخصصی:
مطالعات بینامتنی، شیوه و میزان تأثیر متن ها در شکل گیری یکدیگر را توضیح می دهد و با تبیین شیوه های تکثیر متن ها، فرایند رمزگشایی و دلالت پردازی متون را بررسی می کند. ژرار ژنت با گسترش و نظام مند کردن مفهوم های برآمده از آراء نظریه پردازان قبل از خود، به طور نظام یافته به بررسی روابط بین متون پرداخت و با رویکردی ساختارگرا، روابط میانمتنی و تمام تغییرات آن را بررسی و مطالعه کرد و مجموعه این روابط را «ترامتنیت» نامید. مثنوی -معنوی بهعنوان بزرگ ترین شاهکار عرفانی، روابط پیچیده بینامتنی با سایر متون و آثار قبل از خود دارد و بسیاری از متون در این متن به انواع گوناگون حضور یافته اند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از نظریه ترامتنیت ژنت، روابط بینامتنی مثنوی مولوی با آثار حکیم نظامی بررسی و تحلیل شده است. مثنوی از منظر بازتاب برخی از داستان ها، مثل ها و سیمای شخصیت ها و بازتاب برخی از مفاهیم کلامی و عرفانی با منظومه های نظامی گنجه ای روابط بینامتنی دارد. مولوی در اشعار خود از اندیشههای حکیم نظامی در موضوع عشق، تعریف جان، تعریف انسان و نقل تعدادی از داستان ها متأثرشده است. بر اساس این پژوهش، رابطه بینامتنیت صریح بین مثنوی مولوی و پنج گنج نظامی یافت نشد؛ اما استناد فراوان مولوی به داستان لیلی و مجنون، شباهت چندین داستان مثنوی معنوی با داستان های پنج گنج، وجود مفاهیم دینی و کلامی و مَثَل های مشترک در آثار نظامی و مولوی نشان می دهد که بین آثار این دو شاعر به طور غیرصریح و ضمنی ارتباط بینامتنی وجود دارد.
شیرین در گفتمان اسطوره ای معاصر و بازنمود آن در هنرهای نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های زنانه در ادبیات و هنر ایرانی حضوری کم رنگ دارد که بیانگر گذشته ای تک صداست. امروزه، در جهان چند صدایی معاصر و با حضور زنان، اسطوره های زنانه اهمیت یافته و بخش قابل توجهی از هنر و ادبیات را به خود اختصاص داده اند. یکی از مهم ترین این اسطوره ها در ادبیات و هنر ایرانی اسطوره «شیرین» است. که به تنهایی و یا گاه با خسرو و فرهاد سه گانه ای را شکل می دهند که موضوع آفرینش آثار متعدد ادبی و هنری در حوزه های گوناگون بوده اند که بازتاب تفاوت در سلیقه های مولفان، گرایش ها و کشش های فرهنگی در هر زمان را می توان در آن جست. این مقاله تجلی شخصیت اسطوره ای شیرین در برخی از حوزه های هنر معاصر را در رویکرد گفتمان اسطوره ای مورد مطالعه قرار می دهد. این ترجمه های بینانشانه ای یعنی انتقال روایت کلامی به روایت های نمایشی و موسیقایی نیازمند تحلیل بینامتنی و بیش متنی خواهد بود. پرسش اصلی این است که چه شرایط و عواملی موجب بازآفرینی اسطوره شیرین در هنر معاصر ایرانی گردیده است؟ چه دگرگونی هایی در ترجمه بینانشانه ای از نظام کلامی به نظام های دیگر رخ داده است؟ لذا ابتدا به حضور شیرین در ادبیات ایرانی پرداخته خواهد شد و سپس تصویر این شخصیت در تئاتر، سینما و موسیقی مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
تاریخ، اقتباس و تصاحب در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، تبیین برخی از مبانی نظری جدید مربوط به تاریخ، روایت و اقتباس که در کشور ما شناخته شده نیست، می باشد. در آغاز، کنش اقتباس، انواع اقتباس، کنش تصاحب و نسبت آن با کنش اقتباس و مساله سرقت ادبی توضیح داده می شود. سپس با بررسی جنبه های مختلف کنش تصاحب، استعاره های تازه ای تشریح می شوند که بیانگر این کنش اند. این مقاله، بر آرای جولی ساندرز در کتاب معروفش اقتباس و تصاحب استوار است و در بسیاری از موارد وام دار آن به شمار می آید. بخش دوم، با تبیین رابطه میان تاریخ و روایت، رابطه متن تاریخی و اثر اقتباسی را بررسی می کند. تحول در بنیان های نظریه تاریخ، تاثیر آن بر جهان اقتباس، وفاداری به تاریخ، و اصالت تاریخیِ روایت های تاریخی از بحث های اصلی این بخش است. مهم ترین موضوعاتی که در بخش سوم این مقاله مطرح شده اند، عبارت اند از: امکان وفاداری در کنش اقتباس، تاثیر پیشرفت های نظری جدید مانند ساختارگرایی و پساساختارگرایی، اصالت و گفتمان مربوط به آن، تاثیر رسانه های دیجیتال و تحولات عرصه فن آوری در نظریه اقتباس، و بهره گیری از مفهوم درهم آمیزی افق ها برای اقتباس سینمایی از تاریخ. واپسین بخش مقاله، پاسخ به پرسش های پژوهش، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی را در بر می گیرد.
تحلیل بینانشانه ای روابط فرم و فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
25 - 36
حوزه های تخصصی:
امروزه نقدهای نو برای تحلیل و خوانش متون مختلف مورد استفاده قرار می گیرند و نتایج قابل قبولی از خود نشان می دهند. بینامتنیت و نقد بینا متنی و بینا نشانه ای از آن جمله اند. نقد بینامتنی از دهه 1960 توسط یولیا کریستوا و سایر اعضای حلقه تل کل رواج یافته است و امروزه مکاتب مختلفی در این زمینه فعالیت دارند. یکی از شاخه های نوین و پر کاربرد بینامتنیت، «نقد بینانشانه ای» است. متاسفانه این روش نقد هنوز آنچنان که باید در خوانش متون معماری و طراحی صنعتی به کارگرفته نشده است. این پژوهش، با هدف رسیدن به یک شناخت نظام مند از فضا و روابط فرم و فضا، این روش نقد را بکار گرفته است. بر اساس تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش، چهار رمزگان مؤثر در خوانش فضا شناسایی شده اند که عبارت اند از: رمزگان ابعاد فیزیکی، رمزگان بصری، رمزگان معنایی و رمزگان بعد پنهان که هر کدام از این رمزگان ها، زیر رمزگان هایی دارند. براساس رمزگان های یاد شده، روابط فضایی فرم با سایر فرم ها در دو گروه «فرم های سایر محصولات» و «فرم های کالبدی» شناسایی شده است. در نهایت، براساس چهار رمزگان یاد شده، الگویی از روابط فضایی فرم بدست آمده است.
تحلیل بازنمود زال، کودک اسطوره ای (رها شده) در نگاره ی "گفتار اندر داستان سام نریمان و زادن زال" از شاهنامه طهماسبی با استفاده از رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
69 - 78
حوزه های تخصصی:
داستان هایی که دارای قدرت تاثیریِ جهانی هستند، برخوردار از عناصر ساختاری مشترک و جهان شمولی تحت عنوان کهن الگوی سفر قهرمان می باشند که در آنها به مضامینی از جمله مضمون کودکان اسطوره ای (رها شده) پرداخته شده است. مؤید این مطلب کتاب شاهنامه فردوسی است. متنی جامع و سرچشمه ای که بارها و بارها مورد استفاده یِ هنرمندان مختلف از جمله نگارگران قرار گرفته است. بررسی موفقیت نگارگرانِ این نگاره ها در بازنمایی مضمون فوق، هدف محوری این پژوهش می باشد. در همین راستا مقاله ی حاضر، زال را به عنوان نمونه ی مورد مطالعه از کودکان شاهنامه انتخاب و عناصر ساختاری داستان زال را بر اساس مراحل الگوی کمپبل در نگاره ی «گفتار اندر داستان سام نریمان و زادن زال » از شاهنامه طهماسبی، با استفاده از رویکرد بینا متنیت تطبیق می دهد. پژوهش با این روش، به رابطه یِ بین دو متنِ کلامیِ شاهنامه و متنِ تصویریِ (نگاره) می پردازد. فرض اساسی این مقاله بر آن است که شاهنامه طهماسبی، برخلاف بسیاری از نسخه های تصویریِ شاهنامه ها، با توجه به بافت فرهنگی مذهبی صفویه از عناصری نمادین و در جهت تاکید بر معانیِ اسطوره ای باستانی بهره برده و موفق به بازنمایی مضمون کودکان اسطوره ای و همچنین اعتقاد مردم دوره صفویه به متافیزیک و باورهای خرافی گشته است.
تجلّی قرآن کریم در شعر صفی الدین حلی
قرآن کریم آیینه تمام نمای تجلّی قدرت خداوند و بزرگ ترین و پایدارترین معجزه الهی برای همه بشریت است. این کتاب هدایتگر که بالاترین درجه های بلاغت و زیبایی سخن را در بر دارد، همیشه الهام بخش اذهان خلاق شاعران بوده است و آنان از تعبیرات بی نظیر و اصطلاحات پرطنین قرآن در آثار خویش بهره جسته اند. الهام گیری از قرآن کریم، در ادبیات دوره انحطاط به دلیل رواج تصوّف و گرایش شاعران به زهد رواج بیشتری دارد. صفی الدین حلی از شاعران برجسته این دوره است که به دلیل شیعه بودن و پرورش یافتن در یکی از شهرهای ادب پرور عراق- حلّه- با قرآن و ادبیات قرآنی آشنایی تمام داشته و جلوه هایی از جمال این کتاب مقدّس را در بیشتر درونمایه های شعری خویش نموده است. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی با نگاهی به نظریه بینامتنیت به تأثیر قرآن بر شعر این شاعر پرداخته ایم. تجلّی آیات قرآن در شعر شاعر در اغراضی چون مدایح نبوی، نمایان تر و پررنگ تر به نظر می رسد. همچنین استفاده تصرّفی وی از آیات قرآنی از بسامد بالاتری برخوردار است.
تار توحید در پود داستان های قرآنی، مطالعه داستان سلیمان و اسبان(مقاله علمی وزارت علوم)
قرآن کریم در آیات 30 تا 33 سوره ص، داستان سلیمان(ع) و اسبان را یاد کرده است. تفسیر این آیات و تبیین پیوند معنایی میان آنها و نیز نسبت کنش های داستان با کنشگر داستان، سلیمان(ع)، مفسران را با چالش هایی مواجه کرده است. در پژوهش حاضر، برای تبیین این داستان و فهم آموزه تربیتی مرکزی آن، مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی، خوانش بینامتنی در سه سطح، متون دینی یهود - مشتمل بر عهد عتیق، میشنا و مدراش- ، اشعار پیش از اسلام و قرآن انجام گرفته است. بنابر یافته های پژوهش حاضر، در این داستان، آموزه توحید مورد تاکید قرار گرفته است. سلیمان(ع) به مثابه قهرمان داستان، با دیدن اسبان اصیل و نژاده که جنگ افزاری نیرومند در عهد باستان، به شمار می آمدند، برای لحظاتی کوتاه، قدرت اسبان را مستقل از اراده الهی پنداشته و آنها را به خودی خود کارگر و موثر دانسته است. تلقی اسبان به مثابه منشا مستقل قدرت، سبب دلباختگی وی به آنها و به تَبَع غفلت از یاد پروردگار می شود. بنابر نتایج این پژوهش، کنش سلیمان برای آزاد کردن جان خویش از این دل مشغولی، انفاق از اموال محبوب یعنی اسبان است.
هم حضوری آیین و نمایش در مراسم تیرماسیزه شو در مازندران با رویکرد ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
متفکران نظریه بینامتنیت ناظر بر معنای جدیدی از متن بودند که هیچ متنی بدون پیش متن نیست، این که متن نظامی بسته، مستقل و خودبسنده نیست و هر متن خاطره ای از متون دیگر است. در این پژوهش به بررسی آیین و نمایش در مراسم «تیرماسیزه شو» در مازندران و عوامل زمینه ساز آن پرداخته و با درنظر گرفتن این آیین همانند یک متن، با استفاده از ترامتنیت ژنت به بررسی شیوه های تأثیر این آیین از متون پیشین (بیش متنیت) و هم حضوری متون مختلف در اجرای این آیین (بینامتنیت) پرداخته می شود. هدف از این پژوهش، مطالعه چگونگی ارتباط میان آیین و نمایش است و درصدد پاسخ به این پرسش است که: هم حضوری آیین و نمایش در مراسم تیرماسیزه شو از جنبه ترامتنیت چگونه است؟ مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد ترامتنیت ژنت انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. بر این فرضیه تأکید می شود که در مناسبات ترامتنی «مراسم تیرماسیزه شو»، هم حضوری نظام های مختلفی مانند نظام نمایشی و آیینی با پیش متن برگرفته از بُن مایه های اساطیری است. کنش «سه کارکردی» یا «کنش سه گانه» مبنی بر حکمرانی، سلحشوری و باروری در این آیین قابل بررسی است. نبرد عملی خیر و شر نمایشی از مبارزه تیشتر با دیو خشک سالی است. همچنین جلوه ای از نبرد با دیو، دشمن خدایان نباتی و گیاهان است. «لال» را می توان ادامه زندگی آرش در قالب نمادی گیاهی دانست که هستی، زاد و ولد و حیات را برای مردم به ارمغان می آورد.
بینامتنیت و مساله زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله ی اصلی مقاله ی پیش رو این است که آیا نظریه ی بینامتنیت- در شکل و روایت کلاسیک اش، یعنی آنچنان که ژولیا کریستوا، واضع لفظ بینامتنیت، آن را روایت و صورتبندی کرده است- می تواند در حکم یک روش برای فهم معنای زبان و متون دینی به کار آید؟ و اینکه با به کارگیری بینامتنیت می توان به یک معنای واحد، کامل و نهایی رسید؟ و به فرض حصول معنا، وضعیت عینیت فهم زبان دین و متون دینی چگونه خواهد بود؟ ضمناً به این پرسش نیز پاسخ داده ایم که با تأکید بر ویژگی بینامتنی متون، همچون پویایی و فرآوری مداوم متون، در جریان بینامتنیت، معنای متن می تواند همان مقصود نویسنده ی متن باشد؟ کریستوا بر دو مؤلفه سوژه و زبان در کنار ساختار، برای حصول معنا تأکید دارد با تکیه بر این دو مؤلفه ی مهم کریستوایی که اساس شکل گیری بینامتنیت را تشکیل می دهد بحث در دو محور بررسی می شود.1. با در نظر گرفتن این نکته که معنا حاصل همکاری و پیوند زبان و سوژه است، عینیت فهم معنای گزاره های دینی و اساساً زبان دین در دو شکل مکتوب و گفتاری آن به چه نحو خواهد بود؟2. بینامتنیت امکان روشی برای فهم معنای زبان دین را فراهم خواهد کرد؟ که درنتیجه درخواهیم یافت کاربست بینامتنیت در وادی زبان دین به موجب پویایی زبان و سوژه ی سخن گو کریستوایی امکان حصول یک معنای واحد را نخواهد داشت و با توجه به این نتیجه عینیت فهم معنای زبان دینی فرضیه ای نادرست است و بینامتنیت در قامت یک روش برای حصول معنا به کار نخواهد آمد. شماره ی مقاله: ۱
تأثیر پذیری حافظ از خواجوی کرمانی در مضامین مصور عاشقانه و عارفانه، بر اساس نظریه بینامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
39 - 56
حافظ یکی از برجسته ترین شاعران زبان فارسی است. او در سروده های خود به آثار گذشتگان از جمله به اشعار خواجوی کرمانی توجهی ویژه داشته است. خواجو و خواجه هر دو بارها از موضوعات عاشقانه و عارفانه سخن گفته اند. در این مقاله، با بهره گیری از مبانی نظریه ی بینامتنیت ژرار ژنت، زمینه های همسانی های فکری و لفظی دو شاعر در غزلیات به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای بررسی شده است نتایج تحقیق حاکی از آن است که اثرپذیری حافظ از خواجو در زمینه ی مسائل ادبیات غنایی، عمدتاً از نوع پنهان - تعمدی بوده است وچون غالبا بدون ذکر نام خواجو صورت گرفته است برخی ممکن است از آن به سرقت ادبی - هنری (نسخ و انتحال/ مسخ و اغاره) نام ببرند. مهم ترین متغیر غنایی که در غزلیات دو شاعر دیده می شود، به مناسبات میان عاشق و معشوق مرتبط است. البته، حافظ در پیوند با مسائل عرفانی نیز، توجهاتی به همتای کرمانی خود داشته است. در مجموع باید گفت که حافظ در غالب موارد، بی آنکه نامی از خواجو ببرد و یا با ذکر نشانه ای، مرجع اشعار را به او یادآور شود، لفظ و معنا را عیناً از وی گرفته و در غزلیات خود انعکاس داده است. همچنین، مشخص شده است که زیر متن اصلی در برخی ابیات، قرآن بوده که هم خواجو و هم خواجه از مبانی این کتاب آسمانی وام گرفته و شعر خود را تقویت کرده اند. اهداف پژوهش: بررسی تأثیرپذیری مضامین مصور اشعار عاشقانه و عارفانه حافظ با خواجوی کرمانی. مطالعه ارتباط مضامین عاشقانه و عارفانه حافظ و خواجوی کرمانی براساس نظریه بینامنیت ژرار ژنت. سؤالات پژوهش: حافظ در مضامین عاشقانه و عارفانه تا چه حد تحت تأثیر خواجوی کرمانی بوده است؟ براساس نظریه بینامتنیت ژراژ ژنت میان مضامین مصور عاشقانه و عارفته حافظ و خواجوی کرمانی چه ارتباطی وجود دارد؟